فرقه پژوهی
زنان بخاطر شرایط و ویژگی های عاطفی و جسمی ابزار خوبی برای سرمایه گذاری فرقه ها و سواستفاده از انان.محسوب می شود در کل فرقه ها از زنان در امور تبلیغی وجذب وبهره کشی جنسیاستفاده می کنند و ذلیل ان هم جذابیت جنسی و اطاعت پذیری و مطیع بودن زنان و اینکه مریدان خوبی برای فرقه ها هستند می باشد.در صورتی که به اسم مریدی و مرادی نهایتا منجر به سواستفاده جنسی شده که خیلی از گزارشات مربوط به همین مقوله است
عده ای فرقه ها از زنان به عنوان طعمه برای جذب مردان استفاده می کنند که هم از ظرفیت این مردان در فرقه استفاده کنند و هم از اموال و شهرت انان در جهت اهداف فرقه و معمولا نمونه این موارد جذب را در گروهک های تروریستی مثل داعش و بهائیت، عرفان های نوظهور و تصوف، مسیحیت صهیونیستی می توان نام برد که هرکدام شیوه های جذب خود را دارند.
بعضی از فرقه ها(بهائیت،عرفان های نوظهور،شیطان پرستی، مسیحیت صهیونیستی ،تصوف) از روسپیگری و استعمال مواد مخدر ،مشروبات الکلی ، هیپتونیزم و زیباسازی اعتقادات با قدرت کلمات ،استفاده از اوهاماتی مثل اجنه برای جذب استفاده می کنند.
حال مسئله این است زنان چگونه در دام این فرقه ها گرفتار می شوند شاید عمده ترین علت را زودباوری گروهی از زنان و درگیر شدن با مشکلات روحی و روانی انان و مشکلات خانوادگی نام برد که اکثر قریب به اتفاق فرقه ها از این مشکلات افراد در جهت کنترل انان استفاده می کنند.
باید اظهار کرد بعضی از فرقه ها مثل اوشو از ازادی بی بندو باری جنسی بین زنان و مردان اقدام به جذب دارند و قسمت های اصلی فرقه در دست زنان ان است و یا فرقه بهائیت که با ترویج فساد و فحشا بدون ضابطه بین محارم و غیر محارم و استعمال مشروبات الکلی راه را برای ترویج باز گذاشتند و یا فرقه برهما کوماریس فرقهای نوظهور مبتنی بر آئین هندوکه در ان کنترل مردان در دست زنان می باشد و یا فرقه تصوف که در ان بعضی از شاخه ها از اختلاط زن و مرد و همگامی و همسویی به اسم فرقه در کنار هم منعی نداشته و ازادی در حد بی حجابی و رابطه ازادانه و هرگونه فعالیت ازادانه به اسم فرقه و عقاید فرقه با توجه به شرایط مدرنیته را مجاز دانسته .
پرواضح است که چنین اقداماتی نه به دلیل اهمیتی است که فرقهها برای جنس زن قائل هستند؛ بلکه با هدف سوءاستفاده از این افراد، ایجاد جذابیتهای کاذب و نمایش خود بهعنوان گروهی طرفدار زنان، بهظاهر به آنها توجه میکنند.
ادبیات فرقهها پذیرای اصطلاح دیگری موسوم به “اقتصاد عشق” نیزهستند. در این روش معاملهای بین زنان عضو فرقه و سرکرده آن صورت گرفته و آنها در برابر دل سپردن به اهداف فرقهای، در انتظار خرید محبت از سرکرده میمانند. از دیگر شاهکار های فرقه ها بحث “ازدواج جمعی مونی” است که در ان چند هزار نفر با هم ادزدواج کرده بدون اینکه همدیگر را بشناسند
از جمله اثار جذب زنان در دام این فرقه ها “رها کردن خانواده”، “ظلم به فرزندان”، “بیاعتنایی به نزدیکان”،”اسیب های جسمی و روحی” ،”هنجار شکنی های اجتماعی”، “بی بندو باری های بیش از حد” است که هر کدام میتواند زمینهساز معضلات زیادی برای خانواده و اجتماع باشد.
با یک نگاه به اسلام در مقاله “جایگاه زن در اسلام نوشته فرخ سادات وارث” به قائل شدن کرامت انسانی برای زنان در اسلام پی می بریم:
*زن در اسلام به عنوان شریک مساوی و کامل مرد در تولید نسل بشر به رسمیت شناخته میشود. مرد، پدر و زن، مادر است و هر دو برای زندگی ضروری و لازم هستند.
*زن در انجام مسئولیتهای شخصی و جمعی و همچنین دریافت پاداش برای اعمال نیکش با مرد برابر است. او به عنوان یک شخصیت مستقل، دارای کیفیتهای انسانی و قابل تمایلات معنوی شناخته شده است.زن در دنبال کردن آموزش و یافتن دانش با مرد برابر است. هنگامی که اسلام طلب علم را بر مسلمانان واجب نمود، هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نشد.
*زن دارای حق آزادی بیان درست به اندازه مرد است. آرای درست او مورد توجه قرار میگیرد و نمیتواند تنها به خاطر اینکه به جنس مؤنث تعلق دارد کنار گذاشته شود
*اسلام به زن حقوق مساوی در عقدِ قرارداد، معاملات، کسب درآمد و مالکیت مستقل اعطا میکند. زندگی او، مایملکش و آبرویش به همان اندازه مرد مورد احترام است.
*در اسلام تنها به بیان آماری حقوق زن بسنده نشده است بلکه تمام تلاش در جهت حفظ حقوق زنان است. اسلام هرگز افرادی که متمایل به تعصب بر علیه زنان و یا تبعیض میان زن و مرد هستند را نمیپذیرد. قرآن بارها و بارها کسانی را که معتقد بودند زنان پستتر از مردان هستند مورد سرزنش قرار میدهد.
با تشکر از گرد آورنده مطلب “م . ا ”