فرقه پژوهی
شاید به جرات بتوان گفت مهمترین مسئله اختلاف فقها و صوفیه این باشد که صوفیه فرقه ای است که ریشه اسلامی ندارد و علمای اسلام این فرقه را به عنوان نوعی بدعت در دین می شناسند. با بررسی ردیه های فقها می توان به این نتیجه رسید که از تصوف به عنوان بدعتی در دین اسلام یاد شده به طوری که بسیاری از دیدگاه ها و اصول این فرقه همه و همه بدون مستندات شرعی ساخته و پرداخته ذهن رهبران این فرق بوده در واقع فقها و آشنایان با اصول و فروع دین، بطور قطع به این امر واقفند که جریان صوفیه با فریب دادن افراد آنها را به سمت تعالیم و منافع خود سوق می دهند.
بسیاری از موهومات موجود د ر این فرق برگرفته از ذهن انها بوده و بشکلی طراحی شده که تامین کننده، مطاع دنیایی و حب جاه و مقام رهبران یا همان اقطاب، شیوخ، خلیفه و… باشند. انان علیرغم تاکید به عدم ورود به سیاست مانند همانکه در گفتار پند صالح فرقه گنابادیه آمده، با وابسته کردن خود به حکومت، توانستند به حیات خود ادامه دهند و البته به توجه به همان ضرب المثل فارسی که ” هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره ” این فرق در جهت استحکام حکومتها که عموما ظالم به مردم خود بوده اند تلاش میکردند .
به عنوان مثال شیخ صفی الدین اردبیلی که در اغاز کار خود یک جفت زراعت بیشتر نداشت در چند ایالت در آن زمان صاحب بیش از 20قریه شد که از طرف حکام وقت به او داده شده بود و حتی خواجه رشید الدین فضل الله برای او پیشکشهایی پر بها می فرستد. در مکاتبات انجام گرفته پیرامون این ریخت و پاشها اینطور امده “ده هزار دینار نقد، به علاوه عنبر و مشک ،صدو پنجاه خروار گندم ،سیصد خروار برنج چهارصد من روغن گاو ،هشتصد من عسل، صد من شیره انگور، سی ششیشه گلاب ،سی راس گوسفند، صدو نود غاز، ششصد ماکیان” (کتاب، در کوی صوفیان، سید تقی واحدی ) اینها همه نمونه ارادت حکام ظالم آن وقت به صوفیان بوده اما در حال حاضر این مدل رسیدگی به سرکرده گان انان امثال ازمایش و صلاحی و اقطاب دیگر توسط کشور های غربی با قرار دادن تمامی امکانات و رفاه و دلارها برای ایشان صورت گرفته و انان را به ابزاری در جهت عناد با نظام مقدس جمهوری اسلامی در آورده است .
در واکاوی هر یک از تعالیم صوفیه عوام فریبی صوفیه کاملا مشهود است. به عنوان مثال چرا زمانی که انها در جهان بینی صوفیه منشانه خود باید بر مبنای رفتار زهد گریانه و درویشی و دوری از سیاست و رسیدن به اخلاقیات حرکت کنند در چرخشی کاملا هدایت شده به مخالفت با نظام و اتخاذ رفتارهای سیاسی مبادرت میورزند. و تمام اعمال و رفتار انان کاملا رنگ بوی سیاسی به خود می گیرد به طوری که در حال حاضر ترور، آدم کشی، ایجاد اختلال در امنیت، مخالفت با نظام و حضور در اغتشاشات و حرکت برخلاف اصول و مبانی فرقه و حتی احکام اقطاب، در رفتار فرق نوین مشاهده میشود. جریان گنابادی در سالگرد فتنه گلستان هفتم در بیانیه ای از فتنه داعش گونه تحت عنوان کودتای سیاسی نام میبرد . و با گذشت پنج سال از فتنه گلستان هفتم که به تهدید امنیت ملی، شهادت تنی چند از ماموران نیروی انتظامی و بسیج منجر شد، اینک دراویش افراطی منتسب به فرقه سلطانعلیشاهی، زبان به اعتراف گشوده و صراحتاً این آشوبطلبی را «کودتا علیه نظام» خواندند که آنرا از سال ۹۶ شروع کردهاند و تا اغتشاشات امسال نیز تداوم دادهاند!
رفتار جریان گنابادی خصوصا طیف افراطی آن که به نگاه صلاحی در داخل و آزمایش در خارج چشم دوخته اند نمونه ای بارز از یک جریان معاند است که با حمایت اربابان در جهت براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی حرکت میکنند .
با تشکر از تهیه کننده مطلب سرکار خانم ” م . ا “