هیچ یک از جنگها، اختلافات داخلی و تقسیم و تجزیهای که امروز جهان اسلام شاهد آن است، حاصل تصادف و اتفاق نیست بلکه نتیجه علل و عوامل مختلفی است؛ از جمله نقشهای از پیش طراحی شده که سالها قبل که توسط فردی یهودی به نام “برنارد لوئیس” طرح ریزی شد.
فتحی شهابالدین، نویسنده عرب در مقالهای به تبیین و تشریح این پروژه صهیونیستی در راستای تجزیه جهان اسلام و عرب پرداخته است. در ادامه بخش هایی از این مقاله ارائه میشود.
کسانی که مطالعهای در تاریخ ندارند، گمان میکنند عملیات آمریکا در عراق و اشغال این کشور اقدامی تصادفی بوده است، اما درست پس از این واقعه حوادث سودان رخ داد که منجر به جدایی جنوب سودان از شمال آن شد.
همه اینها در حالی است که بسیاری چشمان خود را بر این حقیقت بستهاند که این اقدامات، بخشی از مسیر اجرای یک طرح استعماری است که صهیونیسم جهانی آن را برای تفکیک و تجزیه جهان اسلام و عرب طراحی کرده تا با اجرای آن این جهان را به کشورهای مجزا و کوچک تبدیل کند و به این ترتیب زمینه حاکمیت صهیونیسم را ابتدا بر سرزمین فلسطین و سپس بر سراسر منطقه خاورمیانه فراهم سازد.
هدف این نوشتار، آشنا کردن جهان اسلام و بهویژه جوانان مسلمان با این طرح خطرناک است. بهویژه اینکه صهیونیسم بینالملل برای شستشوی مغزی جوانان و انحراف آنها سرمایهگذاری کلانی کرده تا به تحقق این طرح کمک کنند.
“برنارد لوئیس” کیست؟
برنارد لوئیس، صهیونیست عرب و ارائهدهنده خطرناکترین طرح قرن برای تفکیک و تجزیه جهان اسلام و عرب – از پاکستان تا مغرب – است. این طرح نخستین بار در مجله وزارت دفاع آمریکا چاپ شد.
لوئیس در سال ۱۹۱۶ در لندن به دنیا آمد. او یک شرقشناس یهودیالاصل است که تابعیت آمریکایی دارد. لوئیس در سال ۱۹۳۶ در لندن فارغالتحصیل و در بخش تاریخ مرکز تحقیقات شرق افریقا مشغول تدریس شد.
لوئیس مقالات و کتابهای بسیاری درباره اسلام و مسلمانان نوشت. نوشتههای لوئیس از معتادان و بنیادگرایان اسماعیلی و قرمطیها گرفته تا تاریخ نوین جهان از جمله جنبش صهیونیسم و گرایشهای صهیونیستی را در بر میگیرد و در تمام این نوشتهها بر گرایشهای صهیونیستی خود تاکید میکند.
لوئیس نظریهپرداز سیاستهای دخالت آمریکا در منطقه
“وال استریت ژورنال” درباره لوئیس مینویسد: «برنارد لوئیس ۹۰ ساله مورخ برجسته خاورمیانه، بسیاری از اعتقادات و باورهای ایدئولوژیک دولت بوش در قضایای خاورمیانه و جنگ آمریکا علیه تروریسم را ایجاد کرد، بهگونهای که باید وی را نظریهپرداز سیاستهای استیلا و حاکمیت و دخالت آمریکا در منطقه دانست.
لوئیس آشکارا از حملات صلیبی در طول تاریخ حمایت و تاکید کرده که عذرخواهی بابت این حملات حماقت محض است.»
بر خلاف تصور رایج که ساموئل هانتینگتون را مبدع اصطلاح برخورد تمدنها میداند. این لوئیس بود که این اصطلاح را به افکار عمومی ارائه داد.
در کتاب هانتینگتون که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد، نویسنده به مقالهای از لوئیس تحت عنوان ریشههای خشم اسلامی اشاره می کند که در سال ۱۹۹۰ نوشته و در آن میگوید:
«این کمتر از برخورد میان تمدنها نیست شاید این بحث غیرمنطقی باشد اما بیشک واکنش جهان اسلام در برابر ما واکنش تاریخی، قدیمی و کهنی از جانب رقیب تمدنهای یهودی و مسیحی و تمدن کنونی لائیک و توسعهطلبی ما در جهان است.
ارتباط با دولتمردان آمریکایی
لوئیس از دهه ۱۹۷۰ روابط مستحکم و صمیمانهای با نومحافظهکاران آمریکا برقرار کرد. به گونهای که گریشت، از اعضای مرکز کار آمریکا درباره وی میگوید: «لوئیس سالها یکی از مهمترین مشاوران بوش پدر و پسر در امور عمومی بود.
در سال ۲۰۰۶ “دیک چنی”، معاون بوش پسر (رئیس جمهور سابق آمریکا) در یک سخنرانی به تجلیل و تقدیر از لوئیس پرداخت و گفت: «لوئیس به واشنگتن آمد تا مشاور وزیر دفاع آمریکا در امور خاورمیانه باشد.»
نقش برنارد لوئیس صرفا به ایجاد نفرت از اسلام در میان رهبران دو قاره آمریکا و اروپا محدود نمیشود بلکه بهعنوان یک صهیونیست در دولت جرج بوش پسر اقدام به طراحی و ارائه استراتژیهای نومحافظهکاران آمریکا در خصوص دشمنی شدید با اسلام و مسلمانان کرد.
وی با بوش و چنی مراودات نزدیکی داشت و یکی از مشاوران طراحی استراتژی اشغال عراق بود.
لوئیس موضوع اشغال عراق، اهداف نهفته در آن و توجیهات این اشغال را در قالب مفاهیمی همچون جنگ” تمدنها و تروریسم اسلامی” برای سردمداران آمریکا مطرح کرد.
نگرش برنارد لوئیس به اعراب و مسلمانان
لوئیس در مصاحبهای که با یکی از خبرگزاریها در سال ۲۰۰۵ انجام داده، میگوید:
«اعراب و مسلمانان، قومی فاسد هستند که دیگران را نیز فاسد کرده و به تباهی میکشانند. نمیتوان آنها را متمدن کرد و اگر آنها را به حال خود رها کنی، دنیا را با امواج تروریسم بشری خود که تمدنها را نابود میکند، غافلگیر میکنند و جوامع بشری را تباه میسازند.
بههمین دلیل، تنها راه حل مسالمتآمیز برای برخورد با آنها اشغال مجدد کشورها، استعمار سرزمینها و نابودی فرهنگ مذهبی و اجتماعی آنهاست و در صورتی که آمریکا بخواهد چنین نقشی را ایفا کند، باید از تجربه انگلیس و فرانسه در استعمار منطقه استفاده کند تا اشتباهات این دو کشور را تکرار نکند.»
وی تاکید میکند:
«تقسیم جهان اسلام و عرب به مناطق مجرای طایفهای و عشیرهای امری ضروری است و نیازی به مراعات احساسات و مشاعر یا واکنش آنها نیست. شعار آمریکا در این عرصه باید این باشد که یا آنها را به قید و بند خویش درآوریم و بر آنها حاکم شویم یا اینکه به حال خود رها کنیم تا تمدن ما را تباه کنند و به نابودی بکشانند.»
لوئیس با اشاره به لزوم تصرف و اشغال مناطق عربی و اسلامی میگوید:
«با توجه به اینکه ما در صدد متمدن کردن اعراب و مسلمانان بوده و خواهان استقرار و تثبیت آزادی و دموکراسی در کشورهای آنها هستیم، باید استعمار را به این کشورها بازگردانیم و از این حیث هیچ مانعی نمیبینم که آمریکا، رهبران اسلامگرای این کشورها را تحت فشار بگذارد تا ملتهای آنها را از قید و بند اسلام و معتقدات فاسد آن نجات دهند.
بههمین منظور باید حلقه فشار بر این ملتها را تا جای ممکن تنگ کرد و آنها را در محاصره قرار داد و از اختلافات موجود در این کشورها و تعصبات قبیلهای و طایفهای آنها نهایت بهرهبرداری را کرد.»
وی با انتقاد از راهحلهای مسالمتآمیز ارائه شده برای جنگ اعراب و اسرائیل و عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان میگوید این عقبنشینی عجولانه و بدون تأمل در عواقب و پیامدهای آن صورت گرفت.
اسرائیل در واقع خط مقدم تمدن غرب در منطقه است که در برابر کینه و نفرت اسلام از اروپا و امریکا ایستادگی میکند. بنابراین کشورهای غربی باید از اسرائیل در برابر این خطر حمایت کنند و خود نیز در برابر آن بدون هیچ قصوری ایستادگی کنند و نیازی هم نیست که به افکار عمومی جامعه بینالمللی توجه کنیم.
برنارد لوئیس و کنفرانس “آناپولیس”
هنگامی که آمریکا در سال ۲۰۰۷ خواستار برگزاری کنفرانس آناپولیس شد، برنارد لوئیس در روزنامه وال استریت ژورنال نوشت:
«این کنفرانس و نتایج حاصل از آن چیزی نیست جز یک تاکتیک موقت که نهایتا به تقویت ائتلاف ضدایرانی، تسهیل تجزیه کشورهای عربی و اسلامی و واداشتن ترکها، اعراب، فلسطینیها و ایرانیها به جنگ و کشتار یکدیگر منجر خواهد شد… بسان آنچه ایالات متحده با سرخپوستان آمریکا انجام داد.
طرح برنارد لوئیس برای تجزیه جهان اسلام
در سال ۱۹۸۰ هنگامی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جریان بود. “برژینسکی“، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا گفت:
«مشکل اصلی آمریکا در حال حاضر این است که چگونه میتوان جنگ دیگری در خلیج فارس به راه انداخت که در حاشیه جنگ عراق با ایران قرار داشته باشد تا به این وسیله آمریکا بتواند قرارداد “سایکس پیکو” را اصلاح و تعدیل کند.»
علاوه بر برژینسکی، “جیمی کارتر”. رئیس جمهور اسبق آمریکا نیز خواستار بر افروختن چنین جنگی در خاورمیانه و خلیج فارس شد.
بهدنبال این اظهارات و به دستور وزارت دفاع آمریکا، برنارد لوئیس مأمور شد تا طرح مشهور خود را در خصوص از بین بردن وحدت مجموعه کشورهای اسلامی و عربی وضع کرده و برای هر یک از این کشورها طرحی مجزا و مشخص تدوین کند. گستره این طرح شامل کشورهایی همچون عراق، سوریه، لبنان، مصر، سودان، ایران، ترکیه، افغانستان پاکستان عربستان سعودی کشورهای حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا میشد.
در سال ۱۹۸۳ کنگره آمریکا نشستی سری با برنارد لوئیس برگزار کرد. کنگره در این نشست طرح لوئیس را تصویب کرد و دستور داد که این طرح در پرونده سیاست راهبردی آمریکا برای سالهای آینده گنجانده شود.
مفاد این طرح صهیونیستی امریکایی برای تجزیه و تفکیک جهان اسلام و عرب به شرح زیر است:
مصر در طرح لوئیس
بر اساس این طرح کشور مصر به چهار کشور کوچک تقسیم میشود، شامل:
۱. سینا و شرق دلتا که تحت نفوذ و کنترل یهود خواهد بود تا گامی در راستای تحقق رویای از نیل تا فرات رژیم صهیونیستی برداشته شود.
۲. کشور مسیحی به پایتختی اسکندریه که این کشور در امتداد خط بیابانی با گذر از دشت نطرون
ادامه می یابد تا این منطقه را به اسکندریه مرتبط کند.
۳. کشور توبه که با پیوستن اراضی شمال سودان به آن به پایتختی شهر اسوان تشکیل میشود.
۴. مصر اسلامی به پایتختی قاهره که از بازمانده مصر تشکیل میشود و تحت سیطره اسرائیل خواهد بود.
سودان در طرح لوئیس
سودان نیز بسان مصر باید به چهار کشور کوچک تقسیم شود.
۱. کشور نوبه که تکمیلکننده دولت نوبه مصر است و اراضی سودان به این کشور ملحق میشوند.
۲. کشور اسلامی سودان در شمال
۳. کشور مسیحی جنوب سودان که جدایی خود را با برگزاری یک همهپرسی دروغین اعلام خواهد کرد. در عمل نیز دیدیم که بر اساس این طرح کشور سودان جنوبی پس از برگزاری همهپرسی با جدایی از سودان در ۹ ژوئیه ۲۰۱۱ تشکیل شد.
۴. کشور دارفور که نوشتهها برای جدا کردن آن از سودان بهویژه پس از جدایی جنوب سودان تشدید شده است دارفور منطقهای غنی و دارای منابع عظیم اورانیوم، طلا و نفت است.
کشورهای شمال افریقا در طرح لوئیس
تجزیه لیبی، تونس، الجزایر و مغرب با هدف تشکیل:
۱. کشور بربر که در امتداد کشور نوبه مصر و سودان خواهد بود.
۲. کشور پولیساریو
۳. بقیه اراضی به جای مانده همان کشورهای کوچک شده مغرب، الجزائر، تونس و لیبی را در بر خواهد گرفت.
شبه جزیره عربستان و خلیج فارس در طرح لوئیس
محو کویت، قطر، بحرین، پادشاهی عمان، یمن و امارات متحده عربی از نقشه بهگونهای که شبه جزیره عربستان و خلیج فارس تنها سه کشور را در برگیرد:
۱. کشور شیعی “احساء” که شامل کویت، امارات، قطر، عمان و بحرین خواهد بود.
۲. کشور سنی “نجد”.
۳. کشور سنی حجاز که با محو کامل موجودیت کشور یمن و الحاق آن به حجاز تشکیل میشود.
عراق در طرح لوئیس
تجزیه عراق بر اساس اصول عرفی، نژادی و دینی صورت میگیرد و شامل سه کشور کوچک خواهد شد:
۱. کشور شیعی در جنوب (حوالی بصره)
۲. کشور سنی در مرکز عراق (حوالی بغداد)
۳. کشور کردستان در شمال و شمال شرقی عراق که حوالی شهر کردنشین موصل تشکیل میشود و بخشهایی از مناطق کردنشین ایران، سوریه، ترکیه و شوروی سابق را در بر میگیرد.
سوریه در طرح لوئیس
براساس این طرح سوریه نیز باید بر پایه اصول مذهبی، عرفی و نژادی به چهار کشور کوچک تقسیم شود:
۱. کشور علوی شیعیان در امتداد سواحل مدیترانه
۲. کشور سنیها در منطقه حلب
۳. کشور سنیها در دمشق
۴. کشور دروزیها در جولان و لبنان
لبنان در طرح لوئیس
بر پایه این طرح هشت کشور کوچک نژادی و مذهبی از تقسیم لبنان به دست میآید این
کشورها عبارت اند از:
۱. کشور سنی در شمال به پایتختی طرابلس
۲. کشور مارونی در شمال به پایتختی جونیه
۳. کشور علوی دشت بقاع به پایتختی بعلبک که تحت نفوذ سوریه قرار خواهد داشت.
۴. کشور بینالمللی بیروت
۵. کشور فلسطینی از صیدا تا لیتانی که سازمان آزادی بخش فلسطین بر آن حاکم خواهد بود.
۶. کشور کتائب در جنوب که مسیحیان و یک و نیم میلیون نفر از شیعیان لبنان را در بر میگیرد.
۷. کشور دروز که از بخشهایی از لبنان سوریه و فلسطین اشغالی تشکیل میشود.
۸. کشور مسیحی که تحت نفوذ اسرائیل خواهد بود.
ایران، پاکستان و افغانستان در طرح لوئیس
این سه کشور باید به ۱۰ کشور کوچک و تضعیف شده نژادی تقسیم شوند. این کشورها شامل:
۱. کردستان ۲. آذربایجان ۳. ترکستان ۴. عربستان ۵. ایرانستان (از مابقی ایران پس از تجزیه تشکیل میشود) ۶. بوخونستان ۷. بلوچستان ۸. افغانستان ۹. پاکستان ۱۰. کشمیر
ترکیه در طرح لوئیس
جدا کردن بخشی از اراضی و الحاق آن به کشور کردستان عراق
اردن در طرح لوئیس
محو کشور اردن و اعطای آن به تشکیلات خودگردان فلسطین
فلسطین در طرح لوئیس
محو کامل این کشور و ملت فلسطین از روی نقش جهان
هر چند امواج بیداری اسلامی توانست مانعی در برابر تحقق این طرح استعماری باشد، اما انحراف این انقلابها با دخالت عُمال صهیونیسم جهانی از مسیر اصلی خود آنها را از این امر باز داشت. لذا بر جهان اسلام است که در سایه تعالیم روح بخش اسلام با اتحاد و وحدت خود، توطئه دشمن را خنثی و بیاثر سازند.
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com