فرقه پژوهی، برداشت از فرقه نیوز
این روزها در میان جنگ مردم مظلوم فلسطین با رژیم غاصب صهیونیستی وجدانهای بیدار و قلبهایی که هنوز زنگار و غبار نگرفتهاند با سنجه عقل و انسانیت میتوانند به شناخت راه حق بپردازند. غصب یک سرزمین و بیرون کردن مردم آن با توسل به زور و خشونت و لابیهای بینالمللی مصداق آشکار ظلم بوده که هر انسان بیداری بر آن گواه است. هیچ یک از حامیان رژیم غاصب صهیونیستی این را بر خود یا ملت خود روا نمیدانند که گروهی بیآیند و کشور آنها را غصب کنند و با زور و کودک کشی آنها را قتل عام کنند. اما اگر امروز این ظلم بر ملت مظلوم فلسطین را میپذیرند یا صاحب منفعتاند و یا غبار غفلت و انحراف بر آنها غلبه کرده است.
راه حق بر عقل و فطریات و برخی شاخصهای استنباط شده از آنها نظیر ظلم ستیزی و یاری مظلومان استوار است. امروز مستکبران و دولتهای استعمارگر برای کشتن و نابودی انسانیت، اخلاق و وجدان، با ابزار تحریف ادیان و ایجاد فرقههای انحرافی به جنگ ادیان آمده است. دین و فرقه خوب از نظر دستگاه استکبار، که برای گسترش آن هزینه میکند، دین و فرقهایست که انسان را در مقابل ظالم، اگر نیروی مستقیم ظالمین نکند او را به سکوت و بی تفاوتی در مقابل ظالم دعوت میکند. پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) میفرمایند: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینْ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»(1)؛ هر کس صداى مظلومى را بشنود که از مسلمانان کمک مى طلبد، و به کمک او نشتابد مسلمان نیست.
همانطور که میبینید پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) ظلم ستیزی و یاری مظلوم را معیار مسلمانی میخوانند. این معیار به حکم عقل و وجدان و انسانیت بوده که دستگاه استکبار آن را بر نمیتابد زیرا انسانها را مطیع و بردهی خود و ساکت و بی تفاوت در مقابل ظلمهایش میخواهد. شبه معنویتهای نوپدید از جملهی این سیستمهای تئوریزه کردن بردگی ظالمین هستند. به عنوان مثال غرب به علت کنار گذاشتن آموزههای دینی از یک طرف و محرومیت از معنویتهای شرقی ازطرف دیگر، در غوغای صنعت و تجارت دست و پا میزند. در چنین فضایی مرامی چون یوگا در غرب با اقبال روبه رو میشود. همچنین از آن رو که تصویر انسان کامل در یوگا آدمی آرام و ملایم و سر فرو برده در لاک خویش است، چنین عرفاننمائی نه تنها برای نظام سرمایهداری تهدید محسوب نمیشود، بلکه به خوبی قادر است که انرژیهای الهی وجود انسان را در خدمت نظام سلطه قرار دهد و با شعار صلح که ادعا میکنند تنها رسالت اجتماعی یوگا است، همزیستی و مدارا با تمدن غربی را ترویج کند، به همین دلیل مورد استقبال نظام سرمایهداری هم قرار گرفت.(2)
از جدیترین آسیبهایی که شبه معنویتهای نوپدید بر جامعه تحمیل میکنند، دعوت پیروان و مریدان خود به گوشهنشینی، انزوا و دوری از جامعه و دغدغههای اجتماعی است. آنها بیشتر این کار را برای کسب توجه و تمرکز لازم میدانند. اصل در چنین شبه معنویتهایی توجه، تمرکز و مدیتیشن است. از اینرو، هر چیزی که موجب تقویت این حالت شود «خوب» و با ارزش و هرچیزی که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد «بد» و بیارزش تلقی میشود. این شاخصه را میتوان در بسیاری از شبه معنویتهای نوپدید که در کشور ما فعال هستند نیز به وضوح مشاهده کرد. روحیه خودمحوری، تساهل، تسامح و بیاعتنایی به سعادت یا شقاوت دیگران؛ روحیه بیتفاوتی اجتماعی و اینکه هرکس مسئول خودش است و راه معنویت راهی شخصی است؛ بیاعتنایی به مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در سطح بینالملل و همانند آن را القاء میکنند.
رواج این تفکر میتواند برای جامعه بسیار ویرانگر باشد. حال آنکه عرفان ناب حساس به سرنوشت اجتماعی انسان و مسئولیت آفرین در برابر تودههای فقیر و تحت ستم است، نه عرفان بیتفاوت و عافیتطلب.(3) عرفانهای نوظهور مردم را سر به زیر و سیلیپذیر بار میآورند و روحیه عزت و آزادگی را در قلبها میمیراند. این معنویتها میکوشند مردم را تسلیم نظم موجود و مطیع قدرتها گردانند و سکوت در برابر ستم را به آنها بیاموزانند و بهعنوان ارزشی اخلاقی و معنوی آنها را تعلیم دهند. در فالوندافا اعتقاد بر این است که هرکس که مورد ظلم واقع میشود، در حال تصفیه روحانی و جبران ظلمی است که در زندگی پیشین بر دیگری روا داشته است. کسیکه به یاری مظلوم میرود در حقیقت تزکیه او را با مشکل روبهرو ساخته است!.(4)
یا تعلیمات بودا که در چهار حقیقت و هشت راه خلاصه شده، ناظر به امور فردى است. گویا نظام هاى اجتماعى و اصل جامعه از دیدگاه بودیسم امرى واهى و خیالى است و نقشى در زندگى انسانى ندارد و به همین خاطر، خود بودا براى رسیدن به نیرو از جامعه مىگریزد و به جنگل پناه مى برد و با گدایى و دریوزگى خوراک خود را تهیه مىکند و آنگاه هم که براى تبلیغ آیین خود باز مىگردد، به سراغ تک تک افراد مىرود و هرگز سعى نمىکند تحولى اجتماعى ایجاد کند. وى نه با حاکمى درگیر مىشود و نه به نکوهش قانونى از قوانین جامعهى آن روز مىپردازد.(5)
یکی دیگر از گزارهها که در شبه معنویتهای نوپدید دیده میشود قانون جذب است این قانون غیر علمی را میتوان یکی از شبه معنویتهای نوپدید هم دانست؛ در نقد آموزههای این تفکر باید دانست اگر کسی پناهنده اوهام خود شود و چشم از جهان واقعی فروبندد، دیگر نمیتواند حقیقت دنیا را درک کند و پیام آن را دریابد. در این شرایط ارزشهای دنیا را بر افکار و احساسات خود حاکم میکند و دنیامداران را در اوج شایستگی و ارزشمندی مینشاند. به این ترتیب ظلمها و پلیدیهای آنها را ندیده گرفته و چه بسا قدرت و ثروت را نشانهی قدرت و لیاقت آنها به شمار میآورد! در کنار این پیامدهای طبیعی غرق شدن در آرزوها، توصیههای سخنگویان قانون جذب دربارهی توجه نکردن به اخبار و ندیده گرفتن بدیها و اینکه توجه به آنها موجب رخ دادن آنهاست، روند بصیرت زدایی و خام کردن مردم آسان و گسترده میشود.(6)
همچنانکه وین دایر از سردمداران شبه معنویتهای نوپدید در کتاب «عرفان، داروی دردهای بیدرمان» به ترویج روحیه مدارا با ظالم و ستمکار میپردازد و میگوید:«به جای اینکه علیه تروریسم و جنگ اعلام انزجار کنید، طرفدار صلح باشید… علیه هر چیزی بایستید، همان چیز علیه شما خواهد ایستاد. بهجای ابراز انزجار از مواد مخدر و مبارزه با آن، کودکان را در راه انتخاب صحیح زندگی یاری کنید».(7) این شعار علاوه بر مقابله با متون دینی ما در خدمت آمال استکبار جهانی، ظالمان، متجاوزان و مفسدان است. وین دایر این سوال را بیجواب میگذارد که برای مبارزه با کسانی که به زور وارد حریم شخصی شما میشوند چه باید کرد؟! با شعار نادرست وین دایر و ترویج این تفکر در سطح جامعه همانطور که در مقدمه این یادداشت بیان شد، هیچ کس خود را در مقابل جنگ طلبی قدرتهای سلطهگر مسئول نمیبیند و آنگاه همهی موانع از سر راه متجاوزان و ظالمان به کنار خواهد رفت و ظلمپذیری نهادینه میشود! در واقع خواننده آثار او به مرور یاد میگیرد که هیچ چیز را جدی نگیرد و با ظالمان مدارا کند.
هرچند ظلم ستیزی و مقابله با ظالمان یکی از معیارهای حقانیت از نظر عقلی و وجدانی است اما بسیاری از شبه معنویتهای نوپدید در همین مرحله مردود شده و وابستگی مستقیم یا غیر مستقیم خود به دستگاه ظلم و استکبار جهانی را نشان دادهاند.
منابع
(1) الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 2، ص 164، باب (الاهتمام بأمور المسلمین و النصیحه لهم و نفعهم).
(2) جاپا یوگا، ص81. نگاهی متفاوت به یوگا و مدیتیشن، حمید رضا مظاهری سیف و حمزه شریفی دوست ص49
(3) کوییلو، پایلو ، کنار رود پیدار نشستم و گریستم، آرش حجازی، تهران: انتشارات کاروان.۱۳۸۶، ص ۱۰. بحرینی، دشتی احمد، آسیبهای اجتماعی و درمان آن، قم: انتشارات موعود در اسلام، (۱۳۸۵). هویت، جیمز، ریلکسیشن، رضا جمالیان، تهران: نشر دکلمهگران، ج۱، ص۲۰، (۱۳۷۶).
(4) مظاهریسیف، حمیدرضا، نقد عرفانهای پستمدرن، فصلنامه کتاب نقد، شماره ۳۵، ج۱، ص۱۷۸، (۱۳۸۴).
(5) سادهاتیسا، بودا و اندیشه هاى او، ترجمه ى محمد تقى بهرامى حرّان، (تهران: چاپ دیبا، 1382)، ص 39. هاشم، رجب زاده، چنین گفت بودا، (انتشارات اساطیر، چ سوم، 1378 هـ.ش)، ص 12 ـ 27.
(6) نگاهی متفاوت به قانون جذب، حمزه شریفی دوست و حمیدرضا مظاهری سیف، ص129
(7) وین دایر، عرفان، داروی دردهای بیدرمان، صفحه ۲۲۸
نویسنده: مهدی قیاسی کارگر مقدم