در جوامع مختلف، عوامل متعدد و متفاوتی در گسترش نوع خاصی از جنبشهای نوپدید مؤثر هستند که نوشتار حاضر بر روی زمینههای معرفتی گسترش پائولو کوئلیو در ایران متمرکز خواهد شد. این عوامل عبارتند از:
الف. عطش و میل فطری انسان به معنویت و عدم ارضاء آن
همه انسانها فطرت الهی دارند که آنها را به سوی خداوند فرا میخواند و این صدایی است که هیچگاه خاموش نمیشود و نوری است که فروغ آن افول نمیکند« لا تَبدیلَ لِخَلقِ الله» (روم:30).
فطرت همان بُعد روحانی و ملکوتی انسان است که در عالم اَلست و در محضر ربوبی، پروردگار خود را به درستی شناخته است. چنانچه عبداللهبنسنان از امام صادق (ع) پرسید: کدام فطرت است که آیه شریفه «فِطرتَ اللهِ الَّتِی فَطَر الناسَ عَلَیهَا» (همان) از آن یاد کرده است؟ امام فرمود: اسلام است که خداوند وقتی از بشر بر توحید خویش پیمان میگرفت، به مؤمن و کافر فرمود: «اَلَستُ بِرَبِّکُم» (اعراف:172 و کلینی، 1372: 42- 45)
ابن مسکان میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم گواهی گرفتن که در آیه «وَ اِذ أخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی آدَمَ مِن ظُهُورِهِم ذُرَتَهُم وَ اُشهَدَهُم عَلَی اَنفُسِهِم اَلَستُ بِرَبِّکُم» (اعراف:172) آمده، آیا حقیقت دارد؟ فرمود: آری اما مردم آن را از یاد بردهاند، اما اصل آن معرفت را از دست ندادهاند و به زودی به یاد خواهند آورد و اگر معرفت هم از دست میرفت، هیچکس نمیفهمید که خالق و روزی دهندهاش کیست (طباطبائی، بیتا: 423). فطرت لایهای از وجود انسان و شأنی از هستی اوست که در محضر خدا حاضر بوده و شاهد جلال، جمال، شکوه، کمال، نور، علم، قدرت، لطف، رحمت و سایر کمالات اسمائی و جلوههای صفات عالی الهی است. هدایت فطری و دعوت الهی که نور او در وجود ماست، هیچگاه خاموش نمیشود؛ اما کسانی که از پس حجاب طبیعت آن را میبینند و میشنوند، از ملاقات با حقیقت ناب محروم میشوند.
بنابراین انسان فطرتاً موجودی خداجو است که در پی یافتن پاسخ به نیازهای معنوی خود است و با توجه به آیات و روایتی که نقل شد، میتوان گفت: هر انسانی، یک تجربه معنوی نهفته در وجود خود دارد که قبل از ورود به این دنیا به دست آورده است و اکنون گرایش به آن در او وجود دارد که به آن باید پاسخ داده شود( مظاهری سیف، 1386، 285). این گرایش اگر به درستی پاسخ داده شود، فرد به سمت دین و معنویت حقیقی سوق پیدا میکند. اما وقتی در فضایی زندگی میکنیم که از یک جهت نیازهایی وجود دارد و باید اشباع شود و از سوی دیگر سازوکار درستی که بتواند به آن نیازها پاسخ صحیح و متناسب با نیاز افراد را بدهد به اندازه کافی در دسترس عموم نیست، در این صورت به دلیل وجود چنین گرایشی بعضی از افراد ناگزیر به دنبال جایگزینهای غیراصیل خواهند رفت و اینجاست که زمینه برای ظهور معنویتهای کاذب مهیا میشود که هرچند در راستای تمنای فطری انسان هستند، اما پاسخی مسخ شده به آن میدهند.
نتایج پیمایشی که در سطور بالا ذکرشد حاکی از وجود این میل فطری در میان دانشجویان است و نشان میدهد در اثر فقدان پاسخ مناسب و ارضا نشدن صحیح این میل، پاسخهای کاذب و غیراصیل از طریق معنویتهای نوظهور به آن داده شده است. بر طبق این پیمایش پاسخگویان مهمترین دلایل تمایل خود به عرفان را معرفت نفس و شناخت خود و کائنات (25.2%) و تقرب و نزدیکی به حضرت حق (19%) بیان کردهاند. البته دلایلی مثل رسیدن به آرامش (8%)، رسیدن به کمال و تعالی (7%)، آشنایی با عرفان و مکاتب عرفانی (7%)، انگیزههای باطنی و عشق درونی (6%) در مراتب بعدی بودند(نگرش دانشجویان به مکاتب عرفانی و جریانهای انحرافیکشوری، 1387: 203).
در این تحقیق در خصوص امور عرفانی مورد علاقه دانشجویان نیز این نتایج بدست آمده است:
63% علاقه به کسب توانایی ایجاد ارتباط سازنده؛
61% علاقه به برقراری ارتباط با امام زمان(ع)؛
51% علاقه به داشتن نوشتهها و اشیاء متبرک (آیات قرآن، ادعیه، انگشترهای حرز و…)؛
50% علاقه به انجام مکاشفه؛
45.5% تمایل زیادی به گفتن اذکار و اوراد اسلامی؛
43% به سیر و سلوک باطنی؛
32% به انرژی درمانی؛
26% به یوگا؛
25.5% به گفتن اذکار و اوراد عرفانی منقول از اساتید باطنی؛
23% به مدیتیشن؛
18% علاقه به طالعبینی و کفبینی؛
17% علاقه به داشتن اشیایی که به اعتقاد برخی شانس میآورد (گویها و مهرههای چینی، هندی و…)(همان).
همچنین در یک پرسش باز دربارهی راههای رسیدن به آرامش حقیقی، «ارتباط با خدا و شناخت پرورگار» با 44.7% بیشترین درصد فراوانی را به خود اختصاص داده بود و پس از آن، باورهای دینی، در مراتب بعدی قرار داشت. لازم به ذکر است 96% پاسخگویان شیعه بودند و 79% نیز مذهب شیعه را به میزان زیادی پاسخگوی نیازهای بشر امروزی دانستهاند (همان:197).
با نگاه به درصدهای بدست آمده در این تحقیق میتوان این نتیجه را گرفت که نیاز به معنویت یک نیاز فطری است و بهرغم ظهور انحرافهایی در بین دانشجویان در پاسخ به این نیاز فطری، اما همچنان ارتباط با خدا و تأمین این نیاز از طرق مورد تأیید دین بیشترین درصد فراوانی را به خود اختصاص داده است و در مواردی که این نیاز از طرق دینی پاسخ مناسب دریافت نکرده، جایگزینهای دیگری این خلأ را پرکرده است.
ب. جهل و بیخبری
میتوان جهل و بیخبری افراد نسبت به مبانی، اصول و اعتقادات اسلامی از یک طرف و همچنین نبود آگاهی از اهداف و ماهیت باطل برخی آموزههای کوئلیو یا دیگر عرفانهای کاذب را یکی از زمینهها دانست. باید اعتراف کرد که در این جهت، همانگونه که خود افراد در اینکه سطح مطالعات و معرفت دینی خودشان را ارتقاء ندادهاند، مقصر هستند؛ صاحبان تفکر دینی و نهادهای تبلیغ دین نیز در معرفی نکردن دقیق و کامل اسلام ناب و دور نکردن خرافهها از آن نسبت به آحاد مردم، بهویژه نسل جوان از طرق و ابزارهای گوناگون فرهنگی مقصرند. در پیمایشی که از دانشجویان صورت گرفته است، زمانیکه از آنان علت سرخوردگی از دین اسلام و گرایش به معنویتهای دیگر سؤال شد، عوامل مطرح شده که بیشترین درصد فراوانی را به خود اختصاص دادند عبارت بودند از: معرفی بد دین اسلام توسط مسئولین نظام جمهوری اسلامی، محدودکردن جوانان و سختگیریهای بیش از حد، عدم ارائه شناخت صحیح از دین اسلام و آموزشها و برداشتهای غلط، اختلاط دین و سیاست، تأکید بیش از حد بر مسائل ظاهری و در حاشیه بودن اصل دین و وجود فاصله بین بزرگان، علمای دین و جوانان (میرخلیلی، 1390: 100).
شاهد دیگر بر این مطلب تحقیقات چهرهبهچهره و میدانی محقق است که با مواردی برخورد کردم که بعضی تنها از روی کنجکاوی و یا شنیدن بعضی از جملات کوئلیو از دوستان، تعدادی از کتابهای کوئلیو را خوانده بودند و ناآگاهی آنها نسبت به مبانی فکری کوئلیو سبب شده بود دغدغهای نسبت به اینکه ممکن است محتوای آثار او باطل باشد نداشته باشند، و صورت زیبا، آنها را از سیرت زشت غافل کرده بود. البته این نکته لازم به ذکر است که در مورد اینگونه مخاطبانِ کوئلیو، اینطور نیست که به تمامی نکات باطل او پیببرند که در لابهلای رمانهایش هست؛ تا چه برسد به اینکه از آن تأثیر هم بپذیرند و به عنوان یک عقیده به آن معتقد شوند. اینگونه افراد همچنانکه بیان شد از روی کنجکاوی، مشهور شدن کوئلیو و اینکه میبینند فلان دوستشان کتاب کوئلیو را میخواند، ممکن است تنها یکی دو مورد از آثار کوئلیو را خوانده باشند و در مورد بعضی دیگر، حتی به طور کامل یک کتاب را نمیخوانند و طبعاً تأثیر چندانی در آنها نخواهد گذاشت و اگر هم تأثیری باشد به صورت سطحی و زودگذر خواهد بود؛ مانند جملاتی که در پیامکها یا توسط خوانندگان آثار او بین یکدیگر ردوبدل میشود. جملاتی که افراد را تحتتأثیر قرار میدهد همه باطل نیست و به ناگاه همین جملات زیبا است که زمینه گرایش به آثار را در برخی ایجاد میکند. برای مثال دربارهی پائولو کوئلیو، جملات قصار و اخلاقی او که در لابهلای کتابهایش است، به صورت پیامک بین دوستان ردوبدل میگردید و حتی کتابی در این رابطه در سال 1387 به چاپ رسیده که پیامکهایی را از آثار کوئلیو جمعآوری کرده است و در کمتر از یک سال به چاپ سوم نیز رسیده است (فیروزی، 1388).
بعضی از کاربران در اینترنت نیز خود را طرفدار او میدانند از جمله: «من کتابهای آقای کوئلیو را صددرصد و با دقت خوندم باید اعتراف کنم که خیلی کمکم کرده میدونم ممکنه از حرفم خیلیها ناراحت بشن، ولی من به شدت طرفدار ایشون هستم.» ( امیر علی، 11/5/1391) و حتی برخی اذعان میکنند با اینکه معتقد به اسلام هستند، اما از آثار کوئلیو استفاده کردهاند و خواندن این آثار، آنها را در دینشان محکمتر کرده است. از جمله این نظر: «من با کتابهای ایشون زندگی کردم. خیلی جاها راهمو پیدا کردم. با همه اعتقادات اسلامیم. تازه باورهامو به دینم قویتر میکنه» (الی سعیدی، 2/3/1391).
بنابراین میتوان ناآگاهی و همچنین ضعف افراد نسبت به مبانی دین اسلام را از زمینههای گرایش به آثار کوئلیو و سایر عرفانهای نوظهور دانست. البته همچنانکه گفته شد این نکته نیز لازم به ذکر است که ممکن است علت بعضی از این نظرات این باشد که آنها هیچ به نکات منفی آموزههای کوئلیو پی نبردهاند و بیشتر تحتتأثیر بعضی از جملات زیبا و درست او قرار گرفتهاند.
ج. تبلیغ عدم نیاز به شریعت و ترویج اباحیگری در آثار کوئلیو
در حالیکه در عرفان اصیل اسلامی، عمل به شریعت برای رسیدن به حقیقت، امری ضروری شمرده شده و متخلف را از حقیقت محروم میداند، چنانکه ابنعربی میگوید: «ما نال من جعل الشریعه جانبا شیـئاً و لو بلغ السـماء منـاره؛ هرکه از شریعت فاصله گیرد، اگر تا آسمان هم برسد، به چیزی از حقیقت نایل نمیشود.»(ابن عربی، بیتا، ص16)؛ اما در عرفانهای نوظهور و همچنین در آثار کوئلیو لزوم پیروی از شریعت نفی میشود. کوئلیو در کتابهای خود علیه دستورات و مقررات شرعی ادیان سخن میگوید و سعی دارد با از بین بردن قبح گناه و انکار بُعد شرعی دین، اساساً مبنای دستورات شرعی را نه یک مبنای الهی، بلکه قرارداد اجتماعی معرفی کند(کوئلیو، 1386، ص160). برای مثال از احکامی که همه شریعتهای الهی به آن هشدار دادهاند، رعایت حریم در امورجنسی است؛ بگونهای که روابطجنسی در خارج از قلمرو مجاز خود در کانون خانواده، حرام اعلام شده است. کوئلیو، سرچشمه این باور را نه حکم الهی، بلکه قراردادی برای مقابله با مسأله کمبود تغذیه اعلام میکند(کوئلیو، 1384الف: 169-170).
به اعتقاد کوئلیو، مهم پیدا کردن راهی برای رسیدن به آرزو است و برای این کار نوع عمل چندان اهمیت ندارد؛ اندیشه صرف هم انسان را به همان جا میرساند که عمل میرساند. خداوند دو استعداد به انسان داده که هر دو او را به یک جا میرساند: عمل و اندیشه. نیازی نیست که اندیشه همراه عمل باشد(کوئلیو، 1387: 170). بنابراین از آنجا که در اندیشه کوئلیو عمل چندان اهمیت ندارد، چه بسا افرادی به آرامش برسند؛ اما نه از راه دینداری و عمل به شریعت. پائولو در «دومین مکتوب» به همین منظور جملات نقاشی را نقل میکند که دینش را کنار گذاشته بود: «… اما دریافتم دیگر نمیتوانم زندگیام را اینطور ادامه دهم. آنگاه بود که دین را کنار گذاشتم. امروز هم کشاکشها و لحظههای خشم و ناامیدی خود را دارم؛ اما احساس میکنم بار دیگر به انسانها نزدیک هستم… پس به خداوند هم نزدیکتر شدهام.»(کوئلیو، 1387: 53 و 54) کوئلیو در اینجا به دنبال این نتیجه است که بدون دین هم میتوان به خدا رسید. در نگاه او خداوند وقتی راضی است که انسان در پی رؤیاهای خود باشد و آنچه را روحش دوست دارد انجام دهد و خدا هم همان را دوست دارد(کوئلیو، 1387ه: 148) و به دنبال یافتن عشق در جستوجوی نیمه گمشدهاش باشد (کوئلیو، 1383: 77). پس اگر شریعتی هم در کار باشد، آن شریعت شیوه پیگرفتن آرزوها و یافتن عشق است. در جای دیگر میگوید اگر عشق بورزید در ماوراء شریعتاید(کوئلیو، 1387ب: 30). اگر یگانه وظیفه هرکس تحققبخشیدن به رؤیاهای خود باشد،(کوئلیو،1388،ص40) دیگر نیازی به شریعت نیست.
به نظر پائولو رسیدن به هدف مطلوب است و هر راهی که به آن برسد، هرچند روسپیگری باشد، شایسته است. او در کتاب «یازده دقیقه» که بیان سرگذشت یک روسپی است، ماریا و ارادهاش را میستاید که برای رسیدن به پول حاضر میشود تن به فاحشگی بفروشد (کوئلیو، 1383ب: 139). با وجود هرزگی نیز میتوان به خدا رسید. چه بسا راهبی که در اندیشه نهی زن بدکار از کردارش باشد، جهنمی شود و زن بدکاره بهشتی شود(کوئلیو، 1387: 176- 177). چه بسا آدم مست و بیاعتقاد هم تنها با خواندن نیایشی که از مادرش فرا گرفته در جوار رحمت الهی، غرق نور باشد(کوئلیو، 1389: 85).
نکته دیگر این است که شرابنوشی و بادهگساری در همه کتابهای پائولو دیده میشود و حرمت آن به تدریج برای خواننده زدوده میشود. در نگاهی به مسأله شراب و عادی جلوهدادن آن در آثار کوئلیو بسامد اشاره به نوشیدن شراب چنین رصد شده است: در رمان یازده دقیقه شاید به تعداد تمام صفحات کتاب، در رمان زهیر 34 مرتبه، رمان کنار رود پیدرا نشستم و گریستم 16 مرتبه، زائر کوم پوستل 13 مرتبه، بریدا 13 مرتبه، در والکریها 5 مرتبه، ساحره پورتوبلو 4 مرتبه، در ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد 3 مرتبه(حسینیان، 1390: 237).
مواردی که ذکر شد بخشی از استناداتی بود که در آثار کوئلیو وجود دارد که در مجموع میخواهد این پیام را به مخاطبین خود القاء کند که بدون پیروی از دستورات شریعت نیز میتوان انسان خوبی بود و به خدا نزدیک شد و اساساً لازم نیست انسان در زندگی به دنبال شریعت خاصی باشد. پائولو گذر از راه ادیان را رنجآور میخواند(کوئلیو، 1384ب: 168) و معتقد است راهی را که او راهنمای آن است، از رنج و درد خالی است. کوئلیو در وصف راه خود میگوید: « درکتاب خاطرات یک مغ کوشیدم تا نشان دهم لازم نیست آموزهها را با درد و رنج مرتبط بدانیم، بلکه فقط نظم و توجه کافی است.»(کوئلیو، 1383ج: 12) شاید به همین علت است که بر اساس نتایج یک نظرسنجی در یک مؤسسه تحقیقاتی، پائولو کوئلیو، در میان شادترین نویسندگان ادبیات اسپانیولیزبان در رتبه اول قرار دارد و از دید پاسخگویان، شادترین نویسنده اسپانیولیزبان است. در این تحقیق 87% شرکتکنندگان معتقد بودند شادی به معنای لذتبردن از مسائل جزیی روزمره است(ر.ک:«شادترین نویسندگان ادبیات اسپانیولی معرفی شدند»، 13/4/1391).
البته لازم به توضیح است که کوئلیو اگرچه مخاطبین خود را از عمل به شریعت خاصی نهی میکند؛ اما برخلاف گفته خود او در آثارش دستورالعملهایی را برمیشمارد که معتقد است باید سالک به آن عمل کند. به بیان دیگر باید و نبایدهای خداوند که در قالب دین بیان شده را نفی میکند و بهجای آن مخاطبین را به آموزههای خود دعوت میکند. برخی از این تمرینها و راههایی که برای تحصیل حالات معنوی در آثار او آمده عبارتند از: رقص، زیارت رفتن، دعا خواندن، توجه و پیگیری ندای درون، سحر، به دنبال نشانهها رفتن، سکس، موسیقی، شادی، تمرین خودآزاری، احضار قاصد، تمرین آب، تمرین زندهبهگور شدن، خیرهشدن به شعله شمع، دراز کشیدن و تصور یک مغازه، آزار دادن جسم و… (حسینیان، 1390: 240- 290).
اینگونه آموزهها و تلقیها از یکسو با روحیات دوران جوانی که میل به آزادی بیحدوحصر و رهایی از قیدوبندها دارد و مقررات را سد راه ارضاء تمایلات خود میبیند موافق است و از سوی دیگر مخاطبینی که نسبت به احکام ظاهری و تکلیفی احساس محدود بودن میکنند، با آشنایی با این آموزهها به آنها متمایل میشوند. بنابراین میتوان حمله به شریعت و لازم ندانستن آن در زندگی را که در آثار کوئلیو بر آن تأکید شده یکی دیگر از زمینههای گسترش آثار کوئلیو خصوصاً در بین جوانان بهشمار آورد؛ نکتهای که در آموزههای دیگر عرفانهای کاذب نیز به چشم میخورد.
د. پلورالیسم فرهنگی و دینی
پلورالیسم را میتوان از زمینههای معرفتی گسترش معنویتهای نوظهور دانست. هرچند با بیانی که در ادامه خواهیم داشت و با در نظر گرفتن بُعداجتماعی و عاملانی که منجر به نهادینهشدن این تفکر در بین بعضی از اقشار جامعه خصوصاً دانشجویان شدند، میتوان پلورالیسم را، به عنوان یک زمینه فرهنگی- اجتماعی نیز محسوب کرد.
بعد معرفتی
به لحاظ معرفتی پذیرش پلورالیسم دینی و فرهنگی از زمینههای ورود و گسترش عرفانهای نوظهور در کشور است. پلورالیسم در ابعاد مختلفی مطرح گردیده است از جمله پلورالیسم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، معرفتی و دینی. اما آنچه در اینجا مدنظر ما است پلورالیسم دینی و فرهنگی است که البته آن هم با تفاسیر و بیانهای متعددی تبیین گردیده است که به طور خلاصه میتوان گفت پلورالیسم دینی بدین معناست که حقیقت و رستگاری منحصر در دینِ ویژهای نبوده، همه ادیان بهرهای از حقیقت مطلق دارند؛ در نتیجه پیروی از برنامههای هر یک از آنها میتواند مایه نجات و رستگاری انسان باشد(ربانی گلپایگانی، 1378: 20). طرفداران پلورالیسم، برای اثبات آن، خصوصاً پلورالیسم دینی به شواهد مختلف دروندینی و بروندینی استناد کردهاند و پاسخهای متعددی نیز به آنها داده شده است(ر.ک: مصباح یزدی، 1379: 53-124). در جوامعی که دین در آن نقش طفیلی دارد و سیطره و اقتدار نه از آن دین، که با حکومت است، پلورالیستها بیشتر و با خیالی راحتتر به عرضه و تبلیغ مرام خود میپردازند. دینی که سکولار شده و به دیانت شخصی منحصر گردیده و تجربه قلبی را مدار دینداری قرار داده است، در حقیقت، آگاهانه یا ناآگاهانه، تسلیم مبنای نظری و دینی پلورالیسم شده وگوهر دین را نه اعتقاد، بلکه شریعت قلبی میداند (کامران، 1382: 277).
اما در عرف جامعهشناسی، پلورالیسم عبارت است از: «جامعهای که از گروههای نژادی مختلف یا گروههایی که دارای زندگی سیاسی و دینی مختلف هستند، تشکیل شده است.»(ربانی گلپایگانی:20).
اساساً از ویژگیهایی که در این جنبشها وجود دارد و باعث استحاله فرهنگی و سستشدن باورها در بین مردم به ویژه جوانان میشود، توجه به مقولهی پلورالیسم فرهنگی و دینی است. در تکثرگرایی دینی، یکی از گرایشهای جدید و پیشرفته، پلورالیسم فرهنگی است. یعنی وجود فضایی که فرصت به همه ادیان و فرقهها و گرایشهای دینی داده میشود تا به عرضه محصولات فکری و فرهنگی خود بپردازند؛ اینکه دین بهصورت یک فرهنگ درآمده باشد و تنوع فرهنگی در دل یک جامعه شکل بگیرد و رشد کند مورد توجه این جنبشها قرار گرفته است. این جنبشها بر مبنای این تنوع فرهنگی و دینی به خوبی میتوانند در مخاطبین خودشان نفوذ کنند و از مبانی اعتقادی بسیاری از این جنبشها این است که به تعداد آدمها میتواند فرهنگ و بستر دینی و تمایل دینی وجود داشته باشد. با صرف نظر از ادیان متفاوت، انسانها این حق را دارند که از ادیان مختلفی تغذیه کنند و به ارائه محصولات و پایبندی به مقررات و آداب دینی گوناگونی دست بزنند. لزومی ندارد که انسانهای یک جامعه از یک دین مشخص یا از یک دین رسمی و رایج شدهای تبعیت کنند؛ بلکه میتوانند آن دین را به گرایشهای مختلف، تمایلات و شعب مختلف تقسیم کنند و هر یک سراغ شعبهای از آن دین بروند. حتی میتوانند به دین رسمی خودشان بیتوجهی نشان بدهند و به ادیان دیگری که در قالب اقلیت در دل جامعهای مثل جامعه ما زندگی میکنند روی بیاورند و حتی فراتر از آن به ادیان شخصی روی بیاورند و از طریق ملغمهسازی از ادیان مختلف و گرایشهای دینی متفاوت یا از طریق التقاط آنها یک دین شخصی به وجود بیاورند و به آن پایبند شوند. این یکی از عواملی است که میتواند به جنبشها قدرت نفوذ بدهد و این جنبشها بر مبنای آن توانستهاند نفوذ بیشتری در مخاطب پیدا کنند و از طریق شکستن حصر دینی بتوانند انسانها را متوجه یک پلورالیسم و حتی لغزش و نوسان در ادیان کنند. شما امروز میتوانید مسلمان باشید، فردا مسیحی و پس فردا به سمت دین دیگری بروید و دوباره به دین اول بلغزید و این برای این است که در معنویتهای نوظهور اساساً حقیقت مهم نیست، بلکه کارآیی مهم است و در این صورت اهمیت ندارد که کدام دین و آیین معنوی کاملتر و درستتر است، بلکه هرکدام که تو را آرام میکند میتواند دین تو باشد(مظاهری سیف، 1388: 60)
از طرف دیگر اعتقاد و تأکید این جنبشها بر پلورالیسم دینی در آموزههای خود نیز زمینه جذب افراد را به سوی این نوع معنویتها فراهم میکند؛ تا جاییکه در آموزههای خود میگویند لازم نیست شما دین خود را عوض کنید، بلکه میتوانید یهودی، مسیحی یا مسلمان باشید و در عینحال به تعالیم ما نیز باور داشته باشید.
کوئلیو در یکی از آثارش با تأکید بر تجربه دینی و شخصی میگوید: « بسیاری میگویند: من از مذهب شخصی خودم پیروی میکنم. چه مهملاتی! طریق، فردی است، اما این طریق، بدون یک پرستش جمعی وجود نخواهد داشت خواه در آیین کاتولیک، پروتستان، یهود یا اسلام.»( کوئلیو، 1387د: 96)
کوئلیو در پاسخ به سؤال از مذهب او، اینگونه پاسخ میدهد: « کاتولیک هستم، اما فکر میکنم که اگر انسان هر دینی را صمیمانه و مخلصانه انتخاب کند، به خدا میرسد.»(آریاس،1381،ص89) او معتقد است: « داشتن یک زندگی روحانی، مستلزم ورود به صومعه و روزهداری، ریاضت و پاکدامنی نیست. فقط کافی است به خدا ایمان داشته باشیم. از آن به بعد هرکس به راه خدا تبدیل میشود.» ( کوئلیو، 1384ب: 151)
فهرست منابع
- قرآن کریم
- آریاس، خوان (1381) زندگی من پائولو کوئلیو، ترجمه خجسته کیهان، چاپ اول، تهران: مروارید.
- ابنعربی، محیالدین (بیتا) فتوحات مکیّه، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- الی سعیدی (2/3/1391) زیر«سرنوشت آثار کوئیلو در ایران» به آدرس http://www.tebyan.net
- امیرعلی، (11/5/1391) زیر«سرنوشت آثار کوئیلو در ایران» به آدرس http://www.tebyan.net
- حسینیان، حامد (1390) بررسی و نقد اصول نظری اندیشه معنوی پائولو کوئلیو، پایاننامه کارشناسیارشد رشته دینشناسی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- ربانی گلپایگانی، علی (1378) تحلیل و نقد پلورالیسم دینی، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
- طباطبائی، محمدحسین (بیتا) ترجمه تفسیر المیزان، سیدمحمد باقر موسوی همدانی، ج8، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- فیروزی، علیرضا (1388) پیامکهای پائولو کوئیلو، چاپ سوم، مشهد: امید مهر.
- کامران، حسن، (1382) تکثر ادیان در بوته نقد (نگاهی جامع به بحث پلورالیسم دینی)، تهران، دفتر نشر معارف.
- کوئلیو، پائولو (1387د) دومین مکتوب، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، چ دوازدهم، تهران: کاروان.
- کوئلیو، پائولو (1386) ساحره پورتوبلو، ترجمه آرش حجازی، چ سوم، تهران: کاروان.
- کوئلیو، پائولو (1384الف) زهیر، ترجمه آرش حجازی، چ سوم، تهران: کاروان.
- کوئلیو، پائولو (1387ب) عطیه برتر، ترجمه آرش حجازی، چاپ پانزدهم، تهران: کاروان.
- کوئلیو، پائولو (1387ج) چون رود جاری باش، ترجمه آرش حجازی، چاپ ششم، تهران: کاروان.
- کوئلیو، پائولو (1387ه) مکتوب، ترجمه آرش حجازی، چاپ سیزدهم، تهران: کاروان
- کوئلیو، پائولو (1383الف) بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، چاپ یازدهم، تهران: کاروان.
- مظاهری سیف، حمیدرضا (1386) فطرت محجوب، معنویت ممسوخ، حدیث عشق و فطرت (مجموعه مقالات)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
- مصباح یزدی، محمد تقی (1379) کاوشها و چالشها، ج1، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- میرخلیلی، سید علی اصغر (1390) بررسی زمینههای اجتماعی ظهور و ترویج جریانهای عرفاننما در دو دهه اخیر، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته جامعه شناسی، قم: دانشگاه باقرالعلوم.
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com
