حمله نظامی- امنیتی به فرقه داودیه- مظلومیت حقوق بشر و کرامت انسانی در آمریکا؛ بررسی نقش روایت افراطی مخالفان کورش در اتخاذ آرایش جنگی «ای.تی.اف»

داودیه از جمله فرقه‌هایی است که پیش و پس از فروپاشی، مجموعه افشاگری‌هایی در خصوص آسیب‌ها و شاخصه‌های کنترلگری آن توسط قربانیان صورت گرفت و جنبه رسانه‌ای یافت تا جایی که برخی محققان حتی همین افشاگری‌ها را به منزله یکی از دلایل حساسیت نیروهای «ای تی اف» و در ادامه «اف بی ای» ایالات متحده بر فرقه مزبور و اقدامات دیوید کورش (سرکرده فرقه عنوان) کرده و تکیه بر اطلاعات برخی جداشدگان را عاملی برای گرایش نیروی ای تی اف به کاربرد «الگوی جنگی» در مقابله با داودیه خوانده‌اند.

عمق فاجعه به بار آمده در «وِیکو»[1]، ابهامات پیچیده و گسترده در ارتباط با کیفیت رخداد حوادث و در نهایت پنهان‌کاری‌های نظام امنیتی و قضائی آمریکا در خصوص رسیدگی به پرونده فرقه داودیه باعث شده باب تحقیقات پژوهشگران در این زمینه باز ماند و هر بار از زاویه‌ای تازه به مسئله نگریسته و آن را مورد کنکاش قرار دهند.

به هر حال، اقدام آمریکا درباره فرقه داودیه توجیه ناپذیر و به‌لحاظ حقوق بشری جنایت محسوب می‌شود و همین نکته است که شهروندان آمریکایی را – به خصوص در سال‌های اخیر- به شفاف‌سازی این واقعه متمایل می‌سازد. تناقض ادعای دموکراسی و آزادی با کشتار ده‌ها زن و کودک محضور با بدترین شیوه غیر انسانی مسئله ای تازه در ایالات متحده نیست و هر روز مصادیق جدیدی در سطوح متفاوت از آن رخ می‌نمایاند.

بر همین مبناست که بازار پژوهش‌های واکاونده درباره ویکو همچنان در آمریکا گرم است. در این تحقیقات بیشتر تلاش شده روی روایات قربانیان و بازماندگان تمرکز شود تا از طریق قیاس با ادعاها و گزارش‌های مقامات رسمی، نقاط ابهام‌آمیز مسکوت مانده و پنهانی این اقدام افراطی منکشف گردد.

نقد و بررسی برخی اظهارات «مارک برولت» به‌عنوان محرک محوری در جریان رسانه‌ای علیه فرقه داودیه

یکی از چهره‌های مرتبط با داودیه که اندکی پیش از حادثه ویکو از فرقه جدا شده و با نگارش کتب و افشاگری‌هایی محور اطلاعات در خصوص این فرقه قرار گرفت «مارک برولت» است.

وی از طریق همکاری با گزارشگر یک برنامه تلویزیونی به‌نام «پیشامد رایج»، کتاب «درون کیش» (Inside Calt) را منتشر ساخت که نقش انکارناپذیری در تصمیم‌گیری نیروهای بازدارنده و پلیس آمریکا برای اقدام و گزینش رویکرد (آرایش) «جنگی» در قبال فعالیت‌های مخرب داودیه ایفا کرد.

«استوارت ای. رایت» در مقاله تحقیقی خود، موسوم به «برساخت و همگرایی روایت جنگ؛ موضوع نظامی شدن در ویکو» با استناد به اظهارات برولت و قیاس آن با مطالبی که به واسطه مصاحبه با بازماندگان ویکو اخذ نموده میک‌وشد نشان دهد که نیروهای پلیس آمریکا در خصوص داودیه تنها بر ادعاهای یکی از مخالفان فرقه تکیه کرده و بدون انجام تحقیقات مستند و مستدل افراطی‌ترین و خشن‌ترین گزینه پیش رو یعنی آرایش جنگی را اتخاذ کردند.

در ادامه برخی از این تحلیل‌ها مورد اشاره قرار می‌گیرد:

ساختار نظامی

یکی از ادعاهای برولت، حاکمیت ساختار نظامی بر فرقه داودیه بوده که مورد توجه پلیس آمریکا واقع شده است. وی در کتاب خود ابراز داشته داودیه از سال ۱۹۸۸ شروع به ارسال نیرو و نگهبان به اطراف مونت کارمل کرد و آموزش نظامی را در دستور کار قرار داد.

او اظهار می‌دارد که نگهبانان، فرمان شلیک به قصد کشتن هر مظنون به تجاوز به محیط کلونی را داشتند. وی در بخش دیگری از کتاب به توصیف حادثه‌ای می‌پردازد که طی آن، یکی از اعضای فرقه به نام والی کنت به نزدیکی مردی روزنامه فروش شلیک می‌کنند. وی در ورودی مونت کارمل در حال نگهبانی بوده که به‌خاطر اشتباه گرفتن روزنامه فروش با یک متجاوز، مرتکب این عمل می‌شود.

طبق گفته برولت: «ناگهان صدای بلند شدن شلیک از سوی نگهبانی آمد که تنها ۲۰ یارد از محل اسکان من فاصله داشت. نگهبان فرمان ایست داد و دو شلیک هوایی کرد. توانستم سایه او را تشخیص دهم که اسلحه را به طرف مرد نشانه گرفته بود. حادثه ۵ صبح رخ داد که هنوز تاریک و فضا آرام و ساکت بود. کنت بر اساس فرمان «شلیک به قصد کشتنِ» کورش عمل کرد.»

ادامه این ماجرا به روایت نویسنده همکار برولت یعنی «کینگ»، اینگونه بیان می‌شود: «شاید فکر کنید با شلیک در ۵ صبح باید مردم از هر طرف با عجله جمع شده باشند. اما به‌طور باور نکردنی مارک برولت تنها فردی بود که متوجه سروصدا شد. باعث تأسف است که سایر اعضا در چنین موقعیت استراتژیکی خواب بودند! [گویا] همه باید به صدای شلیک گلوله در هر ساعتی از شبانه روز عادت کرده باشند.»[2]

اما تحلیل انتقادی استوارت رایت از این مدعا بدین شرح است: «این روایت چند ایراد اساسی دارد؛ یکی مشکل بینایی برولت است، او از لحاظ حقوقی نابینا محسوب می‌شود و توانایی تشخیص سایه نگهبان و….. در تاریکی ۵ صبح را ندارد. اعضایی که با آن‌ها مصاحبه کردم به این نکته اشاره کرده‌اند که برولت مطالب چاپی را بدون نزدیک کردن به‌صورت نمی‌توانست بخواند و بسیاری از چیزهایی که مدعی دیدنشان شده به خاطر ضعف بینایی‌اش تردید‌پذیر هستند.

جالب اینکه برولت و کینگ هیچ سخنی درباره نابینایی برولت در کتاب بیان نکردند. امری که می‌توانست اعتبار وی به‌عنوان شاهد دست اول را زیر سوال ببرد.

اما مأمور ای. تی. اف با بی‌توجهی به این امر واضح، اظهارات برولت را منبع صدور مجوز حمله به ویکو قرار داد. از طرفی در مصاحبه با فرد نگهبان مورد بحث وی اظهار کرد: برولت به اغراق‌گویی و داستان سرایی علاقه داشته و این مدعای شلیک نیز یکی از افسانه‌های ساختگی اوست. همه اعضای گروه، افسانه‌های مبالغه آمیز برولت را تحمل می‌کردند.»[3]

مردان قدرتمند

یکی دیگر از موضوعات مورد اشاره برولت، در کتاب خود، «مردان قدرتمند» است که وی از آن‌ها به منزله «تروریست‌های دستچین‌شده‌ای یاد می‌کند که دستورهای کورش را اجرا می‌کردند.» و «رعب آورترین حربه کورش بودند.»

او اشاره می‌کند: «کورش واهمه داشت، زمانی که خیانتش آشکار شود، توسط این نگهبانان به‌شدت تنبیه گردد… . چراکه فرقه داودیه همچون گشتاپو[4] اداره می‌شد.»[5] این در حالی است که بنابر اظهارات «دیوید تیبدو» از بازماندگان آتش‌سوزی ویکو: «اصطلاح مردان قدرتمند از مزامیر داوود اخذ شده و منظور از آن آنچه برخی مدعی شده‌اند (حلقه‌ای درونی از نگهبانان مسلح محافظ دیوید) نبود. این عبارت… حتی برای زنان هم به‌کار می‌رفت.»

آمادگی برای جنگ

یکی دیگر از بیانات برولت آمادگی برای جنگ است، او توضیح می‌دهد که چطور کورش بعد از اینکه هوادارانش را به تماشای فیلم‌های خشن مربوط به جنگ ویتنام مجبور کرد، به آن‌ها گفت، باید برای جنگ مهیا شوند. به ادعای برولت فیلم‌های خشونت‌بار جنگ ویتنام در عمل به‌عنوان ویدئوهای آموزشی مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

فیلم‌های بحث‌برانگیزی همچون همبرگر، هیل، جوخه، غلاف تمام فلزی و… . این فیلم‌ها بخشی از فرایند وسیع‌تر آماده‌سازی روانی اعضا برای جنگ بودند که «هر روز اول صبح شروع می‌شد و تا پاسی از شب ادامه داشت. در این فضای مخرب برنامه کنترل ذهن تا جایی پیش رفت که افراد کاملاً تحت کنترل کورش بودند… مونت کارمل اکنون شبیه یک پایگاه ارتش شده است.»[6]

اما این اظهارات در حالی است که بر اساس تحقیقات استوارت رایت، فیلم‌های معرفی‌شده توسط برولت اساساً فیلم‌های ضد جنگی بودند که چهره خشونت و جنگ را نشان می‌دادند. آن‌ها جنگ را تحسین نمی‌کردند یا به تجلیل عملکرد سربازان نمی‌پرداختند.

در عین حال، دیوید تیبدو در کتاب خود اشاره کرده که با آن‌که انتظار می‌رفت، همه افراد در مونت کارمل کار با اسلحه را بلد باشند، اما اکثر اعضا از اسلحه بیزار بودند: «برای بیشتر ما اسلحه چیزی بود، که از آن دوری می‌کردیم.»

«از طرفی در گزارش مأمور فدرال هیچ اشاره‌ای به نقض قانون اسحله توسط داودیه نشده و مستندی در این زمینه وجود نداشته است. ضمن اینکه اظهارات برولت درباره اسلحه در حالی است که او چهار سال قبل از وقوع حادثه ویکو، مونت کارمل را ترک گفته بود. لذا صدور حکم بازرسی «ای تی اف» بر مبنای مستندانی قدیمی صورت گرفته و به‌لحاظ حقوقی از اعتبار لازم بی‌بهره بودند.»[7]

مسئله مواد مخدر

یکی از مؤثرترین عوامل در شکل‌گیری آرایش جنگی نیروهای پلیس و مداخله «ای تی اف» در مسئله ویکو، ادعای وجود مواد مخدر و «آزمایشگاه فعال متامتامین» در مونت کارمل بود. واقعیت آن است که کورش پس از خرید مونت کارمل این تجهیزات آزمایشگاهی را در سال ۱۹۸۸ پیدا کرد و آن را به مقامات گزارش داد.

دفتر کلانتر بخش، این مسئله را پیگیری و تجهیزات مزبور را خارج ساخت. اما به فرمان «ای تی اف»، مارک برولت نمابری به مأمور ویژه صدور حکم بازرسی آن سازمان فرستاد که در آن اشاره می‌کرد، آزمایشگاه مذکور احتمالاً هنوز هم دایر است و حتی یک نفر از مونت کارمل هم با چشم خود خروج این تجهیزات را ندیده است.

به این ترتیب، گزارشی بر مبنای استنادات غلط مبنی بر تولید مواد مخدر در مونت کارمل به وزارت دفاع صادر شد. در حالی که هیچ مدرکی دال بر تولید یا قاچاق مواد مخدر توسط داودیه وجود نداشت و ساختمان تجهیزات آزمایشگاهی سه سال قبل از وقوع حمله در آتش سوخته بود.[8] به هر حال، این گزارش که تهدیدی برای امنیت ملی محسوب می‌شد. نقش مهمی در جلب کمک‌های نظامی برای حمله به ویکو داشت.

***

بدین سان، می‌توان بخش مهمی از ریشه‌های فاجعه ویکو را در واکنش افراطی «ای تی اف» جستجو کرد که خود برخاسته از مجموعه داده‌هایی مبهم، فاقد اعتبار حقوقی و مشمول گذر زمان از ناحیه برخی اعضای سابق و مخالفان فرقه است. چنان‌که استوارت ای رایت، نیز در انتهای تحقیق خود نتیجه می‌گیرد: «اعتماد به روایت جنگی مخالفان کورش، تصویری اغراق آمیز و هم گرا به وجود آورد که به واکنشی افراطی از سوی ای تی اف منجر شد.

قدیمی یا بی‌ربط بودن اطلاعات ارائه‌شده از سوی اعضای سابق، برای بازرسان «ای تی اف» نه‌تنها مهم به نظر نمی‌رسید، بلکه آن‌ها هیچ پرسشی درباره واقعی یا قابل‌اعتماد بودن منابع خود مطرح نکردند.

«آنها تمایل به باور ادعاهای مذکور و پذیرش تصویر روایت‌های افراطی داشتند که در نهایت، خطاهای فاحش، اظهارات نادرست حقوقی و رفتارهای غیرحرفه‌ای را به بار آورد.»[9] تا یکی از مفتضحانه‌ترین مصادیق نقض حقوق و کرامت انسانی در به‌اصطلاح «مهد دموکراسی» و «سمبل آزادی» در جهان رخ نماید؛ لکه‌ای که تا به امروز از دامان آمریکا پاک نشده و رفتارهای متناقض آن را در قبال جریان‌های فرقه‌ای مختلف در آن کشور زیر سؤال می‌برد.

اینکه چرا با فرقه صهیونیستی (انجیلی) «مورمونیسم» که در سیاست خارجی امریکا  متنفذ است، با وجود تخلفات مختلف مانند مفاسد اقتصادی گسترده و اعمال چند همسری و کودک همسری سرکردگان، سال‌ها همزیستی مسالمت‌آمیز دارد و فرقه‌ای نظیر داودیه را این‌گونه به خاک و خون می‌کشد؟

[1].  حادثه وِیْکو (به انگلیسی: Waco incident) محاصره نظامی محوطه‌ای متعلق به فرقهٔ مذهبی فرقه داودیه از سوی مأمورین اداره تحقیقات فدرال (اف‌بی‌آی)، مامورین ایالتیِ تگزاس، و ارتش آمریکا بین ۲۸ فوریه و ۱۹ آوریل ۱۹۹۳ بود. فرقه داویدیان، فرقه‌ای که در سال ۱۹۵۵ از کلیسای ادونتیست‌های روز هفتم جدا شد، تحت رهبری دیوید کورش قرار داشت. مرکز این فرقه در مزرعهٔ مرکز جبل کارمل در منطقهٔ الک تگزاس در ۹ مایلی (۱۴ کیلومتری) شمال شرقی وِیکو، تگزاس قرار داشت. این گروه مشکوک به نقض قانون در خصوص اسلحه بود که باعث شد اداره مشروبات الکلی، دخانیات، سلاح‌های گرم و مواد منفجره (اِی‌تی‌اف) یک حکم قضایی جستجو و دستگیری در خصوص آن دریافت کند.

این واقعه هنگامی آغاز شد که اداره مشروبات الکلی، دخانیات، سلاح‌های گرم و مواد منفجره تلاش خود به منظور یورش به مزرعه را آغاز کرد. یک نبرد مسلحانه شدید درگرفت، که منجر به مرگ چهار مأمور حکومتی و شش داویدی شد. پس از ناکامی ای تی اف در یورش به محوطه اف‌بی‌آی شروع به محاصرهٔ آن کرد. وضعیتی که ۵۱ روز با بلاتکلیفی ادامه یافت. نهایتاً اف‌بی‌آی در تلاش برای بیرون کردن داویدیان از مزرعه حمله‌ای با گاز اشک‌آور را صورت داد. در جریان حمله مرکز جبل کارمل دچار آتش‌سوزی شد. ۷۶ نفر[۶][۷] از جمله دیوید کورش کشته شدند.

در خصوص وقایع رخ داده در محاصره ادعاهای ضدونقیضی وجود دارد. یک مجادله مشخصاً بر سر منشأ آتش بروز کرد؛ تحقیقی از سوی دولت در سال ۲۰۰۰ نتیجه گرفت خود اعضای فرقه آتش را شروع کرده بودند. وقایع ویکو و محاصره‌ای ۱۲ ماه قبلتر در روبی ریج به وقوع پیوسته بودند هر دو به عنوان انگیزه‌های بمبگذاری ذکر شده‌اند که دو سال بعدتر در انفجار اکلاهماسیتی رخ داد.

[2]. برولت، مارک و کینگ، مارتین، درون کالت، نیویورک، ۱۹۹۳

[3]. ای. رایت، استوارت، مقاله «توضیح نظامی شدن در ویکو؛ برساخت وهم‌گرایی روایت جنگ» منتشر شده در کتاب «ادیان چالش برانگیز نوظهور»، نوشته «جیمز آر. لوئیس» و «یسپر اویور پترسون».

[4]. پُلیس دولتی مخفی (به آلمانی: Geheime Staatspolizei) یا گِشتاپو (به آلمانی: Gestapo) نام اختصاری پلیس مخفی آلمان در دوره حاکمیت حزب ناسیونال‌سوسیالیست کارگران آلمان بود. در طی این دوره، گشتاپو بازوی اجرایی در بحث امنیت داخلی و ضد جاسوسی بوده و تحت فرمان وافن اس‌اس به سرکوب کردن مخالفین و مبارزه با جاسوسان می‌پرداخت. این سازمان در سال ۱۹۳۳ میلادی به دستور آدولف هیتلر، پیشوای آلمان و از میان نیروهای امنیتی نخبه جمهوری وایمار تشکیل شد.

[5]. برولت، مارک و کینگ، مارتین، همان، صص ۲۰۳ – ۲۰۲.

[6]. همان، صص ۱۸۶-۱۸۴.

[7]. ای رایت، استوارت، همان.

[8]. همان.

[9]. همان.

 

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.