فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران:
بهائیان در حالی مهم ترین رسالت علی محمد باب را آگاه ساختن و بشارت به ظهور پیامبرنمای بهائی معرفی می کنند که: 1. رسالتی با امتداد چند سال، آن هم پیش از تحقق وعده هایش معقول نیست. 2. با وعده باب به ظهور دوهزار ساله موعودش در تضاد است. 3. زمینه سازی باب در ایران و اعلام پیامبری بهاء در عثمانی چگونه قابل توجیه است؟!
کانال های تبلیغی بهائیت، رسالت و هدف باب را بشارت به ظهور پیامبرنمای بهائی دانستند! بشارتی که با پیامبرنمای بهائی (آن هم پیش از تحقق اهداف بابیت) تطبیق ندارد.
کانال های تبلیغی بهائیت به مناسبت سالروز شروع ادعاهای (بابیت، مهدویت، نبوت و خدایی) علی محمد شیرازی، مهم ترین رسالت و هدف او را آگاه ساختن و بشارت به ظهور پیامبرنمای بهائی دانستند: «مهم ترین رسالت آن حضرت که به کرّات در آثارشان به آن اشاره کرده اند آگاه ساختن مردم از ظهور نزدیک و بسیار بزرگ پیامبری دیگر بود… به عقیده بهائیان آن پیامبر بزرگوار، حضرت بهاءالله هستند.»(1)
اما آیا هدف و رسالت علی محمد شیرازی، وعده به ظهوری نزدیک و زمینه سازی برای پیامبرخوانده بهائی بوده است؟! در پاسخ به ادعای مبلّغین بهائی می گوییم:
اولاً: چگونه معقول به نظر می آید که پیامبرنمایی ظهور کند و در مسیر پیروزی و تبلیغش زحمات و فداکاری های زیادی را متحمل شود و پیش از تحقق اهداف، آرمان ها و حتی فراگیری اش، توسط پیامبرنمایی دیگر نسخ شود؟! چنان که پیامبرخوانده بهائی مدعی بود دو سال پس از مرگ علی محمد باب، در زندان تهران به او وحی نازل شد و آیین بابیت نسخ شد!(2)
یعنی این همه جنگ و خونریزی، ترور و ایجاد ناامنی توسط بابیان در ایران، تنها بخاطر دو سال امتداد بابیت بود؟! آیا عقل آدمی می پذیرد که پیامبری برانگیخته شود و به ادعای بهائیان آثار متعددی بر او وحی شود، صاحب شریعتی مستقل و رسالتی جهانی باشد ولی رسالتش کمتر از دو سال دوام داشته باشد؟!
ثانیاً: بهائیان برای اثبات رسالت علی محمد باب با تحریف مفهوم آیه ای از قرآن کریم، دوره هر دینی را هزار سال می دانند. با این حال چگونه پیامبرنمای بهائی پس از دو سال، مدعی نسخ دین ساختگی علی محمد باب شد؟! علی محمدی که نه هزار سال، بلکه فاصله زمانی 1500 تا 2000 سال برای ظهور پیامبر پس از خود تعیین کرده بود؟!(3)
ثالثاً: کدامیک از اهداف و وعده های رسالت دروغین علی محمد باب تحقق یافت؟! آیا وعده تشکیل حکومت بابی و قتل عام مخالفین صورت پذیرفت؟! اینکه او به پادشاه بابی پس از خود فرمان داده بود: «لَن تذر فَوقَ الأرض إذا استَطاع أحَداً غیرَ البابین.(4) زمانیکه (فرمانروای بابی) توانایی پیدا کرد هیچکس جز بابیها را بر زمین باقی نگذارد.» آیا آنجا که بهائیان، تحقق صلح و عدالت موعود اسلام را به دست مهدی دروغین شان می دانستند، این وعده با ظهور باب یا پس از مرگش و پیش از جمع کردن بساطش توسط مدعی پیامبری بهائیت محقق شد؟!
البته مبلّغین بهائی با انکار تمام وعده ها و اهداف اعلامی دین ساختگی بابیت، هدف بعثت باب را تنها زمینه سازی برای ظهور بهائیت معرفی می کنند! اما با توجه به اینکه مسلک بابی پیش از بعثت دروغین بهاء، از مرزهای ایران فراتر نرفت و حتی در ایران هم فراگیر نشد، آیا این زمینه سازی فقط در چند شهر ایران لازم بود؟! اگر این زمینه سازی فقط در ایران لازم بود، پس چرا حسینعلی نوری در خاک عثمانی ادعای پیامبری خود را مطرح کرد؟!
پینوشت:
1- به نقل از رسانه های تبلیغی تشکیلات بهائیت.
2- ر.ک: حسینعلی نوری، لوح خطاب به شیخ محمّدتقی نجفی اصفهانی، کانادا: مؤسسه معارف بهائی، 2001 م، ص 16.
3- ر.ک: علی محمد شیرازی، بیان فارسی، نسخه بابیان، ص 61-62.
4- علی محمد باب، لوح هیکل الدین، نسخه الکترونیکی، ص 15.