سلفی‌گری۲

خلاصه :

سلفی گری ایرانی (1) یا وهابیت وطنی یا فرقه قرآنیون، منظور گروهی از شیعیان هستند که  نگاهی بدبینانه به اعتقادات و معارف و میراث حدیثی شیعه دارد و در صد سال اخیر شکل منسجم تری گرفته است و داعیه داران این تفکر که در پی احیای تفکر “حسبنا کتاب الله (2) (فقط قرآن کافی است) هستند، بسیار علاقه مندند که خود را نه شیعه بدانند و نه سنی ؛ بلکه مسلمان و پیرو قرآن معرفی کنند، ولی در عمل آنچه بدان معتقد می شوند و از آن تبعیت می کنند، تفکرات تند جریان های سَلَفی و وهّابی است. این جریان با این نگاه بدبینانه به میراث حدیثی شیعه، در تلاش برای انکار و رد بسیاری از اعتقادات شیعه برآمده است و با نگاهی به اصطلاح نو اندیش با سوء برداشت از آیات قرآن و نادیده گرفتن روایات شیعه، بدون تبعیت از روش های علمی معتبردرون شیعی به انتقاد از مبانی کلامی و معتقدات شیعیان می پردازد و در نهایت آنچه ماحصل این تفکر نمایان می شود، شخصی به ظاهر شیعی ولی با تفکرات وهابی و سَلَفی است که بسیاری از اعتقادات شیعیان را در طول تاریخ ندارد و آن ها را به چالش می کشد.

کلید واژگان: سلفی گری ایرانی، وهابیت وطنی، جریان قرآنیون، قرآن بسندگی

 

مقدمه :

جریانی که از صدسال اخیر به واسطه ارتباط ایرانی های تحصیل کرده با فرهنگ غرب و سپس آشنایی آنان با تفکرات مذاهب اسلامی و جریانات مختلف مذهبی، در ایران در حال شکل گیری هست، نوعی تفکر روشن فکری همراه با بدبینی نسبت به اعتقادات و معارف و میراث حدیثی شیعه است که با شعارهایی چون بازگشت به قرآن و مبارزه با خرافات در اعتقادات شیعه شروع می شود و سپس نسبت به میراث حدیثی شیعه بدبین می شود و روایات شیعه را غیر معتبر می داند و نگاه حداقلی به آن دارد و بعد از آن وارد مرحله تشکیک در اعتقادات شیعه می شوند و به زعم خود آن را با اسلام حقیقی در تضاد می دانند و در صدد نفی کلی آن یا کمرنگ کردن آن برآمده، وآنگونه که خود می پسندند بدان معتقد می شوند. این جریان سپس با تفکرات جریانات سَلَفی و وهّابی همراه شده و اعتقادات اصیل شیعی را همچون امامت، مهدویت، توسل، عاشورا و علم امام و …را مورد مناقشه قرار می دهند و رد می کنند.

جالب است که جریان وهابیت وطنی، در فرآیند علمی خود، خود را مقید به روش علمی درون شیعی نمی داند و این یا به سبب بی اطلاعی است یا خود را دانشمند تر از آن می داند که روش علمی علمای شیعه را در اثبات گزاره های مختلف دینی بپیمایند، همین گروهی که نسبت به روش علمی شیعه بی تفاوت است, به راحتی برای اثبات حرف های خود به کتب ضعیف غیر شیعیان بدون پیمودن روش علمی و اثبات صحت و سقم روایاتِ آن، استناد می کنند و حرف خود را بر کرسی می نشانند، جریان وهابیت وطنی در واقع ترجمان ضرب المثل معروف فارسی است که می گوید مرغ همسایه غاز است. جریان قرآنیون یا سلفی گری ایرانی یا وهابیت وطنی معمولا قشر تحصیل کرده دانشگاهی یا بعضا درس خوانده های حوزه علمیه شیعه هستند که متاسفانه به پختگی علمی و تحقیق روش مند نرسیده و چون جنبه هایی از اعتراض و دگرگونی و تحول خواهی در درونشان شعله ور شده است، راه تردید و تشکیک در مبانی اعتقادی پیموده و عاری از تحلیل عمیق و اثبات روشمند معتقدات خود هستند، گاهی  برای رد اعتقادات شیعه سعی می کنند درون شیعی بحث کنند و گاهی برون شیعی و دچار نوعی سرگردانی در اعتقادات هستند.شعار من نه شیعه هستم نه سنی که این جریان سر می دهند، شعاری گمراه کننده است که باید از شخصی که چنین شعاری می دهد پرسید تو در اعتقادات و احکام شرعی ات چگونه عمل می کنی؟ روش نماز خواندنت چگونه است؟ وضویت؟ اعتقادت به توحید؟ به نبوت؟ به امامت؟ به معاد؟ و … به راحتی با طرح چنین سوالاتی حال او روشن می شود که به چه مذهبی وابسته است.

این جریان با افرادی چون سید اسدالله خرقانی و شیخ محمد خالصی زاده و شریعت سنگلجی و یوسف شعار شروع شد و با قلمداران و سید ابوالفضل برقعی و سید مصطفی طباطبایی تداوم یافته است و در عصر حاضر نیز افراد دیگری در این عرصه فعال هستند.  (جریانشناسی سلفی گری ایرانی،93)

  • برخی مبانی اعتقادی جریان سلفی گری ایرانی یا وهابیت وطنی:

 

۱-قرآن بسندگی :

ابتدا به جهت روشن شدن بحث باید بگوییم ما در اسلام چیزی به اسم قرآن بسندگی نداریم، رسول اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله در حدیث ثقلین که بین شیعه و سنی مورد قبول است دو مرجع علمی و الهی را بین مسلمین گذاشتند تا مرجع مسلمین باشند و آنان را از خطا و اشتباه حفظ کنند و گمراه نشوند، آن دو؛ کتاب خدا و اهل بیت علیهم السلام هستند،اما جریان قرآنیون یا وهابیت وطنی یا سلفی گرایان ایرانی، ثِقل دوم حدیث ثقلین را که اهل بیت علیهم السلام باشند، نادیده می انگارند، گویا معتقدند معاذالله رسول اکرم صلی الله علیه و آله بی جهت دستور به اطاعت از اهل بیت علیهم السلام داده است ! واضح است که سفارش حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله به مسلمانان در تبعیت از اهل بیت علیهم السلام تا روز قیامت در کنار قرآن، این معنا را می رساند که یعنی حضور وجود مبارک حضراتشان در درجه اول و گفتار اهل بیت علیهم السلام و روایات آنان تا روز قیامت در بین مسلمین خواهد بود، تا مرجع مسلمین باشد و نجات بخش آنان از گمراهی ها باشد و روایات حضرات معصومین علیهم السلام هم تنها از طریق مذهب شیعه در بین مسلمین نشر داده شده است و موجود است.

حتی شعار حسبنا کتاب الله عمر خلیفه دوم هم، به دلائل مشکلات فراوانی که در صد سال بعد از رحلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ایجاد کرد، دوام نیافت و اهل سنت نیز خود را مستغنی از سنت و روایات رسول اکرم صلی الله علیه و آله در کنار قرآن ندیدند.

یکی از شعارهای ویژه این جریان، قرآن بسندگی است به این معنا که در موارد متعدد به ظاهر آیه در تایید حرف خود تمسک می کنند و به تخصیصات و تقییدات روایایی مختلف که ممکن است در تبیین و تفسیر این آیه باشد نیز توجهی نمی کنند و قرآن را گویا مستغنی از تفسیر یا دلالت یابی با روایات سنت و اهل بیت علیهم السلام می دانند.

این روش آنان در عصر حاضر بسیار شبیه جریان وهابیت و سلفیت است که جمود بر ظواهر قرآن دارند و برای فهم قرآن فقط بر ظواهر آیات تمرکز می کند و نهایتا روش قران به قرآنی که خود قبول دارند تمسک می کنند و دسته آخر آنچه از روایات باب میلشان باشد را از کتبی که خود به میل و سلیقه تصحیح و تضعیف کردند انتخاب کرده و در کنار آیات به عنوان تایید از سنت قرار می دهند و مقید به بحث های علمی و روش های اعتبار سنجی علمای دینی نیستند.

۲- انکار هویت شیعی :

جریان وهابیت وطنی یا فرقه قرآنیون متاسفانه در نوشته های خود و آنچه در فضای مجازی منتشر می کنند، به شدت به دنبال تردید افکنی و انکار هویت شیعی هستند ودر لابلای سخنانشان به جای اینکه صریح عدم اعتقاد به هویت شیعی را بیان کنند، از تعبیراتی با نام : من مسلمانم ، نه شیعه ام نه سنی ، شیعه و سنی گفتن یعنی تفرقه افکنی و ضد وحدت بودن، ما چیزی به اسم شیعه و سنی نداریم، جبهه اسلام داریم و جبهه کفر ، استفاده کرده و به شدت به دنبال تضعیف هویت شیعی با سوء استفاده از مقوله های حقی چون وحدت و تقریب مذاهب و امت واحده و جبهه اسلام و کفر و جبهه بزرگ مسلمانان هستند. گرچه مفاهیم وحدت و تقریب و روابط مسلمانان امری واجب و لازم و نیاز امروز جهان اسلام است ولی بزرگان شیعه همچون مرحوم امام خمینی(رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی و دیگر علمای بزرگوار شیعه هرگز وحدت را به معنای تحریف و تغییر و از بین بردن هویت شیعی  و نابودی میراث فقهی و معارفی معتقد نیستند(3)، بلکه با وجود اختلافات فقهی و اعتقادی و کار علمی در جهت تثبیت هویت شیعی معتقدند در امور سیاسی و اجتماعی و در برابر جبهه کفر مسلمین باید متحد باشند و به دنبال تحریک مذهبی و توهین به مقدسات همدیگر نباشند و مطالب را علمی و متقن و مستند بحث کنند و بنویسند. ولی برخی از افراد این جریان خطرناک درون شیعی، ظاهرا پا را فراتر گذاشته و به صورت مشکوکی به دنبال تضعیف و نابودی هویت شیعی بوده و در نوشته های خود به شدت آن را می کوبند که این قطعا انحرافی آشکار است.

این شیوه تضعیف هویت شیعی نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه جامعه نخبگانی و عوام الناس را به سمت تفکر وهابی و سلفی سوق داده و باعث نابودی تمایز شیعی خواهد شد. امری که امامان شیعه علیهم السلام نیز با حفظ رعایت وحدت مسلمین و دوری از ایجاد فتنه و درگیری هرگز اجازه نداده اند هویت اصیل شیعی در بین مذاهب و فرق اسلامی در طول تاریخ کمرنگ و نابود شود.

۳- توهم مبارزه با غلو پنداری مقامات اهل بیت علیهم السلام :

این جریان به خاطر فهم ناقصی که از معارف دینی و مذهب تشیع دارد و نگاهی هم به مذاهب غیر شیعی دارد، پنداشته است که مقامات اهل بیت علیهم السلام غُلّو است و به شدت نسبت به روایات مختلفی که مقامات و فضائل اهل بیت علیهم السلام را بیان می کند واکنش منفی نشان می دهد و به اسم غلو ردمی کند، در حالی که بحث غلوِّ ممنوع، دارای ویژگی های خاصی هست و هر مقام الهی و فضیلتی را نمی توان غلو نامید. بسیاری از فضائل و مقاماتی که از ابتدا برای اهل بیت علیهم السلام ثابت بوده و جریان های نزدیک به اهل بیت علیهم السلام معتقد بدان بوده اند، در برهه هایی به دلائلی چون تقیه یا عدم اطلاع، توسط برخی در درون شیعه غلو شمرده می شده است و این درحالی است که این فضائل و مقامات ریشه عمیق تاریخی و روایی دارد و در زمان ائمه آخر شیعه علیهم السلام تصحیح و پالایش شده است و بسیاری از محدثانی چون مرحوم شیخ صدوق و مرحوم شیخ کلینی که در مورد غلو بسیار حساس و سخت گیر بودند در کتب خود ذکر کرده اند.

بدبینی جریان سلفی گری ایرانی به این فضائل و مقامات که در منابع شیعه هست مورد قبول نیست چون اگر در منابع اهل سنت نیز به تحقیق بنگرند این فضائل و مقامات ذکر شده است گرچه به این احادیث در مذهب اهل سنت عمیق نگریسته نشده است. نکته مهم در برچسب زدن غو به مقامات اهل بیت علیهم السلام عدم اعتقاد اینان به مرجعیت الهی اهل بیت علیهم السلام در کنار قرآن است و این عناوین حساس برانگیز را برای دور کردن مردم مسلمان از اطراف اهل بیت علیهم السلام بیان می کنند .مقاله خوبی در این مورد نوشته شده است که زوایای مختلف غلو را از دیدگاه وهابیت وطنی بررسی نموده است که در منابع این نوشتار درج شده است.در هر حال آنچه از غلو شمرده می شود نسبت خدایی دادن به ائمه علیهم السلام و نسبت نبوت دادن است که شیعه چنین چیزی را به اهل بیت علیهم السلام نسبت نمی دهد.

۴- نگاه گزینشی نسبت به گزاره های وحیانی :

این تفکر منحرف که در درون شیعه شکل گرفته است به دلیل عدم پختگی و نپیمودن راه علمی درون شیعی و بلکه اسلامی نسبت به گزاره های وحیانی و معارفی نگاه گزینشی را می پیماید و مجموعه و منظومه اعتقادی شیعی را متناسب با آنچه عقل خود و روحیه خود بپسندد می پذیرد و لذا مجموعه ای پراکنده از اعتقادات شیعی و سنی و وهابی و سلفی هستند. اینان در بحث امامت و خلافت الهی نقدهای مختلف دارند و امامت را به عنوان امری الهی نمی پذیرند، در امور دیگری چون معجزات و کرامات و مهدویت و رجعت و خلقت نوری اهل بیت علیهم السلام و شفاعت و ولایت تکوینی و  عدم انحصار مرجعیت علمی در اهل بیت علیهم السلام و بداءو تحدیث ائمه علیهم السلام و علم غیب و …نقد و اشکال دارند و بر اساس آنچه خود بپسندند عمل می کنند و مبنای کارشان بررسی دقیق روایات شیعه و سنی نیست اینان به روش عالمان شیعی  در کار اجتهادی و فقهی  به دلیل توانایی کم علمی التفاتی ندارند، نمونه های کار عمیق علمی و اجتهادی و فقهی علمای شیعه را در کتب فقهی می توان دید گاهی اوقات بزرگان شیعه برای اثبات یک گزاره فقهی یا یک مساله اعتقادی یا رد آن صفحات زیادی کار علمی فقهی انجام می دهند ولی جریان سلفی گری ایرانی اساسا حوصله چنین بحث های عمیق را ندارد و با بنیه کم علمی به دنبال اثبات یا رد نظر خود است لذا خطاهایشان در آنچه بدان معتقد می شوند و آنچه به عنوان نظرات اعتقادی خود بیان می کنند بسیار زیاد است.

 

پی نوشت:

  1.  سَلَفیّه گروهی هستند که ادعای تبعیت از «سَلَف مسلمانان» را دارند. در اینکه منظور از سلف چه کسانی هستند، اختلافاتی در بین آنان وجود دارد، اما بیشترشان منظور از «سلف صالح» را شخصیت‌های سه قرن نخستین اسلامی (پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)، صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین) می‌دانند. استناد آنها در این زمینه به «حدیث قرون نخستین» است که آن را از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل می‌کنند: «بهترین مردم (مردمان) قرن من هستند، سپس کسانی که در پی ایشان می‌آیند و سپس دیگرانی که در پی آنان می‌آیند. علیزاده موسوی، سلفی‌گری و وهابیت، ۱۳۹۳ش، ص۳۲ این نوع تفکر در عصر حاضر به بهانه پیروی از سلف صالح تندروی های زیادی در تکفیر مسلمانان و روحیه خشن اعتقادی از خود بروز می دهد به بهانه اینکه ما می خواهیم از سلف صالح پیروی کنیم.
  2. این قول خلیفه دوم است که در روز پنجشنبه قبل از وفات رسول اکرم صلی الله علیه و آله وقتی که حضرت رسول الله صلی الله علیه و اله، قلم و دواتی را خواستند تا مطلبی بنویسند که مسلمین گمراه نشوند بعد از ایشان، عمر بن خطاب مانع شد و گفت حسبنا کتاب الله کتاب خدا کافی است این ماجرا در کتب معتبر اهل سنت آمده است.صحیح بخاری جلد 7ص :120
  1. مراد ما از وحدت اسلامی، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست. میدان برخورد مذاهب و عقاید اسلامی و عقاید کلامی و عقاید فقهی – هر فرقه‌ای عقاید خودش را دارد و خواهد داشت – میدان علمی است؛ میدان بحث فقهی است؛ میدان بحث کلامی است و اختلاف عقاید فقهی و کلامی می‌تواند هیچ تأثیری در میدان واقعیت زندگی و در میدان سیاست نداشته باشد. مراد ما از وحدت دنیای اسلام، عدم تنازع است: «ولاتنازعوا فتفشلوا». تنازع نباشد، اختلاف نباشد. اتحاد مسلمین، به معنای انصراف مسلمین و فِرَق گوناگون از عقاید خاص کلامی و فقهی خودشان نیست؛ بلکه اتحاد مسلمین به دو معنای دیگر است که هر دوی آن باید تأمین بشود: اول این که فِرَق گوناگون اسلامی (فِرَق سنی و فِرَق شیعه) – که هر کدام فِرَق مختلف کلامی و فقهی دارند – حقیقتاً در مقابله با دشمنان اسلام، همدلی و همدستی و همکاری و همفکری کنند. دوم این که فِرَق گوناگون مسلمین سعی کنند خودشان را به یکدیگر نزدیک کنند و تفاهم ایجاد نمایند و مذاهب فقهی را باهم مقایسه و منطبق کنند. بسیاری از فتاوای فقها و علما هست که اگر مورد بحث فقهیِ عالمانه قرار بگیرد، ممکن است با مختصر تغییری، فتاوای دو مذهب به هم نزدیک شود.

منابع :

  • جریان شناسی سلفی گری ایرانی رسول چگینی
  • بازخوانی اندیشه امامتی سلفی گری ایرانی سید محمد مهدی موسوی دو فصلنامه علمی پژوهشی امامت پژوهی
  • آسیب شناسی غلو پژوهی در اندیشه سلفی گری ایرانی سید محمد مهدی موسوی فصلنامه علمی پژوهشی انجمن کلام اسلامی حوزه
  • مقاله ظهور سلفی گری شیعی در ایران و تقابل اعتقادی آنان با شیعیان امامی از سید مصطفی حسینی ،پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه
  • پایگاه جامع اطلاع رسانی امامت
  • سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.