«مهدی فروتن»[1]، یکی از عناصر و سرشاخههای جریان تبشیری در ایران است که سالها در این زمینه فعالیت نموده و با بسیاری از سران و مهرههای کلیدی تبشیری ارتباط و همکاری داشته است. وی تحت تأثیر شرایط خاصی که با آن مواجه بود و نیز مشاهده برخی مسائل در جریان تبشیر، اقدام به افشای حقایقی از جریان مذکور نمود؛ رویکردی که در برخی دیگر از عناصر مسیحیت تبشیری از جمله سعید عابدینی» نیز مشاهده شده است.
در واقع این افراد همچون سرکردگان خود، بوقلمونصفتانه رنگ عوض کرده و آنجا که منافع و مطامع خود را در خطر ببینند، از درِ ضدیت و افشاگری درآمده و بهمحض مشاهده در باغ سبز یا کوچکترین نشانههای بهبود اوضاع که اغلب برای مسکوت نمودنشان و جلوگیری از بهبار آمدن رسواییهای بعدی صورت میگیرد، با چرخشی ۱۸۰ درجه محکمتر از قبل به مواضع سابق خود بازگشت میکنند.
مهدی فروتن، بارزترین مصداق این تغییر مواضع است. وی در اظهارات و پیامهایی که در فضای مجازی منتشر کرده به افشاگری در خصوص فساد و سوءاستفاده جریان تبشیر مبادرت نمود. با توجه به سابقه فروتن در همکاری با سازمان ایلام و اطلاع از کموکیف مفاسد رویداده در این سازمان، عناصر جریان تبشیر بهدلیل ترس از رسوایی بیشتر و با هدف کاستن از تأثیر افشاگریهای صورت گرفته توسط وی به او پیشنهاد مالی اغوا کنندهای دادند.
فروتن بهدلیل مشکلات مادی ناشی از بیکاری و همچنین خلاهای عاطفی ناشی از طلاق همسرش نتوانست، در برابر پیشنهاد سازمانهای تبشیر مقاومت کند و با آگاهی از همه سوءاستفادههای مالی و اخلاقی صورت گرفته با دریافت مبلغی قابلتوجه دوباره در ترکیه به فعالیت مشغول شد.
د ادامه این عنصر تبشیری، خارج از کشور به فعالیتهای تبشیری و تبلیغات خود در این زمینه ادامه میدهد. گویا هیچ اتفاقی نیفتاده و چهبسا گستاخانه آن واگویهها را نوعی شجاعت و حرکتی سیاسانه خوانده و همچون مدال افتخاری بر گردن میاندازد.
با وجود تمام این کارشکنیهای متلونانه و انکار کردنها و حاشا نمودنها این افشاگریهای حاسدانه حتی در ابعاد کوچک، در بردارنده نکات و حقایقی است، جالب توجه از پشت پرده جریان تبشیر که شگردهای فریب جذب و مفاسد حاکم در میان سران تبشیری را آشکار میکند. بر این اساس در ادامه بخشهایی از سخنان مهدی فروتن در این رابطه ارائه میگردد.
نقشههای سازمان تبشیری «ایلام» برای ایران
آشنایی من با سازمان ایلام[2] از طریق شرکت در کنفرانسی تبشیری در ترکیه بود که در آنجا پس از ملاقات با «سمیقنظر» (مدیر سازمان ایلام)، برای حضور در دورههایی سهماهه دعوت شدم که در نهایت به ارتباط و همکاریام با این سازمان انجامید.
مدیران ایلام توجه زیادی به چاپ و توزیع انجیل در میان فارسیزبانان دارند. پخش انجیل توسط توریستها در ترکیه با ورود و توزیع انجیل بهوسیله قاچاقچیها به ایران، از اقدامات آنها در این زمینه است.
آنها اهداف زیادی از این کار دارند؛ یکی اینکه انجیل را بهدست تمام مردم ایران برسانند، تا در کنار آن تفاسیر خود از انجیل را به خورد مردم بدهند.
هدف دیگرشان تقویت کلیساهای خانگی موجود در ایران و کمک به رشد آنهاست تا به قول خودشان بتوانند به مردم خدمت کنند؛ ولی وقتی وارد مجموعه شده و بیشتر عمیق میشویم میبینیم، این کار بیشتر به یک تجارت شباهت دارد تا خدمت به خدا.
اوایل فکر میکردم، برای خدا خدمت و کار میکنم، اما هر چه جلوتر میرفتم میدیدم، فقط دنبال این هستند که افراد بیشتری را جذب کنند تا با ارسال تصاویر آنها پولهای بیشتری از سازمانهای بالادستی دریافت کنند. اما خود آدمها اهمیت چندانی نداشتند. افراد زیادی وارد جریان میشدند که ضربه میخوردند و با همان آسیبها مجموعه را ترک میکردند و میرفتند.
خیلی اتفاق میافتد که افراد آسیبدیده با شعارهای فریبنده انساندوستانه مثل کمک به پناهندهها و… جذب میشدند اما در نهایت ضربه خوردهتر و با تحمل آسیبهایی مضاعف خارج میشوند. من خود شاهد بودهام، افرادی را که بهعنوان «شبان» منصوب کردهاند، هر کدام برای خود سلطنت و دیکتاتوری دارند و بیشتر از اینکه به فکر خدمت به مردم باشند. در اندیشه منافع شخصی خودشان هستند.
به طور کلی، مؤسسه ایلام روی دو بخش تمرکز کرده است؛ اول چاپ و ترجمه کتب و ادبیات مسیحی و بهخصوص انجیل که آن را بهصورت خیلی نفیس چاپ کرده و بهدست مردم میرسانند تا متون لازم تبشیر فراهم شود و دوم تقویت کلیساهای خانگی موجود در ترکیه و ایران.
همانگونه که اشاره کردم، کتابهای مؤسسه اسلام از چند طریق به ایران میرسد؛ قاچاقچیان، پناهندگان و دیگری توریستهای ایرانی کلیسای مستقر در ترکیه، گروههایی را برای تبشیر و تبلیغ توریستها میفرستد، آنها انجیلها را در میان مردم توزیع و در مورد آن صحبت میکنند. به این طریق میکوشند، آنها را بهسمت خودشان بکشانند تا هدف اصلیشان یعنی جذب بیشتر و تقویت و رشد کلیساهای خانگی در ایران محقق شود که همه اینها یعنی بازشدن کانالی از درآمدهای وسیع و کسب قدرت افزونتر.
حقیقت آن است، اهدافی که در ایلام بیان میشود، با آنچه در عمل انجام میشود تضاد بسیاری دارد. به طور مثال، در سایت ایلام عنوان شده که بهخاطر اغتشاشات و فتنه ۸۸، علاقه مردم به اسلام خیلی کم شده و مردم از اسلام دلزده شدهاند. در ادامه لینکی به سایت نجات داده شده و وقتی به این سایت مراجعه میکنید میبینید، نوشته اگر ما تا چند سال دیگر همینطور ادامه دهیم، ۷۰ درصد مردم ایران مسیحی خواهند بود!
خود من وقتی این ادعا را دیدم خندهام گرفت. این نشان میدهد که اهداف سیاسی هم میتواند در پشت پرده این مسئله دخیل باشد؛ چراکه اگر مردم ایران مسیحی شوند، مسلماً رویکرد سابق را به اسلام نخواهند داشت. اسلام بهتدریج ضعیف میشود، دیگر کسی به جمهوری اسلامی رای نمیدهد و مردم میخواهند جمهوری مسیحی حاکم باشد.
بنابراین اهداف سیاسی هم بهدنبال آن هست. آنها فکر میکنند میتوانند ۷۰ درصد مردم ایران را به خاطر دلزدگیها و دلسردیهای مورد ادعایشان بهسمت مسیحیت سوق دهد. مسئله دیگری که ثابت میکند، اهداف سیاسی هم از جریان تبشیر دنبال میشود، این است که سعی میکنند، چهرهای خشن و ترسناک از اسلام ارائه دهند، بهخصوص در مورد زنان و حقوق آنها بگویند که اسلام حقوقی برای زن قائل نیست، در حالی که در مسیحیت حقوق زنان در کتاب مقدس اینطور و آنطور است.
سعی میکنند، اسلام را به شکل طالبان و القاعده نشان دهند، با این حال، وقتی درباره این امور بحث میشود و میخواهی درباره این مسائل سیاسی صحبت کنی، میگویند: درباره سیاست حرف نزن کارها و اهداف ما سیاسی نیست!
شگردهای تبلیغ از پروپاگاندا تا تبشیر چهرهبهچهره
آنها از شگردهای زیادی برای تبلیغ استفاده میکردند؛ از جمله اینکه حتما انجیل را در ابعادی کوچک و نفیس چاپ کنند تا به راحتی قابل حمل باشد و بهخصوص در میان توریستهایی که به ترکیه میآمدند، توزیع میکردند.
شگردشان این بود که هیچ اجباری برای دریافت انجیل نباید وجود داشته باشد. فقط باید خیلی آرام با آنها صحبت شود. اگر افرادی هستند که مشکل دارند و ضربه عاطفی خوردند، همانجا برایشان دعا کرده و به کلیسا دعوت شوند.
کارتهایی که آدرس کلیسا روی آن نوشته شده بود وسط انجیل میگذاشتند و به افراد میدادند تا آدرس کلیسای استانبول را داشته باشند و در جلسات حضور پیدا کنند. جلساتی که با دعا و سرود همراه بود و معمولاً افراد را تحت تأثیر قرار میداد. یکی از اهداف اصلیشان این بود که یک میلیون و ۲۰۰ هزار انجیل مدنظر خود را به ایران برسانند.
شگرد دیگر تبلیغاتی آنها برنامهای بود، شامل ۳۰ روز دعا. یک روز را برای ایران مشخص کرده بودند که در سایت ایلام اعلام میشد و به این طریق از مردم میخواستند که برای ایران دعا کنند. این مسئله موجب جلب توجه مردم به مؤسسه آنها میشد.
مؤسسه ایلام فعالیتهای سایبری زیادی انجام میداد. آنها در اینترنت و فضای مجازی دست به اقدامات تبلیغاتی میزدند و قصدشان این بود که برای شبکههای تلویزیونی ماهوارهای هم برنامهسازی کنند و یکسری برنامهها را در اختیار شبکههای تبشیری «محبت» و «نجات» میگذاشتند که همه رویکرد تبلیغاتی داشت.
اقدام دیگر آنها این بود که سعی میکردند، افراد خوشچهره را به خدمت بگیرند؛ مثلا از خانم «آزاده مؤیدیفر» که برنامههایی با عنوان «کانون شادی» برای بچهها میساخت، استفاده می کردند. همچنین از میسیونرهای با تجربه نیز بهره میگرفتند؛ افرادی مثل «دکتر مهرداد فاتحی»، «ساسان توسلی» یا «افشین لطیفزاده» که برای برگزاری دورههای آموزشی سه ماهه به کار گرفته میشدند.
این دورهها در ترکیه برگزار میشد. البته مشابه همین دورهها را در انگلستان هم داشتند. دورههای آموزشی سه ماههای را هم در ایران برگزار کردند.
در واقع، میکوشیدند، دورهها تا حد امکان شبیه به هم باشند و یک هدف مشترک را دنبال کنند؛ یعنی تعلیم افراد برای آموزش و بشارت دادن. در این راستا، از افرادی که در این زمینه کار کرده و شهره بودند استفاده میکردند.
کادرسازی تشکیلاتی و الزامات حفاظتی
جریان تبشیر بر الزامات حفاظتی تاکید زیادی داشت و توصیههای امنیتی بسیاری به ما میکرد. از جمله اینکه حتما از یک ایمیل خاص استفاده شود. دستوری صادر شده بود، مبنی بر آنکه از برخی نرمافزارها استفاده نشود؛ چرا که امکان لو رفتن ایمیلها وجود دارد.
همچنین از نرمافزارهایی که امکان مکالمه مستقیم داشت، کمتر استفاده میشد. بهخاطر اینکه ممکن بود، مکالمات شنود شوند. بیشتر از ایمیل معرفی شده برای نوشتن استفاده میکردند؛ چون آن را امنتر میدانستند.
مؤسسه ایلام، فضایی را از یک سرویس دهنده ایمیل به صورت رایگان گرفته بود تا نرمافزاری بسازد که با «ایلام دات کام» تمام شود و برای ارتباطاتش از آن استفاده میکرد.
دیگر اینکه جلسات خانگی که تشکیل میدهیم از هشت و نهایتاً ۱۰ نفر بیشتر نشود و اگر افرادی اضافه شدند، به گروههایی جدید منتقل گردند تا بتوان مسائل امنیتی را رعایت کرد و دولت و همسایهها متوجه این جلسات و تجمعات خانگی نشوند. معمولاً جلسات طوری بود که اگر همسایهها متوجه میشدند و اعتراض میکردند.
مسئله امنیتی دیگری که بر آن تأکید داشتند، این بود که در گفتگوهای تلفنی بههیچ وجه بهمسئلهای اشاره نشود یا اگر قرار بود، چند نفر را به خارج از کشور اعزام کنند، با پروازهای مختلف صورت بگیرد و چند نفر با هم در یک پرواز نباشند.
از دیگر الزامات حفاظتی آن بود که اگر پولی به کسی پرداخت میشود بهحسابش ریخته نشود چراکه از طریق شماره حساب میتوان آن را پیگیری کرد، لذا پول را بهصورت دستی به شخص پرداخت میکردند.
تناقضات و مفاسد درونی جریان تبشیر
اولین اتفاقی که باعث شد به این نتیجه برسم، این بود که حرفهایی که زده میشود، با آنچه انجام میشود، تضاد دارد. ازدواج آقای «ادوارد هوسپیان» (شبان وقت کلیسای جماعت ربانی مرکز )بود، در کلیسا قانونی گذاشته بودند که فارسها و ارامنه را از ازدواج با یکدیگر منع میکرد؛ چرا که معتقد بودند، شکاف فرهنگی میان آنها وجود دارد، اما وقتی همسر آقای هوسپیان فوت کرد، با یک خانم فارس ازدواج کرد و همین مسئله باعث شد، به تناقضات حاکم میان ادعاها و اعمال پیببرم.
بر من و بسیاری دیگر روشن شد که افراد، بیشتر دنبال منافع شخصی خودشان هستند و قوانینی را که وضع میکنند، هر جا به نفعشان نباشد، خیلی راحت تغییر میدهند.
تناقض دیگر در مسائل مالی نمود پیدا کرد. به عینه دیده بودم که هزینههای زیادی صرف برگزاری کنفرانسهای خود میکردند. هتلهای گرانی میگرفتند و مبالغ هنگفتی صرف خودشان میکردند. بالغ بر چند هزار دلار برای یک کنفرانس خرج میشد و این خودش یک تضاد میان ادعاهایشان مبنی بر خدمت بود؛ چون با وجود افراد زیادی که به پول نیاز داشتند، آنها چنین هزینههایی را صرف برپایی کنفرانسهای مجلل و دهان پرکن و سفرهای تفریحی میکردند.
اساسا طمع مالی و کسب درآمد و ثروت بیشتر در اغلب سران تبشیری مشاهده میشود و به امری طبیعی در میان آنها مبدل شده. خود من هم از بابت مسائل و مفاسد مالی حاکم در تشکیلات تبشیری ضربه شدیدی متحمل شدم که نتیجهاش طلاق و جدایی از همسرم بر سر امور مالی بود.
با وجود اینکه با او در کلیسای جماعت ربانی آشنا شده و هر دو در این زمینه فعال بودیم، اما بر سر امور مالی اختلاف شدیدی پیدا کردیم و آنجا بود که تمام اصول اعتقادی رنگ باخت و منافع شخصی جای آن را گرفت و در نهایت به طلاق ما انجامید. چیزی که باورش برایم سخت بود و ضربه بدی به من زد، آنجا بود که ماهیت پشت پرده تبشیر، مثل روز برایم آشکار شد.
[1]. مهدی فروتن مسلمانزادهای است که به گفته خودش در خانوادهای معتقد و مذهبی بهدنیا آمده او که در مقطعی به سبب مرگ برادرش در شرایط روحی بدی به سر میبرده از طریق یکی از همدانشگاهیهایش با مسیحیت تبشیری آشنا و جذب این جریان میشود. نامبرده فعالیتهای خود را پس از آموزشها و تعالیم مختلف توسط سران تبشیری گسترش داده و بهتدریج به یکی از مهره های این جریان در کشور مبدل میگردد.
[2]. سازمان ایلام (عیلام) در سال ۱۳۶۷ شمسی توسط سمیقنظر در انگلستان تشکیل شد. وی پسر «ستیقنظر» بنیانگذار کلیسای جماعت ربانی در ایران است. این سازمان در زمینه تهیه متون تبشیری، تربیت نیروهای آموزشدیده و تأسیس مراکز تبشیری فارسی زبان فعالیت دارد.
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com