حجت الاسلام کمیجانی : قدرتطلبی اقطاب مهمترین ویژگی فرقه گنابادیها است/ رفتار فرقه گنابادیها در تضاد با مبانی تصوف است
فرقه پژوهی : نویسنده کتاب «تصوف در اسلام» معتقد است : اعتقادات این فرقه در خصوص ولایت، معنویت، شریعت، اجتهاد و بیعت با دیدگاههای متداول اسلامی تفاوتهای زیادی دارد، آنها فقط مسلک خود را بر حق دانسته و قطب خود را همطراز معصومین(ع) میخوانند.
حجتالاسلام داود کمیجانی نویسنده کتاب «تصوف در اسلام» و کارشناس ادیان و مذاهب چندی قبل در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس با بیان اینکه ایران یکی از مراکز مهم رشد و توسعه تصوف بوده است، ابراز داشت: هر چند در یک دوره فطرت و رکود دو قرنه (قرن 13-11 ق)، صوفیه نمود خویش را در این سرزمین از دست داد و تا حد زیادی افول کرد، اما برخی از فرق وابسته به سلسلههای بزرگ تصوف در ایران به حیات خویش ادامه دادند.
* فرقههای صوفیه در ایران
وی با اشاره به مهمترین فرقههای صوفیه در ایران گفت: فرقه «نعمت اللهی»، فعالترین فرقه تصوف در ایران است، مؤسس آن «نورالدین نعمت الله ولی» اهل حلب و مرید ابو عبدالله یافعی حنفی مذهب بود و پس از او به عنوان خلیفه وی به تبلیغ تصوف پرداخت، وی در دوران سلطنت «تیموریان» به ایران آمد و فرقه نعمت اللهیه را تأسیس کرد و با کمکهای مالی اسکندر (نواده تیمور) و احمدشاه بهمنی(حاکم منطقهای در هند) در اندک زمانی توانست مسلک خود را در منطقه وسیعی از ایران و شبه قاره هند گسترش دهد.
حجتالاسلام کمیجانی اظهار داشت: فرقه نعمت اللهی در هفت قرن گذشته با افت و خیز به حیات خود در ایران ادامه داده است، این فرقه تا زمان مجذوب علیشاه کبوتر آهنگی هیچ انشعابی نداشت. بعد از مرگ وی، زینالعابدین شیروانی ادعای قطبیت کرد. بعد از شیروانی نیز رحمت علیشاه شیرازی قطب شد و با مرگ وی این فرقه در ایران به شاخههای مختلف تقسیم شد که عمدهترین آنها نعمت اللهی «صفی علیشاهی»، «نور علیشاهی»، «کوثر علیشاهی»، «مونس علیشاهی»، «منور علیشاهی» و از همه معروفتر «سلطان علیشاهی گنابادی» است.
وی ادامه داد: یکی از معروفترین شاخههای سلسله نعمت اللهی در ایران شاخه نعمت اللهی گنابادی است، این گروه که به «طاووسیه» نیز معروف است، توسط محمد سلطان گنابادی پدید آمده، رهبر و سرسلسله کنونی این فرقه پس از فوت نور علی تابنده مهندس جذبی ملقب به ثابت علیشاه است، امروزه فرقه نعمت اللهی گنابادی خود را به شاه نعمت الله ولی و در نهایت به امام علی(ع) منتسب میدانند و در ایران فعالیت نسبتاً زیادی دارند.
*قدرتطلبی اقطاب مهمترین ویژگی فرقه گنابادیها است
نویسنده کتاب «تصوف در اسلام» درباره مهمترین ویژگی این فرقه گفت: مهمترین ویژگی این فرقه قدرتطلبی اقطاب آن باید دانست. تلاش برای حضور در عرصه سیاست و قدرتطلبی ویژگی قدیمی این فرقه است، سران این فرقه از همان ابتدای تشکیل، با زد و بند با حکومتهای وقت و نفوذ در آنها تلاش زیادی کردند تا بتوانند بر سایر فرقهها تصوف برتری یابند.
وی افزود: آنان حتی در دروان پهلوی توانستند عدهای از درباریان را به گروه خویش وابسته سازند، از جمله عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار رضاخان و جنایتکار معروف، نصیری رئیس سازمان ساواک، سرتیپ پرورش و برخی دیگر از رجال عصر پهلوی از پیروان این فرقه بودهاند. رابطه سلطان حسین تابنده با محمدرضا پهلوی و برگزاری مراسم هر ساله جشن تولد شاه در بیدخت گناباد و حضور اعضای فرقه در راهپیماییها به نفع محمدرضا شاه پهلوی نشانگر ماهیت سیاسی این فرقه است.
*در این فرقه قطب را همطراز با معصومین(ع) میدانند
حجتالاسلام کمیجانی تصریح کرد: اعتقادات این فرقه در خصوص ولایت، معنویت، شریعت، اجتهاد، بیعت، کشف و شهود و تکلیف، با دیدگاههای متداول اسلامی تفاوتهای زیادی دارد، آنها فقط مسلک خود را بر حق دانسته و بزرگان خویش را دارای کشف و شهود میدانند. آنان قطب خود را «ولی وقت» و همطراز معصومین(ع) میخوانند.
وی ادامه داد: برای نمونه نور علی تابنده یکی از بزرگان این فرقه میگوید «خلافت حق علی نبود، حق ملت بود و وظیفه علی، یعنی ما مسلمین حق داشتیم که بعد از پیغمبر به عنوان جانشین او، خلیفه مثل علی داشتیم»، وی در این عبارات، انتخاب خلافت را حق مردم میداند (نه حق خدا) و میخواهد بگوید خود مردم نخواستند این حق را به علی(ع) بدهند، و مسأله غصب خلافت مطرح نیست!
نورعلی تابنده
نویسنده کتاب «تشیع در ایران» بیان داشت: همچنین مصطفی آزمایش از بزرگان فرقه گنابادی در اروپا میگوید «سنی کسی است که پیرو رسول خدا بوده و از دو زیادهروی بر کنار باشد، نه دشمن علی و اولاد او باشد و نه دشمن خلفای راشدین، به این ترتیب کسی که از خلفای راشدین بدگویی کند رافضی است و کسی که با علی(ع) مخالفت کند خارجی است، کسی که به خلفای راشدین و به آل رسول الله احترام گذارد و حرمت آنان را مراعات کند و سنت رسول خدا را نیز پاس بدارد، سنی محسوب میشود و به این اعتبار است که بسیاری از بزرگان تصوف و عرفان مانند سنایی، مولانا، عطار و شاه نعمت الله ولی را سنی خواندهاند!
مصطفی آزمایش
*پرداخت عشریه به جای خمس!
وی گفت: در خصوص ولایت نیز برخی عبارات منقوله از سران این فرقه حاکی از آن است که با وجود ادعای شیعه بودن، دارای باورهایی بسیار نزدیک به اعتقادات شافعی مذهبهای اهل سنت دارند و در مقوله اجتهاد نیز آنان شریعت اسلام را آن چیزی میدانند که ولی آنان بگوید، مثلاً یکی از قوانین خاص این فرقه که به حکم «سلطان علیشاه» مقرر شده، این است که مریدان به جای خمس و زکات، «عشریه» (یک دهم) به جناب قطب یا نماینده قطب بپردازند.
*وضعیت تصوف از اواخر صوفیان تا پایان حکومت زندیه
نویسنده کتاب «علم تطبیق ادیان» ابراز داشت: با انقراض صفویان و روی کار آمدن نادرشاه افشار اوضاع برای صوفیه ایران دگرگون شد. نادرشاه به علما و فقها تا حدی بیاعتنا بود و پس از او نیز کریمخان زند به موضوع مبارزه با تصوف کمتوجهی کرد، بنابراین قدرت و نفوذ مخالفان تصوف تاحدی فرو نشست، با این حال از اوایل سلطنت شاه سلطان حسین صفوی تا اواخر حکومت کریمخان زند، وضع تصوف در ایران کاملاً نابسامان بود.
وی افزود: اما در اوایل دوره قاجار بار دیگر فعالیت مشایخ نعمتاللهی آغاز شد. در عین حال، با همه فراز و نشیبها و مخالفتهای مختلف با تصوف، سلاسل صوفیه به حیات خود ادامه دادند، گرچه ممکن است به سبب غلبه تفکر مدرن، تجلیات فرهنگی آن گسترش چشمگیر نداشته باشند.، همچنین از قرون پیش در شبه قاره هند و برخی سرزمینهای غربی جهان اسلام از بعضی سلسلههای تصوف مانند «نقشبندیه»، «ذهبیه»، «قادریه» و «کبرویه» تشکیلاتی باقی مانده است، اما تشکیلات آنان به هیچ وجه رونق و استحکام اجتماعی گذشته را نداشته و ندارد.
حجتالاسلام کمیجانی خاطرنشان کرد: اما در ایران از حدود 100 سال پیش یعنی از اواخر دوران قاجار و سراسر دوران پهلوی، برخی سلسلههای تصوف با برخورداری از نوعی فضای مساعد و حمایتهای غیر رسمی دولت و استعمار به بازسازی تشکیلات درون سازمانی خود پرداختند و با انگیزه قدرت گرفتن، با دربار حکومت و برخی مراکز قدرت روابط نزدیکی بر قرار کردند، این روند پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و قدرت گرفتن فقهای شیعی تا حد زیادی افول کرد و یا کنترل شد، اما به نظر میرسد که برخی سلسلههای نامآور مانند نعمتاللهی، خاکساریه و ذهبیه همچنان بر حفظ تشکیلات خویش اصرار دارند.
*فرقه گنابادی در مقابل اقتدار تشیع و فرهنگ استعمارستیز قرار گرفته است
وی ادامه داد: البته از نوع عملکرد آنان بر میآید که رفتارهای ایشان بر خلاف اسلافشان، با نوعی انگیزههای دنیاگرایانه و جاهطلبانه عجین شده، زیرا بسیاری، آنان را تنها مدعیانی صوفینما میدانند که برای طلب دنیا و کسب قدرت تلاش میکنند، از آنجا که برخی رهبران فکری ایشان سالها است که در اروپا در رفاه کامل زندگی میکنند، تصور بر این است که برخی راهکارهای ترویج مجدد مسلک تصوف در ایران با سرانگشت تدبیر استعمار، طراحی و اجرا میشود، گویا آنان با اصرار بر فعالیت در ایران تلاش دارند تا جبهه دیگری در مقابل اقتدار تشیع و فرهنگ استعمارستیز آن ایجاد کنند.
*مشخصات عمده سلسلههای صوفیه معاصر در ایران
این کارشناس ادیان و مذاهب بیان داشت: رهبران این فرقه ادعا دارند که مخالفان آنها، مخصوصاً علما و فقها، از حقیقت دور هستند و مسلک صوفیانه آنها تنها یا بهترین راه تعالی انسان است، رعایت شریعت رسمی اسلام را کم اهمیت قلمداد نموده و در مقابل بر پایبندی دقیق مناسک خود ساخته فرقه خود تأکید دارند، سیاستزدایی همراه با موضعگیریهای نامناسب، مشکوک در مقابل نظام اسلامی و بیان نظرات چند پهلو در خصوص اعتقادات رسمی تشیع، از مشخصات عمده سلسلههای صوفیه معاصر در ایران است.