در عصر حاضر که بشر از راه علمی- تجربی فتوحات زیادی را در عرصه مختلف زندگی به روی خود گشوده است و همچنان نیز در راه پیشرفت های حیرت آوری است، اما نتوانسته حس جستجوگری و فطری غیر مادی خود را اقناع نماید لذا به دنبال شیو ه هایی خارج از حوزه مادی و متافیزیکی و شبه مادی است تا بتواند بر توانمندی های خود بیفزاید. این در حالی است که مغز و لب الباب ادیان الهی را کنار گذاشته و قصد دارد بدون نیاز به آن، تکنیک ها و شیوه های جدیدی برای رسیدن به اهداف مادی اش بدست آورد، بدین خاطر به دنبال آنها در حال تکاپو است. در این میان، به خاطر دستآوردهای محدودی که به آن رسیده فرقه های جدیدی نیز شکل گرفته است که فرقه ها بیشترین استفاده از این شیوه ها را برای جذب نیرو می نمایند. لذا در ادامه تعدادی از این شیوه ها ارائه می گردد.
البته این شیوه های بدست آمده هنوز مراحل اثباتی خود را نگذرانده و صرفا در مرحله آزمون و خطا می باشند و از طرف دیگر بسیاری از آنها مورد تأیید ادیان الهی بویژه دین مقدس اسلام نیستند.
بعد از جنگ دوم جهانی، جهت اهداف نظامی و عمدتاً کنترل سربازان، مطالعاتی با رویکردی کاملاً متفاوت در رابطه با مسائلی که تاکنون به آنها توجه نشده بود، صورت گرفت. این مطالعات ادامه داشت تا این که در سال ۱۹۶۸ دو نویسنده غربی بهنامهای «استراندر» و «شرویدر» در اولین کنفرانس سالانه فراروانشناسی در مسکو شرکت کردند و پس از آن با دانشمندان شوروی مطالعاتی انجام دادند.
نتایج کار آنها در سال ۱۹۷۰ در کتابی بهنام «اکتشافات روانی در پشت پرده آهنین» در آمریکا منتشر شد. این کتاب، مغرب زمین را نسبت به اهمیتی که دانشمندان کشورهای کمونیستی برای علوم مافوق طبیعی قائلاند، کاملاً شگفت زده کرد و باعث شد، دانشمندان کشورهای غربی هم شروع به آزمایشهایی بر روی این پدیدهها بنمایند.
در سال ۱۹۷۳ «لئونید برژنف» در کاخ کرملین سخنرانی مهمی ایراد کرد و طی آن از ایالات متحده آمریکا درخواست کرد، دو ابر قدرت برای جلوگیری از گسترش سلاحهایی وحشتناکتر از سلاحهای اتمی به توافق برسند. منظور از این سلاحها استفاده از نیروهای خارقالعاده روانی و فوق طبیعی بود که در شوروی از سالها پیش شروع شده بود.
در سال ۱۹۷۷ روزنامهنگاران آمریکایی از طریق لایحه آزادی اطلاعات به بعضی از مدارک سیا دسترسی پیدا کردند و از این طریق، برنامههای تحقیقاتی وسیعی برملا شد. از جمله استفاده از هیپنوتیزم، ریگرشن، مواد مخدر، داروهای شیمیایی، امواج ماوراء صوت و روانکاوی. این تحقیقات سالها پیش توسط آمریکا در دانشگاهها و بیمارستانها بهصورت مخفیانه انجام میشد تا آنها از روسها عقب نمانند.
واقعیت این است که این کار در زمان «ولف مسینگ» آغاز شد. او که با انیشتین، فروید و گاندی ملاقاتهایی داشت و همه آنها بهوجود نیروی عجیب او اعتراف کرده بودند، توسط شخص استالین مورد آزمایش قرار گرفت و تأیید شد. در همان زمان تحقیقات وسیع در آزمایشگاههای سری شوروی شروع شد.
از جمله مهمترین اکتشافات روسها که بعدها علنی شد، روش عکاسی «کرلیان» بود که هاله اطراف بدن موجودات زنده را نشان میداد. هماکنون از این روش برای پیشگیری از بسیاری بیماریها استفاده میشود.
بههمین روی، جلسات احضار ارواح، تلهپاتی، هیپنوتیزم، مسمریزم، شناوری در فضا عکس، برداری از ایکتوپلاسم، عکس برداری از تجسد ارواح و بسیاری از این نوع پدیدهها که اواخر قرن بیست در انگلستان انجام میشد، مطالعه مجدد شد و تحقیقات طولانی و پردامنهای درباره صحت و سقم این پدیدهها صورت گرفت.
با انتشار کتاب «نفرین شدگان» در آمریکا، مسائل جدیدی مطرح شد؛ از قبیل باران ماهی، باران خون، باران مواد آلی، سقوط قطعات گوشت از آسمان، آدمهای کوچک، غولها، سگهای سیاه، پریان و پرواز انسان.
همچنین «چارلز فوت»، روزنامهنگاری بود که توانست تمام وقایع حیرتانگیز را از لابهلای ستونهای روزنامهها بیرون بکشد و به چاپ برساند. هدف او این بود که جزمیت علم را رد کند و اثبات کند که دانش بشری مطلق نیست و بسیار ناقص است.
کتاب «فوق طبیعت» توسط لیال واتسون در سال ۱۹۷۳ پس از کتاب «اکتشاف روانی در پشت پرده آهنین»، موج فزایندهای در رابطه با پرداختن به اینگونه پدیدهها ایجاد کرد. بهدنبال، آن کتاب «ارابه خدایان» و «طلای خدایان» نوشته اریک فون دانیکن، اثرات چشمگیری را از خود بر جای گذاشت و از این طریق مطالعات بسیار گستردهای در رابطه با پدیدههای ماوراء طبیعی که تاکنون جزمیت علمی اجازه پرداختن به آنها را نمیداد، شروع شد.
مقولههای بسیار گستردهای از این طریق به صحنه آمد و یکی پس از دیگری باب جدیدی را برای انسان گشود که در این مقام به بعضی از آنها بهصورت خلاصه پرداخته میشود. لازم به ذکر است، مطالبی که در این قسمت نقل میشود، به نقل از منابع مرتبط و نظرات معتقدین به این تکنیکها است. بنابراین، ممکن است، گاه نکاتی قید شود که صحت و سقم آن در هالهای از ابهام باشد.
۱. فنگشویی به مثابه فراعلم
ترجمه لغوی «فنگشویی»، باد و آب است و مفهوم آن این است که هر آنچه در پیرامون ماست، از انرژی فعال بهوجود آمده است. حتی اشیای بیجان مانند صندلی، میز یا ساختمان دارای انرژی سیال هستند.
فنگ شویی هنر و علم زندگی متعادل و هماهنگ بین ماست و مبدأ آن در تعالیم تائوئیسم نهفته است.
فنگشویی به نظامی از قوانین کهن چین تعلق دارد. از هزاران سال پیش چینیها خانههای خود را به کمک آن، مکانی برای خوشبختی میساختند و میآراستند.
تا چندی پیش فنگشویی تنها در جنوب آسیا و بیشتر در هنگکنگ، ژاپن، تایوان، کره، تایلند، سنگاپور و مالزی رواج داشت؛ به طور مثال، هنگ کنگ در معماری کاملاً تحت تأثیر فنگشویی بوده است، چنانکه نود درصد خانهها و حتی ساختمانهای بلند با بهرهگیری از قواعد فنگشویی ساخته شدهاند.
امروزه در اروپا نیز بسیاری از مردم برای ساخت و بهویژه طراحی اتاقهای کارشان از روشهای فنگشویی بهره میگیرند یا طراحی آن را به متخصصین فنگشویی میسپارند. خانهها، آپارتمانها و دفاتری هم که قبلاً ساخته شدهاند، توسط مشاوران فنگشویی چنان مرتب میشوند که نوید بخش خوشبختی باشند.
در سالیان اخیر، فنگشویی در دنیای غرب شناخته شده است. هم اکنون تعداد زیادی از مردم در آمریکا، استرالیا و کشورهای اروپایی در ساخت و طراحی داخلی منازل خود از تعلیمات هارمونیک چینی بهره میگیرند.
در آمریکا و اروپا، فنگشویی رفتهرفته فراگیرتر و محبوبتر میشود. تعداد زیادی مدارس ویژه فنگشویی که اساتید مجربی در آنجا تدریس میکنند، تأسیس شده است.
بر خلاف دنیای غرب که ماده را نقطه مرکزی همه چیز میداند. از دیدگاه چین باستان، انرژی و قدرت زندگی نقش تعیین کنندهای داشته و دارد. این نظریه در تمام انواع سبکهای فنگ شویی یکسان است. در تمام سبکها انرژی «چی» در نقطه مرکزی قرار گرفته است. این انرژی در جهان هستی و کائنات جریان مییابد و تمام موجودات جاندار و بیجان را به یکدیگر مرتبط میسازد.
در ترمینولوژی (اصطلاحشناسی) غرب، لغتی معادل انرژی چی وجود ندارد. اغلب آن را اتمسفر، محیط و فضا انرژی، قدرت حیات، انرژی زندگی یا روح ترجمه میکنند.
«چی»، در بدن انسانها، جانوران، گیاهان و در ساختمانها جریان دارد. چی هم به طرف خارج و هم به درون بدن جریان دارد. هر انسان، حیوان، گیاه و ساختمانی چی محصر به فرد خود را دارد که همیشه با چی محیط پیرامون خود در هم میآمیزد. بنابراین، هر یک از ما نهتنها با محیط پیرامون خود بلکه در نهایت با تمام جهان هستی و کائنات در ارتباط قرار میگیریم.
انرژی چی که به درون ما و از درون بدن ما به بیرون جریان مییابد، به محیط، احساسات و عواطف درونی و همچنین به وضع روحی و جسمی ما بستگی دارد.
چی از میان ساختمانها جریان مییابد و از درها و پنجرهها به ساختمان داخل و از آن خارج میشود، حتی کمی به مواد سختی مانند دیوار نیز نفوذ میکنند. بنابراین، فرم ساختمان، وضعیت درها و پنجرهها و بهخصوص نوع مواد مصرفی در سازه ساختمانها میتواند جریان انرژی چی را تغییر دهد.
چون تمام سیارات و کائنات چی تولید میکنند، (قدرت آسمان) و همچنین انرژی زمین به طرف کائنات جریان مییابد. وضعیت قرار گرفتن خورشید و سایر سیارات نسبت به ساختمان بر جریان چی تأثیر میگذارد.
بنابراین، الگوی جریان چی هر ساعت دچار دگرگونی میشود. بزرگترین هدف فنگشویی یافتن مکانی است که سلامت روحی و جسمی و بهطور کلی زندگی ما در آن از انرژی چی بهطور مثبت تأثیر پذیرد.
ایدهآل آن است که این انرژی همچون رودخانه کوچکی از خانه ما عبور کند، به هیچ وجه نباید راه آن را مسدود کنیم یا جریان آن را تسریع سازیم.
برخی از عوامل ممکن است، باعث جریان نامناسب چی در خانه یا آپارتمان شما شوند و سلامت شما را به مخاطره بیندازند. برخی از مواد بهخصوص مواد مصنوعی، انرژی چی منفی منتشر میکنند. همچنین نورهای مصنوعی، تأسیسات تهویه مطبوع ،کامپیوتر، مایکروویو و تلفنهای بیسیم، انرژی چی مصنوعی دارند و ممکن است، مانع جریان انرژی مثبت در خانه شوند. تاریکی، بینظمی، گرد و خاک و رطوبت نیز باعث توقف جریان چی میشوند.
طبق تعلیمات فنگشویی این عوامل ابتدا باعث اختلال در سلامت و سپس رکود شخصی میشوند. اگر جریان چی بسیار شدید باشد، ممکن است باعث برهم خوردن تعادل شود. بنابراین، در ساخت خانهها باید از راهروهای باریک و بلند اجتناب شود و اتاقها در خط مستقیم قرار نگیرند.
جریان چی شدید میتواند انرژی چی درونی ما را دفع کند. در این صورت، ناآرام، شکاک و عصبانی خواهیم بود. در آپارتمانها و خانههایی که دارای گوشهها و زوایای تیزی هستند، جریان چی شروع به چرخیدن میکند و همانند گرداب چرخشهای تندی پدید میآید که آن را چی برنده و مخرب مینامند. این امر باعث چرخش انرژی چی درونی ما نیز میگردد. بنابراین تعادل خود را از دست میدهیم و ممکن است بیمار شویم. فنگشویی از جریان چی منفی ممانعت میکند.
۲. ریکی به مثابه فراعلم
«ریکی»، واژهای ژاپنی بهمعنای انرژی نیروی حیاتی است. «ری» به معنای روح متعالی، جهانی و قدرت پنهان و «کی» به معنای انرژی نیروی حیاتی است.
همه ما انرژی ریکی، (انرژی نیروی حیاتی هستی) را از هنگام تولد داریم. آنچه ریکی را از دیگر روشهای درمان متمایز میکند، «همسویی» است که شاگرد آن را در مراحل مختلف کلاسهای ریکی تجربه میکند.
همه میتوانند دستشان را روی بدن دیگری بگذارند و با انتقال انرژی مغناطیسی فرایند شفا را سرعت ببخشند، اما هر کس فرایند همسویی با ریکی را گذرانده باشد، یک فن کهن تنظیم دقیق بدن فیزیکی و اتری در فرکانسهای بالاتر را تجربه کرده است. علاوه بر این، برخی مراکز انرژی که چاکرا نیز نامیده میشوند، باز میشوند تا شخص بتواند مقدار بیشتری از انرژی نیروی حیاتی هستی را عبور دهد یا به ارتعاش درآورد.
ریکی هرگز فرستاده نمیشود بلکه از طریق کانال گرفته میشود. برای مثال، اگر من دستم را برای درمان روی بدن شما بگذارم، شما مقدار مناسب از انرژی را که هر قسمت از بدنتان نیاز دارد، میگیرید. در این فرایند من هرگز تخلیه نمیشوم؛ زیرا من هم ضمن اینکه ریکی میدهم، ریکی میگیرم.
انرژی از چاکرای سر من وارد میشود، از مراکز انرژی بالا یعنی چاکراهای بین دو ابرو و گلو میگذرد و وارد چاکراهای قلب و شبکه خورشیدی میشود، بعد بر حسب نیاز من و شما بخشی از انرژی وارد بدن من و بقیه از طریق دستهایم وارد بدن شما میشود.
بنابراین، در این فرایند من هرگز از انرژی تخلیه نمیشوم؛ زیرا مقداری از این انرژی در من ذخیره میشود. البته در عین حال شما «انرژی غیرمفید» (انرژی منفی یا انسدادی) مرا نمیگیرید؛ چون ریکی از کانالهای پاکسازی شدهای که در همسویی باز شده است، عبور میکند.
در اواسط قرن نوزدهم، شیوه ریکی یا شفا با دست، توسط «دکتر میکانونوسویی»، تجدید حیات شد. پس از او «دکتر چی جیروهایاشی» جایگزین او شد و دومین استاد اعظم ریکی در این سنت گردید. او تا سال ۱۹۴۱ کلینیک خصوصی ریکی را در توکیو اداره میکرد. پس از او «هاوایوتاکاتا» معلم ریکی شد. امروزه ریکی توسط سازمانهای مختلفی در آمریکا انجام و حتی آموزش داده میشود.
۳. تاروت به مثابه فراعلم
تاروت مجموعه کارتهایی است که بهگونههای مختلف در کنار یکدیگر قرار میگیرند. این کارتها معروف به کارتهای تاروت هستند. کارتهای تاروت تلفیقی از دو دسته کارت است: یک دسته شامل ۵۶ کارت بهنام «آرکارای کهین» یا کوچک و گروهی دیگر موسوم به کارتهای «آرکارای مهین» یا بزرگ.
کارتهای آرکارای کهین منشأ کارت بازیهای امروزه شده است. این ۵۶ کارت به چهار دسته تقسیم میشوند و در کشور ایتالیا بهنامهای چوبه دستی، چماق، فنجان و شمشیر معروفند. هر رده از کارتها شامل ده کارت از شماره یک تا ده میشود، بهاضافه چهار کارت سلطنتی به اسامی شاه، شوالیه، ولگرد و مردک.
در برخی از کشورها مثل فرانسه و سوئیس مجموعه ۷۸ کارتی تاروت وجود دارد. این کارتها به سه روش نهکارتی، دایرهای و نعل اسبی با یکدیگر جمع میشوند و در هر صورت، تفاسیر خاص خود را دارند.
هر یک از این کارتها حامل تصاویر خاصی با رنگآمیزی مخصوصی است. این کارتها بهروشی شبیه رمل و اسطرلاب برای هر فرد خارج میشوند و هر یک دوگونه تفسیر دارند؛ تفسیر راست و تفسیر وارونه.
اشخاصی که این کارتها را میشناسند و با روش آنها بهصورت حرفهای آشنا هستند، میتوانند بر اساس این کارتها شخصیت هر فردی را بازگو کنند و از رموز و تصاویر و رنگهای پیچیده آن، آینده او را بهدست آورند. لذا کارتهای تاروت بیشتر جهت آیندهبینی و پیشگویی بهکار میرود.
۴. N.L.P
واژه N.L.P مخفف Neuro Linguistic Programming یا برنامهریزی عصبی زبانی است. انسانها معمولاً اطلاعات خود را درباره دنیای پیرامون، از طریق کانالهای دیداری و شنیداری بهدست میآورند. اگر ما از بین کانالهای ارتباطی از کانالهای ترجیحی و برتر خود استفاده کنیم، میتوانیم با دیگران ارتباط برتری برقرار کنیم.
N.L.P به ما میآموزد که چگونه میتوانیم با فراگیری اصول برتر کانال ارتباطی برتر خود را بشناسیم و با ایجاد ارتباط بهتر، راحتتر و سریعتر به اهداف خود دست یابیم.
«ریچارد بندلر» و «جان گریندر» دو تن از بنیان گذاران N.L.P در جهان میباشند. آنها در سالهای بعد از ۱۹۷۰ این علم را مطرح و در حوزه مدیریت، بازاریابی، درمان، آموزشوپرورش و اقتصاد به منصه ظهور گذاردند.
این علم به طور طبیعی از علم زبانشناسی، عصبشناسی، روانشناسی و علم ارتباطات مایه میگیرد و با تلفیق اینها با یکدیگر درصدد است. مهارتهای انسان را در ارتباطات تقویت کند. بهگونهای که میزان تأثیرگذاری انسان بیشتر و بهتر شود.
۵. هیپنوتیزم به مثابه فراروانشناسی
واژه هیپنوتیزم مشتق از کلمه هیپنوس یونانی است که بهمعنی خواب میباشد. البته هیپنوتیزم، خواب نیست بلکه نوعی حالت خوابگونهای است که در واقع حالتی از روان آدمی است. خواب مصنوعی از زمان «دکتر آنتوان مسمر»، یعنی از سال ۱۷۷۴ ارزش درمانی پیدا کرد. در ابتدا به مغناطیس و سپس مانیهتیس معروف شد. اما در سال ۱۸۴۲ توسط جراح معروف انگلیسی «دکتر برید»، بهنام هیپنوتیزم معرفی شد.
هیپنوتیزم روشهای مختلفی دارد که افرادی که در این زمینه مهارت دارند، از آنها استفاده میکنند. هیپنوتیزم میتواند بعضی از بیماریها را درمان کند، نظیر ریشی، بیخوابی، کودکان عقبمانده، لکنت زبان و نواقص جسمانی.
خلاصه آنکه هیپنوتیزم خوابی است که از طریق تلقین به فرد دست میدهند. هیپنوتیزم حاصل القائات ممتد عامل در فرد است. وقتی که شخص در حالت هیپنوز یعنی خواب عمیق قرار میگیرد، تمرکز فکرش به میزان صددرصد میرسد و توجهش بهکلی از همه چیز سلب میشود و به این ترتیب، میتوان بیماریهای او را تا حدی درمان کرد.
۶. مدیتیشن بهمثابه فراروانشناسی
هدف از مدیتیشن آن است که بخشی از وجودمان را که محو و ناشناخته مانده است، بازیابیم. مدیتیشن راهی برای دستیابی به استعدادهای بیشتر، نزدیک شدن به خود و یافتن ظرفیتهای وسیعتری برای فعالیت است. مدیتیشن دید و بینش مؤثرتر و وسیعتر را بهوجود میآورد و بهدنبال رساندن انسان به اوج و بهرهبرداری از تمامی نیرو و استعدادهای انسان است.
کاوشگری جدی روح بشر، یافتن تواناییهای انسانی، بهدست آوردن ذوق و احساسات ناب از اهداف این فعالیت است. انسان با مدیتیشن با تمام وجود کار میکند و توان آن را مییابد که رفتار خود را تغییر دهد. از این طریق انسان کمتر آسیبپذیر میشود و احساس نگرانی و افسردگی کمتری به او دست میدهد.
هدف دیگر مدیتیشن، افزایش کارایی در زندگی روزمره است. مدیتیشن بر اساس شناخت ساختمان شخصیت انسان به ما کمک میکند تا مشکلات را در زندگی روزمره بهتر، راحتتر و آسانتر حل کنیم.
بر این اساس، میتوان گفت که مدیتیشن دو هدف کلی و اساسی دارد: یکی این که درک و بینش متفاوت از حقیقت در اختیار انسان میگذارد و دومین دلیل برای مدیتیشن کارایی بهتر جهت حل مسائل زندگی است.
در حقیقت مدیتیشن بازگشت به خانه است. مدیتیشن به جز تأثیرات روانی و ذهنی، تأثیرات جسمی مطلوبی هم دارد و همچنین به معنی تفکر و مراقبه و تمرکز است و در مکاتب مختلف عرفانی از آن استفاده میشود و بدون اینکه محدودیت سنی داشته باشد، میتواند منشأ تعادل ذهن و روح و جسم باشد.
۷. تجسم خلاق بهمثابه فراروانشناسی
خلاقیت در گذشته پدیدهای مترادف نبوغ تلقی میشد. در تاریخ یونانیان باستان، نبوغ افسانهای دست نیافتنی بود. در دورههای جدید یعنی اواخر قرن ۱۹ به منبع جدید خلاقیت و تجسم خلاق توجه شد. بدین معنا که خلاقیت، یک توانایی غیر معمول که از بیرون ناشی شود نیست. امروزه این پدیده مهم به عنوان یک پدیده علمی مطالعه شده است که «گیلفورد» در رأس آن قرار دارد.
پدیده خلاقیت هم از جنبه کلی و عمومی نقشآفرین است و از این نظر میتواند سازنده تمدن بشری باشد و هم از نظر فردی مورد توجه است؛ زیرا در ظهور مهارتها مؤثر است. همچنین در جنبه سازمانی حائز اهمیت است؛ چون منشأ تولیدات و خدمات فراوان خواهد شد.
خلاقیت مجموعهای از تواناییها و خصیصههایی است که موجب تفکر خلاق میشود. خلاقیت شکل دادن به عناصر مختلف جهت پدید آوردن صورتی جدید است. با خلاقیت میتوان مشکلات را بهتر شناخت و بینشهای ارزشمندی در رابطه با حل آن پیدا کرد. خلاصه آنکه خلاقیت امروزه یک ویژگی ذاتی محسوب نمیشود، بلکه یک علم اکتسابی است که به افراد خاص محدود نمیشود.
۸. تکنیکهای موفقیت بهمثابه فراروانشناسی
تکنیکهایی موفقیت در حوزههای وسیعی بهکار میرود و مورد نیاز بشر امروز است. این حوزهها ابعاد مختلفی دارد و امور وسیعی را دربرمیگیرد که بخشی از آنها از این قرار است:
تکنیکهای مقابله با اضطراب، افسردگی، تنهایی، کمرویی، شکست، فقدان، دلسردی، ترس، درد، خشم و پیری.
تکنیکهای گوش کردن مؤثر، تکنیکهای ارتباط مؤثر، تکنیکهای تصمیمگیری بهتر، تکنیکهای کنترل و تغییر تکنیکهای اعتماد به نفس و قاطعیت، تکنیکهای خوشبختی، راز شاد زیستن، زندگی شادمان، تکنیکهای پولدار شدن، تکنیکهای توان گری، زندگی متعادل، تکنیکهای کلمات شفابخش، تکنیکهای ذهن برتر، چگونه همه را همراه خود کنیم، مهارتهای زندگی حال برتر، مهارتهای برنده شدن، تقویت حافظه، تکنیکهای دستیابی به هدف
معلم یک دقیقهای، همسر یک دقیقهای، مدیر یک دقیقهای و در یک کلام تکنیکها و مهارتهایی که مربوط به زندگی شاد ،آرام همراه با تمام خواستهها باشد.
۹. چهرهشناسی (قیافهشناسی) بهمثابه فراعلم
همه ما از اهمیت اشارات صورت در روابطمان با خبریم ما مفهوم یک خنده و یا یک اخم را درک میکنیم اما اغلب از این موضوع بیخبریم که صورت همانند کارنامه زندگی ما است که در یکجا خلاصه شده باشد.
در ساختمان و خطوط یک صورت، میتوان سرگذشت، طرز فکر، خصوصیات اخلاقی، میزان نیاز به صمیمیت، اخلاق کاری، سلائق شخصی و بسیاری از خصوصیات دیگر دارنده آن را یافت. صورت را میتوان همچون نقشهای تلقی کرد که راه را برای درک عمیقتر خود و دیگران به ما نشان میدهد و باز هم مانند یک نقشه این اطلاعات میتواند، در اختیار هر فردی که توانایی خواندنش را داشته باشد، قرار گیرد.
یادگیری چگونه خواندن این نقشه بسیار شبیه به یادگیری یک زبان جدید است. اما خوشبختانه ما از پیش با این زبان آشنا بودهایم از همان لحظات اولیه زندگی با تشخیص چهرههای اطرافیان و واکنش به آنها بهنوعی با چهرخوانی سروکار داشتهایم. اولین پیوندهای عاطفیمان با دقت در حالات صورت نزدیکانمان جوانه میزند.
صورت به سه منطقه آسمانی، انسانی و زمینی تقسیم میشود. منطقه آسمانی از پیشانی (مرز رویش موی سر و شقیقهها) شروع میشود و درست بالای گوشها بهپایان میرسد. منطقه انسانی تا نوک بینی کشیده شده است و منطقه زمینی از نوک بینی آغاز و رو به پایین تا زیر چانه گسترده میشود. این سه منطقه نشانگر سنین جوانی، میانسالی و پیری شما است. باور عمومی بر این است که وقایع آینده و گذشته نیز از طریق مناطق صورت میتوانند آشکار شوند.
منطقه آسمانی صورت در حالتی که قوی، تکاملیافته و هموار باشد، نشانگر زندگی خانوادگی پایدار و باثبات است که حامی و پشتیبان شماست. اگر منطقه آسمانی ناصاف یا بیحالت و تیره باشد نشانه دوران کودکی ناآرام و پرآشوب است. اما اگر پیشانی نسبت به سایر نواحی صورت زیاده از حد عریض باشد، دیگر نمیتوان شخص را صاحب طالعی بلند دانست و تعبیرش خوب نیست. این نوع پیشانی در زن غالباً نشان دهنده زندگی عاشقانه، متلاطم و آشفته است.
هر شخص میانسالی باید حداقل سه خط روی پیشانی خود داشته باشد، چرا که نشانه نگرشی متفکرانه نسبت به زندگی و درکی صحیح از طبیعت و سرشت آدمی است. خطوط عرض پیشانی که به سمت بالا انحنا داشته باشد، نشان دهنده بخت بلند است. اگر خطوط روی پیشانی شما شکسته باشد، ممکن است به این نتیجه برسید که شرایط و اوضاعی خارج از کنترل شما، شما را از خانوادهتان دور نگه میدارد.
بینی شما باید متناسب با بقیه اجزای صورتتان باشد. اگر اجزای صورتتان حالتی متعادل با یکدیگر دارند، نشان دهنده آن است که در میانسالی دارای زندگی مرفه و موفقی هستید. اجزاء نامنظم نشانه روابط نامتعادل و بیثبات در این دوره از زندگی شما به شمار میرود.
اگر منطقه انسانی صورت شما بلندتر از دو منطقه دیگر صورتتان باشد، نشانه آن است که شما دارای ذهنی قوی و مصمم هستید و از مسئولیتهای تازه یا مشکلات غیرمنتظره برانگیخته میشوید و به تحرک درمیآیید. اگر اجزاء این منطقه از صورت بیحالت و بدون نیروی زندگی باشد، نشانه آن است که امکان دارد، در سین میانسالی حرفه خود را تغییر بدهید یا دچار آشفتگیهایی در زندگی شغلیتان شوید.
اگر منطقه زمینی در رابطه با بقیه اجزای چهره شما، حالت تعادل داشته باشد و از ساختار استخوانی همواری برخوردار باشد، بدین معناست که دوران پیری رضایتبخش و سعادتمندی را سپری خواهید کرد، پیوندهای خانوادگی مستحکم خواهند بود. اگرچه ممکن است ثروتمند نباشید، این احتمال هم نمیرود که به نگرانیهای مالی دچار شوید و در کل مرفه خواهید بود. اگر این منطقه پرگوشت و لبها کلفت باشد، نشانگر آن است که شما هنوز هم میتوانید از حیاتی توام با عشق و روحیهای با نشاط بهرمند شوید، اما لبهای قیطانی و نازک و چانه باریک و استخوانی نشانه ضعف تندرستی است.
سیزده موقعیت مهم از بالای پیشانی تا پایین چانه وجود دارد که هر کدام نمادی از شخصیت و نماد انسانی است. همچنین دوازده کاخ، دوازده ساقه زمینی، پنج تپه صورت، چهار رودخانه، خالهای روی صورت، وضعیت تک تک اندام روی چهره میتواند بیانگر حالت سابقه با آینده شخصیت انسان باشد.
۱۰. کفشناسی (کفبینی) بهمثابه فراعلم
بهطور متوسط تعداد سی خط در کف دست وجود دارد که شش خط آن بهعنوان اساس کف بینی به کار میرود. این شش خط عبارتند: از خط زندگی، خط سر، خط قلب، خط شغل، خط موفقیت و خط ازدواج از بین آنها سه خط مهمترند که خط سر و قلب و زندگی میباشند. البته از هر کدام از آنها خطوط فرعی و تابع در نظر گرفته میشود.
خطوط ترکیبهای بسیاری را به وجود میآورند که اغلب آنها برای کفبینان قابل تشخیصاند و دارای اسامی مشخص میباشند. مثل کوکبها، جزیرهها، زنجیرها و تپهها ولی نکته مهم این است که موقعیت خط، طول خط، میزان برجستگی یا فرورفتگی خط در کف دست، در کف بینی نقش مؤثری دارد.
هر یک از خطوط کف دست با ویژگیهای خاصی که دارد، میتواند شخصیت، تغییرات، فعالیتها، صفات روحی – روانی، مخاطرات، سوانح، بیماریها، اخلاق، مشکلات و کلا گذشته را برملا و بازگو نماید.
۱۱. تأثیر ستارگان بر سرنوشت انسان بهمثابه فراعلم
بهطور کلی دوازده ماه بهعنوان علائم صور فلکی در منطقه البروج تصویر میشود که عبارتند از: حمل (فروردین) نور (اردیبهشت) جوزا (خرداد)، سرطان (تیر) اسد (مرداد)، سنبله (شهریور)، میزان (مهر)، عقرب (آبان)، قوس (آذر)، جدی (دی)، دلو (بهمن) و حوت (اسفند).
خورشید، ماه و دیگر سیارات منظومه شمسی در هر یک از ماههای دوازدهگانه فوق، صور فلکی خاصی را ترسیم میکنند. این وضعیت در متولدین هر ماه تأثیر خاصی دارد که این تأثیرات بهصورت الگوهای شخصیتی، تواناییها و سرنوشت مشخص میشوند.
مثلاً میگویند متولدین برج حمل (فروردین) فعالند و از فهم و ذکاوت خاصی برخوردارند. بهدلیل خودمحوری از کاه کوه میسازند. آنها به ندرت متحمل بیماریهای روانی میشوند؛ زیرا در مورد مسائل خیلی فکر نمیکنند. یا مثلاً متولدین برج نور (اردیبهشت) اهل عملاند و ارضای احساسات برای آنها مهم است. ثبات قدم، همراه با بردباری و صمیمیت شاخصه اصلی آنها میباشد.
۱۲. تأثیر حیوانات بر انسان بهمثابه فراعلم
همه انسانها، خاطره، داستان و یا تجربه خاص در مورد حیوانات دارند. گاهی این تجربه مربوط به حیوانی اهلی و گاهی وحشی است. برخی اوقات این تجربه دردناک و برخی اوقات شیرین است. همه به طریقی در زندگی یا در خواب با حیوانات ارتباط داشتهاند و مشکل همواره درک مفهوم آن بوده است.
حیوانات به دستههای مختلفی تقسیم میشوند شامل: پرندگان، خزندگان، دوزیستان، آبزیان، حشرات، عنکبوتیان و پستانداران و… . هر یک از این دستهها میتوانند تأثیراتی در وضعیت ظاهری و باطنی ما داشته باشند. مثل تأثیر حیوانات در وضعیت جوی، راهنمای پرندگانی و… بد نیست نمونههایی بیان شود.
در صورت ظاهر شدن بلدرچین سفید شاید لازم باشد، از آنچه واقعاً متعلق به ماست، محافظت بیشتری نماییم. اگر احساس میکنیم، چیزی مورد تهدید قرار گرفته است یا بهزودی آرامش آن بههم خواهد خورد، باید سریعاً پاسخ دهیم و مقابله کنیم. بلدرچین سفید به ما خاطرنشان میکند که برای موفقیت بیشتر با افرادی که همعقیده و همسلیقه ما هستند مشورت کنیم.
نمونه دیگر مارماهی است. مارماهیها دوست دارند، در شکافها و حفره های صخره کمین کنند و جای تعجب نیست که افراد ماهیگون نیز علاقه دارند، در حاشیه فعالیتها کمین کنند و بهنظاره بنشینند. آنها نظارهگرند و به ما میآموزند که بیشتر مشاهدهگر آنچه در اطرافمان جریان دارد باشیم. به این ترتیب، میتوانیم از فرصتهایی که پیش رو داریم، استفاده کنیم. مارماهیهای رنگین به ما میآموزند که بیشتر نظارهگر باشیم، کنار بایستیم و منتظر فرصتها بمانیم.
۱۳. پیشگویی بهمثابه فراعلم
آدمی از زمانی که خودش را شناخت، توان پیشگویی پیدا کرد؛ چون درون خود نیرویی را یافت که میتوانست با آن آینده را ببیند. انسان میتواند نیروی روحی خود را چنان تقویت کند تا بتواند با وسائلی که در خانه در اختیار دارد، مثل شمع، سیب، آب یخ، تفاله چایی و امثال آن دست به پیشبینی بزند. مهم این است که انسان ذهن خود را آماده کند تا نیروهای فوق طبیعی را بپذیرد.
۱۴. طالعبینی بهمثابه فراعلم
امروزه طالعبینی بسیار گسترش یافته و انواع گوناگونی بهخود گرفته است؛ مثل طالعبینی چینی، طالعبینی خورشیدی، طالعبینی فیثاغورثی، طالعبینی آریایی، طالعبینی ایرانی، طالعبینی مصری و طالعبینی شمسی، حتی در این زمینه دائرهالمعارف طالعبینی هم وجود دارد.
در طالعبینیهای مختلف، عدد زندگی یا عدد سرنوشت یا محاسباتی معین میشود و از این طریق سرنوشت انسان رقم میخورد. با طالعبینی میتوان قوانینی که بر زندگی حاکم است شناخت و از این طریق زندگی را متحول ساخت.
در طالعبینی میتوان با بازشناسی انرژیهای زندگی اعتماد، تعادل، ثبات، انضباط و خرد را به زندگی بازگرداند و خلاصه آنکه طالعبینی تقدیر انسان را برای انسان بازگو میکند. طالعبینی به انسان میگویند چه شغلی را برگزیند، چگونه همسر دلخواه خود را برگزیند، با کدام حیوانات در ارتباط باشند، چگونه نیمه تاریک زندگی خود را آشکار کنند، چگونه آدمی باشد، با کدام دسته از انسانها بیشتر ارتباط برقرار کند و خلاصه طالعبینی چگونگی زندگی را به انسان میآموزد.
۱۵. روانشناسی کاربردی بهمثابه فراروانشناسی
بخش مهمی از روانشناسی امروزه به روانشناسی کاربردی یا به تعبیری به کاربرد روانشناسی در امور مختلف میپردازد. اهم مباحث روانشناسی کاربردی عبارتند از: روانشناسی در عمق، روانشناسی روابط انسانی، روانشناسی زن، روانشناسی پول، روانشناسی رنگها، روانشناسی افراد موفق، روانشناسی شرم و گناه، روانشناسی عشق، روانشناسی اضطراب، روانشناسی خلاقیت، روانشناسی قضایی، روانشناسی اهمالکاری، روانشناسی ترس، روانشناسی کمال، روانشناسی تنبلی، روانشناسی خشم، روانشناسی پیروزی، روانشناسی معنوی و روانشناسی بازی.
۱۶. رنگدرمانی بهمثابه فراروانشناسی
رنگ زمانی ظاهر میگردد که فرکانس نوری در محیطی متناسب شدت گرفته و متظاهر گردد. رنگ علیرغم داشتن خصوصیات ایجاد انگیزه، هوس، شادمانی، ساختاری و حتی تهییجی دارای خصوصیات سوزاننده و براننده نیز هست.
هر رنگ دارای خصوصیات منحصر به فرد درمانی و تعادلبرانگیزی است. یکی دیگر از خصوصیات رنگها این است که میتوانند تا اعماق نیروی ادراک و شعور ما نفوذ نمایند.
رنگها را میتوان به سه قسمت اساسی با سه گروه اصلی تقسیم کرد:
- نخستین گروه رنگها عبارتند از: رنگهای قرمز، زرد و آبی. البته از ترکیب این سه قسمت رنگ، رنگهای ترکیبی دیگری نیز پدید میآیند که از تعداد اصلی بیشتر هستند.
- گروه دوم از رنگهای اصلی در واقع همان رنگهایی هستند که از ترکیب سه رنگ قرمز، زرد و آبی حاصل میشوند.
- اگر رنگهای گروه نخستین نیز با رنگهای ترکیبی گروه دوم درهمآمیزند، آن زمان رنگهای اصلی گروه سوم پدید میآیند.
اگر تعداد رنگها تنوع آنها و میزان تیرگی یا روشنی رنگها را به نسبتهای درست و منطقی بشناسید و به روش ترکیبی آنها واقف گردید، آنگاه اسرار رنگها را در درمان بسیاری از بیماریها و تأثیرات آنها بر روحیه و روان انسان را درک خواهید کرد.
کار به این صورت است که نمونههایی از رنگهای اصلی یا ترکیبی به انسان عرضه میشود و انسان میتواند هر یک از آنها را انتخاب کند. این انتخاب نشان دهنده جریان انرژی خاصی است. بدین معنا که هر رنگی مفهومی خاص دارد. مثلاً رنگ سفید ظاهر کننده احساسات و استعدادهای بالقوه ی انسان است. رنگ سیاه نشان دهنده احساسات زنانه در افراد است و رنگ سرخ، روحافزا و جانبخش است. خلاصه از این طریق میتوان بیماریها و شخصیت را تشخیص داد و در صدد درمان آن از طریق کارتهای رنگی برآمد.
۱۷. موسیقی درمانی آوادرمانی یا صدا درمانی بهمثابه فراروانشناسی
سلسلهای از اصول به ما میگوید که جوهر بشر انرژی است و اگر حالتهای انرژی بدن و ارگان انسانی از تعادل خارج گردد، نقاط ضعف و بیماریها شروع میشود. بهبودی در گرو تعادل انرژی بدن است. یکی از شیوههایی که به تعادل انرژی بدن کمک میکند، موسیقی درمانی است که چهار اصل دارد:
- ارتعاش: عبارت است از قابلیت نوسان صدا. این قابلیت با هر سلولی از بدن درگیر میشود. بدین معنا که هر سلولی قابلیت نوسان خاصی دارد و اگر بیمار شود، از حد نوسان طبیعی خارج میگردد. لذا میتوان با ارتعاش خاصی از موسیقی، توازن را به آن عضو بازگرداند.
- ریتم: الگوی ضرب در موسیقی است. ریتم بازتاب ضربان زندگی است. ریتمهای متفاوت روی سیستمهای فیزیولوژی و اندامهای بدن به طرق مختلف تأثیر گذارند. از ریتمهای مختلف در موسیقی میتوان برای تنظیم و اصلاح دستگاههای مختلف بدن استفاده کرد.
- اصل تن یا طنین: تن به زیر و بم صدا اطلاق میشود، هر چه نوسانات صدا تندتر باشد، تن صدا زیرتر و هر چه نوسانات آرامتر تن صدا بمتر است. سیستم بدن بهخصوص سیستمهای عصبی به تنهای مختلف صدا عکسالعمل نشان میدهند.
- اصل صدا: صدا بهعنوان انرژی است و حالتی از انرژی میباشد. از این طریق میتوان روی الگوهای مختلف انرژی بدن تأثیرگذار بود.
موسیقی درمانی برای گردش خون مؤثر است. موسیقی باروک بدین منظور مفید است. موسیقی برای گوارش خون هم مؤثر است. بدین منظور موسیقی مجلسی و موسیقى والس مفید است. موسیقی برای دستگاههای عصبی تأثیرگذار است، بدین منظور موسیقی هایدن، بتهوون، واگنر و شوبرت پیشنهاد شده است. خلاصه آنکه بر اساس اصول پیشگفته میتوان از سبکها و انواع مختلف موسیقی در حل مشکلات و معضلات تنی و روانی بهره برد.
۱۸. معنادرمانی بهمثابه فراروانشناسی
مفهوم درمان بهوسیله معنا تقریباً عکس رواندرمانی سنتی است؛ زیرا در رواندرمانی سنتی با بیمار همانند یک انسان رفتار نشده است.
زندگی میتواند دارای معنا باشد یا از معنا و ارزش تهی شده باشد. اگر یک زندگی خالی از معنا شود، بیماریهای فراوانی آغاز خواهند شد. لذا یکی از شیوههای درمانی انسانی استفاده از معنادرمانی است. بدین معنا که باید به زندگی معنا و هدف بخشید و از این طریق امید و شادی را به ارمغان آورد.
پیش گام معنادرمانی که شاخهای از روانشناسی و نیز تحت تأثیر اگزیستانسیالیم است، شخصی است بهنام ویکتور فرانکل که دو اثر مهم او به زبان فارسی ترجمه شده است؛ یکی بهنام «انسان در جستجوی معنا» و دیگری بهنام «فریاد ناشنیده برای معنا». به جز او، تامس نیگل هم در این زمینه تلاشهایی داشته است.
۱۹. بازیدرمانی
ما نمیتوانیم به همان شیوه مشاوره با بزرگسالان به مشاوره با کودکان بپردازیم. بهطوری که عدم پیروی از این موضوع در افرادی که هرگز مشاورهای با کودکان نداشتهاند، به چشم میخورد. مشاوره با بزرگسالان از طریق نشستن در کنار آنها و دعوت آنها برای صحبت کردن با ما میباشد.
اگر از این استراتژی برای کودکان استفاده کنیم، بسیار بعید است که آنها با ما درباره موضوعات مهم شان صحبت کنند. احتمالاً پس از گذشت مدتزمان کوتاهی از مصاحبه با ما خسته میشوند یا سکوت اختیار میکنند. حتی چنانچه به صحبت با ما مشغول شوند، معمولاً از عنوان کردن موضوعات مهمشان طفره میروند.
اگر بهعنوان مشاوره با کودکان کار میکنیم باید بگذاریم تا کودکان بهطور آزاد و راحت درباره موضوعاتی که آزارشان میدهد صحبت کنند. پس لازم است، از مهارتهای مشاورهای کلامی همراه با روشهای دیگر استفاده نماییم.
به طور مثال ممکن است لازم باشد، کودک را در بازی شرکت دهیم یا با استفاده از وسایلی از قبیل حیوانات کوچک، اسباببازی گل رس یا اشکال هنری متنوع او را وارد صحبت کنیم. با اینکه از کودک میخواهیم داستانی را تعریف کند، یا یک سفر خیالی را شرح دهد. بنابراین با ترکیب مهارتهای مشاورهای کلامی، همراه با کاربرد وسایل ارتباطی یا برخی روشهای دیگر، قادر به ایجاد فرصت مناسب جهت برقراری ارتباط یک کودک خواهیم بود که از نظر درمانی در فرآیند مشاوره میتواند مؤثر واقع گردد.
در این فرآیند اتاق بازی درمانی باید ویژگیهای خاصی داشته باشد. وسایل و تجهیزات باید فراهم باشد؛ از قبیل خانه عروسکی، عروسک نوزاد، خرس پلاستیکی، نقاشی انگشتی، کلاژ، کاربرها و مجسمهها اما در این میان آنچه اهمیت دارد، روش استفاده از این وسائل توسط مشاوران میباشد.
اهداف بازی درمانی عبارتند از: قادر ساختن کودکان برای ایجاد رابطه، قادر ساختن کودکان برای داشتن احساسات مثبت، کمک به رشد موزون کودکان، کمک به باروری قوه تخیل، کمک به کسب مهارتهای لازم و در یک کلام نزدیکسازی و آمادهسازی کودکان برای زندگی بهتر، شادمانهتر با آرامش بیشتر.
۲۰. هنردرمانی بهمثابه فراروانشناسی
با هنر انسان قادر است، به عواطف عمیق دست یابد. هنرها میتوانند نحوه احساس انسان را نسبت به جهان و خودش تغییر دهند. هنرمندان بهخوبی میتوانند به آزادسازی عواطف خود و نیز آزادسازی عواطف مخاطبین کمک کنند. برقراری تغییر سریع، بینش عمیق با رویکرد خلاقانه با زندگی در سایه هنر ممکن است.
هنر درمان با تعادل بدن را باعث میشود، هنرها چه از نوع ترکیب الحان موسیقایی، چه بهشکل ترکیبی از رنگها توازن و تناسب را در پی دارند. انسان با خلق آثار هنری میتواند به رشد خود کمک کند. هنرها راهی برای بروز افکار و احساسات خود به دیگران پیدا میکنند و انسانها را از نظر درونی راضی میسازند.
هنردرمانی نیازمند برخورد عاطفی با اثر است، نیازمند تعاملی دوگانه با نمادهاست، هنر درمانی مانند سایر درمانها تقویتکننده امید رهایی از دردهای روانی است. انسان احساسات بهتری پیدا میکند و شانس بهبودی او افزایش مییابد. شکلهای هنری عواطف قدرتمندی را برای انسان به ارمغان میآورد.
نقاشی حرفه آدمهای کور است. او آنچه را که میبیند نقاشی نمیکند. بلکه آنچه را که احساس میکند و آنچه درباره دیدههایش به خود میگوید به تصویر میآورد. در نقاشی رنگها و ترکیببندیها با انسان صحبت میکنند.
نمایش و هنر بازیگری با راههای مختلف، آزادی روانی زیادی فراهم میکنند. انسان میتواند از طریق نمایشدرمانی دست به عمیقترین عواطف بزند و از این طریق انسان میتواند به رواندرمانی مطلوب دست یابد.
همچنین شعر درمانی به علت هماهنگی عبارات، آواهای کلمات، موزونی قافیهها و استعارههای تصویری میتواند بخشی از هنر درمانی تلقی شود. چنانکه داستاندرمانی و نیز تئاتردرمانی هم بهعنوان بخشی از مقوله هنردرمانی تأثیر گذارند.
۲۱. مغناطیس درمانی بهمثابه فراعلم
انسان میتواند با کمک درمان مغناطیسی، پزشک خود باشد. بر اساس این روش، درمان با استفاده از مغناطیس طبیعی صورت میگیرد. زمین یک مغناطیس عظیم و دارای میدان مغناطیسی بزرگ است. همه اجرام سماوی دارای میدان مغناطیسی هستند. انسان بهطور مداوم در دریایی از امواج مغناطیسی غوطهور است. لذا میتوان با استفاده از میدان مغناطیسی کنترل شده یا مغناطیس مصنوعی سلامتی را بازگرداند و آرامش از دست رفته را باز یافت.
درمان مغناطیسی بر این اصل استوار است که بیماری ناشی از عدم تعادل یا همکاری نیروهای مغناطیسی داخل بدن است. مغناطیس درمانی راه و روشی برای این عدم تعادل و همکاری است تا در این صورت بدن انسان از طریق میدان مغناطیسی واحدی یکپارچه شود.
میدان مغناطیسی خورشید، ماه و زمین بر موجودات زنده زمینی مثل گیاهان، حیوانات و انسانها تأثیر فراوانی دارد و تمامی آنها قابل محاسبه است. هرگونه اختلافی بر نیروهای مغناطیسی میتواند باعث تنشهای روحی، عاطفی و ذهنی گردد. لذا بر اساس درمانهای مغناطیسی میتوان از این ضایعه پیشگیری کرد و آن را درمان نمود.
۲۲. خندهدرمانی بهمثابه فراروانشناسی
دنیا متعلق به کسانی است که از آن استفاده میکنند و تنها انسانهای مسرور و شاد مالکان حقیقی دنیا محسوب میشوند. انسان باید عقل و هوش خود را با نشاط و شادی دمساز کند تا هزاران آسیب از او دور شود. کسی که شاد و خندان است، همیشه وسیله شاد و خندان را پیدا خواهد کرد.
انسان نباید دائم غرغر کند که چرا گل سرخ خار دارد. انسان باید دائم شادمان و خشنود باشد که خار گل سرخ دارد. انسان باید نعمتهای خود را بشناسد و نه محرومیتها را و باید دلخوش باشد چه با تبسم، چه با خنده و چه با قهقهه. در این صورت انسان میتواند کارهای بزرگی صورت دهد.
۲۳. هالهبینی و انرژی درمانی بهمثابه فراعلم
هاله، حوزه انرژی اطراف بدن است که تمام موجودات زنده آن را دارند. هالهها، رنگها و طرحهای مختلفی دارند و کسانی که توان هالهبینی دارند، از مشاهده طرحها و رنگها و فرمهای هاله اطراف بدن یک انسان، میتوانند تمامی اطلاعات درون او را بهدست آورند که از آن جمله بیماریهای هر عضوی است.
درمانگران از این طریق میتوانند با تغییر هاله اطراف عضو بیمار که از طریق تخلیه انرژی صورت میگیرد، آن عضو را درمان کنند. به این عمل انرژیدرمانی گفته میشود. امروزه از طریق روش عکاسی کرلیان میتوان به مشاهده هالهها پرداخت.
۲۴. سنگدرمانی، جواهردرمانی یا کریستالدرمانی بهمثابه فراعلم
میتوان از شفابخشی با کریستال بهعنوان درمانگری استفاده کرد. خواص شفابخشی کریستالها از هزاران سال پیش شناخته شده بود. کریستالها فواید بیشماری دارند. از جمله دور شدن از تنشها و فشارها، سرشار کردن محیط کار و زندگی از آرامش، محافظت در مقابل انرژیهای منفی و مخرب، افزایش قدرت تمرکز و مدیتیشن، تقویت قدرت ذهن و خلاقیت و افزایش نیروی ذهن و حیات.
امروزه سنگها و کریستالهای فراوانی در حدود صد نوع وجود دارند که با روشهای مختلفی نگهداری میشوند. آنها دارای ترکیبات مختلفی هستند، اما آنچه اهمیت دارد، این که مسأله سنگ درمانی با هفت چاکرای یوگا ارتباط نزدیک دارد.
برای هر یک از چاکراهای هفتگانه سنگهایی توصیه میشود. برای چاکرای اول سنگهای قرمز و سیاه، چاکرای دوم سنگهای نارنجی، چاکرای سوم سنگهای زرد، چاکرای چهارم سنگهای سبز، چاکرای پنجم سنگهای آبی، چاکرای ششم سنگهای نیلی و چاکرای هفتم سنگهای بنفش مؤثرند.
۲۵. ازدواجدرمانی بهمثابه فراروانشناسی
ازدواجدرمانی یا خانوادهدرمانی نوعی رواندرمانی مربوط به زن و شوهر است که معطوف به بهبود روابط زناشویی و از این طریق نیل به آرامش میباشد. ازدواجی که در آن زن و شوهر فقط در پی تأمین نیازهای خود باشند، تعارضاتی لاینحل باقی میگذارد. اما هدف کلی ازدواجدرمانی افزایش تقابلات و تعاملات دوجانبه مثبت میان زن و شوهر است که از این طریق توانائی آنها برای حل مشکلات و نیل به یک خانواده آرام فراهم میشود.
البته مقولههای دیگر درمانی هم وجود دارد، نظیر: ماساژدرمانی، عشقدرمانی، رفتاردرمانی، نرمشدرمانی، آبدرمانی، فشاردرمانی، تفکردرمانی، مثبتدرمانی، عدد درمانی، شناختدرمانی، رواندرمانی و خوددرمانی و… .
همچنین نگرشهای نوینی در حوزه فراروانشناسی وجود دارد که در آثار نویسندگان معروفی جلوهگر شده است. نویسندگانی از قبیل چوپرا، وین دایر، باربارا، بوسکالیا، کوندرا، اونامونو، آنتونی رابینز که تقریباً تمامی این نویسندگان در پی ایجاد هیجانات، احساسات مثبت، لحظههای ناب، زندگی شاد، شور زندگی، عشق، روش زندگی بهتر، اراده برتر، قدرت تصمیم، افزایش باور، راهنمای دل و در یک کلام زندگی شاد، آرام و پر انرژی هستند. البته این نیاز عصری است که از سراسر آن تنش، استرس، آسیب و افسردگی میبارد.
تحلیل و بررسی فراعلم و فراروانشناسی
بهطور کلی در باب پدیده جدید فراعلم و فراروانشناسی میتوان گفت که بعضی از این دستاوردها واقعیت علمی ندارد و بیشتر برای ایجاد هیجانات آنی و کاذب مطرح شده است.
هنوز تحقیقات و مطالعات علمی نسبت به آنها صورت نگرفته یا از نظر علم تأیید نشدهاند. نسبت به بعضی دیگر هم باید گفت، پژوهشهای علمی در باب آنها هنوز ناقص است و تا تکمیل شدن فاصله دارد. اما اگر برخی از موارد مربوط به فراعلم مورد تأیید کامل قوانین و قواعد علمی قرار گیرد، باز نکتهای باقی میماند و آن اینکه معیار مهم تمام قوانین علمی اصل اثباتپذیری یا ابطالپذیری است. بدین معنا که قانونی از نظر علم موجه است که امکان نقض یا نفی داشته باشد. لذا هیچ قانون علمی مطلق نیست. بنابراین، بهتر است به قانون مطلق روی آوریم و تنها معیار و ملاک مطلق هماهنگی و انطباق با دین است.
از سوی دیگر باید گفت، اگر هم نسبت به بعضی از موارد مطالعات فراعلم تأثیری و تأییدی دیده شد، اینها هیچ ارتباطی به عرفان ندارند؛ زیرا چنانکه بارها گفته شد، عرفان معرفت و تقرب به خداست.
منبع: کتاب آفتاب و سایهها، ص ۴۳۲- ۴۶۵
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com