فرقه پژوهی برداشت از انجمن ضدفرقه
کلیت عملکرد فرقه ضاله بهائیت در عراق در اقدمات ضد حقوق بشری، آدم کشی، سرقت، نفوذ، جاسوسی، توهین، بی حرمتی و انحراف ادیان و مذاهب و در خدمت اهداف رژیم صهیونیستی و غرب خلاصه می شود.
در کتاب «تنبیه النائمین »، نوشته عزیه خانم، خواهر مسلمانِ حسینعلی نوری آمده است:
« برادر! شما در کربلا کاری کردید که روی شمر و یزید، سفید شد. ای برادر، تو که خود را مظهر رجعت حسین می پنداری و این را به مردم قالب می کنی، مردم می گویند تا آنجایی که شنیده ایم حسین (ع) مظهر محبت، الفت، مهر و وفاداری بوده است. بهتر بود شما ادعای رجعت شمر و یزید را می کردید. مردم در کوچه و بازار دم می گیرند که: اگر حسینعلی مظهر حسین بن علی است، هزار رحمت حق بر روان پاک یزید»
در این مقاله برآنیم، اقدامات این تشکیلات به تمام معنا منحرف و تروریستی را در کشوری مورد بررسی قرار دهیم که بهائیان در آن حضوری به قدمت ایجاد این فرقه دارند. منظور، کشور «عراق » است که نه تنها اولین زمزمه های تشکیل بهائیت، که زمینه آن، یعنی «شیخیه » نیز در همین سرزمین پا گرفت. کشور عراق با پیشینه تاریخی بسیار کهن، از قدیمی ترین مراکزتمدن آسیا و همواره به عنوان یکی از مهمترین کشورهای پرورش روحانیت و تشیع، مورد توجه بسیار مسلمانان بوده است، تا جاییکه گرچه زادگاه تشیع، «مدینه» است، اما از قرن دوم و سوم هجری، «کوفه» پایگاه اصلی شیعیان به شمار رفته و تاریخ آن با تشیع درآمیخته است. از منظر جغرافیایی، بیشتر شیعیان عراق در مناطق مرکز و جنوب آن -که پوشیده از جلگه های آبرفتی است – سکونت دارند. این نواحی، از منظر اقتصادی نیز اهمیتی فراوان دارد، زیرا علاوه بر بخش عمده زمینهای کشاورزی، ذخایر نفتی بسیاری هم در این منطقه، موجود است. با توجه به حساسیت بر منطقه غرب آسیا و همجواری و پیوند دیرینه ایران و عراق، این کشور مورد دسیسه منفعت طلبان بسیاری قرار گرفته است. نقش پررنگ تشیع و مراجع تقلید در سامان بخشی به تحرکات مردمی علیه استعمارگران، موجب شد برای خنثی کردن روشنگری پیشوایان تشیع، موجی از فرقه ها و مکاتب افراطی یا واپسگرا در میان علم آموزان حوزه دین، شکل گرفته و توسط بدخواهان اسلام و مسلمین، پر و بال داده شوند.
عوامل تاریخی متعددی موجب ایجاد جریانهایی بدعت گذار نظیر شیعی گرایی غلوگرایانه «شیخیه» شدند که آموزه های خود را از کلاسهای فردی به نام «شیخ احمد احسائی» کسب کرده بودند؛ « شخصی که نه معلوم است از کجا آمده و به کجا رفته، این مرد یک دفعه در حوزه علمیه نجف، سبز شد… اختلافاتی در حوزه نجف به وجود آورد و علما، او را تکفیر کردند….و بدین ترتیب با ایجاد جنگ داخلی میان شیعه و سنی…عداوت و کینه ها را بار دیگر برای مدتی مشتعل ساخت. غائله این مرد مرموز با فراری شدن و یا مرگ او خاتمه نمی یابد، بلکه تازه بهره برداری استعمارگران شروع می شود…بهائی گری و شیخی گری و چندین رشته بدعت و انحراف دیگر که نضج نگرفت و در همان نطفه خفه شد، از آثار وجود شوم همین عنصر مرموز و خطرناک است . »شیخ احمد احسائی و پیروانش با بدعت گذاری و تغییر اصول تشیع، به رکن رابعی معتقد بودند که دستاویز علی محمد شیرازی برای راه اندازی بابیه در ایران شد. بابی ها که گروهی افراطی و تروریست بودند، با هدف اشغال انحصاری ایالتهای آذربایجان، مازندران، خراسان، فارس و عراق و پیاده سازی تمام و کمال آموزه های فرقه در این مناطق، علیه حکومت، شورش کرده و خونریزی های بسیاری به راه انداختند. در ماجرای ترور ناموفق ناصرالدین شاه توسط بابیان، حسینعلی نوری (اولین سرکرده بهائیت که خود را بهاءا … نامید) به عنوان یکی از عوامل ترور، دستگیر شده و قاعدتاً در انتظار اعدام بود، اما درحالی که دیگر همدستانش اعدام شدند، حکم اعدام وی پس از چهارماه با حمایت کامل کنسول روسیه، به تبعید تقلیل یافته و از زندان آزاد شد! حسینعلی پس از آزادی، به روسیه دعوت شد، با این حال شخصاً سفر به عراق را ترجیح داده و با همراهی محافظین روس به عراق -که آن زمان، بخشی از قلمرو عثمانی بود- رفت.
او در سالهای نخست سکونت در عراق، همچنان تحت اطاعت یحیی صبح ازل (وصی باب) بود، اما با گذشت چند سال، سخنان تازه ای سر داده و از بغداد به شمال عراق رفت. پس از سپری کردن دو سال در میان دراویش «نقشبندیه» و «قادریه» این کشور، دوباره به بغداد بازگشت. در این اوان بر اثر کثرت آزار و جدال بابیان، حکومت عثمانی به درخواست دولت ایران، پیروان این فرقه را به مکانی دیگر انتقال می دهد. منابع معتبر بهائی، تصریح دارند که بابیان مهاجر، شبهای تار به دزدیدن کفش، کلاه، پول و پوشاک زوار شیعه در اماکن مقدسه می پرداختند و به اعتراف خود حسینعلی نوری در اموال ناس من غیر اذن تصرف می نمودند و نهب[1] و غارت و سفک دماء را از اعمال حسنه می شمردند.
افزون بر این، در میان خود بابی ها نیز بازار آشوبگری و آدمکشی رونق داشت و به قول عزیه (خواهر حسینعلی) به بهاء در این فجایع، بی دخالت نبود. زمانی که بابیان، حسینعلی نوری و طرفدارانش در کربلا حضورداشتند، وقایع دلخراش و کشتارها، به قدری زیاد شد که مردم بومی کربلا از ترس قمه به دستان و قداره بندهای بابی، نمی توانستند بعد ازتاریکی شب به کوچه بیایند. به دلیل شکافی که میان اعضای فرقه ایجاد شده بود، فجایع بسیاری در عراق به بار آمد. گروهی با رهبری زیرزمینی حسینعلی نوری، به قلع و قمع دیگر بابی ها می پرداختند. آ نها مخالفان خود را در روز روشن، میان بازار، با خنجر و قمه، پاره پاره کرده و سپس اجسادشان را به دجله می انداختند.
در کتاب «تنبیه النائمین »، نوشته عزیه خانم ، خواهر مسلمانِ حسینعلی نوری آمده است:
« برادر! شما در کربلا کاری کردید که روی شمر و یزید، سفید شد. ای برادر، تو که خود را مظهر رجعت حسین می پنداری و این را به مردم قالب می کنی، مردم می گویند تا آنجایی که شنیده ایم حسین (ع) مظهر محبت، الفت، مهر و وفاداری بوده است. بهتر بود شما ادعای رجعت شمر و یزید را می کردید. مردم در کوچه و بازار دم می گیرند که: اگر حسینعلی مظهر حسین بن علی است، هزار رحمت حق بر روان پاک یزید »
خلاصه با وقوع این حوادث، حکومت عثمانی، حسینعلی و اطرافیانش را از بغداد به استانبول، ادرنه و پس از آن به عکا تبعید کرد؛ اما پیش از این نقل مکان، حسینعلی نوری، برای نخستین بار در باغ نجیب پاشا (باغ نجیبیه که بعداً بهائیان، آن را باغ رضوان نام نهادند ) که خارج از بغداد قرار داشت، ادعای «من یظهراللهی »کرد و آغاز بهائیت را سر داد . بنابراین عراق از نظر جغرافیایی، به نوعی زادگاه بهائیت است؛ هرچند اشاعه و پیشبرد این فرقه پس ازآن، از سرزمینهای اشغالی پیگیری گردید.
در واقع استعمار انگلیس، با همدستی صهیونیستهای اروپایی در حساسترین منطقه استراتژیک جهان، زمینه پایه گذاری دولت صهیونیستی اسرائیل را فراهم ساخت تا در یکی از مهمترین نقاط تلاقی سه قاره دنیا یعنی آسیا، اروپا و آفریقا و در قلب ذخایرانرژی خاورمیانه که مرکز تراکم جمعیت مسلمانان و هسته مرکزی اسلام قرار دارد، دولت صهیونیستی در نقش ژاندارم بین المللی، پاسدار منافع حیاتی استکبار و امپریالیسم و پناهگاهی امن برای مزدورانی نظیر بهائیت گردد. به قدرت رساندن خاندان ملک فیصل در عراق توسط بریتانیا نیز با چنین هدفی در هماهنگی کامل بود. به هر روی، پس از اخراج بابیان و بهائیان، عراق دستخوش تحولات بسیاری شده و بهائیت تا حدودی در این کشور به حاشیه می رود. هرچند تشکیلات همواره مترصد فرصتی برای ابراز وجود بوده و از کشوری با جامعه شیعی به این راحتی دست نمی کشد. در این سالها به کمک رژیم صهیونیستی، مرکز اصلی تشکیلات بهائی (که آن را بیت العدل می نامند) در حیفا (واقع در سرزمینهای اشغالی) ایجاد و به سرعت فعال شد. بعد از چندین سال، صدام حسین که ازاعضای حزب بعث بود، در ۱۳۵۸ ه.ش رئیس جمهور عراق گردید. اگرچه در سال ۱۳۴۹ ه.ش فعالیت مراکزتشکیلاتی بهائی در کشور عراق توسط حزب بعث تعلیق شد، اما عملکرد و موضع گیری بهائیان، نشانگر ارادت این گروه به دشمنان اسلام است، حتی اگر این دشمن، خود را مسلمان بخواند. در حمله متجاوزانه صدام در سال ۱۳۵۹ ه.ش به جمهوری اسلامی ایران، چهره جدیدی از بهائیت، برای مردم کشورمان رو شد.
یکی از متبریان این فرقه تعریف می کند:
« در شرایطی که بمب های عراقی به شهرهای ایران می خورد، بهائیان شادمانه ندای «یا جمال مبارک ! شکرت» را سرمی دادند و از قول عکانشینان می گفتند: «صدام حسین، انسان شایسته ای است که از طرف (جمال مبارک) مأمور شده است تا ایران را آزاد کند و باعث رهایی بهائیان شود. همچنین، هرگاه رادیوهای بیگانه اعلام می داشتند که رزمندگان ایرانی در یکی از جبهه ها با شکست روبه رو شده اند، بهائیان به رقص و پایکوبی پرداخته و چون حرف بیت العدل را حرف جمال مبارک می دانستند، این شعار را سر می دادند که «فرموده بیت العدل محقق خواهد شد، جمال مبارک شکر» و می گفتند: هرچه بیشتر از اینها در جنگ کشته شود، دل ما خنکتر می شود» یا در برخی شرایط، بهائیان با سکوت جانبدارانه، در راستای تأمین منافع کشور عراق قدم برمی داشتند. در سالهای جنگ استان کرمانشاه، یکی از مناطقی بود که بهائیت در آنجا حضوری بسیارپررنگ داشتند. این استان، مرز کشورهای ایران و عراق را تشکیل می داد و دروازه ورود به کشور ایران، در منطقه غرب محسوب می شود… در این استان نیز همانند سایر استانهای کشور، تعدادی بهائی استقرار یافته و زندگی می کردند، لیکن به دلیل حضورنیروهای نظامی در آنجا، تعداد زیادتری از بهائیان در قالب محل خدمت و زندگی به آن استان نقل مکان کرده و از این طریق، اهداف بیت العدل را دنبال می نمودند. به عنوان ساده ترین و در عین حال مستندترین دلیل در این خصوص، می توان به تلاش رژیم بعث عراق و منافقین بعد از قبول قطعنامه ۵۹۸ در تیرماه ۱۳۶۷ توسط دولت ایران اشاره داشت که می خواستند در قالب یک عملیات نظامی، از این مسیر وارد کشور شده و به اصطلاح، نظام را ساقط نمایند».
نقاب بهائیت در عراق معاصر با ورود آمریکا
حمله نیروهای آمریکایی به عراق در سال ۱۳۸۱ ه.ش، فصل جدیدی از اقدامات فرقه بهائیت را رقم زد. از همان آغازِ ورود آمریکایی ها، تشکیلات بهائی، تحرکات مشکوکی را در این کشور آغازکرد. این تشکیلات سعی نمود چهره ای جدید و صلح طلب از خود نشان دهد. هرچند در این میان، گزارشهایی با این مضمون منتشرشد که اگرچه بهائیان در همه جا «عدم جواز بر حمل اسلحه» را ازاصول خود معرفی می کنند و این را بهانه عدم مقابله با متجاوزان، به خصوص در هشت سال دفاع مقدس قرار داده بودند، اما در جنگ آمریکا با عراق، علیه مسلمانان، اسلحه به دست گرفته و مردم مسلمان عراق را می کشتند. به هر حال، از زمان اشغال عراق، خلأ فکری و فرهنگی به وجود آمده در این کشور، فضای مناسبی را برای جریانهای ضددینی وغربی فراهم کرد تا در جهت انحراف اخلاقی و فکری ملت عراق، اقدام کنند. در واقع اشغال نظامی عراق، مقدمه ای برای اشغال فکری این کشور و سرکوب ارز شهای اخلاقی و فرهنگی در آن جامعه بود. در این میان، جنگ فرهنگی پیچیده ای میان مسلمانان وجریانهای معاند اسلام، نظیر کمونیستها، لیبرالها، اسلامگرایان تحت تأثیر افکار غرب (امثال سید احمد قبانچی) و همچنین برخی قومیتهای عربی، مثل پرچمداران بعثی درگرفت که بهائیت از این آب گل آلود، نهایت سوءاستفاده را کرد. گروههای نامبرده، اهدافی نظیر: تأثیر بر حوزه های علمیه، متفکران اسلامگرا و خط مقاومت، انتقاد از قوانین و احکام اسلامی، به ویژه در خصوص حقوق بشر، زیر سؤال بردن توانایی اسلام برای اداره کشور و تأسیس حکومتی سالم، سیاه نمایی انقلاب اسلامی ایران و فعالیتهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در عراق و… را دنبال می کردند. چنین فضایی، شرایطی مساعد برای انتشار و رواج تفکرات امثال بهائیت را در مقابل فرهنگ اسلامی-شیعی، همچنین ایجاد اختلاف و تفرقه میان شیعیان عراق و ایران، فراهم نمود. از آغاز قرن بیستم، اشغالگران انگلیسی سعی داشتند اصول حکومتی مد نظر خود را به فرهنگ عراق تزریق کنند. بعدها اشغالگران آمریکایی نیز در راستای نفوذ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به شرق تلاش کردند . نقش پررنگ آمریکا در تدوین زیرساخت های سیاسی حکومت عراق، یکی از بارزترین نشانه های این رویکرد است. بنابراین، یک سال پس از حضور آمریکا در عراق، بهائیت که قَیِمان استعمارگر خویش را در آنجا یکه تاز دیده بود، فرصت را مناسب دانست تا پایگاه های تشکیلاتی خود را به طور مستقیم در این کشوربرپا نماید. به این ترتیب به جز محفل ملی، چهار محفل محلی دیگردر شهرهای مختلف عراق راه اندازی کردند و این شروعی بود برای پیاده سازی نقشه های تشکیلات در عراق.
برای توضیح برنامه های بهائیت در عراق، می توان این فعالیتها را ذیل سه بخش کلی دسته بندی کرد:
- اقدام در جهت معرفی و تثبیت بهائیت در عراق به عنوان دین و اخذ رسمیت های مورد نیاز.
- اقدام در راستای ایجاد اوقاف بهائی و خریداری و ابتیاع اماکن مربوط به تاریخ بهائیت درعراق.
- انجام فعالیتهای بهائی در جهت اجرای اهداف نقشه پنج ساله بهائی، شامل تأسیس محافل جدید، انجام فعالیتهای آموزشی واجرای دستورالعمل های مرکز جهانی بهائی.
متن زیر، بخشی از گزارش مربوط به اقدامات بهائیت است که درمورد عملکرد فرقه پیرامون دو مورد اول، توضیحاتی ارائه می دهد:
«در جهت تحقق اهداف نقشه ۱۰ ساله حضرت ولی محبوب امرا…و اجرای نقشه پنج ساله بیت العدل اعظم الهی شیدا.. . ارکانه ، ذیلاً گزارش مختصری از فعالیتهای انجام شده در عاصمه مقدس کشور عراق و اقالیم آن، تقدیم می گردد. لازم به یادآوری است که کلیه اقدامات و فعالیتهای انجام شده این محفل، تحت هدایت مستقیم و غیرمستقیم و پشتیبانی مادی و معنوی آن مرجع مصون از خطا و مرکز جهانی بهائی و با معاضدت اعضای محترم هیئت مشاورین قاره ای، علی الخصوص جناب «فاضل اردکانی» و امه البها، سرکارخانم «مهرانگیز فرید طهرانی» و همکاری تعدادی از احبای خدوم منطقه و برخی از غیربهائیان علاقه مند به دیانت بهائی صورت گرفته که قبل از هر چیز، مایلم تشکرات قلبی خود را از آنان اعلام نموده وآنان را در فتوحات حاصله، سهیم بدانم.
1- اقدامات انجام شده در جهت معرفی و تثبیت دیانت بهائی در عراق
پس از فروپاشی حکومت صدام و ایجاد فضای سیاسی و اجتماعی جدید در سال ۲۰۰۵م.، محفل ملی بهائیان عراق تشکیل و تحت سرپرستی و نظارت دو نفر از اعضای هیئت مشاورین قاره ای، به نام های فاضل اردکانی و مهرانگیز فریدطهرانی که از افراد مؤثر و صاحب تجربه در کشورهای عربی هستند، کار خود را آغاز نمود. باتوجه به اینکه قانون ممنوعیت جامعه بهائی در عراق، بزرگترین مانع برای ادامه فعالیتهای مورد نظر بود، لذا لازم بود به هر نحو ممکن، اقداماتی جهت لغو این قانون و یا حداقل محدود کردن آن صورت پذیرد تا مقدمات رسمیت جامعه بهائی در عراق فراهم گردد. در این رهگذر، فعالیتهای زیر به اجرا گذاشته شد:
- دعوت از محسن عنایت، وکیل حقوقی معرفی شده از طرف جامعه جهانی بهائی و فاضل اردکانی، مشاور قاره ای برای حضور در عراق و ملاقات با شخصیتها و بزرگان سیاسی و تأثیرگذار در عراق برای تأثیر گذاشتن در قانون اساسی در حال تنظیم در عراق و گنجاندن مطالبی در آن که متضمن حفظ حقوق جامعه بهائی درآینده باشد
- ملاقات با ریاست جمهور و ارائه نامه رسمی آماده شده توسط دکتر عنایت از طرف محفل مرکزی بهائیان عراق به ایشان.
- ارسال نامه به دفتر امور خارجه عراق، معرفی دیانت بهائی به آنان و درخواست لغو قانون ۱۰۵ در مورد ممنوعیت فعالیتهای امری . همچنین، مطالبه حقوق عمومی برای جامعه بهائی… .
- ملاقات با مدیرکل وزارت حقوق انسان و رئیس دفتر وزیر و مذاکره با ایشان…و موافقت نامه وزیر کشور مبنی بر لغو محدودیتهای وضع شده برای بهائیان.
- پرداخت مبلغ یک میلیون دینار به رئیس دفتر نخست وزیر، تحت عنوان کمک به فاجعه پل ائمه با اجازه بیت العدل اعظم به منظور اخذ مجوز برای ملاقات با نخست وزیر.
- تماس با برخی از اعضای مهم پارلمان . تلا شها و تماسهای مختلف محفل ، نهایتاً منجر به نتیجه گردید و فتوحات زیر در جهت رسمیت دیانت بهائی حاصل گشت:
- اصلاح اساسنامه محافل با نظارت دفترامور حقوقی مرکز جهانی بهائی و ثبت و اخذ رسمیت محفل بهائیان سلیمانیه با راهنمایی اداره امور خارجه جامعه بهائیان آمریکا …ازطریق اخذ موافقت خاص رئیس اقلیم کردستان عراق . این اقدام با توجه به اینکه محفل ملی بهائیان عراق هنوز به ثبت نرسیده بود، گام بسیار مهمی تلقی گردید و خود، الگوی مناسبی شد تا بتوان نسبت به ثبت بقیه محافل محلی در سایر شهرهای عراق نیز اقدام کرد.
- اجازه ثبت عنوان «دیانت بهائی » در شناسنامه احباء از طریق وزارت کشور عراق
- اجازه ثبت ازدواج بهائی در دادگاهها و محاکم قضائی رسمی عراق که با همکاری وکیل حقوقی بانفوذ، جناب هادی علی المثنی که فردی روشنفکر و چپگراست و خود را مسلمان معرفی می کند، اخذ گردیده.
دعوت رسمی از دیانت بهائی برای شرکت در کنفرانس «زندگی مسالمت آمیز ادیان» که توسط وزارت حقوق انسان در بغداد تشکیل شد. - تبریک کتبی یکی از مقامات برجسته کردستان عراق به محفل ملی آن کشور به مناسبت حلول سال نو و نوروز باستانی.
۲ – اقدامات انجام شده در جهت ایجاد اوقاف بهائی
با ثبت محفل روحانی محلی سلیمانیه ، تا حدود زیادی امکان بازپس گیری و خرید اماکن، مهیا شد که گزارش اقدامات آن درادامه تقدیم خواهد شد ولی در مورد املاک امری سایرمناطق عراق، نیاز به فعالیت و انجام مقدماتی بود که با جدیت به شرح زیر دنبال گردید:
- محفل مرکزی عراق با به کارگیری یک وکیل حقوقی مجرب غیربهائی به نام هادی علی المثنی که ارتباطات خوبی با اداره املاک دارد، موفقیتهایی را به دست آورده است. او با ارتباطات خصوصی خود با مدیرکل هیئت دعاوی املاک، توانست اطلاعاتی را در مورد املاک مصادره شده امری از اداره ثبت در اختیار ما قرار دهد تا بتوانیم کلیه درخواستها را به موقع و قبل از آخرین مهلت پذیرش معاملات، به ثبت برسانیم؛ او توانسته است ارتباط خوبی را با چهار قاضی از پنج قاضی هیئت دعاوی املاک برقرار نموده و آنان را متقاعد نماید تا احکامی را به نفع ما صادر نمایند و جلب نظر قاضی پنجم نیز در دست اقدام است.
ملاقات اعضای محفل با جناب «ساجد شمس» در اداره آثار باستانی در بغداد وجلب موافقت ایشان برای ثبت بیت مبارک در بغداد به عنوان بنای تاریخی ، مشروط به اینکه درخواستی رسمی از سوی یکی از احبا که ارتباط علمی با بناهای تاریخی دارد ، به این اداره برسد. - ملاقات نمایندگان محفل با رئیس جمعیت هلال احمر عراق و همکاری خوب او با اعضای محفل . ایشان راهنمایی کردند که فوراً از طرف محفل مرکزی، نامه ای به هیئت وزیران ارسال و درخواست شود املاک جامعه بهائی به اداره اوقاف مسیحیان و سایر ادیان ملحق گردد و قول داد که موضوع نامه را شخصاً پیگیری نماید. البته این اقدام به دلیل عدم تسلط و اشراف تشکیلات امری بر اوقاف مسیحی و احتمال بروز مشکلات در آینده ، از سوی آن مرجع مصون ازخطا به مصلحت دانسته نشد و معوق ماند.
- خرید و استرداد چند خانه در اطراف بیت مبارک جهت امکان توسعه بعدی محل بیت.
- اقدام برای تملیک باغ رضوان و زمین حظیره القدس در بغداد.
- شناسایی و خرید اماکنی که جمال مبارک در زمان حضور در عراق و کردستان به آنجا تشریف فرما شده اند.
- اقدامات گسترده دیگری که به دلیل محرمانه بودن آن، به طور جداگانه گزارش خواهد شد .
در این مورد، بهائیان حتی موفق شدند ساختمانی را که محل اقامت زائران حضرت امام موسی کاظم (ع) در کاظمین بود، تخریب و با این ادعا که آن مکان در گذشته ای دور، محل توقف حسینعلی نوری بود . زیر نظر محفل بهائی بازسازی نمایند. همانطور که مشاهده شد، بهائیت به صورت برنامه ریزی شده با مسئولان و افراد ذی نفوذ رابطه برقرار کرده و در راه رسیدن به اهداف تشکیلاتی خود، هیچ حیله و تزویری را نکوهیده نمی پندارد. وکلایش را از میان مسلمان نمایانی انتخاب می کند که به قول خود از «احبا» هستند و میل قلبی شان به بهائیت است، رشوه می دهند ، خلاف ادعایشان با احزاب همکاری می کنند، لابی راه می اندازند و…
3- انجام فعالیتهای آموزشی و اجرای دستورالعمل های مرکز جهانی بهائی
فعالیتهای دو مورد قبل، عمدتاً زمینه ای برای انجام نقشه های بهائی و تغییر مسیر فکری جامعه ایجاد می نماید. در ادامه، به اقدامات بهائیان در مورد بخش سوم اهداف می پردازیم.
عمده فعالیت بهائیت برای پرورش قوای فکری جامعه ای منطبق با خواست تشکیلات، ذیل برنامه های «جامعه سازی» انجام می شود که با وجود محافل بهائی و شروع به کار آ نها در عراق، این امر تا میزان زیادی، تسهیل شده است. جامعه سازی، علاوه بر جلسات دعا، کلاسهای اطفال، گروههای نوجوانان و حلقه های مطالعاتی، اقدامات متعددی را در سطوح مختلف و موضوعات اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی و منطق های پوشش می دهد که به بهانه های مختلف در حوزه های بهداشت، کشاورزی، گسترش تعلیم و تربیت، محیط زیست، سوادآموزی، توانمندسازی زنان، ساخت مدارس و… انجام گرفته و هدف نهایی آنها، تحقق بخشیدن به آرمانهای بهائی است. بهائیان معتقدند با این عملکرد و دعوت سایرین به چنین اقداماتی، می توانند با تولید مستمر، منابع انسانی فرقه را از لحاظ کمی و کیفی بسط دهند:
«تقلیب فردی و جمعی، هسته مرکزی الگوی عملی است که در یک محدوده جغرافیایی شکل می گیرد. یک شرکت کننده از آغاز دوره های متسلسل از طریق بررسی مفاهیم مهم از قبیل نیایش، تعلیم و تربیت کودکان، جوانان و… با آثار بهاءا… آشنا می شود . این فرایند تقلیب، خود را در گفتگوهای مهم، ظاهر می سازد به ویژه بین جوانان بهائی و همسالانشان، سپس به مادران و پدرانی بسط می یابد که فرزندانشان از برنامه های آموزشی جامعه بهره می گیرند … چنین گفتگوهای متمایزی، به تدریج تعداد دائم التزایدی را به مشارکت در انواع فعالیتهای جامعه جلب می نماید».
علاوه بر مؤسسات آموزشی بهائی که مواد آموزشی خاصی برای مطالعه و اقدام در نظر دارند ، سرمایه گذاری و همکاری بهائیان در NGO ها، مؤسسات خصوصی و گروههای محلی نیز در عراق، شدت گرفته است، لذا شرکت کننده های غیربهائی در میدان عمل، با بهائیان همراه شده و روانشناسی ارتباطی و دورویی اعضای فرقه، باعث جذب آنان می شود. در واقع، بهائیت سعی دارد با استفاده از این اقدامات، فرهنگ رایج در یک جامعه را تغییر داده و روابط را بر اساس خواست خود گسترش دهد. از مهمترین خواسته های تشکیلات، جذب نیرو و سازماندهی آن برای در اختیار گرفتن سلطه منطقه هدف است. تبلیغات آنان علیه اسلام و جمهوری اسلامی نیز به دلیل روشنگری و مخالفت آن با برنامه های استعمارگونه فرقه ای چون بهائیت صورت می گیرد .
با این وجود، حمایت و پشتیبانی مؤسسات مختلف غربی، امکانات مالی بهائیان را برای نفوذ در میان جریا نهای فکری و فرهنگی عراق گسترش داده است. بهائیت با فلسفه بافی و ترویج تفکراتش ذیل مؤسسات آموزشی و گفتمانهای اجتماعی، در تلاش است تا انحرافات نامشروع را به رفتاری در چارچوب آزادی فردی تبدیل کند تا تحت این عنوان، بی بند و باری و ضدارزشها، ترویج و عادی گردد که در نتیجه آن، امنیت اجتماعی مردم عراق در معرض خطرات زیادی قرار می گیرد. به طور مثال ، در طرحی ارائه شده توسط یکی از رهبران ارشد بهائی، نیروهای اعزامی، با استفاده از ابزارهایی چون جاذبه های جنسی اقدام به افزایش شمار خود می کنند . تلاش بهائیان برای تأثیرگذاری در گفتمانهای مختلف، در سطوح محلی تا بین المللی دنبال می شود. یکی از پوشش های فعالیت عناصر بهائی، مراکز نمایندگی سازمان ملل متحد در عراق است. همچنین با پیشنهاد یک عنصر بهائی مقیم آمریکا به مرکز تشکیلات در حیفا، این فرقه پس از ایجاد آرامش نسبی در مناطق شیعه نشین عراق، اقدام به ساخت مکا نهای بهائی در آنجا می کند. پس از خروج نیروهای آمریکایی از کشور عراق در سال ۱۳۹۰ ، بهائیت که نگران تنگ شدن عرصه فعالیتهای تازه جان گرفته اش بود، در کنار تکیه بیشتر بر سازمانهای خصوصی و غیردولتی ، نقش رسانه ها را نیز در اعلام وجودش، پررنگ تر نمود. هرچند بازیهای رسانه ای و پروپاگاندا، از دستاویزهای قدیمی این تشکیلات بوده و هست.
در ادامه، نمونه هایی از ورود تشکیلات به فضای رسانه ای عراق ذکر می گردد. گزارشهای بسیاری از فعالیت بهائیان در عراق، توسط شخصی به نام «سعد سالوم » نوشته و ارائه می شود. بد نیست مقداری به حوزه فعالیتهای این شخص بپردازیم. سعد سالوم ، سردبیر و عضواصلی هیئت مدیره سازمان غیرانتفاعی ماسارات (Masarat Institute) است. سازمانی که بر موضوع اقلیتها در عراق، تمرکز داشته و برای اولین بار در سال ۱۳۸۴ ، نشریه خود را منتشر کرد، ولی فعالیت عملی اش در سال ۳۹۲ ، صورتی جدی به خود گرفت. برقراری ارتباط و توسعه شبکه گسترده ای از همکاری اقلیتها و مسلمانان عراق، به بهانه ای برای فعالیتهای اجتماعی مورد نظر بهائیت زیر نظر این مؤسسه تبدیل شده است. اعضای ماسارات درملاقات با مجلس عراق برای تنظیم مواد قانونی به نفع بهائیت، نقش داشته اند یا در پوششی خیرخواهانه در ملاقات با چهره های مذهبی ، آنان را به مسامحه و خوشبینی افراطی نسبت به فرقه هایی چون بهائیت دعوت می کنند. مؤسسه ماسارات در پاییز ۱۳۹۲، با ایجاد گروهی متشکل ازجوانان عراقیِ متعلق به فرقه های مختلف، آنان را با یکدیگر آشنا کرد و به برنامه هایی نظیر «جامعه سازی بهائی» دعوت نمود. این اقدام در راستای شکل دهی ارتباطاتی برای عادی سازی و باز کردن جای بهائیت به عنوان دین در میان دیگر مذاهب موجود در این کشورانجام شد. جالب آنکه، نمایندگان بهائی تیمهای این مؤسسه، عمدتاً از میان دختران انتخاب می شوند که شگرد همیشگی تشکیلات برای جذب و تأثیرگذاری حداکثری است. بهائی دوستی مؤسسه ماسارات که به نام اقلیتها راه اندازی شده و به کام بهائیت پیش می رود، همچنان ادامه دارد.
ملاقات اعضای مؤسسه «ماسارات » برای همکاری با مؤسسه ادیان عراق
همایش «مشارکت سیاسی زنان اقلیتهای دینی عراق »؛ برگزار شده توسط مؤسسه ماسارات
کارگاه
سعد سالوم، مطالب زیادی از حضور بهائیان و سودمند جلوه دادن اقدامات آنان برای کشور عراق، در خبرگزار یهای مختلف منتشر نموده است؛ به عنوان مثال، جشنها و تعطیلات مختلف آن کشور را به محلی برای جولان خود بد ل و در نوروز ۱۳۹۶ ، برگ جدیدی ازبازی تشکیلات را رو کردند. آنان ضمن ابراز وجود در این جشنها و پیش کشیدن مناسبت تشکیلاتی « عید رضوان » از «گفتگوهای اجتماعی » به عنوان راهکاری سازنده برای اوضاع عراق صحبت کردند. در بخشهایی از گزارش سعد سالوم در این رابطه آمده است:
«بهائیان، ابتکار گفتمان اجتماعی را راه اندازی کرده اند تا زمینی از گفتگو و همزیستی در تمام اجزای جامعه عراق ایجاد کنند… این اولین بار است که بعد از ۴۰ سال، بهائیان می توانند به طور آشکارجشن بگیرند».
گفتمان اجتماعی ، وقتی به بهائیت مرتبط می شود، کلید واژه ای برای عملیات مشخصی از اعمال نفوذ آنان در جوامع است که مرکزتشکیلات ، آن را «مکالمات هدفمند» عنوان می کند. مثلاً، در این گفتگوها ضمن ارائه نظرات ظاهراً زیست محیطی، فعالیتهای مدنظرتشکیلات، به منظور تأثیرگذاری بر دیگران، در اجتماعی غیربهائی مطرح می گردد. بهائیت با ایجاد چنین فضایی، امکان حضور و تعامل در مجامع مختلف را فراهم می سازد که هدف اصلی، در نهایت شناساندن بهائیت و دعوت به آن است. گفتمان اجتماعی در کنارطرحهای آموزشی-اجتماعی دیگری که توسط بهائیت پیگیری می شود، همچون اجزای مختلف یک دام است که به واسطه آن، ذهن را به سمت دلخواه سوق داده و طرحهای اقتصادی-اجتماعی خود و عُمالشان را در منطقه ، پی ریزی می کنند: «دوره ها به نحوی سازمان یافته اند که فرد را اعم از اینکه بهائی باشد یا نه در مسیری قرار می دهند که بر اثر تجربیات جامعه، در راه ارائه دیدگاه نظم جهانی حضرت بهاءا… به نوع بشر تعیین می گردد ».
قصور مسئولان و برخی کم کار یها موجب می شود بهائیت درگامهای بعدی ، سالگرد تولد سردمداران تروریست فرقه را در حضورمسئولین عراق برگزار کند. مهر ماه ۱۳۹۶ ، درست در همان ایامی که بوی دسیسه های صهیونیستی از کردستان عراق به مشام می رسید، ویدئوهایی از رقص و پایکوبی بهائیان در سلیمانیه عراق، به رسانه ها و فضای مجازی راه یافت. گرچه توجه ویژه به دویستمین سالگرد تولد اولین سرکرده بهائیت، از نقشه های مرکز اصلی تشکیلات بود تا از آن طریق درکشورهای مختلف، عرض اندامی نمایند، اما در سلیمانیه به خرید کیک و گرفتن عکس ، بسنده نکرده و فیلمهای رقص و پایکوبی شان را برای بهائیان مخابره نمودند. با توجه به مناسبات حسنه و دوسویه اسرائیل و اقلیم کردستان، در منفعت ویژه ای که رژیم صهیونیستی از استقلال عراق و آن رفراندوم کذایی داشت، هیچ جای شکی نیست. مسلماً وجود دولتی در منطقه حساس آسیای غربی که اسرائیل را به رسمیت بشناسد، مورد استقبال رژیم صهیونیستی و به تبع آن، بهائیتی است که زیرسایه آن رژیم پا گرفته و در حال نشو است. این بود که در انتخابات اقلیم کُرد، فقط پرچم اسرائیل در کنار پرچم کردستان بالا برده شد و بهائیان تحت لوای آن شادی کردند. ضمن اینکه بهائیت با تمام شعارهایی که برای وحدت سرمی دهد، همواره حامی تجزیه طلبی و خرد شدن دولتها به نفع استعمارگرانِ در کمین و پیاده سازی نقشه های مزورانه خود است؛ چراکه نابسامانی، بهترین محیط برای ابراز وجود و راه اندازی کمپهای آموزشی- فرهنگی در مناطق بحران زده به منظور شست وشوی مغزی و جذب افراد می باشد . از زاویه دیگر، حضور چند ده ساله مهمترین مرکز تشکیلات بهائی در اسرائیل و برخورداری از مواهب شهروندان آن دولت، نشانگر نقش بهائیت در پیشبرد اهداف رژیم اشغالگر قدس است. مخصوصاً که علیرغم تلاش بهائیان در رخنه اعتقادی میان شیعیان، آنها دراسرائیل، مجوزی برای معرفی، تبلیغ و رسمیت بخشی به بهائیت و حتی چاپ کتاب به زبان عبری ندارند . این خود، گواه مزدوری این فرقه برای اسرائیل در دیگر کشورهاست.
در ادامه تحرکات بهائی در عراق، آذرماه ۱۳۹۶ ، تشکیلات به مناسبت دویستمین سال تولد حسینعلی نوری با حضورشماری از فعالان رسانه های گروهی و اعضای مجلس عراق، مراسمی در بغداد برگزار کرد. نکاتی مهم در گزارش سعد سالوم از این مراسم ذکر شده که در بخشهایی از آن آمده است :
«بهائیان برای اولین بار بعد از ۴۷ سال توانستند موجودیت جامعه خویش را آشکارا اعلام نمایند …برنامه جشن از قسمت های مختلفی تشکیل شده بود که می توان از دعای دسته جمعی [ادعیه بهائی] نام برد که بانوان و آقایان به همراه تمامی دیگر حاضرین با سنین متفاوت، از ادیان گوناگون، در آن شرکت نمودند . سخنران برنامه از حاضرین در جلسه خواست که حمایت خویش را نسبت به بهائیان نشان دهند تا دیانت بهائی بتواند به عنوان اقلیتی مذهبی و رسمی شناخته شود. مجدداً از همگان خواسته شد کمک نمایند تا ممنوعیت و محدودیتهای فعالیتهای بهائیان لغو گردد. این برنامه با نمایش فیلمی درباره حیات بهاءا… و تاریخ و اصول تعالیم بهائی -که برای حاضرین به زبان عربی بود- خاتمه یافت . دیاع یعقوب ، عضو انجمن مرکزی دیانت بهائی در عراق، در مورد پیام و هدف اصلی این جلسه گفت: «هدف از این جشن، بیان اصول دیانت بهائی بود .»
بی تردید، قانون اساسی در عراق، نقش مهمی در تعیین ایدئولوژ یهای سیاسی این کشور دارد و اعمال نفوذ در مفاد آن، موجب بروز رویکردهایی ضددینی و خطرناکی شده که یکی ازعوامل و زمینه های مناسب برای ترویج افکار جریان بهائیت می باشد. بعد از اعمال نظر در قانون، اندیشه و روح دینی مردم، مورد نظراعضای تشکیلات قرار گرفته است. شیعیان عراق از دیرباز به تفکرات انقلابی -سیاسی امام خمینی (ره)، نظری مثبت داشتند اما حضوراشغالگران در این کشور، عاملی شد برای انتشار افکار انحرافی وحمایت از گسترش آ نها در میان اقشار فرهیخته و جوان. از طرفی، چالش ها و مشکلات سیاسی و اداری موجود در عراق، باعث کمرنگ شدن برنامه های تربیتی و بی توجهی به امر به معروف و نهی از منکر در این کشور گردیده که در نتیجه آن، به شبه فکنی های جریا نهایی نظیر بهائیت در میدان فکری عراق -که فضایی شیعی دارد- آنچنان که باید و شاید، پاسخ داده نمی شود. حتی در برخورد با گسترش فساد و انحراف های اخلاقی، مکانیزم مشخصی تعریف نشده و فضای رهاشده، جریانهای فرهنگی غیربهائی را نیز به جای حمایت از اسلام، به مروجان تفکرات غربی و مخرب تبدیل می نماید، پس با هوشیاری لازم نباید اجازه داد خلأ فکری و مشکلات، به جولانگاهی برای تشکیلات بهائیت بدل گردد.
[1] – بقهر و غلبه گرفتن، غنیمت گرفتن، غارت کردن