فرقه پژوهی: آیا یک انسان مؤمن اجازه دارد که شمشیر به دست بگیرد و بجنگد؟ برخی از فرقه ها مانند فرقه شاهدان یهوه در مسیحیت، بر این عقیده هستند که در هیچ صورتی یک انسان مؤمن حق جنگیدن ندارد [1]و شمشیر به دست گرفتن در هر صورتی حرام است هر چند برای دفاع از ،میهن ،مال، جان …. باشد. الهی دانان مسلمان و مسیحی این دیدگاه را انکار کرده اند؛ چراکه اسلام و مسیحیت جنگ و جهاد را مشروع و قانونی می دانند. در این نوشتار به بررسی دیدگاه مسیحیت در باره مشروعیت جهاد می پردازیم و بررسی می کنیم که آیا دستور به جنگ و یا جنگ مقدس و جهاد در مسیحیت وجود دارد یا خیر.
آیا جنگ می تواند مشروعیت داشته باشد؟
مشروعیت جهاد: در کتاب مقدس حدود ۵۰۰ بار از واژه جنگ و مقاتله استفاده شده است. در جنگ های متعددی که کتاب مقدس آنها را گزارش کرده خداوند خود دستور جنگ را صادر کرده است؛ چنان که به موسی دستور می دهد «پس برخیزید و کوچ کرده از وادی آژنون عبور کنید اینک سیحون آمُؤری ملک حَشبون و زمین او را به دست تو دادم به تصرف آن شروع کن و با ایشان جنگ نما تثنیه» ۲ (۲۴) در بخش ۳۱ سفر اعداد، موسی خطاب به قومش می گوید: «از میان خود مردان برای جنگ مهیا سازید تا به مقابله مدیان برآیند و انتقام خداوند را از مدیان بکشند.»
همچنین یهوه در سفر تثنیه دستور می دهد چون به شهری نزدیک آیی تا با آن جنگ نمایی … اگر با تو صلح نکرده با تو جنگ نمایند، پس آن را محاصره کن و چون یَهُوَه خدایت آن را به دست تو بسپارد جمیع ذکورانش را به دم شمشیر بکش، لیکن زنان و اطفال و بهایم و آنچه در شهر باشد یعنی تمامی غنیمتش را برای خود به تاراج ببر و غنائم دشمنان خود را که یَهُوه خدایت به تو دهد بخور (تثنیه، ۲۰ (۱۰-۱۸) در این جنگ ها خداوند خود پیشاپیش لشکریان رهسپار جنگ می شد. خداوند در سفر تثنیه می فرماید من پیشاپیش شما با دشمنان میجنگم»، «یهُوَه خدای شما که پیش روی شما میرود برای شما جنگ خواهد کرد بر حسب هر آنچه به نظر شما در مصر برای شما کرده است (تثنیه (۱: ۳۰)
همچنین بیان می کند چون به جنگ نزدیک شوید، آنگاه کاهن پیش آمده قوم را مخاطب سازد و ایشان را گوید ای اسرائیل بشنوید شما امروز برای مقابله با دشمنان خود پیش میروید؛ دل شما ضعیف نشود و از ایشان ترسان و لرزان و هراسان مباشید؛ زیرا یهُوَه خدای شما با شما می رود تا برای شما با دشمنان شما جنگ کرده شما را نجات دهد. (تثنیه، ۲۰ .(۴-۱ حتی در بسیاری از جنگ های عهد عتیق خدا نه تنها در آغاز جنگ بلکه در طول جنگ نیز فرماندهی جنگ را به عهده دارد و بنی اسرائیل را رهبری می کند؛ از جمله پیش از وقوع جنگ بین قبیله بنیامین و سایر قبایل بنی اسرائیل بزرگان قوم اسرائیل در مصفه جمع شدند تا برای جنگ از خداوند کسب تکلیف کنند.آنان به حضور خداوند تا شام گریه کردند و از خداوند مشورت خواسته گفتند، آیا بار دیگر نزدیک بشوم تا با برادران خود بنی بنیامین جنگ نمایم؟ خداوند :گفت به مقابله ایشان برآیید.
در نهایت در این جنگ تمامی مردان زنان و کودکان طایفه بنیامین به جز ۶۰۰ مرد همگی کشته شدند داوران(۲۰) اگر در جنگی خداوند خود به جنگ نمی آمد بنی اسرائیل را از رفتن به آن جنگ باز می داشت؛ به ایشان بگو که نروند و جنگ ننمایند؛ زیرا که من در میان شما نیستم مبادا از حضور دشمنان خود مغلوب شوید (تثنیه، ۱: ۴۲)
- برخی معتقدند تنها خدای عهد عتیق خدای جنگجویی بوده و عیسی مسیح در عهد جدید به خدایی صلح جو تبدیل شده است.
این در حالی است که عهد جدید نیز چهره ای پرشور و انقلابی از مسیح ترسیم می کند. عیسی شاگردانش را به ایثار و فداکاری در راه وی تشویق می کند و می فرماید: «اگر کسی نزد من آید و پدر و مادر و زن و اولاد و برادران و خواهران حتی جان خود را نیز دشمن ندارد شاگرد من نمی تواند بود و هر که صلیب خود را برندارد و از عقب من نیاید نمی تواند شاگرد من گردد» (لوقا ۱۴: ۲۶ – ۲۷). عیسی در انجیل متی، شاگردانش را تشویق می کند که جانشان را در راه مسیح فدا کنند و می فرماید: «هر که جان خود را دریابد آن را هلاک سازد و هر که جان خود را به خاطر من هلاک کرد، آن را خواهد دریافت. (متی ۱۰ (۳۹) همچنین فرمود: «هر که خواهد از عقب من آید خویشتن را انکار کند و صلیب خود را برداشته مرا متابعت نماید (مرقس ۸ ۳۴-۳۵) وی درباره مأموریتش توضیح می دهد که گمان مبرید که آمده ام تا سلامتی بر زمین بگذارم نیامده ام تا سلامتی بگذارم بلکه شمشیر را؛ زیرا که آمده ام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم و دشمنانِ شخص اهل خانه او خواهند بود( متی۱۰ (۳۴ – ۳۶) لوقا نیز این فرمایش مسیح را به گونه دیگری بیان می کند من آمدم تا آتشی در زمین افروزم پس چه می خواهم اگر الآن در گرفته است … آیا گمان میبرید که من آمده ام تا سلامتی بر زمین بخشم؟ نی بلکه به شما میگویم تفریق را؛ زیرا بعد از این پنج نفر که در یک خانه باشند دو از سه و سه از دو جدا خواهند شد، پدر از پسر و پسر از پدر و مادر از دختر و دختر از مادر و خارسو از عروس و عروس از خارسو مفارقت خواهند نمود.( لوقا ۱۲ ۴۹ -)۵۳
هنگامی که مسیح وارد معبد اورشلیم شد با اقدامی انقلابی تمامی معبد را به هم ریخت و تخت های صرافان و کرسی های کبوتر فروشان را واژگون ساخت و نگذاشت که کسی با ظرفی از میان هیکل بگذرد و همه فروشندگان را با تازیانه از معبد بیرون راند (مرقس ۱۱ ۱۵- ۱۷) پس از این جریان کاهنان تصمیم گرفتند عیسی را دستگیر کنند. مسیح برای دفاع مسلحانه به حواریون دستور داد کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته آن را بخرد؛ ولی شاگردانش دستورش را کم اهمیت شمردند و گفتند نگاه کن اینجا دو شمشیر داریم؛ او جواب داد: «کافی است» لوقا (۲۲ (۳۶) در همان روز چند نفر از فریسیان آمده به وی گفتند دور شو و از اینجا برو؛ زیرا که هیرودیس می خواهد تو را به قتل رساند؛ ولی عیسی مقتدرانه ایشان را نهیب زد و هیرودیس را روباهی خواند که کاری نمی تواند انجام دهد (لوقا (۳۳-۳۱:۱۳ – وقتی نگهبانان معبد به مخفیگاه عیسی و یارانش یورش بردند یکی از کسانی که با عیسی بود دست به شمشیر خود برد و به غلام کاهن اعظم زد و گوش او را برید. عیسی به او فرمود شمشیر خود را غلاف کن هر که شمشیر کشد به شمشیر کشته می شود(متی ۲۶ ۵۱ – ۵۲ )
طبق کتاب مقدس زمانی که مسیح در آخرالزمان دوباره بازگردد جنگ جهانی بزرگی را رهبری خواهد کرد یوحنا در کتاب مکاشفه می نویسد: «در آن زمان آسمان گشوده می شود و اسب سفیدی که نام سوارش امین و راست بود، او با عدالت داوری و جنگ می کند. چشمانش مانند شعله آتش بود، نیم تاج های بسیار بر سر داشت و نامی بر او نوشته بود که هیچ کس جز خودش نمی توانست آن را بفهمد او ردایی آغشته به خون بر تن داشت و به کلمه خدا مسمّی بود. لشکریان آسمان که سوار بر اسب های سفید و ملبس به لباس های کتان پاک و درخشان بودند به دنبال او می رفتند از دهانش شمشیر تیزی بیرون آمد تا با آن ملت ها را بزند او با عصای آهنین بر آنها حکومت خواهد کرد و شراب خشم و غضب خدای قادر مطلق را در چرخُشتِ خواهد فشرد بر ردا و ران او عنوان شاه شاهان و خداوند خداوندان مرقوم شده بود. آنگاه فرشته ای را در آفتاب ایستاده دیدم که با صدای بلند به همه پرندگانی که در میان آسمان به حال پرواز بودند می گفت بیایید و برای ضیافت بزرگ خدا جمع شوید و گوشت پادشاهان و فرماندهان و جنگ آوران، گوشت اسبان و سواران آنها، گوشت همه آدمیان از برده تا آزاد و از بزرگ تا کوچک را بخورید. لشکریان آن ها با شمشیری که از دهان اسب سوار بیرون آمد به قتل رسیدند و همه پرندگان از گوشت آنان سیر شدند(مکاشفه ۱۹: ۱۳-۲۱)»
بنابر این باید نتیجه گرفت که کتاب مقدس به عنوان منبع اصلی و پایه عقاید مسیحیت، با صراحت هرچه تمام تر به دونکته مهم اشاره کرده است.
- اول اینکه ممکن است یک جنگ مشروع باشد و به هیچ عنوان نمی توان گفت که به صورت کلی جنگ نامشروع و حرام است!
- دوم اینکه احیانا جنگ واجب خواهد بود و خدای کتاب مقدس بارها به جنگ ترغیب یا تشویق کرده، بلکه دستور جنگ را صادر کرده است.
اما کشیشان تبشیری-صهیونیستی طبق اهداف شیطانی خود، با تعصبات سیاسی-اعتقادی که دارند چشم خود را بر این حقایق پوشیده اند و دائما بر علیه اسلام می تازند و اسلام را جنگ طلب و خشن معرفی می کنند. این که تفکر اسلام در مورد جنگ چیست نیازمند تبیین و تحلیل بیشتری است، اما اینکه کشیشان مسیحی تبشیری به اسم کتاب مقدس بخواهند تعالیم متفاوت و مخالف کتاب مقدس را ارائه بدهند نشان از این دارد که هدف آنها توجیه اقدامات استعمارگرانه آنها در دنیا و برای خفه کردن صدای انسان های آزاده جامعه بشر و چپاول کشورهای فقیر و ناتوان است تا تبلیغ اصل دین الهی(حتی متن تحریف شده آن) .
[1] Watchtower 1917 Apr 15 p. 124