انسان ها در طول حیاتشان بر این کره خاکی همواره با اعتقادات و اندیشه های مختلف زندگی را سپری نموده و مسیرهایی برگزیده اند. دین و دینداری نیز یکی از دغدغه های اصلی آدمی در طول زندگی به شمار می رفته است.

در این میان و در طول تاریخ گروه هایی از انسانها ولو اندک در مقابل مقوله دین ایستادگی نموده و ساز مخالف زده اند. کفار و زندیق ها از جمله این گروه ها بوده اند که در هر دوره ای از حیات بشر اگرچه در حد محدود اما همواره به مخالفت با دین و دیانت و وجود خالقی برای جهان پرداخته و بر طبل مبارزه با دینداران و خداپرستان کوبیده اند. دین و مذهب همواره از نیرومندترین عوامل ایجاد نظم و ثبات در ابعاد گوناگون روابط اجتماعی و سیاسی بوده و باورهای مذهبی تداوم اجتماع را از طریق معنابخشی به حیات جمعی و قاعده مندسازی مناسبات گروهی تضمین کرده اند. اما تفاسیر مختلف از دین موجب شکل گیری نحله ها و فرقه های مختلف شده که پیامد آن شقاق اجتماعی بی ثباتی و ناپایداری سیاسی است.

متاسفانه در عصر حاضر و در فضایی که هر روز مخالفان دین و دینداری شبهاتی را پیرامون ادیان و خرافی بودن آنها مطرح می کنند خیزش و موج گسترده ای از دین ستیزان و خداناباوران مشاهده می شود که این بار با یدک کشیدن نام «آتئیست» بر جوامع دینی به ویژه اسلامی هجوم آورده و اهداف شوم خود را دنبال می نمایند. آنچه مبرهن است خداناباوری امروزه چه از لحاظ کمیت و چه کیفیت و نیز نوع اندیشه ها و رویکردهای علمی و سیاسی تفاوت اساسی با کفار و زندیقها در دوران گذشته دارد. نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و تحرکات گسترده گروههای آتئیستی در دهه های اخیر لزوم توجه به فعالیتهای این گروه ها شناخت اندیشه ها و جهت گیری های کلی آنها را روشن می سازد.

قدر مسلم آنکه نوع مباحث علمی و گره زدن کفر و بی خدایی به علم و دانشمندان جهان از سویی اعتقادات جوانان را به خطر انداخته و از سوی دیگر رویکردهای سیاسی آتئیست ها، نظام اسلامی را با چالش هایی مواجه می نماید.

با عنایت به آنچه گذشت باید دید که وضعیت این جریانها در کشور ایران چگونه است و راهبردهای مدیریت این نوع از فرقه های نوظهور درجمهوری اسلامی ایران کدام اند؟ در این بحث تلاش شده تا موضوع «بی خدایی» ذیل پرونده «جریان شناسی آتئیسم» مورد نقد و بررسی قرار گرفته و اطلاعاتی درخور در این زمینه به مخاطبان محترم ارائه گردد.

مفاهیم و تاریخچه آتئیسم

دو واژه «آتئیسم» و «بی دین» عموماً در کنار هم به کار می روند. در یک تعریف کلی و بسیار ساده عدم اعتقاد به وجود روح و یا خدا را «آتئیسم» می نامند. منظور از «بی دین»(1) نیز کسی است که به نوعی از خدا یا خدایان اعتقاد دارد، اما به هیچ دینی اعتقاد ندارد و «آتئیست ها»(2) هم کسانی هستند که به هیچ نوعی از خدا یا خدایان معتقد نیستند. دیگر واژه نزدیک به آتئیسم «آگنوستیسم»(3) است که به معنای «ندانم گرا» می باشد.

ندانم گرایان عمدتا بر این باورند که خداوند نه اثبات میشود و نه رد.

«خدا ناباوری» یا «بی خدایی» یا «خدا انکاری» در معنای عام رد باور به وجود خدا است. در معنایی محدودتر بی خدایی اعتقاد به این موضع است که هیچ خدایی وجود ندارد در جامع ترین معنا بی خدایی عدم باور به وجود هر گونه خداست. بی خدایی نقطه مقابل خداباوری است که در کلی ترین شکل اعتقاد به وجود حداقل یک خدا است.

کلمه «آتئیسم» در زبان انگلیسی از واژه یونانی deos) ) گرفته شده که به معنای بی خدایان است. این واژه در گذشته با دلالت ضمنی منفی در اطلاق به کسانی به کار رفته که نسبت به خدایان مورد پرستش در جامعه بی اعتقاد می شدند. با گسترش آزادی اندیشه و پرسش گری شک گرایانه و متعاقباً انتقادات از دین کاربرد این اصطلاح محدودتر و هدفمند شد و نخستین بار در قرن ۱۸ میلادی افرادی به طور رسمی خود را با واژه «بی خدا» تعریف کردند.

آتئیسم، مبانی خود را از افرادی همچون «کانت» و «هیوم» گرفته است و در دوران معاصر شخصیت هایی مثل «برتراند راسل» و «ریچارد داوکینز» از آن دفاع کرده اند.

براهین بی خدایی گسترده اند و طیف وسیعی از استدلال های فلسفی اجتماعی و تاریخی را در بر می گیرند با وجود اینکه بسیاری از بی خدایان فلسفه های سکولار را برگزیده اند اما برای بی خدایی هیچ ایدئولوژی یا مسلک فکری و رفتاری واحدی وجود ندارد. بسیاری از بی خدایان بر این باورند که بی خدایی نسبت به خداباوری یک جهان بینی بهینه تر است. به عقیده بی خدایان، نیازی نیست که آن ها ثابت کنند. خدا وجود ندارد و این خداباوران هستند که باید برای باور خود دلیل بیاورند. در فرهنگ غربی، غالبا بی خدایان را منحصرا بی دین یا ماده باور می پندارند در حالی که در برخی نظام های ایمانی نیز بی خدایی وجود داشته است. بی خدایی، مفاهیم گوناگونی دارد. به همین خاطر، تعیین شمار دقیق بی خدایان، کاری دشوار است. بر اساس یکی از برآوردها، در حدود 3/2 درصد جمعیت جهان بی خدا هستند. در حالی که ۱۱٫9 درصد خود را می دین توصیف می کنند.

انواع بی خدایی

برای بی خدایی، تقسیمات متعددی را بر اساس مبانی مختلف می توان بیان کرد. در یک طبقه بندی بی خدایی به دو دسته عملی و نظری تقسیم می شود.

1- بی خدایی عملی یا پراگماتیک با «آپاتئیسم» (خدا نامهم دانی) در این باور افراد طوری زندگی میکنند که گویی هیچ خدایی وجود ندارد و پدیده های طبیعی را بدون توسل به الهیات توضیح می دهند. این جهان بینی وجود خدایان را رد نکرده اما آن را غیر ضروری با بیهوده تلقی می کند؛ به اعتقاد آنان، خدایان نه دلیلی برای زندگی ارائه می دهند و نه در زندگی روزمره تأثیری دارند. گونه ای از بی خدایی عملی که در جامعه علمی وجود دارد. طبیعت گرایی متافیزیکی است.

2- بی خدایی نظری با تئوریک: به اقامه براهین صریح علیه وجود خدایان می پردازد و استدلال های رایج خداباورانه مانند برهان نظم و شرط بندی پاسکال را پاسخ می دهد. در واقع بی خدایی نظری نوعی هستی شناسی و به بیان دقیق تر، یک نوع هستی شناسی فیزیکی است. این در حالی است که خداباوران دلایل محکم و متقنی مانند برهان امکان و وجوب برهان صدیقین و برای اثبات خداوند ذکر کرده اند.

  بی خدایی انواع دیگری راه هم شامل می شود که از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد.

3- بی خدایی معرفت شناختی: بی خدایی معرفت شناختی استدلال می کنند که مردم نمی توانند وجود خدا را بدانند یا تعیین کنند. در واقع، پایه بی خدایی معرفت شناختی ندانم گرایی است که اشکال مختلفی به خود می گیرد. این گونه بی خدایی بر این است که از نظر اصولی خدایان شناخت پذیر نیستند و در نتیجه نمی توان به وجودشان پی برد. شک گرایی بر اساسی ایده ای هیوم ادعا می کنند که قطعیت درباره هر موضوعی غیر ممکن است، بنابر این فرد نمی تواند به طور قطع بداند که خدا وجود دارد یا ندارد ؟

4- بی خدایی تئودسی: این نوع از بی خدایان بر این باورند که جهان با تجاربی که در آن است. نمی تواند با ویژگی هایی که معمولاً به خدا یا خدایان الهی دانان نسبت داده شده سازگار باشد. آن ها استدلال می کنند که یک خدای عالم مطلق، قادر مطلق و خیر اعلی با جهانی که در آن شر ، درد و رنج وجود دارد و مهر الهی از بسیاری افراد پنهان است همخوانی ندارد. برهان مشابهی به بودا (بنیان گذار بودیسم)، «پیکور» هیوم و دیگران نسبت داده شده است موارد دیگری همچون برهان طراحی ضعیف و برهان وحی های متناقض را نیز می توان کم و بیش در این حوزه دانست.

5–  بی خدایی متافیزیکی: شامل تمام دکترین هایی است که به یگانه انگاری متافیزیکی (همگنی واقعیت) معتقد هستند. بی خدایی فیزیکی دو حالت دارد:

 (۱) مطلق: که به انکار صریح وجود خدا می پردازد و وابسته به یگانه انگاری ماده باور (تمام گرایشهای ماده گرا از دوران کهن تا عصر حاضر) است

(۲) انکار ضمنی خدا (نسبی) ضمن اینکه وجود یک مطلق را می پذیرند اما در تمام فلسفه ها، وجود خداوند را انکار می کنند. معتقدند چنین مطلقی ویژگی هایی را که به یک خدا نسبت داده می شوند (از جمله تعالی، کاراکتر شخصیتی و یگانگی) ندارد. بی خدایی نسبی با یگانه انگاری اید ئالیستی (همه خدایی، خدا فراگیردانی، دادار باوری) پیوند داده شده است.

6-  بی خدایی منطقی با پوزیتیویستی از جمله برهان های بی خدایی که می توان تحت عناوین معرفت شناختی و هستی شناختی دسته بندی کرد. پوزیتیویسم منطقی و خدا ناشناس دانی است که واژگان پایه ای چون «خدا» و عباراتی مانند «خدا، قادر مطلق است» را بدون معنی یا غیر مفهوم می داند. ناشناخت گرایی الهیاتی بر این باور است که عباراتی چون «خدا وجود دارد» بیان گر گزاره خاصی نبوده و پوچ و بدون معنی شناختی هستند. استدلال شده که چنین افرادی هم در اشکال مختلف بی خدایی و هم ندانم گرایی قرار می گیرند.

7- بی خدایی ارزش شناختی یا سازنده: این نوع بی خدایی وجود خدا را به نفع «مطلقیت والاتر» مثل انسانیت رد می کند. بی خدایی ارزش شناختی حامی انسانیت به عنوان سرچشمه مطلق اخلاقیات و ارزش هاست و به افراد اجازه می دهد مشکلات را بدون توسل به خدا حل نمایند.

8- بی خدایی نو: بی خدایی نو عنوانی است که به جنبشی در اوایل سده ۲۱ اطلاق می گردد. در این جنبش نویسندگان بی خدا از این دیدگاه حمایت می کنند که «دین نبایستی صرفا تحمل شود، بلکه باید با آن مقابله کرد، مورد انتقاد قرار بگیرد و هر جا که آثارش نفوذ کرد باید با استدلال منطقی افشا شود.» این جنبش با نام افرادی چون «ریچارد داوکینز»، «دنیل دنت»، «قسم هریس»، «کریستوفر هیچنز» و «ویکتور استنجر» پیوند خورده است. بسیاری از کتبی که به فهرست پرفروش ترین ها راه یافتند. بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ میلادی از این نویسندگان منتشر شده اند که پایه بسیاری از مباحث بی خدایی نو را تشکیل می دهند.

اصول آتئیستها

«جولیان بگینی»، فیلسوف شهیر بریتانیایی درباره ا آتئیسم می نویسد: هیچ ایدئولوژی با چارچوب رفتاری وجود ندارد که همه آتئیسم ها از آن پیروی کننده لذا بسیاری از آتئیسم سکولار هستند و به عقایدی چون انسان گرایی، عقل گرایی و طبیعت گرایی گرایش دارند اما هیچ ایدئولوژی با چارچوب فکری و رفتاری وجود ندارد که آتئیست ها بر آن متفق بوده یا یتان پایبند باشند. گرچه انتهای آنتیسم، پسوند «ایسم» آمده اما این پسوند به معنی و مفهوم ایدئولوژی نیست.

ساده ترین اصول و اعتقادات آنتیسم را می توان به شرح ذیل برشمرد. .

  • آتئیسم در توضیح اینکه جهان چگونه و چرا وجود دارد، از توجیهی به نام «الله»، «خدا» و «آفریدگار» استفاده نمی کند.
  • آتئیسم ها معتقدند که انسانها می توانند اصول اخلاقی و قوانینی وضع کنند و به کمک آنها زندگی انسانی و درستی داشته باشند و هیچ نیازی به کتاب ها و قوانین آسمانی نیست.
  • هیچ شاهدی برای تایید مطالب گفته شده توسط ادیان وجود ندارد.
  • آتئیسم ها معتقدند ادیان فاقد هر گونه منطق و استدلال هستند.
  • به اعتقاد آتئیست ها، ادیان ضررهای بسیاری به دنیا وارد کرده اند.
  • آتئیسم ها معتقدند که زندگی بی معنی است.
  • بیشتر آتئیسم ها سکولار هستند و معتقدند نباید هیچ امکان خاصی در اختیار نهادهای مذهبی قرار گیرد.
  • شاید ساده ترین اساس آتئیسم این باشد که در مورد چرایی وجود و چگونگی آفرینش دنیا، باید به دنبال جوابی مشخصی باشیم و حتی اگر پاسخی یافت نکردیم دلیلی ندارد که به یک موجود خیالی در آسمان ها متوسل شویم
  • از نظر آتئیسم ها، عدم اعتقاد به خدا باعث نخواهد شد که فرضا همه انسان ها یکدیگر را بکشند و به غارت مغازه ها بپردازند.
  • آتئیسم ، منکر تجارب روحی است.
  • معتقدند که چیزی فراتر از زندگی انسان و فهم او وجود ندارد.
  • آنها این حقیقت را که مذهب برای جامعه مفید است، رد می کنند.
  • معتقدند که همه چیز اتفاقی به وجود آمده است.

مهم ترین سازمانها و مؤسسات بی خدا (خداناباوری) در جهان

یکی از نکات بارز درباره بی خدایان تبلیغات گسترده این گروه ها در دوران معاصر است. امروز آتئیسم ها سازمانها و مؤسسات متعددی دارند و به ترویج اندیشه ها و تفکرات خود برای مقابله با ادیان می پردازند. در ادامه برای آشنایی مخاطبان برخی از سرشناس ترین سازمان های بی خدایی مورد اشاره قرار می گیرد.

  • اتحاد جهانی بی خدا: شبکه ای از گروه های مستقل بی خدا در سراسر دنیا که در سال ۱۹۹۱م تأسیس شده است. در اساس نامه این سازمان عنوان شده هدف تبدیل اجتماع به جامعه ای است که بی خدایی را درک می کند و به آن احترام می گذارد؛ جامعه ای که جهان بینی بر اساس ارزش های عقل تجربه گرایی و طبیعت گرایی را حمایت می کند و جدایی دین از حکومت و حقوق بی خدایان را به عنوان اعضای جامعه آزاد، دموکرات و باز محترم شمرده و از آن حفاظت می کند
  • بنیاد خرد و دانش ریچارد داوکینز: مؤسسه ای غیر انتفاعی است. که ریچارد داوکینز زیست شناس بی خدای بریتانیایی در سال ۲۰۰۶م بنیان ه نهاده است. یکی از نخستین اقدامات این بنیاد، کسب حق پخش مستندهای داوکینز و انتشار رایگان آن در وبگاه خود می باشد. زمینه فعالیت بنیاد مذکور عموماً شامل پشتیبانی مالی از پژوهش های علمی و فعالیت های بی خدایانه است.
  • کافران اینترنت(4) : سازمان آموزشی غیر انتفاعی واقع در کلرادو اسپرینگز است که در سال ۱۹۹۵م توسط «جفری جی لاودر» و «یریت اموین» تاسیس گردید. مأموریت آن، اشاعه باور عدم وجود نیروها یا موجودات ماوراء الطبیعه از طریق اینترنت است. وبگاه این سازمان، حاوی منابع آموزشی در خصوص ندانم گرایی، بی خدایی، آزاداندیشی، انسان گرایی، سکولاریسم و دیگر دیدگاه های خدا ناباور به ویژه مرتبط با شک گرایان و ناباوران به فراطبیعه است. این منابع شامل ردیه هایی بر برهان های ارائه شده توسط مدافعان مذهبی و فلاسفه خداباور، متن مناظره ها بین مؤمنان و خداناباوران و پاسخ به مخالفان جهان بینی طبیعت گر است.
  • گروه پاسخ عقلانی: یک گروه فعال بی خداست که با هر آنچه غیر منطقی می داند به مقابله می پردازد. بنیان گذار این گروه، فردی به نام «هبرایان سپس» است. پروژه پاسخ عقلانی با اقدام برایان فلمینگ فیلمساز در( دسامبر ۲۰۰۶م) با چالش توهین به مقدسات، خبرساز شد.
  • چالش توهین به مقدسات: در دسامبر ۲۰۰۶م. به عنوان پروژه ای اینترنتی آغاز به کار کرد؛ هدف این پروژه، شهامت یافتن بی خدایان برای ابراز وجود و اعلام بی خدایی خود بود. این چالش از بی خدایان می خواست ویدئوهای حاوی توهین به مقدسات خود را به سایت یوتیوب بفرستند. ۱۰۰۱ نفر اولی که ویدئو فرستادند، یک دی وی دی از مستند «فلمینگ خدایی که آنجا نبوده» هدیه گرفتند. افرادی چون «این ژیلت» «کریستوفر هیچنز» (نویسنده) و دنیل دنت» (فیلسوف) نیز در این پروژه شرکت کردند. این ویدئو، اولین ویدئوی «هیت کاندل»، کمدین و شخصیت مشهور اینترنتی بی خدا بود.
  • اتحادیه جهانی انسان گرا و اخلاق گراها(5) این نهاد خود را یک فراسازمان مردم نهاد برای انواع سازمان های انسان گرا، بی خدا، خردگرا، سکولار، شک گرا، آزاد اندیش و پیرو فرهنگ اخلاقی در تمام دنیا معرفی کرده است. اتحادیه مذکور در سال ۱۹۵۲م در امستردام بنیان گذاری شد و متشکل از بیش از ۱۰۰ سازمان در ۲۰ کشور دنیاست. ریاست شورای بنیان گذار این اتحادیه بر عهده جولین هاکسلی (اولین مدیر -یونسکو) بوده است. این سازمان دارای مقام مشورتی در شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل است و هر سه سال یکبار کنفرانسی در یکی سازمان های عضو خود برگزار می کند.
  • بنیاد رهایی از دین: یک سازمان اندیشه آزاد آمریکایی مستقر در مدیسن ویسکانسین است. اهداف این سازمان مطابق با آیین نامه پشتیبانی جدایی دین از سیاست و آموزش عمومی در رابطه با موضوع های بی خدایی، ندانم گرایی و خداناباوری می باشد. این بنیاد، روزنامه ای به نام (فریتات تودی ) منتشر می کند. دنبال کردن مسائل حقوقی و ترتیب دادن مناظره ها در موضوعات مرتبط از دیگر اقدامات سازمان مذکور می باشد.
  • کمپین اتوبوس بی خدا با هدف گذاشتن پیام «صلح آمیز و شاد کام» از بی خدایی بر روی اتوبوسهای انگلستان در پاسخ به تبلیغات مسیحیت تبشیری در اتوبوس ها تشکیل شد. این کمپین توسط «دارین شراین»، نویسنده کمدی در ۲۱ اکتبر ۲۰۰۸م با حمایت رسمی انجمن انسان گرایان بریتانیا و ریچارد داوکینز آغاز به کار کرد.
  •  راهپیمایی خرد: راهپیمایی خرد، یک گردهمایی برای جشن گرفتن بی دینی خدا ناباوری و سکولاریته بود که در ۲۴ مارس ۲۰۱۲م در پارک ملی واشنگتن دی سی برگزار شد. این تجمع از سوی سازمان های بزرگ بی خدایی و سکولار ایالات متحده آمریکا حمایت و هماهنگ شده بود. و به عنوان «وودستاک برای بی خدایان و شک گرایان» لقب گرفت.

استعاره ها و مفاهیم مورد استفاده آتئیست ها

آتئیست های برای اثبات خود و رد منتقدان از تمثیل هایی استفاده و بر اساس آن استدلال می نمایند. مهم ترین و مشهورترین آن «قوری راسل» نام دارد که دیگران به گرته برداری از آن پرداخته اند. در اینجا به دو تمثیل اصلی بی خدایی اشاره می گردد.

– قوری راسل که آن را «قوری چای آسمانی» نیز خوانده اند، تمثیلی است که فیلسوف معاصر، «برتراند راسل» برای نخستین بار بیان کرد. منظور از این تمثیل رد نظری بود که ارائه دلیل بر نبود خدا با بار اثبات فلسفی را بر عهده شکاکان می داند. راسل توضیح می دهد که بار اثبات ادعایی غیر قابل ابطال بر عهده مدعی است. به دیگران راسل در مقاله ایتحت عنوان «آیا خدایی هست؟ که به سفارش مجله ایلوستربند» در سال ۱۹۵۲ نوشت و هرگز منتشر نشد. چنین عنوان کرد:

«اگر من مدعی می شدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ، یک قوری چینی دور خورشید می گردد. هیچ کس قادر نبود ادعای مرا رد کند، مشروط به آنکه حواسم می بود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قوی ترین تلسکوپ ها هم قابل رؤیت نیست، اما اگر تا آنجا پیش می رفتم که می گفتم چون مدعای من ابطال ناپذیر است. جایز نیست عقل بشر به آن شک کند. به حق به یاوه گویی متهم می شدم. با این حال، اگر وجود این قوری در کتب قدما تأیید شده بود و آن را حقیقتی قدسی شمرده و هر یکشنبه در کلیسا درباره آن به وعظ می پرداختند و در مدارس، آن را به ذهن کودکان فرو می کردند تردید در وجود آن نشانه نامتعارف بودن تلقی می شد و شخص شکاک را در عصر روشنگری به نزد روان پزشک و در دوره پیش از آن به دادگاه تفتیش عقاید می فرستادند. تمثیل قوری چای باوری راسل در مقابله با مذهب، کماکان مینای بسیاری از مناظرات بین افراد با ایمان و دگراندیش است. ریچارد داوکینز نیز از این قیاس در کتاب معروف خود تحت عنوان «کشیش شیطان» استفاده کرده است. داوکینز به خاطر استفاده از این قیاس، مورد انتقاد برخی از الهی دانان، از جمله «آلیستر مک گرات» در کتاب «تو هم داوکینز» قرار گرفت. با استقبال از مفهوم قوری چای باوری تقلیدهای دیگری انجام گرفته که از آن جمله می توان به اسب تک شاخ «صورتی نامرتی»، «هیولای اسپاگتی پرنده» و «اژدها در کاراز» من اشاره کرد.

-اسب تک شاخ صورتی نامرتی(8) یکی از تمثیل های فلسفی است. که به پیروی از قوری چای برتراند راسل مطرح شده است. بر اساس این تمثیل اسب تک شاخ صورتی نامرئی و خدا فراطبیعی و اثبات ناپذیر هستند. و باور به خدا همان اندازه بی بنیاد است که باور به چنین اسپی، سست می باشد.

این تمثیل به صورت یک پارادوکس ساخته شده، زیرا اسب مذکوره توامان نامرتی و صورتی است. تفاوت اصلی اسب تک شاخ صورتی نامرئی با مواردی چون هیولای اسپاکتی پرنده نیز در همین جاست؛ زیرا در مورد هیولا، سخن از نفی ناپذیری به طور مطلق است اما اسب مذکور را به علت اینکه مفهومی خود متناقض است صورتی و در عین حال نامرئی می توان رد کرد؛ امری که در مورد اسب تک شاخ معمولی ناممکن است. به عبارت دیگر طراحان این ایده بیشتر به دنبال تبیین مفهوم بی خدایی مثبت گرا بوده اند نه بی خدایی منفی گرا یا ندانم گرایی.

پی نوشت

. Nane Religious1

. Atheists2

3- اگنوستیک ها کسانی هستند که اعتقاد دارند نمی توان دانست خدا (یان) وجود دارند. با خیر. هیچ مرز دقیقی میان آتئیست و اکنوستیک نمی توان در نظر گرفت و هر دو گروه، نگاهی یکسان به زندگی دارند.

. Internet Infidels4

. IHEU5

. ECOSOC6

. Freethought Today7

. IPU: The Invisible Pink Unicom.8

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.