بهزاد حمیدیه| جنبشهای معنویت نوپدید را میتوان از منظرهای مختلف دستهبندی کرد. در این نوشتار بهلحاظ محتوای تعالیم، این جنبشها، در هفت سنخ تقسیمبندی شدهاند که عبارتند از:
۱. معنویت امر قدسی کاریزماتیک یا به اختصار «معنویت کاریزماتیک»؛
۲. معنویت امر قدسی خویشتن یا به اختصار «معنویت خویشتن»؛
۳. معنویت راز مثبت با محوریت فراعلم نوین یا به اختصار، «معنویت فراعلم»؛
۴. معنویت راز مثبت با محوریت فراعلم هندی – چینی یا به اختصار «معنویت هندی – چینی»؛
۵. معنویت راز مثبت با محوریت موجودات عجیب و بیگانگان فرازمینی یا به اختصار «معنویت بیگانگان»؛
۶. معنویت راز منفی مبتنی بر جادوگری یا به اختصار، «معنویت جادو»؛
۷. معنویت راز منفی نوکافر کیشی یا به اختصار، «معنویت نوکافر کیشی».
در ادامه بهبیان نمونههایی برای هر یک از هفت سنخ فوق که در ایران فعال هستند، میپردازیم. توجه شود که در بیان مصادیق بهدنبال استقصا[1] نیستیم؛ زیرا هدف در اینجا تبیین و روشن شدن مفهوم هر سنخ و امتیازاتش از دیگر سنخها است و این غرض با ذکر چند نمونه حاصل میشود. البته که یافتن نمونههای بیشتر یا تهیه فهرستی کامل از مصادیق موجود در ایران نیازمند پژوهشی میدانی و وسیع است.
جنبشهای معنویت کاریزماتیک
دو نمونه بسیار شاخص برای این سنخ عبارتند از: اکنکار و پیروان ایلیا
«اک» در سانسکریت به معنی عدد یک است که از آن اصطلاحاً حق یکتا و یگانه قصد میشود. اکنکار نام طریقتی است که فردی به نام پائول توئیچل (۱۹۰۸ – ۱۹۷۱) برای وصول به کمال – صوت و نور الهی – تعریف نموده است.
به اعتقاد او، اکنکار دانشی باستانی است که وی کاشف دوباره آن محسوب میشود. فعالیت اصلی او در ایالات متحده بوده است – تشکیل ستاد مرکزی عملیات اکنکار در لاس وگاس و ایجاد ۲۵ مرکز در ایالات متحده – پس از مرگ او، رهبری اکیستها را داروین گراس به عهده گرفت و از ۱۹۸۱ نیز رهبری اکنکار بر عهده فردی به نام آرتور هارولد کلمپ (متولد ١٩۴٢) گذاشته شد.
مرکز سازمان اکنکار در چنهاسن مینهسوتا در ایالات متحده قرار دارد و نمایندگیهای فعالی در بسیاری کشورها دارد. در ایران آثار متعددی از توئیچل و کلمپ ترجمه و نشر شده است و فعالیتهایی نظیر سایت برگزاری دوره آموزشی گردهمایی و برگزاری تور، نماد زنده بودن اکنکار در ایران است.
جایگاه کاریزماتیک توئیچل و جانشینانش و در درجهای نازلتر اساتید اک کاملاً مشهود است. کتاب مقدس اک بنابر آنچه اکیستها معتقدند، شریعت «کی سوگماد» – راهی به سوی لایتناهی – است.
بنابر اعتقاد آنان، این کتاب مقدس هر قسمتش در یکی از معابد حکمت زرین (temples of Golden Wisdom) در طبقات مختلف مستقر است.
معابد مزبور دستهای از معابد هستند که در طبقات مختلف هستی وجود دارند و اعتقاد بر آن است که اساتید از آن دسته از چلاههایی – یعنی پیروان و مریدانی که به قدر کافی کسب آمادگی کرده باشند، شبانه از کالبد فیزیکی رها کرده، جهت فراگیری خرد پنهان به یکی از این معابد میبرند.
پیروان پیمان فتاح (موسوم به م. رام الله یا ایلیا) گروه فعالی را در دهه هفتاد و هشتاد شمسی ایجاد کردند. جایگاه کاریزماتیک م. رام الله به سهولت در مکتوبات این گروه قابل مشاهده است.
پیروان، ایلیا را «بنی سماء» نامیدهاند که رابطه خاص و بینظیر او با آسمان یا ملکوت را نشان میدهد. یکی از پیروان او نوشته است:
«همچون پیامبران درباره تولدش حکایت شگفتانگیزی نقل میشود. شخصیتی بسیار اسرارآمیز و چند پهلو دارد و راهی اساسی برای تعلیم و القای حضور خداوند است. او نزد پیروانش از حلقههای متصل «ماها…»، معلم اعظم حق و قطب الهی در زمین است. تنها معلم جهانی و در راس نظام اساتید حق و معلمین راستین الهی در زمین قرار دارد.»
او را پیروانش یکی از اساتید پنجگانه حق، در عصر کنونی میدانند و بلکه بهصورتی غالیانه، روح خدا را حال در او میشمارند. (نگاه کنید به کتاب جریان هدایت الهی یا تعالیم حق، نوشته «م. رام الله آواتار» به تدوین پیما الهی).
جنبشهای معنویت خویشتن
معنویت خویشتن را در ایران میتوان از جمله در قالب آثار ترجمهشده «اشو» و «وین دایر» مشاهده کرد.
فرقه راجنیشیسم یا اشو (Osho) توسط بهگون شری راجنیش ( Shree Rajneesh) با نام اصلی چاندرا موهن جین (né Chandra Mohan Jain) بنا نهاده شده است.
او در ۱۹۳۱ متولد شد و در ۱۹۹۰ از دنیا رفت. محل تولد او کوچوادا در مدهیا پرادش هند بود. این فرقه در ١٩۶۴ تاسیس شده است. متون مقدس و محترم این فرقه عبارت است از مجموعه سخنرانیها، نوشتهها و معتقدات راجنیش که در مجلدات زیادی منتشر شدهاند.
این فرقه بیش از حدود ۶٠٠ مرکز در سراسر جهان دارد که ۲۰۰ هزار نفر را در خود جای دادهاند. اکنون ۲۰ مرکز مدیتیشن وابسته به این فرقه در جهان مشغول فعالیتاند. کمون اصلی اشو هماکنون در صد مایلی جنوبیترین بخش بمبئی در پیون هند قرار دارد. در ایران تا آنجا که اطلاع داریم، راجنیشیسم نه به صورت فرقهای منسجم بلکه در قالب ترجمه آثار وجود دارد.
این فرقه را باید یک معنویت خویشتن دانست که بر الوهیت درون تأکید دارد. اشو در جایی از آثارش مینویسد: «باید پاسخ سؤال از وجود خدا را از درون خود شنید ولاغیر (اشو ۱۳۸۱: ۱، ۱۷۱).
او در جایی دیگر تصریح میکند: «خدا شخص نیست، بلکه اوج احساس، سعادت، آرامش و احساس غایی من است» (اشو، ۱۳۸۰: ۱۲۵) و کمی جلوتر مینویسد: «از راه احساس درونیتان، خداوند شناخته میشود» (اشو، ۱۳۸۰: ۱۲۶).
وین دایر نیز از یکی شدن با معنویت یا پیوستن به معنویت، فراتر رفتن از قوای عقلانی خود و رسیدن به الوهیت درون سخن میگوید و از خود مقدس شما بحث میکند (دایر، ۱۳۸۳: ۳۵).
وین دایر در جایی دیگر از «یوگای پاتنجلی» بهعنوان دستورالعملی برای وحدت وجود و یگانگی با خداوند و در نتیجه بازیافتن همه نیرو و اقتدار آن خالق توانا یاد میکند.
دقت کنید که هدف عرفان اصیل که فارغ شدن از خویشتن است، در معنویت وین دایر واژگون شده و اقتدار خویشتن هدف میشود.
او مینویسد: «هنگامی که با مشکلی روبرو میشوید… بهجای تقاضا کردن برای حل مشکلات از پروردگاری که خارج و جدا از وجود شما است، خودتان را بهعنوان بخشی از آفرینش الهی و محبوب پروردگار تصور کنید که ماهیت اصلی شما است» (دایر، ۱۳۸۳: ۶۵). وین دایر به نقل از اندرسن با همدلی مینویسد: «شما خدا هستید. البته خدا بودن به این معنی است که همیشه به منبع و منشأ خود متصلید» (دایر، ۱۳۸۲: ۱۳۰).
جنبشهای معنویت فراعلم
برای نمونهای از معنویت فراعلم میتوان به آثار و سیستم درمانی خوزه سیلوا و همچنین گروه بهرام الهی مراجعه کرد:
خوزه سیلوا در سیستم کنترل مغزی خود، مفاهیمی را معرفی میکند که در علم تجربی و پزشکی ناشناختهاند و از همه کلیدیتر، مفهوم امواج سطوح مختلف مغز و تکنیکهایی که نحوه تأثیرگذاری آنها فراعلم است.
او معتقد است، امواج سطح آلفای مغز، بهترین سطحی است که انسان را با دنیای درون و عمیقترین لایههای باطنی انسان آشنا میسازد. رسیدن به این سطح با بستن چشمها و نگریستن به بالا – طرف ابرو – همراه با ریلکسیشن ممکن است.
او به دنبال آن است که با تکنیکهایی خاص، انسان را با «بعد دیگر وجود» آشنا و مرتبط سازد و از آن برای حل مشکلات انسان و موفقیت روزافزون او کمک بگیرد (سیلوا، ۱۳۸۳: ۱۹).
حقایق سازنده که بعد دیگر وجود تمایل دارد ما از آنها آگاه شویم در یافت گفتمانی حوزه سیلوا باید اموری فراعلم دانسته شوند؛ زیرا مقصود از فراعلم یعنی اموری که فعلاً برای علم ناشناخته اند اما رمزگشایی آنها نه توسط وحی مکاشفه عرفانی با دانش ما بعد الطبیعه، بلکه توسط علمی که مکمل علوم تجربی و ریاضی هستند میسر است.
چهار اثر از بهرام الهی توسط انتشارات جیحون به چاپ رسیده است. کتاب طب روح (اخلاق اصیل) که چاپ ششم آن در ۱۳۸۲ به بازار آمد و کتابهای راه کمال، چاپ چهارم (۱۳۸۲)، مبانی معنویت فطری چاپ چهارم (۱۳۸۲) و معنویت یک علم است چاپ دوم (۱۳۸۱) او از علمی سخن میگوید، بهنام معنویت فطری یا طب روح و توضیح میدهد که برای رشد طبیعی روح باید اصول علی حاکم بر قلمرو معنوی و خود را به خوبی شناخت، همانند علم طب که اصول علی حاکم بر سلامتی جسم را میشناسد.
استفاده از لغات متداول در علم زیستشناسی و پزشکی، رنگ غلیظی در کارهای بهرام الهی پیدا کرده است که موجب میشود، آثار او را آثاری فراعلم بدانیم.
او در جایی از اکوسفر (Ecosphere) معنوی – اکو سفر در اصل به معنی محیط زیست کره زمین است – سخن می گوید و آن را چنین تعریف میکند: «محیط معنوی، اتمسفر معنوی نور و غیره و مجموعه موجوداتی که در آن زندگی میکنند و آنها را به طور کلی ارواح یا مجردات میخوانیم (بهرام الهی، ۱۳۸۲: ١۴٢).
او ارواح اکوسفر معنوی را به دو گروه ارواح مثبت و ارواح منفی تقسیم میکند. در صدر ارواح مثبت به اعتقاد بهرام الهی، وجه الله یا ولی مطلق جای دارد و بعد از آن ذات مهمان یا ولی که مظهر نسبی و نماینده خداوند در روی زمین است.
ارواح منفی گونههای بسیار دارند که از مهمترین آنها، ارواح ساپروفیت هستند. ارواح ساپروفیت (Saprophyte) ارواحی هستند که در میان ما زندگی میکنند و در حالت عادی بیخطرند اما وقتی سیستم ایمنی معنوی ما ضعیف شود، به ارواح پاتوژن تبدیل میشوند و به ما حمله میکنند.
ساپروفیت در اصل به معنی موجودات زنده گیاهی مثل مخمرها، کپکها و باکتریها است که مواد غذایی مورد نیاز خود را بهطور مستقیم از حیوانات یا گیاهان به دست میآورند و در شرایطی میتوانند بیماریزا شوند.
نمایش دادن امور معنوی در قالب نقاشیهایی بسیار سطحی نیز به این فضا که امور معنوی نه مابعالطبیعی بلکه اموری متعلق به فراعلم هستند کمک میکند.
جنبشهای معنویت هندی – چنینی
معنویت هندی – چینی را میتوان بهطور آشکار در قالب یوگا، ذن، ریکی و فنگشویی مشاهده نمود. رواج این مصادیق در ایران، بینیاز از توضیح است. وجه مشترک این گروههای معنوی اعتقاد به آن است که یک دسته امور مرموز و سربهمهری در جهان هستند که آثار شگرفی دارند. اما توسط علم رازگشایی نشدهاند و فراعلم هستند. آثار کهن هند و چین ما را با این اسرار آشنا میسازند و میتوان از آنها برای سلامتی تن، روان و حل مشکلاتی که علم پزشکی، تغذیه، ورزش و دیگر علوم تجربی روز عاجز از حل آنها هستند بهره گرفت.
محوریت در اینجا با یوگا از دانشهای کهن هند است و نحوه تأثیرگذاری شگرف هشت قاعدهای که پانتجلی در راجه بوگه مطرح میکند و قابل توضیح با علم تجربی روز نیست.
او از جمله «یمه» (پرهیز از بیجان کردن موجود زنده و استفاده از گوشت آن، پرهیز از روابط جنسی و…)، «نیمه» (رعایت واجبات مانند نظافت، قناعت، ریاضت و…)، «آسنه» (حالات خاص بدن مانند نیلوفری نشستن و…) و پرانایامه (تنظیم تنفس) را مطرح می کنند (رک شایگان، ۱۳۷۵:ج ۲، ۶۶٧ و ۶٩١) که برای درک کیفیت تأثیر آنها باید به فلسفه بسیار کهن «سانکهیه» و نیز مبانی طب و تشریح هندی رجوع کرد.
معنویت بیگانگان در قالب ترجمه برخی کتابها قابل مشاهده است که محوریت را به موجودات فرازمینی اعم از بشقاب پرنده، موجودات فضایی و یا فرشتگان میبخشد.
بهعنوان یک نمونه، میتوان از کتاب «نور درمانی (شفا گرفتن از فرشتگان)» اثر لایونا هافینز، نشر نسل نواندیش نام برد.
در توضیحات پشت جلد این کتاب آمده است:
«دانش نور درمانی، شیوهای جامع برای وارد ساختن نور روح فرشته خورشیدی و فرشتگان شفابخش بر کالید جسمانی است. این شیوه تاکنون به هزاران نفر در زمینههای شفا و ارتقای سلولهای بدنشان کمکهای شایانی کرده است. فرشتگان شفابخش از طریق این دانش به تکمیل شیوههای درمانی مورد استفاده شما اقدام خواهند کرد.
شما در این کتاب یاد خواهید گرفت، برنامهای را برای جوانسازی بدن، ذهن، عواطف و روح خود طرحریزی کنید، نور سلولهایتان را افزایش دهید، از پزشک درونتان راهنمایی بگیرید، آسیبهای ناشی از سوانح یا بیماریهای مزمن را شفا دهید، در خود شادابی، سلامت و نشاط ایجاد کنید، مسیر تکامل روحی خود را هموار کنید.»
مشاهده میشود، دانش های ادعایی از این دست، داعیه جانشین دین سنتیشدن دارند و بسیاری با همه آنچه دین سنتی بر عهده گرفته بود را به روش خود ارائه می کنند. در این کتاب متون و مراجع دینی ادیان اصیل به عنوان منبع مورد استفاده قرار نمیگیرند، بلکه نوعی علوم غریبه و اطلاعات تجربی ادعایی است که برای مستند ساختن مطالب به کار گرفته میشود.
در صفحه ۶٣ ذیل این عنوان که فرشتگان شفابخش چگونه عمل میکنند، میخوانیم: «یک مهندس چهل و شش ساله برای خاموش ساختن صدای زنگمانندی که دائماً در گوشهایش میپیچید و در نتیجه حادثهای به هنگام غواصی در اعماق دریا به وجود آمده بود، فرشتگان شفابخش را به کمک طلبید…
او از یکی از دوستان روشنبین خود که به بینایی اثیری مجهز بود، تقاضا کرد تا ببیند به هنگام حضور فرشتگان شفابخش چه اتفاقاتی میافتد. دوست او موجودات ریزی را مشاهده کرد که تحت نظارت یک فرشته مترقی وارد عمل شدند و بهصورت گروهی به کار پرداختند.
به نظر می رسید که آنها به سرعت در حال رفوکاری یا دوخت و دوز هستند. هنوز پنج دقیقهای نگذشته بود که همگی آنها محل را ترک گفتند، زنگ گوش او بلافاصله ملایمتر شد… در جلسه بعد، فرشتگان صدای آن زنگ را باز هم ملایمتر ساختند تا اینکه آن صدای مزاحم کاملاً خاموش شد.»
سراسر کتاب مزبور بر قدرت تخیل استوار است. تخیل سفری به سوی معبد شفابخشی فرشتگان و تصویر کردن فرشتگانی که درد شما را شفا میبخشند. در واقع نوعی رواندرمانی با کمک تخیلات است که نه بر مبنایی عقلی – فلسفی استوار است و نه بر مبنای وحی و الهام حقیقی.
جنبشهای معنویت جادو و نوکافرکیشی
معنویت جادو نوکافرکیشی، گرایش به احیا و استفاده مدرن از اسطورههای مصر و بین النهرین باستان است که مبتنی بر چندگانه پرستی و کافرکیشی هستند.
شیطانپرستی نیز از جمله گروهای نوکافرکیشی محسوب میشود. جادوگری و ساحری در قالب گروه ویکا (Wicca) و گروههای دیگر در جهان انگلیسی زبان، بخشهایی از اروپا (هلند و اسکاندیناوی) طرفدارانی دارد. در آمریکا نیز چند میلیونی پیرو دارد ( 2001: 1678 Gordon,).
در ایران هر چند، رگههایی از تمایل به سحر و جادو در برخی نشریات قابل مشاهده است، اما این تمایل چندان معنادار نبوده و قابل لحاظ بهعنوان یک جنبش یا گروه معنویت گرا نیست؛ بنابراین به نظر میرسد جادوگرایی در ایران را باید بهصورت توامان با نوکافرکیشی سراغ گرفت.
شیطانپرستی – به تعبیر درستتر شیطانگرایی – نوین در غرب در دو قالب بروز یافته است: یکی در قالب کلیساهای شیطانپرستی و دیگری در قالب هراس شیطانپرستی. در قالب اول، افراد صریحاً خود را شیطانپرست میخوانند و به عضویت رسمی کلیسای شیطانی درمیآیند. در قالب دوم بیشتر با اتهامات هراس انگیزی مواجهیم که در دهه ۱۹۸۰ بر اروپا، آمریکا و کانادا حاکم بوده است (Bromley: 2005: 8128).
افکار عمومی به این عقیده متمایل شده بود که شبکه عظیم زیرزمینی کیشهای شیطانی به فعالیت مشغولاند و هر زمان اراده کنند، میتوانند در نهادهای عمده اجتماعی نفوذ کرده به تخریب بپردازند. گمان میشد، آنها آیینهای خطرناکی دارند. از جمله اینکه کودکان بسیاری را – بالغ بر ۵۰ هزار کودک در سال – قربانی میکنند تا از انرژی حیاتی آنها بهرهمند شوند. هر چند بیاساس بودن بسیاری از این شایعات بعدها معلوم شد (Bromley: 2005: 8128)، اما فعالیتهای ناهنجار جنسی، میگساری و استفاده از داروهای روانگردان قابل انکار نبوده است.
قالب اول کلیسای شیطانی در فضای «جنبش ضد فرهنگ» شکل گرفت و نوعی اعتراض به اخلاقیات کلیسای مسیحی بود. آنتون لهوی (Anton Lavey) با معکوس کردن اخلاقیات، ارزشها و نمادهای مسیحی، عشای ربانی سیاه (Black Mass) پاپ سیاه (Black Pop) و کتاب مقدس شیطانی (Satanic Bible) را پایهریزی نمود و هدفش کشف هویت فردی، شکوفایی و تحققبخشی بدان و خوداثباتی بود (Harvey, 2006: 526).
اگر کلیسای شیطانی «لهوی» اولین و مهمترین کلیسای شیطانپرستی تلقی شود، بیتردید کلیسای «ست» (Set) را باید در دومین رتبه قرار داد. میخائیل آکینو (Michael Aquino) نُه سال پس از تأسیس کلیسای شیطانی، کلیسای خود را در ۱۹۷۵ بنا نهاد. آکینو بهجای شیطان، «ست» را قرار میداد و کمابیش مضامین مشابه با لهوی را عرضه میکرد.
قالب دوم فعالیتهای غیررسمی شیطانگرایانه واکنشی به فشارهای مدرنیته بوده است. جوانان از طرقی از جمله موسیقی هوی متال یا بازیهای رایانهای که دارای مضامین شیطانگرا هستند، به دام گروههای فعال میافتند و به شیطانپرستی به سبک خود (self styled) مشغول میشوند، هر چند پیوستن به این گروهها دائمی یا حتی طولانی مدت نیست و با عبور از دوران جوانی رابطه خود را از شیطانگرایی برای همیشه میگسلند.
قالب اول اعضای بسیار اندکی در جهان دارد. به گزارش بروملی، هرچند کلیسای شیطانی مدعی بود، در دوران اوج شکوفایی صدها هزار عضو داشته است. اما آمارهای معتبر حاکی از آن است که تعداد اعضای فعال، همه کلیساهای شیطانی هرگز از چند هزار نفر معدود نگذشته است (Bromley: 2005: 8126).
گزارشی از این دست را درباره انگلستان هاروی به دست میدهد (Harvey, 2006: 526). لوئیس آمارهای مفصلتر و تفکیک شدهای بر حسب میزان عضویت جوانان مجردین، تحصیل کردهها، مردان و… ارائه داده است که باز هم مؤید مطلب بالاست (Lewis 2001: 329-332).
در ایران هر چند آمار معتبری وجود ندارد، اما اولاً بر اساس آمارهایی که از غرب در دسترس است و ثانیاً گزارشهای معدودی که درباره فعالیتهای شیطانگرا در ایران شنیده و دیده شده است، میتوان حدس زد که تعداد اعضای رسمی به اندازهای اندک است که قابل اعتنا نیست؛ اما قالب دوم شامل جوانانی است، عمدتاً مجرد و پسر که به مدت چند سال معدود به این گروهها پیوسته و سپس برای همیشه از آنها میگسلند.
شیطان از نظر لهوی یک موجود انسانوار نیست. بلکه منبع قدرتی مرموز است که انسانها میتوانند آن را در اختیار بگیرند. این قدرت مهیب اگر رها شود، قادر است انسانها را به خدایان تبدیل کند (Bromley: 2005: 8127).
آکینو نیز معتقد بود «ست» (set) موجودی متافیزیکی است که در زمان های قدیم، وقتی وارد زبان عبری گردیده به نادرستی تبدیل به «شیطان» (satan) شده است. ست در اصل چهرهای اسطورهای و آسیبزننده در اساطیر مصر است که موجبات قتل اوزیریس و قطعهقطعه شدن بدن او را فراهم کرده است. به اعتقاد ،آکینو، از نیروی اسرارآمیزش طی هزاران سال استفاده کرده تا ترکیب ژنتیکی بشر را تغییر دهد و نوعی انسان را به وجود آورد که دارای هوش و استعدادی فوق طبیعی است.
او معتقد است که انسان باید این پتانسیل را در خود بشناسد و در تحقق و شکوفایی آن بکوشد (Bromley: 2005: 8127). با این توضیح آشکار میشود که «شیطانپرستی»، نوعی کافرکیشی یعنی بازگشت به اساطیر کفرآمیز مصر باستان است. مؤید این امر استفاده آنان از نمادهایی است که ریشه در اساطیر باستانی دارند. همچنین با توضیح فوق تبیین میشود که شیطانپرستی با محوریت بخشیدن به موجودی اسرارآمیز – شیطان یا ست – که چهرهای شریر دارد، در رده جنبشهای معنوی راز منفی قرار میگیرد.
در این مقاله سعی شد سنخ شناسی علمی از فرقه های نوظهور که ادعای معنویت می کنند، ارائه گردد که می تواند مبنای خوبی برای تحقیقات علمی بعدی باشد.
منابع
اشو (۱۳۸۱) تعلیمات تانترا، ترجمه فرشته جنیدی، بهروز قنبری و اشرف عدیلی، تهران: نشر هدایت الهی.
اشو (۱۳۸۰) شهامت، ترجمه خدیجه تقیپور، تهران: انتشارات فردوس.
دایر، وین دبلیو (۱۳۸۲) ۱۰ راز دستیابی به موفقیت و آرامش درون، ترجمه سیما فرجی، تهران: نسل نواندیش.
دایر، وین دبلیو (۱۳۸۳) برای هر مشکلی راهحلی معنوی وجود دارد، ترجمه سیما فرجی، تهران: نسل نواندیش.
ایلیا (م. رام الله) (بی تا) جریان هدایت الهی یا تعالیم حق، به تدوین پیما الهی، تهران: نشر تعالیم مقدس.
سیلوا، خوز (۱۳۸۳) بعد دیگر وجود؛ چگونه با بعد دیگر وجودمان ارتباط برقرار کنیم و از او کمک بگیریم، ترجمه مجید پزشکی، تهران: نسل نواندیش.
سیلوا، خوزه (۱۳۸۳) دستان شفابخش؛ آموزش شفا بخشی دیگران از راه دور، ترجمه مجید پزشکی، تهران: نسل نواندیش.
الهی، بهرام (۱۳۸۲) طب روح (اخلاق اصیل)، تهران: انتشارات جیحون.
الهی، بهرام (۱۳۸۲) راه کمال، تهران: انتشارات جیحون.
الهی، بهرام (۱۳۸۱) معنویت یک علم است، تهران: انتشارات جیحون.
الهی، بهرام (۱۳۸۲) مبانی معنویت فطری، تهران: انتشارات جیحون.
شایگان داریوش (۱۳۷۵) ادیان و مکتبهای فلسفی هند، تهران: امیرکبیر.
هافینز لایونا (۱۳٨۴) نور درمانی (شفا گرفتن از فرشتگان)، ترجمه مجید پزشکی، تهران: انتشارات نسل نواندیش.
Bromley, David (2005) Satanism in: Lindsay Jones (ed)., Encyclopedia of Religion, second edition, USA, Thomson Gale, vol. 12, pp. 8126-8129
Harvey, Graham (2006) Satanism, in: Peter, Clarke (ed)., Encyclopedia of New Religious Movements, London and New York, Routledge, pp. 56-562
Melton, J. Gordon (2001) Encyclopedia of Occultism & Parapsychology (fifth edition) New York, Gale Group.
Lewis, James R (2001) Satanism Today: an Encyclopedia of Religion, Folklore and Popular Culture, Santa Barbara, California.
[1] – کوشش تمام کردن در مسئلهای و به نهایت آن رسیدن.
منبع: کتاب مجموعه مقالات جنبشهای نوپدید، صص ۸۲ – ۱۰۳
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com