شریعت‌گریزی بر پایه هدفمند نبودن خلقت۱
یکی دیگر از مبانی نظری شریعت‌گریزی جنبش‌های نوپدید دینی بی‌هدف جلوه دادن خلقت از سوی خداوند است. با توجه به آیات شریفه قرآن کریم، هدف از آفرینش جهان هستى و انسان، سجده و ستایش پروردگار، اطاعت و تسلیم در برابر اوست.

بدون تردید زمانی که آفرینش جهان و انسان از سوی خداوند براساس هدف و مقصودی صورت نگرفته باشد، انسان نیز در این جهان هدفی نخواهد داشت؛ چراکه خلقت بی‌هدف انسان، اساس و مبنایی مستحکم برای بی‌هدفی او خواهد بود. تکلیف مداری و پیروی از شریعتی آسمانی بر اساس هدفمندی خلقت انسان و جهان است.

اگر این ریشه و بنیان از میان برود درخت تکلیف (در برابر خداوند، دیگر انسان‌ها و حتی خود) از بین خواهد رفت. به همین جهت این مکاتب برای شریعت‌گریزی خود این بنیان را بنا نهاده‌اند که اساس خلقت جهان و انسان بر بی‌هدفی استوار است.

اوشو به پیروان خود القا می‌کند که کل کائنات یک شوخی است.[۱] او می‌گوید: «خداوند همیشه در حال شوخی است؛ به  زندگی خودت نگاه کن خنده آور است به زندگی دیگران نگاه کن همه‌اش را شوخی خواهی یافت شوخی، شوخی و شوخی. جدیت بیماری است جدیت را با معنویت هیچ سر و کاری نیست. معنویت خنده آور نشاط و تفریح است».[۲]

در مکتب معنوی پائولو کوئلیو خداوند در آفرینش خود چندان حکیمانه عمل نکرده است، لذا خلقت انسان‌ها و آمدن آنها به این جهان را، اشتباه خداوند معرفی می‌کند. در نظر او خداوند از زندگی یکنواخت آدم و حوا در بهشت کسل شده بود به همین سبب درخت ممنوعه را در وسط بهشت کاشت تا داستان خلقت کمی جالب و مهیج شود.[۳] وی بر اساس اصل  بی‌هدفی در آفرینش، خلقت انسان و جهان است که به خواننده آثار خود القا می‌کند اگر کسی تصمیم به ترک این دنیا و خودکشی داشته باشد خداوند نه تنها مؤاخذه‌ای نمی‌کند بلکه به خاطر تلف کردن وقت انسان باید از او معذرت خواهی نیز داشته باشد.[۴]

نگاه دیگر مکتب پائولو به خداوند و خلقت او این است که خداوند در آفرینش خود حکیمانه عمل نکرده است و خلقت انسان‌ها و فرستادن آنها به این جهان از اشتباهات خداوند معرفی می‌شود. در داستان شیطان و دوشیزه پریم وقتی خارجی با ندای درونش گفتگو می‌کند تا علتی برای شر بیابد ندای درونش به او می‌گوید: «تلاش برای کشف دلیل وجودیت بی‌فایده است. اگر توضیحی می‌خواهی می‌توانی به خودت بگویی من روشی هستم که خدا برای تنبیه خودش یافته است، تنبیه خودش به خاطر این که دریک لحظه غفلت تصمیم گرفت جهان را خلق کند.»[۵]

بنابراین با این نگاه به فلسفه آفرینش و حکمت خداوند جایی برای شریعت و عمل به آن وجود نخواهد داشت؛ چراکه اساس خلقت در این نگاه ایجاد هیجان، تفریح، لهو و شوخی از سوی خداوند است، دقیقا همان معنایی که خداوند متعال در آیات شریفه نفی کرده است.[۶] لذا شریعت و عمل به آن در صورتی وجهه درستی خواهد داشت که خلقت انسان و  جهان بر اساس تدبیر و هدف خاصی صورت گرفته باشد. اما اگر بنیان خلقت و فلسفه وجودی انسان در این عالم یک بازی و فرار از یکنواختی باشد نه تنها عمل بر اساس شریعت که خود شریعت نیز بی‌معنی خواهد بود.

بر همین اساس در مکتب کوئلیو به جای اهداف متعالی و کمال جویی انسان این ایده جایگزین می‌شود که در هر زندگی این مسئولیت اسرار آمیز را بر عهده داریم که دست کم با یکی از بخش‌های دیگر ( نیمه دیگر انسان) دوباره ملاقات کنیم. عشق اعظم که آنها را جدا کرده با عشقی راضی می‌شود که این دو نیمه را دوباره با هم یگانه می‌کند.[۷]

نقد و بررسی

در بیانات شریعت مطهر اسلام اهدافی برای خلقت انسان بیان شده است که از جمله آنها می‌توان به شناخت، عبادت خداوند و در نتیجه تطهیر الهى اشاره کرد‌[۸]. عارفان مسلمان با بهره‌گیری از بیانات شریعت مطهر اسلام و اشارات قرآن کریم هدف از خلقت جهان و انسان را تبیین می‌کنند که در سایه سار آن انسان به هدف عالی خود که همان تکامل است می‌رسد. به این معنا که هدف از آفرینش هستى، بهره‌گیرى انسان‌هاست[۹] و تکامل انسان‌ها درگرو عبادت[۱۰] و اثر عبادت، رسیدن به تقوى[۱۱] و نهایت تقوى، رستگارى است.[۱۲]

بحران پوچی خلقت و در پی آن بی‌معنایی زندگی یک پدیده غربی است، که به این مکاتب معنوی نیز سرایت کرده است، و ناشی از عدم شناخت خداوند و خلقت او و عدم آگاهی نسبت به انسان و وظایف او است. مبنای این تفکر نیز شاید برگرفته از متون مقدسی است که تبیین درست و معقولی از هدف خلقت جهان و انسان بدست نداده‌، انسان را در بن‌بست پوچ‌گرایی وارد کرده‌اند.

بدون شک هر فرد عاقل و حکیمى که کارى انجام مى‌دهد هدفى براى آن در نظر دارد، و از آنجا که خداوند از همه حکیم‌تر است؛ بلکه با هیچ کس قابل مقایسه نیست، نمی‌تواند جهان و انسان را بیهوده و بی‌هدف آفریده باشد، پس حتما آفرینش او حکمتى داشته، هرچند ما از آن بی‌خبر باشیم.

خداوند انسان را در بهترین صورت آفریده است (تین: 4). و راه سعادت و شقاوتش را به او نشان داده است (انسان: 3). و بازگشت او را به سمت خود قرار داده است و عبادت را وظیفه او قرار داده است (ذاریات: 56) و او را در این دنیا مورد امتحان و آزمایش قرار می‌دهد (هود: 7). تا با شایستگی به خلافت الهی نائل گردد (بقره: 30).

بنابراین نگاه به صفات کمالی خداوند از جمله علم و حکمت او این برداشت از هدف خلقت را نفی می‌کند. بی‌هدف خواندن خلقت چیزی جز جهل، ناآگاهی نسبت به خداوند و صفات کمالی او نخواهد داشت.

 

پی‌نوشت

[۱]. الماس‌های اوشو، ص 105.

[۲]. الماس‌های اوشو، ص266.

[۳]. ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ص 165.

[۴]. همان، ص 25.

[۵]. شیطان و دوشیزه پریم، ص 109.

[۶]. ]لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ کُنَّا فاعِلین[ (انبیاء: 17).

[۷]. بریدا، ص 77.

[۸]. ]ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ، وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ[؛ خدا نخواسته شما را دچار حرج کند، و لیکن خواسته است تا پاکتان سازد. (مائده:7).

[۹]. ]سَخَّرَ لَکُمُ[ جاثیه، 13؛ ]خَلَقَ لَکُمْ[ (بقره: 29).

[۱۰]. ]وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ[ (ذاریات: 56).

[۱۱]. ]یَأَیهَُّا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون[ (بقره: 21)

[۱۲]. ]وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ[ (بقره: 189).

 

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.