رسانههای ارتباط جمعی و بهویژه صنعت فیلمسازی، مهمترین ابزار انتقال مفاهیم و ارزشها به جهانیان است. بههمین سبب اربابان قدرت و مروجان مکاتب انحرافی لحظهای از این تاخت و تاز در عرصه فرهنگی غافل نبوده و با طراحی و اجرای سناریوهای خود، به ترویج تفکرات انحرافی و مکاتب مورد نظر خویش میپردازند. کارنامه هالیوود شاهدی بر این مدعاست؛ ساخت فیلمهایی با مضامین آخرالزمان، شیطانپرستی، جادوگری، عرفانهای کاذب و… در طول سالهای اخیر رواج چشمگیری داشته است. یکی از این مقولهها که تا کنون دستمایه ساخت چندین فیلم شده است، پرداختن به مسئله تناسخ و جایگاه آن در اعتقادات برخی ادیان از جمله بودیسم، هندوئیسم، برهمایی، جینیسم، تاتوئیسم، سیکیسم و … است.
نمونههایی از تبلیغ تناسخ در فیلمهای غربی
فیلمهای زیادی با مضمون تناسخ ساخته شدهاند که برخی بهصورت آشکارا و بعضی در محتوا منتقلکننده آن بودهاند. از مشهورترین آنها میتوان به بودای کوچک ساخته “برناردو برتولوچی” اشاره کرد که توانست بر جامعه غرب، تأثیر نسبتاً زیادی بگذارد. بهطوری که بیش از ۲۰ هزار نفر از مردم آمریکا با دیدن این فیلم به آیین بودیسم گرایش پیدا کردند. البته دلیل این تأثیر را باید در خلأ معنویای جستجو کرد که جامعه غرب از دهه نود به آن مبتلاست.
یکی از اصول حاکم بر اندیشه بودا قوانین مربوط به کارما و تناسخ است. بر حسب قانون تناسخ، هیچ انسانی میرایی مطلق ندارد و وقتی که انسان قالب تهی میکند، با توجه به اینکه در مسیر زندگی چگونه عمل کرده، مجدداً روح و روان او در کالبد دیگری تحقق مییابد و این بار بر حسب جایگاهی که روانش در حرکت پیشین طی کرده، حضور خود را اعلام میکند. در بودای کوچک میبینیم، وقتی آن رهبر بودایی میخواهد، به پدر نوجوان برگزیده آمریکایی تعلیم دهد، از شکستن ظرف تمثیل میآورد و اینکه این شکستهشدن ظرف، تغییری در سرنوشت مظروفش نمیگذارد. یعنی ما اگر درون ظرفی آب داشته باشیم با شکستهشدن ظرف، این آب از بین نمیرود بلکه حوله را میچرخاند و میگوید که آب قبلی در این حوله ذخیره شده، پس روان هم بدن انسان را بهعنوان ظرف انتخاب میکند. در حقیقت، مظروف اصلی روان انسان است و این روان جابجا میشود. این اندیشه القا کننده تناسخ است که با بهرهگیری از جذابیتهای بصری و محتوایی به ذهن مخاطب راه مییابد و او را با خود همراه میکند.
از دیگر محصولات رسانهای که بهصورت مستقیم در صدد القای اندیشه تناسخ هستند، سریال سفری دیگر، محصول سال ۲۰۰۵ کشور کلمبیا است که از سوی مدیران شبکه فارسی۱ برای پخش در این شبکه برگزیده شده است. این درام ١۴٣ قسمتی که نام اصلی آن، فرصتی دوباره است، با نمایش عشقهای مثلثی بهعنوان خط تعلیق فرعی، در حقیقت به مسئله تعالی روح از نگاه خرافات و جادو و بهویژه موضوع وازایش یا تناسخ پرداخته است. البته این مضمون در کنار داستان دراماتیک، رقابتهای زنانه و جذابیتهای جنسی بهنمایش درآمده است. در این مجموعه روح یک مرد مسن ثروتمند و متمدن پس از مرگش در یک کالبد یک مرد میانسال روستایی که ظاهراً مرده است، حلول کرده و او را زنده میکند. در نتیجه، زندگی او دستخوش تغییرات اساسی میشود تا جایی که وی خانواده و هویت اصلی خود را به یاد نمیآورد و بر اساس اتفاقاتی به خانواده مرد مسن نزدیک میشود.
تحقیقات فرهنگی نشان میدهد، مناطق آمریکای جنوبی که زمانی یکی از خاستگاههای پرورش مکاتب سرخ پوستی بودهاند، زمینه فکری و فرهنگی مناسبی را برای گرایش به جادو، تفکرات سحرگونه، تناسخ، سفر ارواح و …. دارند. چنانکه پائولو کوئیلیو نیز که در آثارش بههمین مسائل در کنار عرفان جنسی و جادویی میپردازد، در همین مناطق پرورش یافته و البته مورد استقبال محافل صهیونیستی قرار گرفته است. اهداف شبکه فارسی ۱ نیز از نمایش چنین سریالی بر کسی پوشیده نیست؛ شبکهای که حلقه مفقوده حمله رسانهای غرب و در رأس آن صهیونیسم علیه ایران را تکمیل میکند. حلقهای که مشخصاً خانواده را در کانون توجه خود قرار داده و با هدف منفعل و منحرف نمودن آن، دست به تهیه و پخش برنامه میزند.
جدای از چنین آثاری که بهصورت آشکار به مسئله تناسخ می پردازند، فیلمهای بسیاری نیز ساخته شدهاند که بهطور پنهانی و در پس مفاهیم و محتوا در بردارنده این اندیشه هستند. از جمله این آثار میتوان به فیلم ماهی بزرگ ساخته تیم برتون اشاره کرد که متأسفانه شاهد پخش آن از رسانه ملی بودیم.
شخصیت اصلی فیلم فردی است، خیالپرداز که به راویت داستانهایی از زندگی خود میپردازد. رویه ظاهری فیلم این است که حقایق زندگی و رویدادهای تلخ و شیرین قسمتی است که خود فرد میتواند با تغییر رفتار و نگرش بر آنها غلبه کند و انسان دارای قدرت جادویی است تا تنها با تکیه بر خود (تفکر اومانیسیم) هر تجربهای را که دوست دارد بدست آورد، به هر کجا که میخواهد برود و هر چه را میخواهد در نهایت کسب کند. آنچنان که در طول فیلم بارها و بارها ادوارد بلوم در شرایط متفاوت این جمله را تکرار میکرد که «من اینگونه نخواهم مرد» و باز به راه و زندگی خود ادامه میداد و اینبار در شکلی جدید ظاهر میشد. در نهایت، زمانی که مرگ سراغ وی میآید به جای مراسم تدفین ادواردو، شاهد صحنهای هستیم که ماهی بزرگ به دریاچه بازمیگردد و همه او را مشایعت میکنند. این همان اندیشه تناسخ است که بهصورت کاملا نهفته و در لایههای پنهان فیلم به تصویر درمیآید.
با توجه به اینکه تناسخ با اصول اعتقادی ادیان ابراهیمی و الهی درباره مسئله معاد در تضاد بوده و اسلام آن را صراحتاً رد میکند، باید نسبت به چنین محتواهایی، حساسیت بیشتری داشت و از کنار آنها عبور نکرد. در حقیقت، این آثار با هدف ایجاد انحراف و سست شدن پایههای ایمان جوامعی همچون ایران اسلامی که همواره هدف حملات فرهنگی دشمنان بوده ساخته و پخش میشوند تا اربابان قدرت راه را برای رسیدن به اهداف خود هموار سازند.
بر همین اساس و با توجه به غنای فراوان متون دینی و روایی در مباحث فلسفی و جهانبینی و قدرت این متون در ابطال مکاتب فکری و عرفانی منحرفکننده، رسالت هنرمندان متعهد و بهخصوص فیلمسازان در رسانه ملی و سینما بسیار سنگین است. همچنین رسانه ملی باید در تعریف خود از برنامهها بازنگری جدی بهعمل آورد و ضمن شناخت دقیق نیازهای مخاطبان بهخصوص خانواده و نسل جوان به تولید برنامههای متناسب با نیاز روز و بهصورت روتین و جذاب همت گمارد.
صدا و سیما میتواند با تولید برنامههای مناسب و هدفمند و با بهرهگیری از نظرات کارشناسان و منتقدان رسانههای خارجی را با چالشی جدی مواجه سازد. بیشک، بسیاری از مخاطبان بهدنبال پر نمودن اوقات فراغت خود به جستجو در کانالهای ماهوارهای، دیدن فیلمهای خارجی و … می پردازند و ناخودآگاه جذب برنامههایی میشوند که بر خلاف ظاهری فریبنده به شکار ارزشهای متعالیشان خیز برداشتهاند، اینجاست که رسالت رسانه ملی دو چندان میشود.