فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران
پیشوایان بهائی، با نسخ نجاست و پاکی در اسلام، حکم به پاکی تمامی اشیاء و افراد داده اند. اما به راستی چگونه پیشوایان بهائی بدون رعایت اعتدال در نجاسات و کثافات، نمی دانستند که امور تکوینی قابل تغییر و تبدیل نیست؟!
با نگاهی به متون بهائی می توان دریافت که پیشوایان بهائیت در راستای اباحه گری برای جذب تمامی اقشار به مسلک خود، تمام خوراکی ها را بر پیروانشان حلال کرده اند!
یک: آنان در جایی با نسخ نجاست و پاکی در اسلام، حکم به پاکی تمامی اشیاء و افراد داده اند: «و کذالک رفع الله حکم دون الطَّهاره عَن کُلّ الأشیاء و عَن مِلل اُخری مُوهبهً مِن الله إنّه لَهو الغَفور الکریم…(1) همچنین خداوند برداشته است حکمی را که بجز طهارت است از تمام اشیاء و از ملت های دیگر، به خاطر موهبت و بخشش خداوند و او بخشنده و کریم است و همه اشیاء در دریای طهارت فرو رفته اند در اول رضوان بسبب آنچه ما تجلی کرده ایم باسماء و صفات خودمان بر ممکنات.»
دو: در جایی دیگر هم هرچند پیشوایان بهائی به جهت مصلحت و تقیه از بیان صریح حکم حرام های خوراکی صرفنظر کردند، اما صراحتاً دیدگاه خود در حلال و حرام خوراکی ها را برخلاف اسلام معرفی و از تغییر آن سخن به میان آورده اند: «مظاهر قبل در دوره خود یکی گوشت گاو را حلال و یکی حرام و گوشت خوک را یکی حلال و یکی حرام، کذلک مختلف حکم کرده اند، استدعا آنکه حق جلّ ذکره محرمات مذهبی را مرقوم نمایند: بر حسب ظاهر ذکر و تفصیل این مطلب مذکور خارج بود از مقتضیات حکمت… جواب آن بر حسب ظاهر مخالف است با مذهب اسلام… بعضی از احزاب همچه تصور می نمایند که هر حکمی که نزد ایشان است تغییر نمی نماید، ازلاً بوده و خواهد بود.»(2)
اما در تحلیل اباحه گری بهائیت در خصوص خوراکی ها باید گفت:
اول: چگونه پیشوایان بهائی نمی دانستند که امور تکوینی قابل تغییر و تبدیل نیستند و طهارت و نجاست اشیاء از جهت فطرت و طبیعت آنان است؟! بطور مثال اگر سگ و خوک همانگونه که در اسلام تأکید شده، کثیف و پلید هستند، جهت نجاست و حرمت خوردنشان برای همیشه وجود دارد! نه اینکه در طول زمان تغییر یابد!
در واقع تبدیل و تغییر حکم آن ها مانند این است که بگوئیم: پسندیده و ناپسند بودن صفات اخلاقی، بسته به زمان قابل تغییر است. لذا انتساب این سری احکام غیرحکیمانه به خدای حکیم، خود نشان از بطلان مسلک و ریشه الهی فرقه بهائیت دارد.
دوم: پیشوایان بهائی در حلال و حرام کردن اشیاء، کمترین اعتدالی نداشته اند. آنان مانند برخی از بی خردان ظاهرپرست از یک سو آب بینی و دهان خود دوری کرده ولی از نجاسات سگ و خوک هم پرهیز نمی کنند! دست به غذا نمی زنند ولی خون را می مکند! از یک ظرف غذا نمی خورند ولی تمام نجاسات را در آب دریا پاک کرده و حکم طهارت را بر همه پلیدی ها جاری ساخته اند!
در واقع پیامبرنمای بهائی ناعدالتی را آنجا به نمایش گذاشته که در کنار حلال کردن تمام خوراکی ها و پاک اعلام کردن تمام نجاسات و کثافات، ذره ای چرک در لباس را مانع پذیرش دعای افراد می داند: «و الّذی یَری فی کسائه وسخٌ انّه لا یصعد دعائه إلی الله و یجتنب عَنه ملأ عالون ؛(3) کسی که در لباس او چرکی بود دعای او به سوی خدا بلند نمی شود و بلند مرتبگان از او اجتناب می کنند.»
به عبارتی، همین دوگانگی نابخردانه در بهائیت، گواهی بر عدم نشأت این مسلک، از خدای حکیم دارد.
پینوشت:
1- حسینعلی نوری، اقدس، نسخه الکترونیکی، ص 73-72، بند: 75.
2- عنایت الله سفیدوش، تنی چند از پیشگامان پارسی نژاد در عهد رسولی، انتاریو کانادا: مؤسسه معارف بهائی دانداس، 1998 م، صص 45-44.
3- حسینعلی نوری، اقدس، نسخه الکترونیکی، ص 74، بند 76.