حجت الاسلام علی محمدی هوشیار| انجمن حجتیه به عنوان یکی از جریانهای مطرح در تاریخ معاصر ایران، نیازمند بازخوانی و بازشناسی عمیق و همه جانبه است. تحلیلها و نقدهایی که تاکنون درباره این انجمن ارائه گردیده، عمدتاً در چارچوب سیاسی بوده و کمتر به ابعاد معرفتی، ساختاری و فرقهای آن پرداخته شده است.
تمرکز صرف بر نقدهای سیاسی نه تنها مانع از شفافسازی لایههای پنهان و آشکار این انجمن شده بلکه در مواردی به تقویت جایگاه آن نیز انجامیده است. در واقع سایه سنگین انتقادات سیاسی بر انجمن فرصتی را برای آن فراهم کرده تا از بررسیهای عمیقتر در سایر ابعاد مصون بماند و حتی روابط خود را با جریانهای همسو یا ممتنع سیاسی، عادیسازی کند.
به تعبیری سیاسی و امنیتی کردن فرقهها به معنای تمرکز بر جنبههای قدرت نفوذ و تهدیدهای امنیتی آنهاست که عموماً جایگزین بررسی ریشههای معرفتی و فکری آنها شده است. این رویکرد میتواند مانعی جدی برای درک صحیح و عمیق از اشکالات معرفتی و ایدئولوژیک جریانهای فرقهای به ویژه فرق سازمانی – تشکیلاتی باشد.
مشکل «شناختی» در نقد انجمن حجتیه
وقتی یک فرقه صرفاً از منظر سیاسی یا امنیتی تحلیل میشود، توجه به مبانی فکری، باورها و انحرافات معرفتی آن کاهش مییابد. این امر نه تنها برای عموم مردم، بلکه حتی برای خواص و نخبگان نیز میتواند موجب غفلت از ریشههای اصلی انحراف شود.
در چنین شرایطی جریانهایی چون انجمن حجتیه ممکن است، به جای اصلاح یا نقد فکری صرفاً به عنوان تهدیدهای امنیتی یا ابزارهای سیاسی دیده شوند. این نگاه سطحی میتواند باعث شود، جامعه از درک عمیقتر انحرافات فکری و ایدئولوژیک باز بماند و در نتیجه راهحلهای ارائه شده نیز ناکارآمد یا موقتی باشند.
لذا برای مقابله مؤثر لازم است، علاوه بر توجه به جنبههای سیاسی و امنیتی به تحلیل دقیق مبانی معرفتی و فکری جریانهای مزبور هم پرداخته شود. این رویکرد جامع میتواند به اصلاح باورها و جلوگیری از گسترش انحرافات کمک کند و جامعه را در برابر تأثیرات منفی آنها مقاومتر سازد.
ضرورت ایجاد توازن در مطالعات مرتبط با انجمن حجتیه
البته این نکته به معنای نادیده گرفتن اهمیت نقدهای سیاسی نبوده بلکه تأکیدی است، بر ضرورت ایجاد توازن در مطالعات و تحلیلهای مرتبط با انجمن حجتیه. برای دستیابی به شناختی جامع و دقیق باید ابعاد مختلف این جریان از جمله جنبههای معرفتی، ساختاری و فرقهای آن مورد بررسی قرار گیرد.
در واقع مشکل اصلی هم در خود انجمن و هم در میان ناقدان آن یک مشکل شناختی است. این مشکل شناختی باعث شده بسیاری از ابعاد مهم این جریان از جمله ساختار و ماهیت فرقهای آن به درستی درک نشود.
فرقهای بودن انجمن حجتیه
در واقع یکی از مهمترین جنبههایی که در بازشناسی انجمن حجتیه باید مورد توجه قرار گیرد، ساختار فرقهای آن است. این موضوع محل اختلاف میان پژوهشگران و ناقدان بوده است.
برخی تحلیلگران انجمن حجتیه را صرفاً یک جریان منحرف میدانند و به «فرقه» بودن آن باور ندارند، اما برای بررسی این موضوع باید به شاخصهای فرقهای توجه کرد و یکی از مهمترین این شاخصها «میزان جمود سازمانی» در یک تشکیلات است.
جمود سازمانی انجمن حجتیه
جمود سازمانی به معنای سختگیریهای افراطی در ساختار و قوانین یک سازمان است که انعطافپذیری را از آن سلب میکند. این ویژگی معمولاً در گروهها و سازمانهایی دیده میشود که بهدنبال کنترل کامل اعضای خود هستند.
انجمن حجتیه نیز از ابتدای تأسیس تاکنون بر اساس چنین الگویی مدیریت شده است. شواهد متعددی وجود دارد که نشان دهنده قوانین سختگیرانه و سلسلهمراتب تبلیغی در این انجمن است.
به عنوان نمونه، یکی از اعضای سابق انجمن که پس از جدایی از آن اطلاعات ارزشمندی را درباره ساختار و عملکرد این تشکیلات ارائه کرده به جمود سازمانی شدید در انجمن اشاره نموده است. او در بخشی از گلایه های خود اظهار میدارد:
«در انجمن حجتیه هیچ گونه اجازه و اختیاری برای اعضا وجود ندارد. به عنوان مثال هر یک از اعضا پیش از سخنرانی یا تدریس در کلاسها باید متن مورد نظر خود را به تأیید بالادستی برساند و سپس عین همان مطالب را ارائه دهد. فایل صوتی جلسه نیز باید به مافوق تحویل داده شود. اگر جملهای کم یا زیاد شود، فرد به شدت مورد مؤاخذه قرار میگیرد و در صورت تکرار با تنبیه یا حذف سازمانی مواجه میگردد.»[1]
این فرد همچنین به تجربه شخصی همسرش به عنوان یکی از سخنرانان رسمی انجمن اشاره کرده، ابراز میدارد: «همسرم به دلیل یک اشتباه کوچک در ارائه مطالب، تحت فشار روانی شدیدی قرار گرفت بهطوری که اشک او را در آوردند.»
این نمونه ها نشاندهنده نهایت جمود در یک سازمان عقیدهنما است.
جمود سازمانی یکی از ویژگیهای بارز فرقههاست که بهعنوان ابزاری برای کنترل اعضا و پرورش مریدان فکری به کار میرود. در چنین ساختارهایی اعضا از هرگونه تفکر مستقل و تصمیمگیری شخصی محروم و به تدریج به بردگان فکری تبدیل میشوند. این افراد بدون داشتن اندیشهای مستقل صرفاً اندیشههای سازمان را بازتولید و به دیگران منتقل میکنند.
در انجمن حجتیه نیز ساختارهای بسته و جمود یافته اجازه رشد فکری و خلاقیت را از اعضا سلب و آنها را به ابزارهایی برای پیشبرد اهداف سازمان تبدیل کرده است. این ویژگی یکی از مهمترین دلایلی است که میتوان انجمن حجتیه را به عنوان یک «فرقه» در نظر گرفت.
فرقهها معمولاً با ایجاد یک فضای بسته و کنترلشده اعضای خود را از دنیای بیرون جدا کرده و آنها را به گونهای تربیت میکنند که تنها به دستورها و آموزههای سازمان وفادار باشند.
راهکار پیشنهادی بررسی جامع و چند بعدی
برای شناخت دقیقتر انجمن حجتیه و ارزیابی ماهیت آن باید از تحلیلهای تک بعدی فراتر رفت و به بررسی جامع و چند بعدی پرداخت. این بررسی باید شامل ابعاد سیاسی، معرفتی، ساختاری و فرقهای باشد.
تنها از طریق چنین رویکردی میتوان به درک درستی از ماهیت این جریان دست یافت و نقاط قوت و ضعف آن را شناسایی کرد. بازشناسی انجمن حجتیه نه تنها به عنوان یک ضرورت علمی و پژوهشی بلکه به عنوان یک وظیفه اجتماعی و فرهنگی مطرح است. این بازشناسی میتواند به روشن شدن بسیاری از ابهامات تاریخی و اجتماعی کمک کند و زمینه را برای نقد سازنده و اصلاح فراهم آورد.
[1]. هویت راوی محفوظ و مشخصات نزد نویسنده موجود است.
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com
