رضا منزوی| از قدیم گفتهاند قدمی بردار که پلهای باشد. برای گامهای بزرگتر این رویکرد را میتوان در برخی کتب مشاهده کرد که نویسندگانشان با احساس ضرورت در حوزهای تحقیق و پژوهش را وظیفه خود دانسته و با کسب نتایجی درخور و بدیع، آغازگر حرکتی پویا و روبه رشد شدهاند.
در این نوشتار میکوشیم، یکی از این دست کتب را به مخاطبان محترم معرفی نماییم که آگاهی از آن همچون موتور محرکی اذهان جستجوگر بسیاری از دانشجویان و محققان حوزه معنویت را به تلاش و خلق آثار تکمیلی وامیدارد؛ «شاخصها و نماگرهای معنویت اصیل اسلامی» نگارش «بهزاد حمیدیه».
تلاشی برای سنجش مفاهیم کیفی
اثر مذکور مجلد ۵۹ از سلسله تکنگاشتهای الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت وابسته به این مرکز میباشد که هدف خود از انتشار این دست آثار را این طور توضیح میدهد:
«مرکز الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت در نظر دارد، با هدف تولید دانش و گسترش و تعمیق ادبیات موضوعی در حوزه الگوی اسلامی – ایرانی آثاری را بهصورت تکنگاشتهای علمی فاخر منتشر نماید. امید است، این محتوای علمی بتواند افقهای نو و روشنی را در پیش چشم متخصصان دانشگاهی و حوزوی بگشاید و هر روز در طی مسیر تدوین و تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت گامهای بلندتر و استوارتری برداشته شود.»[1]
به این ترتیب با اثری مواجهیم که کوشیده در عین مختصر مفید بودن اطلاعاتی جامع، مانع و صدالبته نوین را در حوزه شناخت شاخصهای معنویت اصیل اسلامی عرضه دارد.
با توجه به کیفی بودن مفهوم معنویت ارائه شاخصهایی برای سنجش کمی و عینی این مقوله در بعد فردی و اجتماعی بسیار راهگشا بوده و زمینه را برای تحقیقات عمیقتر، مفصلتر و دانشبنیان در این عرصه فراهم میسازد. بر این اساس، یکی از مهمترین وجوه متمایزساز و اهمیتبخش این اثر تمرکزش بر این مقوله است که با توجه به کم بودن شمار تحقیقات صورت گرفته در این زمینه قابل تامل میباشد.
در این اثر ۶۰ صفحهای نویسنده تلاش کرده تمام وجود یک تحقیق علمی را گامبهگام ارائه داده و بر اهل تحقیق و قلم به دستان، پوشیده نیست که هر چه حجم نوشتار کمتر، کار نویسنده دشوارتر که کم گوی و گزیده گوی چون دُر. البته آنگونه که تشریح خواهد شد، حمیدیه تا حد زیادی توانسته مشمول این مصرع معروف شود. وی در باب هدف اثر مینویسد:
«در این تحقیق بهدنبال شاخصها و نماگرهایی هستیم که نشان از میزان معنویت در جامعه باشند. مسئله ما آن است که چگونه معنویت را که مفهومی کاملاً کیفی و مربوط به عالم درون افراد است، در سنجشی میدانی به کمیت تبدیل کنیم. هدف از این سنجش آن است که نوسانهای معنویت را در طول زمان معین نماییم و بتوانیم برای افزایش آن و ممانعت از کاهشش برنامهریزی کنیم. …چراکه معنویت در الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت نقشی اساسی ایفا میکند و بر دیگر عناصر این الگو همچون دانش، خانواده، کار و تلاش، اقتصادی، هنر، سیاست و … تأثیرگذار است.»[2]
همچون تمامی تحقیقات علمی اثر مورد اشاره نیز شامل چکیده، مقدمه و کلیات تعریف پایه، روش تحقیق، تعاریف، متغیرها، معرفی و سنجش شاخصها و در نهایت نتیجهگیری و جمعبندی است. با این تفاوت که خشکی ادبیات و موضوع در آن کمتر حس شده و با توجه به استنادش به روایات اسلامی (نهج البلاغه) و نیز لطافت ذاتی مسئله تحقیق (معنویت) مخاطب را با خود همراه میسازد.
بهویژه آنکه نویسنده به ارائه صرف دادههای تحقیق بسنده ننموده و در ذیل هر موضوع به مسائلی نوین و بهروز نیز پرداخته است.
یکی دیگر از ویژگیهای این تکنگاشت، مدد گرفتن از هر دو طیف آثار و منابع غربی و اسلامی (بومی) میباشد که رنگ انصاف به اثر بخشیده و از غرضورزیها و سوگیریهای خواسته و ناخواسته رایج در این دست پژوهشها دور ساخته. نمود بارز این وجه را باید در بخش تعاریف متغیر (معنویت) مشاهده نمود که نویسنده کوشیده از رهگذر بررسی آراء و تعاریف نویسندگان غربی و روایات اسلامی کلام مولا در نهج البلاغه به تعریفی نوین و جامع دست یازد:
«معنویت عبارت است از معناجویی از طریق رو کردن و جهتگیری وجودی بهسوی منبع حقیقی همه اهداف و ارزشها و این معناجویی و معنایابی انسان را از سطح حیوانیت تعالی میدهد و اثر عمیقی بر همه ابعاد انسان از جسم و روان گرفته تا شناخت و رفتار بر جای میگذارد»[3] و برای ادراک بهتر این مفهوم کوشیده «جنس» و «سنخ» آن را با مشخص نمودن وجوه وضوح و تمایز معنویت چه هست و چه نیست، هویدا سازد.
شاید این بخش از اثر برای بسیاری از مخاطبان آشنا با جریانهای نوظهور معنوی جالب باشد؛ چرا که با مطالعه هر مورد میتوانند مصادیق آن را در معنویتهای نوپدید تطابق داده و در ذهن حلاجی نمایند.
مثلاً دینداری اخلاقمحور تأکید بر هنجارهای اخلاقی صرف بهعنوان یکی از موارد متمایزساز معنویت نماها از معنویت اصیل، تداعیکننده بسیاری از معنویتهای سکولار غربی نظیر نویسندگان حوزه موفقیت و روانشناسی مثبت وین دایر یا برخی مکاتب شرقی چون «اشو» است یا دینداری سودمحور که بی درنگ نام برایان تریسی را به ذهن متبادر میسازد.
همچنین است، دینداری اسطورهای حاکمیت تخیلات عوامانه بر اندیشه دینی که به عرفانهای شرقی و سرخپوستی آمریکای جنوبی (کارلوس کاستاندا، پائولو کوئیلو و…) تنه میزند.
برشمردن مراتب معنویت اصیل و نقطه مقابل آن یعنی قشریگری که در ادامه ارائه شده نیز موضوع جالبی است که میتواند زمینه تمیز عارفان حقیقی را از عارفنمایان و مدعیان دروغین فراهم کند. وی مینویسد:
«از یک سو معنویت امری معول به تشکیک و دارای مراتبی از قوت و ضعف است و از سوی دیگر با مصادیقی از دینداری مواجهیم که با معنویت تنافی دارند. بنابراین برای بدو ورود یک دیندار به معنویت باید مرزی حدودی یافت.»[4] آنگاه با استناد به رساله «سیر و سلوک» علامه بحرالعلوم چهار مرتبه برای معنویت قائل میشود:
۱ ایمان اکبر؛ اطاعات با رضایت و رغبت.
۲. هجرت کبری و جهاد اکبر و فتح و ظفر؛ هجرت و جهاد و رسیدن به رهایی از جنود شیطان و خروج از عالم جهل و طبیعت و بندهای وهم و غضب.
۳. اسلام اعظم و ایمان اعظم؛ مشاهده نیستی و ذلت و فقر خویشتن و خروج از انانیت
۴. هجرت عظمی و جهاد اعظم و عالم خلوص؛ هجرت و جهاد با آثار نفس و رسیدن به توحید مطلق[5]
بههمین ترتیب مراتب دینداری قشری را شامل:
۱. اسلام اصغر همراه با نفاق اصغر
۲. ایمان اصغر همراه با کفر اکبر
۳. اسلام اکبر همراه با نفاق اکبر
۴. ایمان اکبر همراه با کفر اعظم یا نفاق اعظم، برشمرده به تشریح آن میپردازد تا مفهوم معنویت و عارفان حقیقی هر چه بیشتر خود را نمایان سازد.
مؤلفهها و شاخصهای معنویت اصیل اسلامی
پس از این مقدمه ۳۵ صفحهای نویسنده به اصل موضوع میرسد؛ یعنی برشمردن مؤلفهها و شاخصهای معنویت اصیل اسلامی. وی برای این کار به تمامی مراتب معنویت از کم به زیاد توجه نموده، نه اینکه فقط در مراتب عمیق آن غرق شود و همین تاکید و توجه است که جنبهای کاربردی به اثر میبخشد:
«با توجه به کیفی بودن معنویت برای سنجش آن باید از یکی از دو طریق «ان» و «لم» وارد عمل شد؛ یعنی اثر و پیامدهای آن با مشاهده علل و عوامل ایجاد آن. لذا با دو نوع شاخص سروکار داریم: در نوع اول سه شاخص داریم، تحول عمیق روانتنی (فراسلامت)، تحول عمیق بینشی – نگرشی (حکمت اندیشی) و تحول عمیق رفتاری (تعالی اخلاقی). در نوع دوم، دو نوع شاخص ایجابی و سلبی داریم. ایجابی شامل: رشد رفتارهای جمعی معنوی (با نماگرهایی چون مراسم، محافل و…) و رشد تعالیم معنوی (با نماگرهایی نظیر کتیبه، سخنرانیهای دینی – معنوی اساتید اخلاق، مراکز پاسخگویی و…) میشود.»
اما «بحران دینداری، بحران اخلاق، رشد فرهنگ و سبک زندگی، پست مدرن و رشد فرهنگ دینی شرقی کافر کیش» نیز شاخصهای نوع دوم سلبی را تشکیل میدهند.»[6]
آنگاه به تشریح نماگرهای سنجش هر شاخص نوع اول و دوم و علت برگزیدن آن میپردازد. هر شاخص بسته به پیچیدگی مفهوم بهطور متوسط چهار تا هشت نماگر دارد که در قالب یک جدول به نمایش گذاشته شد.
یکی از نماگرهای اشاره شده برای دو نوع شاخص التزام کامل به شریعت است که از جهاتی میتواند مهمترین وجه تمایز عارفنمایان و بسیاری از مدعیان معنویت نوظهور از عارفان حقیقی تلقی گردد؛ چراکه یکی از وجوه بارز بسیاری از جریانهای نوپدید معنوی و سردمدارانشان عدم پایبندی به شریعت و بیقیدی در این زمینه است.
نویسنده سبک خاص خود در سنخشناسی و ارائه توضیحات مقایسهای را برای ادراک بهتر هر سنجه در این قسمت نیز رعایت کرده و به این ترتیب، از خشکی مرسوم در اینگونه تحلیلهای دادهمحور فاصله گرفته است. بهویژه اینکه خاصیت ذاتی و ماهوی موضوع معنویت این قابلیت را دارد که ذهن هر مخاطب را درگیر کرده و به بررسی ناخودآگاه میزان معنویت خویش بر اساس نماگرهای بیان شده وامیدارد.
کارکردها و آثار معنویت بر زندگی
پایان بخش این تکنگاشت کمحجم اما پرمحتوا برشمردن کارکردها و آثار معنویت بر روی فرد، سازمان و جامعه در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و در نهایت بر تمدن اسلامی و ارائه الگویی کاربردی برای پیشرفت بر مبنای اسلام میباشد که در قالب یک دیاگرام به نمایش گذاشته شده.
بلوغ دینداری، هویتیابی، وجودی آرامش و توکل از جمله آثار معنویت بر فرد و ارتقای روابط و ارتقای سلامت اجتماعی، افزایش خلاقیت و راندمان کار، رشد متوازن حوزههای اقتصاد، سیاست و فرهنگ، مهمترین آثار معنویت در جامعه مطرح شدهاند.
تکنگاشتنویسی و گشایش افقهای تازه
تکنگاشت از نظر حجم و محتوا حدفاصل مقاله و کتاب است و نویسنده با پردازش یافتهها و مطالعات تخصصی پیشین، افزودن یافتههای پژوهشی جدید خود و تحلیل جامع و منسجم آنها، افقهای تازهای را در زمینه مورد بررسی میگشاید.
این امر در خصوص موضوعات کیفی چون معنویت که به لحاظ مفهومی پیچیده بوده و دشواریهایی را در مسیر پیمایشهای اجتماعی قرار میدهد، از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چرا که با ارائه مجموعهای از دادههای نوین و دست اول بهمنزله چراغ راهی بهویژه برای محققان تازهکار است که به پژوهشهای کاربردی در این حوزه علاقهمندند.
هر سرفصل این تکنگاشت، نگره و دید تازهای از مباحث را در مقابل دیدگان قرار داده و میتواند موضوعی باشد، برای تحقیقات عمیقتر و کاربردیتر در آینده. بهویژه آنکه کاملا بر روشهای استاندارد تحقیقات علمی استوار بوده و بسان یک مینیاتور و نقشه راه میتواند در دسترسی محققان قرار گیرد.
البته این پژوهش نیز خالی از اشکال نبوده و شاید تمرکز نویسنده برای کمحجم بودن باعث شده در برخی قسمتها که بهسبب پیچیدگی ماهیت موضوع و شاخصهای عنوان شده توضیحات و نماگرهای بیشتری میطلبید، این نقیصه حس شود. هر چند حتی این مسئله نیز از ارزش اثر نکاسته و راه را برای خلاقیت محققان بعدی و عرضه توانمندیهایشان باز نموده است.
ادبیات روان، سادهنویسی و پرهیز از کاربرد واژگان ثقیل، تکیه بر روش قیاسی، تلاش برای سنخشناسی هر مفهوم از جمله ویژگیهای متمایزساز اثر مذکور است که آن را به کتابی درخور در حوزه شناخت معنویت مبدل میسازد.
با تمام این احوال شاید تنها دو صفت بیش از هر چیز نمایانگر کتاب شاخصها و نماگرهای معنویت اصیل اسلامی باشد: «کاربردی» و «راهگشا».
منبع: روشنا، شماره ۷۵، زمستان ۹۶، صص۹۸- ۹۹
[1]. حمیدیه، بهزاد، شاخصها و نماگرهای معنویتهای اصیل اسلامی، تهران: الگوی پیشرفت، وابسته به مرکز الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، چاپ اول، ۱۳۹۵، ص ۳
[2]. همان، ص ۷
[3]. همان، ص ۲۳
[4]. همان، ص ۳۲
[5]. همان، ۵۳- ۵۴
[6]. همان، ۳۶- ۳۹
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com