علیرضا شریفیان |
یکی از رهاوردهای عصر تکنولوژی و زندگی ماشینی، خلأ معنویت و احساس پوچی و بیهویتی انسان امروز است که بالاترین لذات و کامجوییهای مادی نیز جایگزین این حس نشده و بشر درمانده و محبوس در حصارهای نظام مادهگرای سرمایهداری به هر دستاویزی چنگ میزند، تا ذرهای از رنج، سردرگمی و ناآرامی درونی بکاهد.
جریانها و نظامهای به ظاهر معنوی ظاهرشده طی دهه اخیر، نتیجه این دست تلاشهاست. هر چند این جریانات، مُسکن موقتی فاقد کارکرد حقیقی بوده و برای مدتی بشر خسته را به خود مشغول میسازد. انواع و اقسام معنویتهای نوظهور با اسامی گوناگون با همین هدف و البته در راستای تحقق منویات نظام سرمایهداری رشد یافته و با ابزار رسانهای به تبلیغ و توسعه خود میپردازند.
اَشکال آنها متفاوت است، لیکن در بسیاری موارد اشتراک داشته و با بهرهگیری از مبانی فکری و روشها و دستورالعملهای مشابه، اهداف غایی مشترکی را نیز دنبال میکنند. یکی از مباحث مشترک و بسیار مطرح امروز «مراقبه» است که اغلب جریانهای نوظهور معنوی مدعی کاربرد و استفاده از آن برای رسیدن به آرامش بوده و در این مسیر هر یک نسخههای متفاوتی عرضه و آن را یگانه راه و روش حقیقی نیل به آرامش و کمال با تعریف نظام مادهگرای سرمایهداری میخوانند.
با توجه به فراگیر شدن این روش، تحت تبلیغات فراوان رسانهای میتوان گفت، امروز معنای تازهای از مراقبه در حال شکل گیری و اشاعه در سراسر جهان است که با مفهوم اسلامی آن تفاوت ماهوی دارد. به عبارتی، میان آنچه امروز با نام مدیتیشن و مراقبه مشهور است، با مراقبه دینی و ذکر عارفانه فاصلهای بسیار وجود دارد.
هدف نوشتار حاضر بررسی موضوع مذکور است تا از رهگذر درک معنای مراقبه در دین و مراقبه بر اساس نسخه غربی به شناختی جامع از این مفهوم برسد و در عین حال اهداف نظامها و جریانهای مدعی معنویت را از دستاندازی به این مقوله دریافت کند.
مراقبه به چه معناست؟
مراقبه اسلامی
برای ورود به بحث لازم است، ابتدا معنای مراقبه را بر اساس مبانی و فرهنگ دینی دریابیم. مراقبه از واژه «رقب» بهمعنای حفظ کردن[1] و در نظر گرفتن مراقب و توجه دادن فکر بهسوی اوست و هر کس از کاری بهسبب رعایت دیگری دوری جوید گفته میشود، فلانی را مراقبت کرد.[2] در متون اخلاق اسلامی پیشینه مراقبه به «مرابطه» باز میگردد که عبارت است از نگاهبانی و مواظبت عقل از نفس.[3] در هر حال، «مشارطه» پیش نیاز «مراقبه» و «معاقبه» و مقامات پس از آن تکمیلکننده «محاسبه» است.
در معنای اصطلاحی مراقبه میتوان به تعریف «سید بحرالعلوم» اشاره کرد؛ «مراقبه عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جمیع احوال تا از آنچه بدان عازم شده و عهد کرده، تخلف نکند.»[4]
فضیلت مراقبه در قرآن
در قرآن آیات زیادی وجود دارد که با واژههایی چون رقیب، ارتقبوا، فارتقب، یترقب، مرتقبون، یرقبون به مسئله مراقبه اشاره میکند. از جمله: «… إن الله کان علیکم رقیباً».[5]
در این آیه کلمه «رقیب» به معنای «محافظ و نگاهدار» آمده است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه «… ان الله کان علیکم رقیبا» مینویسد:
رقیب نگاهدار است و مراقبت، محافظت و نگهداری است و گویا از «رقبه» گرفته شده باشد. به این مناسبت که مالکین، حافظ گردن بندگان خود بودند و یا از آن جهت که رقیب با کشیدن گردن خود از کسی که مراقب وی است، سر درمیآورد.
و «رقوب»، مطلق حفظ و نگهداری نیست، بلکه توجه به کارهای شخصی است که به منظور اصلاح نواقص و با ضبط تحت نظر گرفته شده باشد. پس در واقع، مثل این است که چیزی را با ملاحظه و توجه حفظ کرده و لذا بهمعنی حراست، انتظار محافظت و رصد نیز استعمال میشود. خداوند سبحان رقیب است، چون اعمال آنان (بندگان) را برای پاداش دادن ضبط و نگهداری میکنند.[6]
خواجه عبدالله انصاری نیز در تفسیر عرفانی خود ذیل آیه مذکور می گوید: «رقیب گوشوان است بر دلها بیبر رسیدن، آگاه از کردها بیپرسیدن، بینیاز در کوشیدن از آسودن. این تنبیهی است مر بنده را و پندی بلیغ رونده را یعنی که چون میدانی که من گوشوانم بر دلها و دیدمان بر کردها و گفتها، مراقبت به کاردار و حق ما بهجای آر و مراقبت، آنست که بنده به دل پیوسته با حق مینگرد و نظر حق پیش چشم خویش میدارد و چون دارند که ازو غافل نیند، پیوسته بر حذر میباشد.»[7]
مراقبه در روایات اسلامی
توصیه و سفارش به مراقبت از نفس، محاسبه، تزکیه نفس، آداب مراقبه و… در احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) به وفور یافت میشود.
از جمله پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «عودوا قلوبکم الترقب و اکثروا التفکر و الاعتبار: دلهایتان را به مراقبت عادت دهید و زیاد بیندیشید و غیرت بگیرید.»[8]
حضرت علی (ع) نیز چنین توصیه میکنند: «اجعل من نفسک علی نفسک رقیبا و اجعل لاخرتک من دنیاک نصیبا؛ خود را مراقب و نگهبانی بر خود بگمار و از دنیای خویش برای آخرتت بهرهای برگیر.»[9] حضرت مراقبت از نفس را به عنوان راهی برای آماده کرد توشه و بهره برای آخرت معرفی مینمایند.
حجم فراوان روایات درباره مراقبه، محاسبه، توجه به حضور خداوند، پیشه کردن تقوا، مجاهد، مبارزه با نفس و… نشان دهنده اهمیت مراقبه بهعنوان ابزاری برای رسیدن به معرفت و قرب الهی است.
مراقبه در اخلاق و عرفان
مراقبت نزد علمای اخلاق نیز از جایگاه والایی برخوردار است. این مفهوم در مباحث اخلاقی همراه با بحث تهذیب نفس و مجاهده مطرح شده و با بحث محاسبه ارتباطی تنگاتنگ دارد. تهذیب نفس امری بسیار دشوار است که از آن به «جهاد اکبر» تعبیر شده و عبادتی است، بزرگ. تمام مربیان اخلاق و سلوک، ششمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را مراقبه دانسته[10] و آن را به منزله سنگ اساسی سیر و سلوک، ذکر، فکر و… شمردهاند.[11]
اساسا مراقبه در اخلاق و عرفان اسلامی یکی از مراحل ترکیه نفس به شمار میرود. تزکیه نفس که بر طبق آیه شریفه «قد افلح من زکیها»[12] به هدف رستگاری و فلاح انجام میگیرد، دارای مراحلی است، از جمله: مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاقبه، مجاهده و معاتبه.
پس از اینکه سالک با نفس خود، وظایف و نحوه سلوک و راه رستگاری و رسیدن به حقتعالی را شرط کرد (مشارطه)، باید به مراقبه و مواظبت بر اعمال خود فکر کند. این مراقبه مستلزم آن است که بدانیم خداوند متعال بر ضمیر ما آگاه است و مراقب اعمال بندگان میباشد. هدف از مراقبه نیز دیدن مراقبتکننده (خدای متعال) در همه حال و رسیدن به اوست.
انواع مراقبه
مراقبه در این معنا انواع مختلفی دارد، مانند:
- مراقبه صدیقان: دل ایشان مبهوت جلال صفات خدای متعال گشته و جوارح، تحت تأثیر او میباشد.
- مراقبه پرهیزکاران: یقین بر نظارت خدای متعال بر اعمال خود دارند اما جلال حق، آنها را مبهوت نگردانیده و این گروه دائماً باید در اعمال خود مراقبت نمایند.[13]
مراقبه در این معنا هم قبل از اعمال و هم بعد از اعمال صورت میگیرد. در واقع مراقبه در اخلاق و عرفان اسلامی برای پاکسازی جوارح و جوانح از آلودگی است تا انسان شایستگی حضور در محضر خدای متعال را پیدا نماید و در یک جمله مراقبه یعنی پاکسازی خود برای رسیدن به خدا
مراقبه درجاتی نیز دارد، از منظر اخلاق عملی درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است:[14]
۱. پرهیز از محرمات و انجام همه واجبات بدون کمترین سهل انگاری
۲. انجام همه کارها برای رضای خدا و دوری از اموری که لهو و لعب نامیده میشود.
۳. پیوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان را که در اثر آن سالک کم کم اذعان و اعتراف مینماید، خدای متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است.
۴. حاضر و ناظر دیدن خدا و مشاهده جمال الهی به طور اجمال
روش انجام مراقبه
مراقبت باید در دو بعد انجام گیرد:
الف) مراقبه قبل از شروع: در عمل عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد، آنچه را تصمیم به انجامش گرفته به خاطر خداوند است یا برای هوای نفس و پیروی از شیطان و تأمل کند تا به مدد انوار حق مطلب بر او روشن گردد.
اگر عمل برای خداست آن را انجام دهد و اگر برای غیر اوست از آن دست باز دارد.[15] همان طور که امام صادق الله میفرماید: «از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد حلال و حرام اوست که اگر طاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد، از آن بپرهیزد.»[16]
ب) مراقبه به هنگام عمل: به معنای بررسی چگونگی عمل میباشد تا حقی را که خداوند در آن داراست، ادا شود. باید نیت خود را برای اتمام آن نیکو کند، صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کاملترین وجهی که برای او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده یا در حال طاعت یا معصیت و یا در کاری مباح است.[17]
مراقبه غربی
پس از درک معنای مراقبه بر اساس میانی دین مبین اسلام، اینک به مفهوم رایج غربی این اصطلاح میپردازیم. مراقبه در فرهنگ غرب که از آن به مدیتیشن تعبیر میشود، عبارت است از نوعی تمرین و ممارست در تمرکز حواس برای رسیدن به آرامش روحی. در واقع، تنها هدفی که از این نوع مراقبه دنبال میشود، بهاصطلاح، تمرکز فکر، کنار گذاشتن افکار پریشان و کنترل ذهن میباشد که در اسلام با تفاوتهایی از آن به «حضور قلب» تعبیر میشود.
خواب آرام، موفقیت، غلبه بر بیماریها، احساس خویشاوندی با دیگران و… از جمله آثاری است که غربیها برای این نوع تمرکز برشمردهاند. اندک تأملی در این معنا حاکی از آن است که مراقبه در معنای غربیاش صرفا برای رسیدن به «خود» و کسب یک آرامش کاذب روانی میباشد که یادآور همان ایده «اومانیسم» (انسانمحور) رایج در غرب است.
تأکید بر مانترا
یکی از اصول اساسی روش مدیتیشن با مراقبه غربی تأکید بر «مانترا» است. به این معنا که توصیه میشود، واژهای بیمعنا را بگویید تا در این بیمعنایی تفکری ایجاد نشود و شما سریعتر بتوانید با شعور خلاق و آگاهی عمیق مرتبط شوید.
مانترا در مقایسه با ذکر، در عرفان و مراقبه اسلامی، شیوهای ناقص است. در مدیتیشن، مانترا باید بیمعنا باشد تا تفکری ایجاد نشود و ارتباط سریع باشد. حال آنکه در عرفان اسلامی ذکر باید از همان ابتدا با معنا، جهتدار و هدفمند بوده و پس از تکرار فراوان ذکر خود به خود حذف می شود و شخص از واژه دور میگردد.
طرفداران مدیتیشن میگویند، فرآیند پالایش، خود به خود صورت میگیرد و شخص به پاکی درون میرسد. اما اهل عرفان و مراقبه اسلامی معتقدند، ابتدا باید معنی و فکر باشد تا القا انجام شود و پیامهای مثبت به درون فرستاده شود. بعد از آن این آثار مثبت به مبارزه با وجوه منفی برخاسته و درون به این صورت پالایش و پاک میشود.
مسئله دیگر آنکه در مدیتیشن تأکید بر سکوت و سکون است؛ یعنی مانترا را مدام در ذهن تکرار میکنند و لب و زبان تکان نمیخورد. حتی به مراقبهکنندگان توصیه میشود، زبانشان حرکت نکند. حال آنکه در ذکر عرفانی ذکر الزاما باید بر زبان جاری شود. شاید این به همان موضوع تلقین به نفس باز میگردد. اگر تلقین به نفس با زبان انجام شود و در ذهن به آن فکر کنیم، آمرانهتر و تأکیدیتر میشود و بهتر در ناخودآگاه نفوذ میکند.
همیشه تلقین به نفس با صدای بلند نسبت به تلقین ذهنی برتری و ارجحیت دارد. همچنین در مراقبه اسلامی شخص باید مراقب باشد که فکرش بهجایی دیگر نرود و تمام قلبش متوجه ذکر باشد.
برخی عرفا مهمترین و دشوارترین مرحله فکر را همین مرحله خواندهاند. در حالی که در مدیتیشن غربی، شما هنگام بیان مطلب به فکر خود اجازه میدهید که به هر سو برود، نه از تفکر جلوگیری میکنید و نه مجازید متوجه مطلب باشید و این یعنی دعوت به نوعی سیر در خلأ و بیمعنایی، حال آنکه در مراقبه اسلامی، غایت نهایی نیل به درک معنای حقیقت و فنا فیالحق است که از رهگذر خودشناسی نائل میگردد، نه خودپرستی که همان غایت مدیتیشن و مراقبه به سبک غربی است.
مراقبه و جریانهای مدعی معنویت
بسیاری از جریانهای نوپدید معنوی، ملغمهای از مبانی فکری آیینهای شرقی و غربی بوده و با بهرهگیری از تعالیم آنها و بهروز رسانی و بومیسازی بر حسب مقتضیات زمان و مکان شکل گرفتهاند.
با توجه به مراقبهبنیان بودن بسیاری از آیینها و فلسفههای شرقی و غربی، ردپای این مقوله را میتوان در جریانهای نوظهور معنوی برآمده از نظامهای مزبور نیز مشاهده نمود.
البته همانگونه که اشاره شد، با معنا و مفهومی تازه و متناسب با اهداف و غایت هر جریان که بر این اساس مراقبه توصیهشده در جریانهای نوپدید غربی با معنای مراقبه در آیینهای شرقی مانند هندو، چین و ادیان توحیدی (بهویژه اسلام) متفاوت بوده و بیشتر، هماهنگ با ضروریات زندگی مدرن امروزی است.
به عبارتی هر جریان با توجه به اهداف و برنامههای خود، برخی جنبهها و ابعاد را گزینش نموده، مواردی تازه نیز بدان افزوده و تعریف خاص خود از مراقبه را عرضه داشتهاند. بدین لحاظ است که امروز دهها روش مراقبه در شبکههای اجتماعی و رسانههای جریانهای نوظهور معنوی، تبلیغ و عرضه میگردد.
البته در این میان شباهتها و نقاط اشتراکی هم میان اغلب جریانهای معنوی غربی وجود دارد که همان معنای مراقبه غربی پیش گفته را میتوان از دل آن استخراج نمود.
نکته قابل تأمل، آنکه شاید این نوع مراقبههای مبتنی بر سکون و سکوت و استغراق در خلأ فکری برای بشر مادهزده غربی، کارگر افتاده و اندک آرامش ظاهری را برایش به ارمغان آورد. هر چند به سبب بدلی بودن در نهایت در چرخهای باطل، باز هم به همان ناآرامیهای قبل بازخواهد گشت، لیکن برای پیروان ادیان توحیدی چون اسلام که طعم عرفان ناب و اسباب و لوازم آن از جمله مراقبت را چشیدهاند فاقد اثربخشی است. با این حال نباید خطر رشد و اشاعه مراقبه بهمعنای غربیاش را نادیده انگاشت.
با توجه به قدرت روزافزون رسانههای ارتباط جمعی جریانهای نوظهور معنوی برای توسعه قلمرو نفوذ و جذب حداکثری، تمام تلاش خود را در این عرصه بهکار گرفته و هر روز با عنوانی تازه در نقاط مختلف جهان از جمله جوامع اسلامی قد علم میکنند تا مسیر را برای تحقق منویات اربابان و هدایتگران غربیشان هموار سازند.
لازمه این امر کمرنگ ساختن مبانی اعتقادی و اصول دینی و جایگزین نمودن ارزشها و هنجارهای نظام سرمایهداری از رهگذر اشاعه باورهای بهظاهر معنوی جریانهای مذکور است. به همین خاطر است که امروز در جامعه دینبنیان خود شاهد رشد و گسترش مفاهیمی چون مراقبه، عرفان و سلوک با قرائتهای غربی هستیم.
بی تردید، در صورتی که مراقبه و عرفان ناب اسلامی، آنگونه که باید تبیین و عرضه نگردد، در سایه تبلیغات مورد اشاره، چه بسا با استحاله مفهوم مراقبه در جامعه مواجه شویم که در صورت رخداد جبران و بازگشت بهمعنای حقیقی امری است دشوار.
بر این اساس تبیین اهداف غایت و آثار مفاهیمی چون مراقبه در معنای غربی مورد تاکید در جریانهای نوظهور معنوی و تفاوت آن با مراقبه اسلامی تا حد زیادی راهگشا خواهد بود. بدین لحاظ خاتمه کلام را به این مبحث اختصاص میدهیم
غایت مراقبه اسلامی و غربی
همانگونه که گذشت، مراقبه در قرائت غربی بهسبب ریشههای مادیگرایانه صرفاً ابزاری است، برای کسب آرامش موقتی و در درجات بالاتر خدمت به نفس خویشتن یعنی ایدئولوژی اومانیسم (انسانمحور) رایج در غرب. غایت مراقبه غربی، لذتجویی و نیل به آمال و آرزوهای بشری است، از مسیر ارتباط با آنچه «کائنات» یا «انرژی کیهانی» خوانده میشود.
در این معنا ضمن فراموش نمودن جایگاه و قدرت حقتعالی هدف اصلی برآوردن خواستههای نفسانی و خدمت به خویشتن است؛ یعنی تأکید بر «منیت».
بیشک اگر معرفت یا شناختی نیز از رهگذر اینگونه تمرینها و غور نمودن در دریای بیفکری حاصل آید، شناخت خواستهها و نفسانیات است که از قضا مورد تأکید بسیاری از جریانهای نوپدید معنوی نیز میباشد و اساس امثال قانون جذب را شکل میدهد.
این در حالی است که مراقبه اسلامی با هدف نیل به شناخت حق و کمال معرفتی صورت گرفته و مراقبه و ذکرگویی و مانند آن ابزارهایی هستند، برای رسیدن به معرفت خویش و از آن طریق معرفت الله؛ چراکه در اثر مراقبه تام و اهتمام شدید به آن و توجه به نفس بهتدریج چهار عالم بر سالک منکشف خواهد شد:
۱. توحید افعال؛ یعنی ادراک میکند تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدس او دارد.
۲. توحید صفات؛ در این مرحله سالک هر گونه علم و قدرت و حیات و… را که در موجودات خارجیه مشاهده میکند، مستند به خدای تعالی مییابد.
۳. توحید اسماء؛ در این مرحله صفات را قائم به ذات ادراک می کند. مثلاً، عالمیت خود را عالمیت خدا ادراک میکند و قادریت و سمیعیت و بصیریت خود را همه از خدا میداند و بس.
۴. توحید ذات؛ در این مرحله سالک ادراک میکند که آن ذاتی که تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است، آن ذات واحد و یک حقیقت است که تمام اینها قائم به اوست. در اینجا دیگر سالک توجهی به صفت و اسم ندارد، بلکه مشهودش فقط ذات است و بس. در این هنگام تجلی ذاتی خواهد شد[18] و بهدنبال این عوالم ضمن حل مشکلات سلوکی،[19] حالتی خاص نیز حاصل میگردد، تحت عنوان «نفی خواطر»
نفی خواطر عبارت است از؛ تسخیر قلب و حکومت بر آن تا سخنی نگوید و عملی انجام ندهد و تصور و خطرهای بر او وارد نشود مگر به اذن و اختیار صاحب آن و تحصیل این حال بسی صعب و دشوار است و لهذا گفتهاند که نفی خواطر از اعظم مطهرات سر است.[20] بهدنبال نفی خواطر، معرفت الهی و رسیدن به مقصود رخ میدهد.[21]
به این ترتیب، بر خلاف مراقبه غربی در مراقبه اسلامی این ذات حق تعالی است که هدف و مقصود نهایی سالک است، نه خویشتن و نفس با همین تفاوت غایی است که تأثیر ریشهها و مبانی شکلدهنده به مفاهیم رخ نمایانده و فاصله مراقبه مادهبنیان غربی با مراقبت معرفتی و دینبنیان اسلامی عیان میگردد.
[1]. ابنمنظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۴۲۵
[2]. کاشانی ،فیض، راه روشن (ترجمه المحجه البیضاء)، ترجمه سید محمدصادق عارف، ج ۸، ص ۱۹۳
[3]. نراقی، ملامحمدمهدی و مجتبوی، سید جلالالدین، علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ج ۳، ص ۱۲۴
[4]. بحر العلوم، سید محمدمهدی، رساله سیر و سلوک (تحفه الملوک)، ص ۱۵۰
[5]. سوره مبارکه نساء، آیه ۱
[6]. طباطبایی سید محمدحسین ،المیزان، ترجمه محمدرضا کرمانی، مؤسسه مطبوعاتی دارالعلم، قم، ج ۷، ص ۲۴۵
[7]. انصاری، عبدالله، کشفالاسرار و عده الابرار، شرح ابوالفضل رشیدالدین میبدی، امیر کبیر، تهران، ج ۲، ص ۴۱۹
[8]. ریشهری، محمد، میزان الحکمه، جلد دوم، ص ۲۱۱۶
[9]. همان
[10]. بحرالعلوم، سید محمدمهدی، رساله سیر و سلوک (تحفه الملوک)، ص ۱۱۴
[11]. حسینی طهرانی، سید محمدحسین، رساله لباللباب فی سیر و سلوک أولى الألباب، ص ۱۱۴
[12]. سوره مبارکه شمس، آیه ۱۲
[13]. غزالی، محمد، احیاء علومالدین، ۴، صص ۶۹۶ -۷۰۹
[14]. حسینی طهرانی، سید محمدحسین، همان، ص ۱۴۴
[15] کاشانی، فیض، همان، ص ۱۹۵
[16]. حرعاملی، محمد بن حسن بن على، تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ج ۱۵، ص ۲۵۲
[17]. حسینی طهرانی، سید محمدحسین، همان، ص ۲۰۱
[18]. همان، صص ۱۵۱- ۱۵۴
[19]. حسنزاده آملی، حسن، انه الحق، ص ۱۶۲
[20] حسینی طهرانی، سید محمدحسین، همان، صص ۱۴۰ و ۱۴۴
[21]. همان، ص ۱۵۰
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com