هزاره سوم و تبشیر در منطقه آسیا

در آستانه هزاره سوم میلادی مسیحیت تبشیری با تمرکز بر قاره پهناور آسیا و شعار مأموریت بزرگ جهش قابل توجهی در حوزه تبشیر داشت. سازمان ها و بنگاه های تبشیری متعددی شکل گرفت و سیاست های تبشیری جریان تبلیغ مسیحی را تدوین کردند. رهبران کلیساهای خانگی به صورت غیر رسمی از سال ۲۰۰۶م . گردهمایی هایی جهت بررسی روش ها و نتایج فعالیتهای تبشیری خود در آسیا داشته اند. در این نشسته ها به واسطه همکاری یا تحت نظارت برخی آژانسهای بین المللی عمدتاً غربی، تعامل و  تبادل تجربیات با مجموعه های تبشیری غیر روحانی صورت می گیرد و راهبرد اصلی در تبشیر تعیین میشود. «جنبش شاگردسازی» و «جنبش کاشت کلیسا» از متداول ترین و موثرترین راهبردهای تبشیری در آسیاست که در نتیجه آن و با تبلیغ افراد خانواده، دوستان و جامعه درگیر شده و از طرد شدن و – انزوای فرد تغییر کیش داده -جلوگیری به عمل می آورد.

راهبردهای جنبش های تبشیری در آسیا

به طور کلی پنج استراتژی عمده در تبشیر در حوزه آسیا شکل گرفته است که عبارتند از:

1- رشد کلیسایی از طریق برنامه های توسعه: در قالب خدمات اجتماعی خیریه، رسانه های جمعی، رادیو تلویزیون ، ماهواره صنعت فیلم سازی و…. عضویت در کلوپ های کلیسایی، سازمانهای جوانان، زنان، کمپین ها امور هنری ورزشی مثل باشگاه ها، تبشیر خیابانی تبلیغ، خانه به خانه و … صورت می گیرد.

2-رشد کلیسا از طریق تکثیر سلولی: معیار این استراتژی، «تکثیر سلولی» است که از طریق آموزش رهبران غیر روحانی در قالب برنامه های شاگردسازی، تیم دعا و … صورت می گیرد. هدف این گروه ها این است که در شهرهای بزرگ ۵۵ کشور آسیایی کلیساهای سلولی را از طریق بشارت های کوتاه مدت، شغلی و … ایجاد کنند. در این راهبرد یک کلیسای مادر بر کلیساهای دیگر نظارت دارد.

3- رشد کلیسا از طریق اشباع مناطق با کاشت کلیسا: در مدل اخیر یک کلیسای محلی با فرستادن افراد به دیگر مناطق کلیساهای مستقل و خودگردانی شکل می دهد. رویه معمول این استراتژی دیدار خانه به خانه است که پس از یک اتفاق مثل شفا یا ادعای مواجهه با مسیح فرد مورد تبلیغ تغییر کیش داده و تعمید می گیرد. هنگامی که تعداد تعمید یافتگان به حد نصاب (۲۵ نفر) رسید، کلیسایی مستقل ایجاد می شود. با گسترش این راهبرد جنبش شاگردسازی کامل یک ملت که از سوی «جیم مونتگومری» در فیلیپین تأسیس شد. در بسیاری از کشورهای آسیایی عملیاتی گردید. بسیاری از گروه های تبشیری این دیدگاه و استراتژی را برگزیده اند. هدف کلیساهای برجسته در آسیا (مانند، فیلیپین میانمار، اندونزی، کامبوج و اخیرا تایلند، سازماندهی کلیساهایی است که می توانند در عرض سه تا پنج سال کلیسای دیگری را تکثیر یا تولید کنند. هدف این استراتژی پوشش دادن تمام مناطق از طریق ایجاد کلیساهای محلی و مستقل و اشباع آن مناطق است. کلیسای جماعت ربانی موفق ترین فرقه مسیحی در به کار بردن این استراتژی بوده است. به تازگی رویکرد جامع تری اتخاذ شده که معمولاً یک سازمان توسعه مسیحی با تبشیری با تربیت شبانان غیر روحانی و محلی از میان قشر فقیر شهری، یک کلیسا تأسیس و رهبری آن را به خود افراد محلی واگذار می کنند.

4- تکثیر کلیسا از طریق جنبش کاشت کلیسا:، جنبش کاشت کلیسا بر فعالیت تبلیغی همه اعضا تأکید دارد. شعار این استراتژی «هر مسیحی مجهز به شاگردسازی (کشیش غیر روحانی) و خیمه دوز (مبشر غیر روحانی) است. بر مبنای این شعار در واقع هر مسیحی باید یک کشیش محلی و غیر روحانی باشد.

از ویژگی های این مدل تبلیغی می توان به:

  • تبشیر افراد در محل زندگی و کار
  • محدود بودن تعداد اعضای یک کلیساز نهایتاً ۲۰ نفر
  • تکثیر آن در صورت رسیدن تعداد افراد به حد نصاب
  • آموزش رهبر حین فعالیت
  • ایجاد موقعیت رهبری برای تمام اعضای کلیسا اشاره کرد.

سریع ترین نوع است این جنبش که   «تعلیم مربیان»[1] است، فرد به اصطلاح خیمه دوز به شاگردانش آموزش می دهد تا شهادت ایمانی خود را با نزدیکان و دوستانش در میان بگذارد و هنگامی که موفق به جذب یکی از افراد شد. کلیسای خانگی شکل می گیرد و ادامه روند شاگردسازی با شهادت جذب شدگان نزد خویشان و دوستان و جذب آنان اتفاق می افتد. افراد در فرآیند جذب آموزش های شاگردسازی و رهبری کلیسای خانگی را به صورت کاربردی فرا می گیرند و کلیسای خانگی خود را در ساختاری هرمی تشکیل می دهند. مبشران میان فرهنگی از بین مستعدان انتخاب شده و در قالب مدیران، مربیان تجار، صنعتگران، کادر پزشکی، نیروهای دریایی و…. به دیگر نقاط فرستاده می شوند. کشیشان غیرروحانی (شاگرد سازان) و میسیونرهای غیر روحانی (خیمه دوران)، از میان این جمع ها شکل می گیرند.

5- گسترش ملکوت خدا از طریق تکثیر جنبش های شاگردسازی: هدف این استراتژی تشکیل جنبش های مردمی از طریق سازماندهی جوامع و استراتژی هم با فتمندی است. این جنبش ها را جنبش درونی نیز می نامند؛ یعنی مسیحیانی درون جوامع مسلمان که در ظاهر، مسلمان هستند. در این مدل از تبشیر، گروه های مردمی و نه افراد یا چند نفر – مسیحی می شوند اما در ظاهر، رسوم و فرهنگ مردم خود را حفظ می کنند.

از میان مدل های تبشیری ارائه شده در کنفرانس ها، مدل کاشت کلیسا، مناسب ترین و مؤثرترین استراتژی در غرب آسیا و ایران به شمار می رود. کلیسای خانگی محصول این استراتژی است. دلایل متعددی برای موفقیت این مدل وجود دارد. «هوارد سیندر» از تحلیلگران تبشیری معتقد است یک گروه کوچک متشکل از هشت تا ۱۳ نفر که به صورت غیر رسمی در خانه ها گرد هم جمع می شوند. مؤثرترین ساختار برای انتقال کلام در جوامع سکولار شهری است.

 

پنجره 10/4۰ فرصت تبشیر در هزاره سوم

گروه های مردمی که اصلا پیام انجیل را نشنیده اند (به اصطلاح بکر) از حدود سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان اصلی ترین مقاصد تیشیری گروه ها و سازمان های بشارتی مسیحی معرفی شده اند. بخش اعظمی از مناطق بکر در منطقه آسیا و نواحی که تبشیری ها آن را «پنجره ۱۰/4۰» می نامند. قرار دارند. اولین بار، اصطلاح پنجره 4۰/۱۰ از سوی «لوئیس بوش» استراتژیست معروف تبشیری به عنوان یک فرصت تبشیری مطرح شد. منطقه 4۰/۱۰ به منطقه جغرافیایی بین ۱۰ تا ۲۰ درجه شمالی اشاره دارد. این منطقه پیش تر همان طور که پوش در کنفرانس لوزان ۱۹۸۹ به آن اشاره کرده بود با عنوان کمربند مقاوم شناخته می شد و کمترین مواجهه را با مسیحیت و تبشیر داشت. از این رو از آن با عنوان مناطق بکر یاد می شود. بعدها بوش با کمک برخی محققان به تحلیل منطقه جغرافیایی فوق الذکر پرداختند و از آنجا که موقعیت مکانی مذکور را فرصتی مغتنم برای تبشیر می دانستند نام آن را به پنجره 1۰/4۰ تغییر دادند. بخش های مسلمان نشین، بودایی و هندویی این منطقه پیش تر در اثر «سموئیل زویمبر» با عنوان و مناطق اشغال شده شناخته می شدند. در کل پروژه های تبشیری متعددی برای این ناحیه طراحی و اجرا شده است.

 

 

 

 

 

[1]  – Training for Trainers (T4T)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.