دو منشأ اصلی تحریف و انحراف در عرفان
برخی از مهم ترین عوامل انحراف انسان از راه حق که مربوط به خود فرد(نه اجتماعی) می باشد عبارتند از: پیروی از هوای نفس(نفس اماره)، دلبستگی و حبّ به دنیا، پیروی از وساوس شیطانی(خواه شیطان جنی باشد یا انسی)، جهل، غفلت، پندارگرایی باطل(به بیان دیگر تکیه بر ظن و گمان به جای علم و یقین) می باشند که همه اینها باعث شده که بر دل انسان زنگار نشیند و چشم دلش نابینا گردد و ترازوی سنجش عقلش توازن خود را از دست بدهد و سرانجام حق را نبیند یا وارونه بیند.

اگر با تعمق بیشتری در علل انحرافات نگرسته شود همه عوامل مذکور در دو محور زیر که حضرت امام علی امیرالمومنین صلوات الله علیه  بیان فرموده خلاصه می گردد.

علت انحراف‌ها در عالم – از بدو پیدایش تا پایان – طبق سخن امیر مؤمنان (ع) دو چیز بیش نیست:  

1- نادانی

جهالت و نادانی، از عوامل فردی انحراف انسان و تاریکی دل وی می باشد که انسان را کور و کر می سازد از نظر اسلام، جهل، آفت شکوفایی انسانیت و ریشه همه مفاسد فردی و اجتماعی است(1) همچنین ظلمت و تاریکی جهل مانع از این می شود که چشم قلب، حقایق دینی را مشاهده کند لذا دعات باطله همیشه در مقام عوام فریبی، نزدیک علماءنمی آیند و تمام سر و کار آنها با جهّال است.(2)

جهل، سرچشه اشتباه در تشخیص ارزش هاست و سبب می شود انسان جاهل آن چه مایه پیشرفت و خیر و برکت است را شر یا ضد ارزش بداند و به عکس آن چه مایه بدبختی او است را عامل خوشبختی شمارد و این خود، عامل انواع افراط و تفریط هاست.(3)

و اما جاهلان دو دسته اند گروهی جاهل بسیط که دانا می باشد به این که جاهل است و اگر هم در تعقیب علم و معرفت برود و تحصیل کند شاعر است و حق را درک می کند، گروهی هم جاهل مرکب هستند که نمی داند ولی تصور می کند که می داند، شعور و درک درستی ندارد حتی جهل خود را هم درک نمی کند. (4)

و این نوع جهل دردی بی درمان است.

و اما عوامل رهایی از جهل بسیط، علم آموزی، رجوع به آموزه های ائمه علیهم السلام و پیشوایان دین، همنشینی با عالمان اصیل و حکیمان می باشد.

2- هواپرستی.

یکی از عوامل اصلی تیرگی قلب و در نهایت انحراف انسان، متابعت از هوی و هوس های نفسانی می باشد؛ منظور از «هوای نفس» تمایل نفس انسانی است به چیزی که مطابق طبیعت او باشد از لذّت های دنیوی و تجاوز از حدود و مقررات دینی و شرعی و عقلی می باشد.(5)

و اما منظور از نفس در اینجا «نفس اماره» می باشد و نفس اماره است که پیروی از آن انحراف انسان را در پی دارد البته هوای نفسی مذموم است که فقط به خاطر شهوت رانی و لذّت جسمانی و اغراض دنیوی باشد.(6)

و اما راه رهایی از هوای نفس، این است که انسان بکوشد قوای خود را در خدمت عقل بگمارد و دست و پای وهم و خیال و شهوت و غضب را با نیروی «عقل» عقال کند و عقل را زمامدار وهم و شهوت و غضب کند؛(7) چرا که عقل، وسیله و ابزاری در وجود انسان است که مانع از انجام کارهای نادرست و برخلاف سرشت و فطرت انسان می گردد

تمامی ملل به این دو عامل انحراف مبتلا و مسلمانان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. عرفان نیز از این آفت بزرگ مستثنی نبوده است.

افرادی آگاهانه امور باطلی را از پیش خود اختراع کرده و کسانی نیز به سبب بی‌اطلاعی، روش‌های باطل را پذیرفته و از آن‌ها تبعیت کرده‌اند و این روش‌های باطل تدریجاً در طول قرن‌ها از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و امروزه شاهد فرقه‌ها و مرام و مسلک‌های مختلف و متنازعی هستیم که هر یک دیگری را نفی می‌کند و مدعی حق بودن خود و باطل بودن دیگران است.

در این میان تعصبات قومی و فرقه‌ای حرف اول را می‌زند و هر فرقه با حمایت و تبعیت از مرام خویش سایرین را تخطئه می‌کند.

اثر نادانی‌ها و هواپرستی‌ها امروزه بیش از پیش جلوه‌گر گردیده و گروه‌ها و فرقه‌های بسیار با نام‌های گوناگون و فریبنده و با ادعای تعالیم عرفانی و معنوی افراد ساده‌لوح را گرد خود فراخوانده و تنها در ایران اسلامی شاهد بسیاری از این گروه‌ها و فرقه‌ها هستیم که بیشتر آن‌‌ها غیر بومی نیز می‌باشند.

در حقیقت نادانی و هواپرستی مثل لازم و ملزوم هم در فرقه سازی نقش بازی می کنند. فردی یا عده ای با هواپرستی و نفس پرستی و علم به جهالت و نادانی عده ای از مردم، اقدام به عَلَم کردن خود و فضلیت های خود نموده و عده ای هم از روی ناآگاهی و جهالت جذب ظاهر جذاب و شعار ها و مطالب خوش ذائقه آنها می شوند و بعد از مدتی همین تعداد کم جذب شده ها بستر و زمینه فرقه ای را فراهم می نمایند.

ترس و تعصب  نیز که از عوامل انحراف انسان محسوب می گردد در زیر مجموعه نفس پرستی و هواپرستی قابل تعریف است.

پی نوشت ها

  1. 1. محمد، محمدی ری شهری، خرد گرایی در قرآن و حدیث، ترجم مهدی مهریزی، قم، دارالحدیث، 1378، ص 26.
  2. 2. عبدالحسین، طیب، تفسیر اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، 1378، ج 5، ص 173.
  3. ناصر، مکارم شیرازی، پیام قرآن(علم و معرفت)، قم، مدرسه الامام امیرالمؤمنین، 1370،  ج1، ص 98.
  4. عبدالحسین، طیب، تفسیر اطیب البیان، ج 5، ص 41.
  5. 5. ابوالحسن، موسوی همدانی، ترجمه بحار ج 67 و 68، تهران، کتابخانه مسجد ولی عصر، بی تا، ج 1، ص 78.
  6. 6. جواد، مصطفوی، ترجمه اصول کافی، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، بی تا، ج 4، ص 31.
  7. 7. عبداله، جوادی آملی، تفسیر تسنیم، قم، نشر اسراء، 1378، ج 2، ص 288.

 

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.