فرقه پژوهی
از همان ابتدای انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی (رحمهالله علیه) با صدای بلند به گوش دنیا میرساند که ما انقلابمان را به جهان صادر میکنیم؛ از این رو جریان آمریکایی صهیونیستی به شدت به وحشت افتاده و برای جلوگیری از گسترش آن به فکر چاره بر میآید. هرچند برخی از جنگ طلبان غربی، راهحل نظامی پیشنهاد میکردند و رؤسای جمهور آمریکا نیز مدام از همه گزینههای روی میز از جمله گزینه حمله نظامی سخن به میان میآوردند، ولی متفکران استراتژیست آمریکایی مانند مارک پالمر، استفاده از گزینه نظامی را خودکشی سیاسی دانسته و خواهان به کارگیری اصول و قواعد جنگ نرم با انقلاب اسلامی ایران میشدند.
پالمر در گزارشی به نام (ایران – آمریکا، رهیافت جدید) به صراحت با ایده حمله نظامی به انقلاب اسلامی ایران مخالفت کرده و به این نکته اذعان میکند که ایران به لحاظ وسعت و جمعیت فراوان، کیفیت بالای نیروی انسانی، امکانات پیشرفته نظامی، منابع سرشار طبیعی و موقعیت ممتاز جغرافیایی، در منطقه خاورمیانه به قدرتی کم نظیر تبدیل شده است که دیگر نمیتوان به یورش نظامی و جنگ، آن را سرنگون کرد. وی تنها راه سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی ایران را پیگیری مکانیسیمهای جنگ نرم و استفاده از تکنیکهای عملیات روانی تبلیغاتی با استفاده از سه تاکتیک، مهار نبرد رسانهای و سامان دهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است.
در استراتژی جنگ نرم ضد نظام جمهوری اسلامی ایران، هر یک از این استراتژیست ها راهکارهای متفاوتی توصیه کردند، ولی بهترین راه از نظر آقای کسینجر یکی از نظریه پردازان امنیتی آمریکا، شعلهور کردن آتش جنگهای مذهبی، از جمله شیعه و سنی است. کسینجر در همان سالهای اولیه انقلاب اسلامی ایران، پیشنهاد انقلاب مذهبی را مطرح کرد و آن را یگانه راه مبارزه با انقلاب ایران دانست و گفت که بهترین راه برای جلوگیری از گسترش نفوذ انقلاب اسلامی ایران در میان سایر جوامع اسلامی، این است که با ایجاد یک حرکت هدایت شده اسلامی در میان اهل سنت که در عین حال مطابق با سیاستها و خواسته آمریکا باشد، به مقابله با انقلاب اسلامی ایران برخیزیم.
با تأمل بر این پیشنهاد، پدیده های شومی مانند سپاه صحابه در پاکستان، طالبان در افغانستان، داعش و جبهه النصره در عراق و شام و حتی برخی حرکات اخوان المسلمین در مصر و ترکیه، جایگاه خود را پیدا میکنند و روشن میشود که پیدایش آنها نه از سر اتفاق، بلکه محصول اتاق فکر آمریکایی – انگلیسی است و بر اساس برنامهای مدون به وجود آمدهاند.
برای متفکران غربی روشن بود که امامین انقلاب در خنثی سازی اینگونه تحرکات، از توان بالایی برخوردارند و به سرعت میتوانند اینگونه نقشهها را در نطفه عقیم سازند؛ از این رو برای راه اندازی انقلاب مذهبی و استمرار آن، به جریانی شیعه نیازمند بودند که به صورت علنی به جنگ مقدسات اهل سنت برخاسته، همه حدود و مرزهای آنها را درنوردد تا در پرتو این تعارض و منازعه، آتش دشمنی و جنگ و کینه میان آنها شعلهور بماند.
در تحلیل آنها، جمهوری اسلامی که یک نظام شیعی است، به حمایت از شیعیان وارد عمل خواهد شد و سنیهای جهان نیز که اکثریت قابل توجهی هستند، در برابر جمهوری اسلامی ایران به پا خواهند خواست و بازنده اصلی در این جریان، ایران و تشیع است.
در همین راستا، آمریکا و انگلیس، با هزینههای هنگفتی که عمده منابع آن از سوی عربستان سعودی تأمین میشود، به تاسیس شبکههای افراطی شیعی اقدام کردند و در فضای مجازی که مقدمه جنگ فیزیکی است، جنگ تمام عیاری به راه انداختند. افسران این جنگ و هزینههای آن از سوی انگلیس و آمریکا تأمین شد.
افرادی مانند یاسر الحبیب، اللهیاری و عناصر دیگری از این سنخ وارد این شبکهها شدند و لعن و توهین و فحاشی را در دستور کار خود قرار دادند تا هیزم آتش این جنگ را فراهم کرده باشند. متأسفانه آنچه امروزه در منطقه میگذرد، محصول کار هر دو گروه از سنی آمریکایی و شیعه انگلیسی است که همچنان هر دو جریان در حال شعله ور کردن این آتش هستند.
پینوشت:
1. بابایی، حسن، قیچی استعمار، ص106، نشر سیمای فلق اصفهان سال 1396.