سید علی ساداتی
ذات حقیقتجو و کمالگرای بشر در هماره تاریخ او را به جستجوی معشوق و ملجأ آرامش واقعی سوق داده تا بتواند ندای بیدار «نفخت فیه من روحی»[1] در درونش را پاسخ دهد.
خداوند متعال این نیاز و غایت آمال بشری را بیپاسخ نگذاشته و انبیا و اولیای الهی را بسان چراغ راه به راهنمایی و هدایت حقجویان گماشته است. البته طمع و فزونخواهیهای شماری، موجب شد، در این میان بیراههها هم سربرآورد. بهعبارتی حساس بودن این مقوله باعث شده همواره دستخوش دستاندازی طماعان و دشمنان حقیقت قرار گیرد.
نمودش، ظهور مدعیان کوچک و بزرگ از گذشته تا به امروز است. دامنه ادعاها نیز متفاوت بوده از دعوی الوهیت، ربوبیت و نبوت گرفته تا منجی آخرالزمان و مبدع دینی نوین.
با توجه به تداوم این ادعاها و تشدید خطر بروز آنها در جامعه ای اسلامی همچون ایران با محوریت باورهای شیعی و مهدویت، لذا در این نوشتار برانیم به بررسی و موشکافی این مسئله بپردازیم. البته ابعاد و زوایای بسیار این موضوع نیاز به مقالات و تحقیقاتی جامع در ذیل هر مبحث دارد و قصد ما ارائه گزارشی در این زمینه و تبیین مسئله با مبنای جامعهشناختی و ذکر دادههایی حاصل از بررسی و تحلیل ماجرای برخی از مدعیان نوظهور است تا إن شاء الله مقدمهای باشد، برای مقالات هدفمند و موضوعی بعدی در این زمینه.
تاریخچه مدعیان
نگاهی به تاریخ نشان میدهد که در طول زمان، افرادی جاهطلب و سودجو با سودای قدرت ادعاهایی در زمینه دین و عرفان مطرح نمودهاند. مدعیان مذکور در میان تمام ادیان و نحلههای فکری سر برآورده و مصادیق زیادی از آنها در شرق و غرب عالم وجود دارد.
همان گونه که اشاره شد، دین اسلام و به ویژه جامعه شیعی به سبب جنس باورها و منجیباوریاش، بیش از سایر مرامها در معرض ظهور و بروز این مدعیان بوده است. به گونهای که بازار مدعیان مهدویت و امام زمانی، یا ارتباط با ایشان همواره داغ بوده است.
در بررسی تاریخی مدعیان دروغین بد نیست به یک دستهبندی ماهوی و ساختاری قائل بود که کار تفکیک و ادراک را تسهیل مینماید. بر این اساس، تقسیمبندی ذیل ارائه میگردد.
الف) بعد ماهوی شامل؛ ۱. مدعیان دین، ۲. مدعیان معنویت، ۳. متمهدیان (یا مدعیان منجی آخرالزمان)
ب) بعد ریشهای؛ ۱. مدعیان برآمده از دل ادیان ابراهیمی بهویژه اسلام و مسیحیت ۲. مدعیان زاده پست مدرنیسم و نظام سرمایهداری
به این ترتیب تکلیف مدعیان داخلی و خارجی نیز با در نظر گرفتن ریشهها و خاستگاههای فکری و بعد ماهوی روشن میشود.
بهلحاظ تاریخی، گزارشهای زیادی از ظهور مدعیان مهدویت در طول تاریخ اسلام وجود دارد که برخی سابقه آن را به پس از رحلت رسول اکرم (ص) میرسانند.[2] از داعیهداران دین هم از بدو پیدایش بشر تاکنون، مصادیق زیادی وجود دارد که در اینجا مجالی برای پرداختن بدان نمیباشد، اما مدعیان معنویت طیف گستردهای داشته و از شرق و غرب عالم و از دل ادیان و مرامهای مختلف سربرآوردهاند.
با توجه به زمینههای ذاتی ادیان، شمار عارفنمایان و مدعیان معنویت برخاسته از دل ادیان، بیشتر است. از مدعیان عرفانهای شرقی و هندی گرفته تا سرخپوستی در آمریکای جنوبی، امثال «ساتیا سای بابا»، «یوگاناندا» و «اشو» در شرق و «کارلوس کاستاندا» و «دُن خوان» در غرب.
برخی هم که بیشتر در دهههای اخیر نمود یافته و میتوان فرزند پست مدرنیته خواندشان. خوراکی، باب طبع نظام سرمایهداری و بهمثابه مسکنی موقت بر دردهای معنوی بشر اسیر در زندگی ماشینی امروزی تهیه کرده و به اسم عرفان و معنویت به خورد مردم میدهند.
شمار این مدعیان با توجه به خاستگاه فکری، در غرب بیشتر است اما با توجه به خوی استعمارگرایانه نظام سرمایهداری سعی در توسعه و پیشروی در سراسر جهان دارند و متاسفانه با ابزار رسانهای، غربیها گامهایی نیز در این زمینه برداشتهاند.
افرادی چون «وین دایر»، «نیل دونالد والش»، «برایان تریسی» و… که با پوشش علم روانشناسی، معجونی التقاطی از باورهای دانشبنیان بهویژه فیزیک کوانتوم و برخی اصول ادیان و مرامهای باستانی شرق و غرب (مثل تناسخ) را پدید آورده و با افزودن چاشنی زمینههای عقیدتی خود اغلب با مسیحیت همراه نمودهاند.
تمرکز ما در این نوشته بر مدعیان معنویت و آیینهای به اصطلاح نجاتبخش در داخل است که این روزها همچون علفهای هرز سر برآورده و بهصورت خزنده و گاه حتی تهاجمی و آشکار درصدد پیشبرد اهداف خود و ضربه زدن به اصول اسلام ناب محمدی هستند.
ریشههای ظهور مدعیان
در بررسی عمیق بعضی از این مدعیان و آسیبشناسی جریانهایی که به راه انداختهاند، برخی علل و زمینههای مؤثر در ظهور و پیدایش آنها حاصل شده که میتوان در موارد ذیل خلاصه نمود:
۱. زمینههای اجتماعی – روان شناختی ظهور مدعیان
بر اساس تحقیقات علوم اجتماعی و مطالعات جامعهشناسی، عوامل محیطی نقش مؤثری بر ظهور و بروز این افراد و جریانها داشته و بسته به زمینهها و شرایط اجتماعی گاه فضا برای عرض اندامشان مهیاست. برخی از این عوامل محیطی را میتوان به شرح ذیل بیان نمود
۱-۱. ناکامی؛ تحمل افراد و گروهها در مقابل ناکامیها متفاوت است. مفهوم «آستانه تحمل ناکامی» اصطلاحی است که بیانگر توانایی مختلف فرد و گروههای اجتماعی در برابر ناکامیهاست. بدون اینکه منجر به بروز رفتارهای غیر عادی شود. حاصل ناکامی، شکست و تحقیر انسانهاست.
ناکامیهای دوران کودکی، ناکامیهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، شکست در زندگی زناشویی، فعالیتهای مختلف اجتماعی و تحقیرهای روا شده در طول دوران زندگی از جانب دیگران، در حوزههای مختلف به واکنشهای غیرعادی افراد میانجامد.[3] تامل در ادعاهای هر یک از مدعیان دروغین در عصر حاضر که صرفاً در راستای سودجوییهای مالی و اخلاقی مطرح میشوند، نشان میدهد، بسیاری از این ادعاها از ناکامیهایی در زندگی نشأت میگیرد.
۲-۱. احساس محرومیت؛ احساس محرومیت نسبی، نارضایتی و احساس ضرر را میان قومیتها برده و آن را درونی میکند. این احساس، تودههای قومی را بهعنوان یک مجموعه محروم و تحت ستم، برای رفع محرومیت برمیانگیزاند. گاه احساس محرومیت جعلی و توهمی است. این ساختگی و خیالپردازانهبودن میتواند توسط دیگران نیز ایجاد و القا شود.
برخی مدعیان دروغین از این موضوع در راستای اهداف خود بهره میبرند. آنها با بهرهگیری از ابزارهای تبلیغاتی، تلاش مضاعفی برای گسترش احساس محرومیتهای سیاسی و فرهنگی در جامعه انجام میدهند. برای مثال طرح این مسئله در شمال افریقا در تحریک قوم بربر و اعتقاد آنان به مهدویت «عبیدالله المهدی» بسیار مؤثر و کارساز بود.[4]
۳-۱. پیشداوریهای ذهنی؛ پیشداوری عبارت است از واکنشی که یک شخص به کسی یا چیزی پیش از هرگونه تجربه واقعی انجام میدهد. پیشداوری بیشتر با بار و مضمون منفی همراه است. این نوع برداشتها از یک سو زمینهساز بروز و استمرار تنشها و بحرانها بوده و از سوی دیگر منبع اصلی تفکرات غیر اصولی است و دامنزدن بههمین تفکرات، زمینه را برای ظهور مدعیان و جریانهای انحرافی فراهم میسازد.[5]
۴-۱. تبلیغات رسانهای؛ این مورد در جوامع رسانهایشده امروزی از اهمیت بیشتری برخوردار است. امروز دنیای اطراف ما را رسانهها شکل میدهند و در نضج و گسترش بسیاری از باورهای راست و دروغ نقشی بیبدیل دارند؛ بهگونهای که تمیز میان حقیقت و حقیقت رسانهای امری است.
در چنین شرایطی فضا از یک سو برای هدایت افکار عمومی بهسمت و سوی مورد نظر آماده است و از سوی دیگر، ابزاری کارآمد را در اختیار طماعان قرار میدهد تا به تبلیغ مرامها و باورهای ساختگی خود در فضای مسموم رسانهای حاکم بپردازند.
۵-۱. برخی نارساییها و کمبودهای اجتماعی؛ بیتردید هیچ جامعهای کامل نیست و بروز نابسامانی و نقصان در برخی حوزههای حساس از جمله؛ سیاست و اقتصاد اجتنابناپذیر است.
مشکل زمانی شکل میگیرد که نابسامانیها به بحران مبدل شده و طی چند مرحله تداوم یابند. این مسئله باعث رشد نگرش منفی در افراد جامعه و سرایت آن به تمامی حوزهها میگردد. اینجاست که مدعیان و غرضورزان، دست به کار شده و با دامنزدن به موج منفی و ایجاد ارتباط میان زمینههای بحرانساز با حوزههای اعتقادی و دینی، سهم خواهیهای خود را دنبال مینمایند.
۲. عوامل فردی (شخصیتی) ظهور مدعیان
با توجه به محوریت سرکردگان در فرقههای انحرافی، بیتردید خصایص شخصیتی آنها نقش مهمی در بروز ادعاهایشان دارد. برخی عوامل مؤثر در این حوزه را میتوان این گونه برشمرد:
۱-۲. سرخوردگی؛ بررسی سوابق بسیاری از مدعیان دروغین حاکی از وجود کارنامهای از سرخوردگیهای خانوادگی و اجتماعی در آنهاست. سرخوردگیها که بهسبب شرایط خاص خانوادگی و رشد تربیتی در فرد ایجاد میشوند. گاه به عقدههایی فروخورده مبدل میگردند که برخی افراد را به گشایش آنها از طرق نامشروع وامیدارند.
۲-۲. خوی قدرتطلبانه و رهبرمآبانه؛ اغلب مدعیان دروغین، دارای شخصیتی قدرتخواه با تمایلات رهبری و تسلط بر دیگران هستند.
۳-۲. طمع مادی؛ یکی از ویژگیهای شخصیتی مدعیان دروغین حب دنیا و بهتبع آن طمع کسب ثروت و مالاندوزی است و گردآوری مرید و سرسپرده بهترین راه برای تحقق این خواسته است.
۴-۲. داعیه سیاسی؛ برخی از مدعیان دروغین با داعیه سیاست و حاکمیت که برآمده از همان خوی قدرتطلبیشان است، از پوشش دین و معنویت برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهره میگیرند.
۵-۲. عناد با نظام و روحانیت؛ این مورد بهویژه در جوامع دینبنیان مانند ایران که سیاست و دیانتشان بههم آمیخته، نمود بیشتری داشته و شاهد ظهور معترضانی در ردای عرفان و دین هستیم که گاه داعیه امام زمانی نموده و زمانی مدعی دینی جدید و نجاتبخش هستند. جنسشان اما یکی است؛ ضدیت تمام قد با حاکمیت اسلامی و نهاد روحانیت.
۶-۲. شیفتگی نسبت به جریانهای خارجی؛ گاهی برخی افراد، شیفته و سرسپرده جریانها و مرامهای خارجی و معاند شده و خواسته یا ناخواسته به یکی از مهرههای آنها مبدل میگردند. علل شیفتگی هم متفاوت است از اثرپذیری از تبلیغات رسانهای گرفته تا تطمیع مالی، شهوانی و شهرتطلبی. جز اینها میتوان به علاقه به عوامفریبی، اباحهگری و تکلیفگریزی، غلبه بر دشمنان و مخالفان و… نیز اشاره نمود.
مدعیان دروغین در هزاره سوم
بهمنظور درک ملموستر ویژگیهای فوقالذکر، در این بخش، مصادیقی از ادعاهای برخی از تازهترین مدعیان دروغین ظاهر شده اخیر در هر دو جنس اشاره میشود که تداعیکننده بسیاری از موارد اشاره شده در بخش ریشهشناسی است.
البته مدعیان ریز و درشتی طی سالهای اخیر سربرآورده و رسانهای شدهاند. اما در اینجا تمرکز ما بر دو مورد است که ضمن تازه بودن بسیاری از شاخصهای بیانشده را شامل میشوند و لذا نمونه خوبی در این زمینه بهشمار میآیند.
مورد اول خانمی با هویت «فروغ. م» است که جزوهای حجیم با عنوان «امکان الثبوت و اثبات الکمال/ دقائق العرفان و صحبت الامکان» (بهصورت دستنویس) گردآوری کرده و مدعی راه نجات شده است.
این نوشته در نخستین نگاه حرافی و یاوههای «علیمحمد شیرازی» سر کرده بابیت را در ذهن تداعی میکند؛ حجم زیادی از جملات طولانی در بحر طویل با افعال پس و پیش و ثقیل و البته بیربط که هدف و عصاره آن را در یک جمله میتوان خلاصه کرد: «عناد با حکومت اسلامی و ولایت فقیه».
البته این یافتهها آنقدر کمجان است که حتی به اندازه باب نمیتواند، مدعی راه و بینشی تازه (انحرافی) باشد. در ادامه برای درک اشتراکات ویژگیهای مدعیان به برخی مصادیق نوشتههای وی اشاره میشود.
۱. عناد با نظام و حکومت اسلامی؛ این ویژگی که در جای جای متن با انواع و اقسام صفات رذیله از جمله سارقان، اربابان، دین ضلالت، فرقه ولایت، راهزنان دین و… از آنها یاد کرده است.
ضدیت با ولایت فقیه: «و آیا این قوم در ضلالت فرقه ولایتشان چه میخواهند بگویند، آیا فزون بر کلام خدا چیزی بلدند؟ آیا بس که مریضاند به هدایت خلق از خدا و پیامبر او سبقت جویندگانند و آیا غیر از این است که چون میگویند تنها از مسیر ولایت فقیه اعمال قبول است و میتوان به خدا رسید ولاغیر. راه او را کج نمودهاند و بودهاند از راهزنان دین و سارقین که دل مردم را از ایمان به شبهه بربایند.» (ص۱۱۳)
عناد با حکومت: «نام خود را چه بهتر و نزدیکتر در دسترس خیال خلق، آیت «الله» نامیدهاند. پس خلق بیگناه بهجای دین، مذهب دارند و تازه آن را هم درست ندارند که بهجای مذهب بهطریقه تفرقه از پس خیال خویش، تنها راه جستهاند.» (ص ۴۰) «و البته مقصر، جمیع حکومتهای دینی است که خود را پیش انداخته بهجای حاکمیت دینی بر خویشانشان حکومت برپا مینمایند.» (ص ۱۲۰)
۲. شهرتطلبی و داعیه ناجیبودن؛ دومین نکته بارز در این سیاهه تأکید بر مکتب «لا اله الا الله» است، بهعنوان دین حقیقی و نفی و تقبیح مذهب که آن را گمراهی از صراط مستقیم و راه خدا خوانده. هر چند مستقیماً به نوع مذهب اشاره نمیکند، اما مشخص است که منظور کدام مذهب است (تشیع). او مذهبی به نام «لا اله الا الله» را پیشنهاد میکند:
«کسی که مذهبش تنها کلمه لا اله الا الله باشد، مکتب او توحید و وجودش اخلاص و صداقت خواهد بود.» (ص۷۴)
همچنین در همین راستا نقش واسطهگری ائمه اطهار، از رهگذران مفهوم «ولایت» و در نهایت «ولایت فقیه» را انکار نموده و مورد تقبیح قرار میدهد:
«قرار دهند برای خویش شفیعانی در نزد حق و به این بهانه از یکدیگر بر خویشتن از غیر رب اعظم! پس هر کس به خدا نزدیکتر است، هرگز رشته اراده خدا را قطع نمیکند. نه اینکه خود را تنها به ستایش پیامآورندگان و متذکر آن مشغول نمود و هدف ایشان را از یاد دور نمود.» «بشر نباید برای رسیدن و پیوستن به کمک دیگران متوسل گردد.» (ص ۹)
مورد بعدی مردی با هویت «پیمان. پ» است. وی با ارسال نامهای به سران مملکتی و ضمیمه نمودن کتابی تحت عنوان «دین راستین و نوین مهر» خود را «امام زمان واقعی و ناجی نجات الهی» خوانده و برای تحقق رسالت خویش درخواست مساعدت نموده است.
این مدعی امام زمان را باید آخرین بازمانده نسل «اهورای» معروف دانست که سودای فتح یک شبه ایران را در سر میپروراند و البته جز رسوایی چیزی عایدش نشد. تفاوت او اما با اهورا، تلاش برای پیوند زدن ادعاهایش با عقاید شیعه است تا از این راه به خیال خود توجه بیشتری بخرد و شانس خود را بالا ببرد.
سراسر این به اصطلاح «کتاب»، پر است از توهین و افترا به روحانیت نظام جمهوری اسلامی ایران و حکومت دینی (مبتنی بر اسلام). همان رویکرد رایج در میان این دست معاندان و مخالفان دین و نظام که آنها را به اعتراضهای اینچنین واداشته. شاید بهترین توصیف برای او این باشد؛ گویا دل پری از نظام و دین اسلام داشته.
عصاره نوشتههای این مدعی «ناجی نجات الهی» عبارت است از مخالفت و ضدیت شدید با روحانیت، نظام و انقلاب حاکمیت اسلامی، مبتنی بر دین اسطورهسازی از ایران باستان، گرتهبرداری از برخی مفاهیم آیین زرتشتی، ادعای دین جدید (مهر)، کتاب جدید (با نام فروردین)، آیین و مناسک نوین، پیامبران تازه (مهربان، مهران یا مهیار یا مهربد) اماکن عبادتی اختراعی (مهرابه یا خرابات یا دیر مغان)، ادعای منجی بودن خودش و در نهایت دعوت به جنبشی براندازانه با عنوان «جنبش مهر جم» کرد.
برخی انحرافات این مدعی دروغین به شرح ذیل است:
۱. بدعت در شریعت: ذیل عنوان مرامهای اندیشه آیین مهر مینویسد: «خداوند مهر را به هر نامی و به هر شکلی برای تمرکز و مراقبه برای تسلط بر نفس بخوانی، فرقی ندارد چه با آفرین چه با زمزمههای قلبی و چه حرکات برای پرورش و تقویت جسم و جشنهای مختلف و رقص و سماء سماع دور آتش، فرقی به حال راستی دل با خدای مهر ندارد… خداوند تو برای توست دیگر ستایش و ثناگویی و دعا و التماس نمیخواهد.» (ص ۶۹)
۲. زیر سوال بردن معاد و بهشت و دوزخ: «یکی از بزرگترین پندارهای دینی، باور به آن دنیا یا بهشت و دوزخ و دادگاه آخرت و جهنم، به ویژه در قانون مکتب عدل اسلام است که تمام هستی ایران را فدای این خرافه ضدانسانی میکنند.» «ما دنیایی دیگر نداریم جز دنیایی که با تصورات و خیالات بیماران درست شده باشد.»
۳. تحریف معنای ذات احدیت و بندگی: «در آیین نوین، مهر خدا بخشنده است و خدا مال ماست و خدا مسئول و دلسوز برای رشد ماست. خداوند انقدر میبخشد که فرد را وادار کند به دستور قلب خود عمل کند و از آن فرار نکند و نترسد.»
۴. بدعت گذاری از طریق ایجاد مرامی انحرافی: «اولین کار زیربنایی، همانا پایه گذاری فرهنگ دین مهری است.» «دین و آیین مهری برای استقرار خود به راهنمایی فرهنگی و راهکار نیاز دارد. فروردین کتاب احکام نیست. این کتاب جایگزین تمام مطالب اهریمنی فرهنگ حاکم حاضر میشود.» «آیین مهر، مجری و واسطه و دینیاار ندارد؛ چون هر کسی اندیشه و ندای درونی مخصوص خود را دارد. تنها نیاز آیین مهر، راهنمایی و کمک و پشتیبانی است. این راهنمایان که تربیتشده میباشند بهنام مهربان یا مهران یا مهیار یا مهربد نامیده میشوند… آنها در مکانهای مقدسی بهنام مهرابه یا خرابات یا دیرمغان مستقرند….
حرم خراسان نیز همچون واتیکان! مکان مناسبی برای مرکزیت و نشست گاه پیر یا پدر پدران یا پیرمغان [مراد خود نویسنده میباشد]… انسانها احتیاج دارند، روزانه دوبار به نیایش قدرت خداوند مهر خود بپردازند… روزی دو بار صبحگاه و شبانگاه یا هنگام طلوع و غروب خورشید رو به شرق و و رو به سمبل قدرت و روشنایی مراقبه کنند.» (ص ۹۸- ۹۹)
۴. سیاسی – امنیتی: مصادیق زیادی از تحریک به جنبش و انقلاب در کتاب وجود دارد، از آن جمله است: «انقلابی مهری لازم است تا آزادی از همه نیازها و فقرها …. برطرف شود.» «پروردگار مهر یا گردونه مهر، خدای جنگ و پیروزی بر دشمنان پیمانشکن و دروغ گویان و متجاوزان و خیانکاران است.» (ص ۱۰۱) «مردم…. برای براندازی این حکومت تاریکی میتوانند با اتحاد و مسئولیت ملی این تباهی را از خود به راحتی به دور سازند…. بدون اجبار شدید، شاید این بیداری و برپایی مسئولیت ملی به عقب بیفتد نمود. [رگههایی از خوی دیکتاتوری در نویسنده!]» (ص ۱۲۵)
بهترین وصف این ناجی نوظهور را از زبان خودش نوشته و قضاوت را به مخاطب آگاه محول مینماییم: «من در همان آغاز حکومت ویرانگری عدل اسلام با پیبردن به هدف این حکومت، کلیه اعتقاد به خدا و دین را از ذهنم بیرون کردهام و از هر چه دین و خدا متنفر شدم. رشته و علاقهام ریاضی بود اما بنا به ضرورت ملی به این راه کشیده شدم و سرانجام به حقیقتی که در دفتر شرح دادهام رسیدهام.»(ص۹۵) اما با این اعتراف تاریخی دیگر ضرورتی برای ردیف کردن ادله و براهین عقلی و نقلی برای اثبات بطلان چنین اندیشهای وجود ندارد.
آثار و پیامدها
بیتردید، ظهور، فعالیت و تحرکات این داعیهداران دین و عرفان، آثار و پیامدهایی در ابعاد مختلف اعتقادی و اجتماعی در پی خواهد داشت. ساخت عرفان و باورهای شیعی اولین و مهمترین نقطه آسیبپذیر است که تداوم روند این جریانها، بدون شفافسازی از حقیقتشان در کنار خلأ تبیین عرفان حقیقی، خطراتی را متوجه آن میسازد. حوزههای اجتماعی و امنیتی نیز از این مسئله مستثنی نبوده و تحت تأثیر شایعات و تبلیغات مدعیان، گاه شاهد به راه افتادن امواجی در افکار عمومی هستیم.
اشاعه شبهات بیاعتمادی نسبت به مسئولان و حاکمیت، منفینگری نسبت به قشر روحانی، تزلزل در باورها و ارزشهای راستین اجتماعی و دینی، شکاف در عظمت برخی اعتقادات پایهای بهویژه مهدویت و سبک زندگی مهدوی و ترویج رویکردهای اعتراضی و آشوبمابانه در جامعه، از جمله آثار و پیامدهای اجتماعی حاصل از این امر میباشد.
باید ایستاد…
در مقابل این هجمه نهتنها باید ایستاد و ایستادگی کرد، بلکه با اقداماتی مناسب مجال عرضاندام را از آنها گرفت. اطلاعرسانی و آگاهیبخشی پیرامون ماهیت و اهداف مدعیان دروغین دین و عرفان و روکردن وجه بطلانشان راهکار اولیه است. مهمتر از آن پر کردن خلأهای معنوی با عرضه عرفان ناب اسلامی از یک سو و تبیین مهدویت با تمام ابعاد آن، سبک زندگی مهدوی، مفهوم انتظار، منتظران حقیقی و… از سوی دیگر است که هرگونه روزنهای را بر این مدعیان دروغین مسدود میسازد.
[1]. سوره مبارکه حجر، آیه ۲۹
[2]. قدیمیترین ادعای مهدویت درباره شخص پیامبر (ص)، مطرح شده سایت جنبش سایبری ۳۱۳، منبع: جعفریان، رسول، مهدیان دروغین ۲۳/ ۲/ ۱۳۹۶.
[3]. پارسا، محمد، زمینه روانشناسی (روانشناسی عمومی)، تهران انتشارات پیوند، ۱۳۶۶ ش، ص ۲۵.
[4]. عوامل پیدایش مدعیان دروغین مهدویت، جنبش سایبری ۳۱۳، مردادماه ۱۳۹۴.
[5]. همان
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com