عوامل شناختي در گرايش به عرفان‌هاي كاذب

محمدحسین قدیری| به‌طور کلی، عوامل مختلف اقتصادی، تربیتی، فرهنگی (رسانه‌ها و…)، ارتباطی، جغرافیایی و طبیعی، جامعه‌شناختی، سیاسی، روان‌شناختی و… در گرایش به جنبش‌های معنوی نوپدید و عرفان‌های کاذب دخالت دارد، ولی در این پژوهش درصدد بررسی مؤلفه‌ها و عوامل روان‌شناختی با تأکید بر عوامل شناختی هستیم.

اگرچه برای تحلیل علمی، تبیین و توصیف ناچاریم علل و مؤلفه‌ها را به‌طور جداگانه بررسی کنیم، ولی روشن است که در زندگی تفکیک حقیقی و عینی این عوامل از یکدیگر غیرممکن است؛ آن‌ها هم‌پوشی و تأثیر و تأثر تنگاتنگ دارند.

در تحقیق حاضر، تنها مهم‌ترین عوامل شناختی از عوامل روان شناختی در گرایش به جنبش‌های معنوی را بحث می‌کنیم.

۱. سبک آموزشی – کاربردی در گرایش به عرفان‌های کاذب

همان‌گونه که گفتیم انسان عطش معنوی دارد. عرفان‌هایی که سبک آموزشی ساده و طبقه‌بندی شده دارند و به شکل گام به گام کار کرده‌اند، برای مخاطب جذابیت دارند. به عنوان نمونه می‌توان این سبک را در عرفان حلقه یا اکنکار دید.

هم‌چنین برخی از محققان هندی برای رشد معنوی، مراحل، جداول و طبقه‌بندی‌های پنج‌گانه‌ یوگا را که اغلب از متون مقدس هندو معرفی شده است، مطرح کرده‌اند.[۱]

این مراحل و دسته‌بندی از دیدگاه روان‌شناسی (توجه، یادسپاری، ذخیره‌سازی و یادآوری  و الگوهای تدریس) نقش مهمی در جذب افراد دارند. همسران برخی از رهبران این عرفان‌های کاذب مانند لاوی و اکنکار، روان‌شناس بوده‌اند و کریشنامورتی خودش روان‌شناس بود[۲]، بنابراین می‌توان احتمال داد که آموزه‌های روان‌شناسی در ترویج این عرفان‌ها بی‌تأثیر نبوده است، هرچند که برای بیان دقیق‌تر نیاز به بررسی بیش‌تر می‌باشد.

۲. استناد علت برخی از اختلالات به مذهب

عده‌ای از افراد معمولی و حتی متخصصان روان‌شناس، برخی از اختلالات روانی مانند توهمات و هذیان‌های مذهبی (دیدن حضرت عیسی و…) و وسواس فکری – عملی در مناسک را به مذهب نسبت می‌دهند[۳] و راه درمان آن را کنار گذاشتن مذهب و فرار از محدودیت‌های مذهب می‌دانند و مراجعان را تشویق می‌کنند که گرایش معنوی راحتی را انتخاب کنند و در واقع عرفان درمانی پیش‌گیرانه و درمان‌گرانه می‌کنند.

بنابراین مشاوران، متناسب با باورها، جهان‌بینی و شخصیت‌شان، نقش زیادی در تبلیغ انواع عرفان‌ها دارند، ولی غافل هستند از این‌که بسیاری از رفتارهای افراد مذهبی سر خود و حتی برخلاف نظر کارشناس دین است و اسلام دین سهله سمحه است و خدا آسانی را برای ما در نظر گرفته، این ما هستیم که با ندانم‌کاری‌ها برای خود مشکل درست می‌کنیم.

البته در مواردی هم فرد اصل اختلال را دارد، چه دیندار باشد و چه نباشد، فقط دینداری او سبب شده، موضوع بیماری بر امر دینی واقع شود. در برابر، تحقیقات زیادی نشان دهنده‌ ارتباط مثبت بین دینداری و سلامت روان و جسم و جان است.

۳. استناد درمان به عرفان‌‌‌های کاذب

برخی از متخصصان با تشویق مراجعان، آن‌ها را به عرفان‌های کاذب سوق می‌دهند. علت کار آن‌ها همیشه دغدغه‌های درمانی نیست، گاهی آن‌ها جهان‌بینی خود را به فرد مراجعه‌کننده القا می‌کنند. از سویی هم شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای مانند شبکه‌ی نجات (مسیحی)، از عرفان درمانی و شفا یافتن، به عنوان ابزار تبلیغی استفاده می‌کنند.[۴]

۴. کتاب درمانی عرفان‌های کاذب

نمی‌توان ادعا کرد، محتوای همه‌ کتاب‌هایی که در زمینه‌ معنویت و عرفان‌های کاذب نوشته شده است، به طور کلی خرافه، کذب و مطالب التقاطی و انحراف است. در بسیاری از آن‌ها حکایت‌ها، قصص و تمثیل‌ها (آثار اوشو و کوئلیو …) و تکنیک‌های کاربردی مفید (یوگا و…) هم وجود دارد.

برخی از مشاوران، مربیان و معلمان، بدون توجه به این‌که آیا مخاطب می‌تواند مطالب سره را از ناسره جدا کند، کتاب‌هایی را به آن‌ها معرفی می‌کنند، آن‌ها هم به دلیل اعتمادی که به استاد یا مشاور داشته‌اند، همه‌ی آموزه‌ها را می‌پذیرند.

برخی از افراد هم بدون مشورت با متخصص آگاه و متدیّن، برای خودیاری از کتاب‌های کاربردی این عرفان‌های نوپدید موجود در بازار استفاده می‌کنند.

۵. اهمیت حرص و کنجکاوی در گرایش به عرفان‌های کاذب

کنجکاوی عاملی مؤثر در گرایش به جنبش‌های معنوی نوپدید و عرفان‌های کاذب است[۵]. بسیاری از فرقه‌های عرفانی کاذب ابتدا به شکل منزوی و محصور در منطقه‌ای خاص بودند، موج معنویت‌گرایی جهانی، تکثیر کتب و رمان‌های عرفانی به زبان‌های مختلف، فیلم‌ها و کارتون‌های معنویت‌گرا و رشد سرطانی ابزارها و رسانه‌های تصویری، سبب شد این جنبش‌های معنوی خودنمایی کنند.

از آن‌جا که انسان‌ها به ویژه نوجوانان و جوانان کنجکاو هستند و تمایل دارند، از نزدیک امور را بررسی و حتی تجربه کنند، به این جنبش‌ها روی می‌آورند. این تمایل جهت کنجکاوی، اگرچه گرایش به این جنبش‌های معنوی نوپدید است، ولی «رغبت» محسوب نمی‌شود. چون هر گرایش مثبتی، رغبت به حساب نمی‌آید[۶].

امروزه بسیاری از کلیپ‌های این عرفان‌های کاذب مانند شیطان‌پرستی، نمایش خوردن عقرب، مار و شیشه، فرو کردن سیخ و کارد در بدن، راه رفتن از روی آتش و رقص و سماع در حلقه‌های ذکر و…، موجود است و به سرعت با گوشی‌های همراه (بلوتوث) و ایمیل از فردی به فرد دیگر منتقل می‌شود.

بسیاری از افراد جامعه به قصد کنجکاوی این کلیپ‌ها را می‌بینند، تکثیر این کلیپ‌ها برای آن عده که از نظر شناختی، باورهای دینی، هوش و اعتماد به نفس ضعیف هستند، اثر نامطلوب می‌گذارد و ممکن است سبب تغییر نگرش آن‌ها شود.

در مقابل این کلیپ‌ها، فیلم‌های مستندی از هشدار مسئولان قضایی و امنیتی، روان‌شناسان، حقّه‌های این فرقه‌ها، اعتراف شیادان و سخنان فریب خوردگان وجود دارد که در خنثی کردن تبلیغات این جنبش‌ها اثر زیادی دارد.

انسان نسبت به چیزهایی که منع می‌شود، کنجکاوتر و حریص‌تر می‌شود. اگر منع همراه با بی‌احترامی یا تندی، باشد، فرد ممکن است حریص شود و درصدد انتقام یا اثبات خود و ابراز وجود برآید.

بنابراین در برابر عرفان‌های کاذب تنها «منع استبدادیِ» مسئولان نظامی، قضایی، تربیتی و فرهنگی کافی نیست،‌ بلکه باید به شخصیت نوجوانان و جوانان احترام گذاشت و آسیب‌ها و تعارض‌های این عرفان‌ها را بازگو کرد.

۶. بحران هویت به‌مثابه عامل جذب به عرفان‌های کاذب

در سن دوازده تا هجده سالگی، نوجوان با بحران هویت مواجه می‌شود که باید با خودآگاهی و خودیابی، آن را حل کند. تشکیل هویت، کاری سخت و مملو از اضطراب است. نوجوان‌ها، نقش‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف را تجربه می‌کنند و می‌کوشند بهترین و مناسب‌ترین را انتخاب کنند.

خروج از مسیر سنت‌ها، اصول ارزشی والدین و رهبران معنوی، می‌تواند منجر به آشفتگی و جبهه‌‌گیری نوجوان و جوان مضطرب شود. این موضع‌گیری، ممکن است باعث شود که نوجوان و جوان، در مقابلِ والدین و گرایش‌های معنوی‌یشان بایستد و برای اعتراض، انتقام و اثبات خود، بدون تدبّر و بررسی، مسیر مخالف گرایش والدین یا رهبران دینی، سنتی را انتخاب کند.

فردی که دچار بحران هویت است، نمی‌داند کیست، به کجا تعلق دارد و کجا می‌رود. این فرد ممکن است هویت منفی را در تبهکاری و گرایش به مواد مخدر جست‌وجو کند. گروه هم‌سالان نقش چشم‌گیری در تشکیل هویت مثبت یا منفی نوجوان دارند[۷].

در کشاکش و تعارض بین بزرگان دلواپس و نوجوانان آشفته، خطر گرایش نوجوانان و جوانان به عرفان‌ها و جنبش‌های معنوی نوپدید مانند اوشو، عرفان سرخ پوستی، شیطان‌پرستی و… که در آن‌ها با یوگا، موسیقی، مواد مخدر، ارتباط با جنس مخالف به آرامشی کاذب و زودگذر می‌رسند، جدّی است.

۷. جنسیت و گرایش به جنبش‌های معنوی کاذب

زن و مرد از نظر روان‌شناختی تفاوت‌های زیادی دارند؛ بعد عقلی، منطقی و استدلالی، انتزاعی، فلسفی و خودآگاهی، در مردان قوی‌تر از زنان است؛ ولی زنان قدرت عاطفی، قوه‌ تخیل و تجسم ذهنی بالایی دارند و از مردان تلقین‌پذیرتر هستند.

زنان گرایش به هم‌فکری، مشاوره‌ روان‌شناختی، استفاده از متخصصان مرد (در حرفه‌ها، پزشکی و مشاوره)، پرسش‌گری، دانستن تعبیر خواب، استخاره گرفتن و… دارند. اختلال وسواس (که در آن اعتقاد به جادو و سحر زیاد است و..) در زنان بیش‌تر از مردان است. البته به غیر از فرآیندهای شناختی، در موارد زیر هم زن و مرد تفاوت‌های روان‌شناختی دارند:

  • زنان نسبت به مردان گرایش دینی (قلبی)، اخلاقی، معنوی‌، هیجانی، عاطفی، ایثار، وابستگی، همکاری و… قوی‌تری دارند، به همین دلیل بیش‌تر از مردان گرایش به حضور در مراسم دینی و عرفانی و زیارتگاه‌ها، گرفتن ختم‌های مذهبی مختلف، نذر، شنیدن مداحی یا مرثیه، توسل، دعا و … دارند.
  • زنان وابسته‌تر هستند و تنهایی برایشان سخت‌تر است، درحالی‌که مردان استقلال‌طلب و خودرأی‌ می‌باشند.
  • از نظر شخصیتی، زنان نسبت به مردان درون‌گراتر هستند (از زمان کودکی این امر نمایان است)
  • نوسان غم و شادی، خنده و گریه، ابراز شکوه و بیان فشارهای روانی و استرس در زنان بیش‌تر از مردان است و بیش‌تر از مردان به مشاور و پزشک رجوع می‌کنند.
  • زنان نسبت به مردان اعتماد به نفس پایین‌تری دارند[۸].

با توجه به ویژگی‌های روان‌شناختی یادشده، زنان (به عنوان مرشد یا مرید)،  بیش‌تر از مردان، در دام جنبش‌های عرفانی کاذبی می‌افتند که این ابعاد در آن‌ها قوی‌تر است.

تبلیغات مختلف، ابزارها و روش‌های این جنبش‌ها، متناسب با محل حضور شکار و ویژگی‌های روان‌شناختی طعمه‌ مورد علاقه است. به‌عنوان نمونه برخی از مدّعیان، مزدبگیران و مبلّغان این فرقه‌ها برای فریب زنان در باشگاه ورزشی زنان، استخر، سفره‌های نذری، زیارتگاه‌ها، آرایشگاه زنانه، مدارس دخترانه، دانشگاه و پارک‌هایی که تجمع زنان بیش‌تر است، حاضر می‌شوند.

متأسفانه عدم نظارت دقیق بر کار خانم‌های جلسه‌ای سودجو که تحصیلات دینی ندارند، سبب شده آن‌ها از ابعاد روان‌شناختی زنان مانند: گرایش معنوی بالا، تلقین‌پذیری، هیجانی‌، عاطفی و… استفاده کنند و آن‌ها را فریب دهند[۹].

۸. سوگیری و خطای شناختی

ما در مسیر زندگی هنگام تصمیم‌گیری و گزینش، اطلاعات را پردازش نمی‌کنیم و مزایا و معایب یا سودها و زیان‌های آن‌ها را بررسی نمی‌کنیم. از این بالاتر، بسیاری از ما، حتی در کارهای مهم‌ زندگی مانند دین، رشته‌ تحصیلی، ازدواج و… به تحلیل و تحقیق و بررسی نقاط قوت و عیب‌ها نمی‌پردازیم.

در این مواقع برای رسیدن به مقصودمان از میان‌برهای ذهنی[۱۰]، آسان‌گیر و آسان‌یابی‌های ذهنی استفاده می‌کنیم. برخی از میان‌برهای ذهنی متداول بین مردم عبارتند از: «هر چه گران‌تر است، با کیفیت‌تر است» یا «وسایل خارجی، مرغوب‌تر از داخلی‌ هستند».

انتخاب کوتاه‌ترین راه برای انتخاب یا میان‌بر زدن برای گزینش، به دلایل زیر انجام می‌شود:

  • در دسترس نبودن منبع معتبر
  • -هوش بالا[۱۱] یا پایین
  • نوع شخصیت (وسواسی، پارانویید، اسکیزوئید، و…)
  • جذابیت
  • اجبار
  • نفوذ اجتماعی
  • ترس از منابع قدرت
  • نیاز روانی شدید (رفع احساس خودکم‌بینی، فرار از تنهایی و درمان اختلالات روانی، عطش دانستن و اشراف بر غیب، شهود و…)
  • نیاز معنوی شدید (نیاز و عطش باطنی برای دانستن راه و چاه)
  • نیاز زیستی شدید (غذا، جنس مخالف، مسکن، مرکب و…)
  • کمبود وقت
  • بی‌تفاوتی
  • اهمال‌کاری
  • حجم زیاد اطلاعات
  • تبلیغات جذاب و متنوع
  • اطلاعات متعدد و متناقض
  • هزینه‌بر بودن تحقیق
  • تشویق مستقیم یا پنهان‌ الگوها
  • کمبود اطلاعات
  • و…

 

اگرچه استفاده از میان‌بر ذهنی برای ما فواید زیادی دارد، اما به‌دلیل فاکتور گرفتن و اشراف نداشتن بر همه‌ اطلاعات، طبیعی است که گاهی دچار «سوگیری» و «خطاهای شناختی»‌ شویم.

ما باید آگاه باشیم که در مسائل کلان زندگی دچار اشتباه نشویم، چون هرگز وزن خطا در هدف زندگی، یک اندازه نیست؛ هرچه هدف با ارزش‌تر باشد، مسیر، ابزار، روش، راهنمای مسیر و رفیق راه باید دقیق‌تر انتخاب شوند. عدم دقت در این امر مثل این است که ما می‌دانیم گنجی در فلان جزیره هست، ولی بدون نقشه و ابزار و راهنمای صادق بخواهیم به آن دسترسی پیدا کنیم.

 

عقل و شرع حکم می‌کنند، در امور مهم، تفکر، تحقیق و مشورت کنیم و از افراد معتبری که علمشان به وحی وصل است، کمک بگیریم.

به همین دلیل اسلام از ما می‌خواهد برای دست‌یابی به اصول ‌دین، هدف‌‌ غایی زندگی و مکتب و استاد عرفان  که سعادت ما را مشخص می‌کند، از روش الگوریتم استفاده کنیم؛ با استدلال و تفکر منطقی، شیوه‌های حل مسئله، مشورت و تحقیق گام به گام جلو برویم و در فروع دین (که وقت و یا استعداد متخصص شدن را نداریم)، با تقلید از کارشناس (مجتهد اعلم جامع الشرایط با تقوا) از «میان‌بر ذهنی معتبر» کمک بگیریم.

قسمتی از فروع ‌دین تعبدی است که این به معنی «میان‌بر ذهنی بی‌حساب و کتاب» نیست، بلکه این میان‌بر، در شاهراه اصول دین است و چراغ عقل و تابلوهای راهنمای استدلال پشتیبانشان است.

پی‌نوشت:

[۱]. دیوید فونتا، روان‌شناسی دین و معنویت، ص‌115.

[۲]. رک: محمد تقی فعالی، آفتاب و سایه‌ها، ص‌168.

[۳]. گری هارتز، همان، ص44.

[۴]. رک: علی ناصری راد، افسون حلقه (نقد و بررسی عرفان حلقه)، ص27. نیز http://www.rezasafa.com.

[۵]. جمعی از مؤلفان، همان، ص‌176.

[۶]. علی‌اکبر شعاری نژاد، همان، ص‌357.

[۷]. دوان پی شولتز – سیدنی الن شولتز، نظریه‌های شخصیت، ص‌265.

[۸]. محمد حسین قدیری، بررسی آرای یک روان‌شناس فمینیست (نقد کتاب دختران خوب به بهشت می‌روند و دختران بد به همه جا)، نسخه‌ی شماره‌ی 31 ؛ رک: انسان ( زن و مرد) در دو جلوه، محمد مجد؛ حمزه گنجی، روان‌شناسی، تفاوت‌های فردی، ص‌44؛ علی اکبر شعاری نژاد، روان‌شناسی رشد، ص89 .

[۹]. با توجه به اعترافات و بررسی  مدارک معتبر رک: قبیله‌ی حیله، ص‌121 و 129، جامعه‌ی مدرسین قم.

[۱۰]. Shortcuts.

[۱۱]. با حدس دقیق زیرکانه یا تمرکز افراطی و وسواس‌گونه بر برخی اطلاعات.

 

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.