فرقه پژوهی
یکی از اصول اصلی در برخی فرقه های صوفیه، عدم ورود به مباحث سیاسی می باشد اما در عمل، برخی از بزرگان صوفیه به این اصل عمل نکرده و در مباحث سیاسی دخالت نموده و پیروان آنها نیز در جریان های سیاسی شرکتی فعال دارند. صلاحی یکی از این افراد می باشد که گرایش های تند اصلاح طلبی داشته و در کسوت یک درویش گنابادی با تفکرات تند در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایستاده است.
یکی از اصول و قوانین موجود در میان برخی از فرقه های صوفیه ازجمله فرقه صوفیه گنابادی، عدم دخالت در سیاست است. بزرگان متصوفه در بعضی از اوقات در بیانیه های خویش به مریدان خود حتی مأذونین، دستور به عدم دخالت در امور سیاسی داده اند.
سلطان حسین تابنده(رضاعلیشاه) یکی از اقطاب دراویش گنابادی، در بیانیه ای به مأذونین خود می نویسد: «در مجالس فقری دستور دهند که به هیچ وجه مذاکرات دنیوی و سیاسی و بَیْنَ الْإِثْنَیْن نشود، چون مجالس ما از سابق نیز مخصوص امور دلی و توجه به خدا و توسل به بزرگانِ دین بوده و باید همان رویه محفوظ باشد و مخصوصاً خودِ مأذونین به هیچ وجه در امور سیاسی دخالت نکنند.»
البته این دستور رضا علیشاه اولین بار به دست خویش شکسته شده و ارتباط او با حکومت پهلوی از اموری است که قابل انکار نیست. یکی از این ارتباط ها به دیدار محمد رضا شاه پهلوی با سلطان حسین تابنده باز می گردد که در نهم و دهم شهریور ١٣۴٧ اتفاق افتاده است. یا مراسمات دعا برای حفظ شاه و رژیم شاهنشاهی از سوی این فرقه در زمان رضا علیشاه برگزار می گردید.
بعد از او نیز این سیاست بازی ها در بزرگان دراویش گنابادی از جمله نورعلی تابنده ادامه پیدا نمود و در زمان قطبیت نورعلی تابنده اتفاق هایی افتاد که حتی منجر به دستگیری نورعلی تابنده به همراه بعضی از سران نهضت آزادی شد و این فرقه در زمان ایشان در اتفاقات مختلف سیاسی ایران از جمله انتخابات و فتنه 88 دخالت کردند و همچنین غائله خونین محله پاسداران تهران در تاریخ 30 بهمن 1396 که به شهادت سه مأمور ناجا و یک بسیجی دلاور انجامید در زمان قطبیت نورعلی تابنده بود.
محمد اسماعیل صلاحی(مدعی قطبیت دراویش گنابادی) یکی از پیروان این فرقه صوفیه است که به خلاف دستور رضاعلیشاه عمل نموده و در عرصه های سیاسی ورود بسیار جدی دارد و یکی از اصلاح طلبان مخالف نظام جمهوری اسلامی می باشد.
صلاحی خیلی خوب میداند که هم مسلکانش در این فرقه، میانه خوبی با نظام جمهوری اسلامی ندارند، لذا از طرفی خود را مخالف نظام و حکومت معرفی میکند و بارها در سخنان خود به نظام و مقام معظم رهبری و دستگاههای امنیتی حمله کرده و از طرف دیگر با هوچی گری سعی دارد تا قطب رسمی این فرقه یعنی سید علیرضا جذبی را عامل و نفوذی نظام، در فرقه معرفی کند تا شاید بتواند با توسل به این حربه نظر مریدان این فرقه را جلب کند.
یکی از اقدامات صلاحی در انتخابات ریاست جمهوری 1400 بود که یکی از عجیبترین انتخابات در طی گذشت بیش از 40 سال از انقلاب به حساب آمده است، چراکه بیشترین حجم تلاش و فشار استعمارگران با کمک نیروهای نفوذی خود برای کم کردن نقش مردم در انتخابات و کاستن از حضور مردم، قطعاً در این انتخابات بوده است.
درحالی که حتی سران فتنه از جمله مهدی کروبی و سید محمد خاتمی نیز مردم را برای شرکت در انتخابات دعوت کردند ولی محمد اسماعیل صلاحی درویش خودشیفته که خود را قطب برحق این فرقه میداند در این ایام برخلاف جریان انقلاب، هم صدا با دشمنان ایران مشغول تخریب و غیرمشروع خواندن نظام و انتخابات بود.
صلاحی اگرچه اصلاح طلب و خاتمی را دوست خود میدانست و در نامه خود او را (برادر گرامی) خطاب می کند ولی از دعوت سران اصلاحات ازجمله سید محمد خاتمی برای شرکت مردم در انتخابات به شدت ناراحت بوده و به همین خاطر در نامه ای به او می نویسد: «سال گذشته افراد نهاد امنیتی در مذاکره با این جانب ازجمله راهکار مرا برای برون رفت نظام، از معضلات خواستار شدند و من انتخابات آزاد و اجازه شرکت شما بهعنوان نامزد ریاست جمهوری را پیشنهاد دادم و آنها بدون تأمل این پیشنهاد را رد نمودند. حال جنابعالی با اظهار نظرات شتاب زده بدون شک در کمک به دیکتاتوری و حذف جمهوریت اقدام نمودهاید.»
از این عبارات، تفکرات تند اصلاح طلبی و ضد انقلابی محمد اسماعیل صلاحی مشخص می شود، به گونه ای که کاندید شدن سید محمد خاتمی را پیشنهاده داده و دعوت به انتخابات را کمک به دیکتاتوری میداند. لذا از همراهی او با اغتشاشگران و شبکه های سعودی آمریکایی برای دعوت مردم به اغتشاشات اخیر هیچ جای تعجب نیست.
در اینجا باید آیات ابتدایی سوره بقره را یادآور شد که خداوند در مقام بیان صفات منافقان می فرماید: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ. أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰکِنْ لَا یَشْعُرُونَ(بقره/11 و 12) و چون به آنان گفته شود: «در زمین فساد مکنید»، مىگویند: «ما خود اصلاح گریم. به هوش باشید که آنان فسادگرانند، لیکن نمىفهمند.»
پی نوشت:
(1). تابنده، حسین، مجموعه دستورالعمل ها، ص۷۶.