فرقه پژوهی
از دیرباز منطقه خاورمیانه مورد طمع استعمارگران قرار گرفته است و پس از شکست های پیاپی قدرت های استعماری از مسلمانان و مواجهه با تفکر ناب شیعی، این قدرتها در ایجاد تفرقه، احساس خودباختگی، دین گریزی در بین مسلمانان و دخل و تصرف در آداب و اشاعه رسومات و خلط آن با خرافات و مادّی گرایی و اقامه جنبشهای اختلاف برانگیز کوشیدهاند.
استعمار و استکبار براى حاکمیت و سلطه سیاه و شیطانى خود بر کشورهایی که منابع و ثروت های مادی فراوانی دارند، در جستجوى زمینههایی برای سلطه و حاکمیت بر این کشورها است. استعمارگران با شعار کهنه و همیشگى خود (جدایى بیانداز و حکومت کن) یکى از مهمترین راههاى رسیدن به این هدف شیطانی و شوم را در ایجاد جو ناسالم و اختلاف در جوامع دیگر دیدند. بنابراین میتوان گقت که قدرت های سلطه جو و استعمارگر یکى از علل و عوامل عمده و اساسى ایجاد جو تکفیر و تفرقه در جوامع اسلامى و بدبینى نسبت به شخصیت هاى اسلامی است که متأسفانه روز به روز شدیدتر میشود.
اگر بگوییم موفق ترین راهى که استعمارگران براى از بین بردن نیروها و تضعیف مسلمانان به کار گرفته اند، همین اشاعه بدبینى ها و اتهامات در جامعه مسلمین بوده، سخنى به گزاف نگفتهایم. استعمارگران براى سلطه پیدا کردن بر جهان به ویژه جهان اسلام، با هدف به دست آوردن منافع مادى و معنوى این ملتها از شیوههاى مختلف فرهنگى، نظامى، سیاسى و اقتصادى استفاده مىکنند و البته با موانع بسیارى هم روبرو شدهاند.
از جمله علل و عواملی که موجب تحرک مردم و سبب ایستادگى آنان در برابر نیروى مهاجم و ویرانگر استعمار بوده است، مسئله ملیّت، زبان، نژاد، فرهنگ و مذهب است؛ برخى از این عوامل تنها براى مدتى کوتاه مؤثر بوده و در برههاى از زمان توانسته در برابر هجوم همه جانبه استعمار مقابله کند، ولى به تدریج کارآیى خود را از دست داده است. آنچه در میان این عوامل توانسته همیشه مانع عمده و سد محکمى در برابراهداف استعمارى باشد، قدرت دین و نفوذ مذهب در بین مردم بوده است؛ آن هم دین اسلام و این چیزى است که همیشه مورد اعتراف استعمارگران بوده و هست.(1)
استعمارگران که خود را با چنین سدى محکم مواجه دیدند، تمامى امکانات خود را براى درهم شکستن آن به کار گرفته و راههاى گوناگونى را تجربه کردند. آنچه که توانست ضربه کارى را بر پیکر اسلام و مسلمین وارد کند و متأسفانه هنوز هم ادامه دارد و چه بسا شدیدتر نیز شده، ایجاد فرق انحرافی و افراطی مانند “وهابیت” تکفیری در میان اهل سنت و “شیعه انگلیسی” در میان شیعه است و نتیجه ایجاد و حمایت از این فرق، چیزی نیست جزء اشاعه و گسترش جو بدبینى و اتهامات و تکفیر در میان مسلمانان و این همان چیزى است که توانست روح اخوت اسلامى و همدلی که در میان مسلمانان موج میزد و همه مسلمانان را به دور هم جمع مىکرد از بین ببرد و در مقابل، حالت تنفر و انزجار و بى تفاوتى را نسبت به یکدیگر تبدیل کند.
امروز وجود این همه خفت و ذلت در بسیاری از کشورهای مسلمان، تا جایی پیش رفته که برخی از کشورهای اسلامی را علناً به گاو شیرده تشبیه میکنند؛ نتیجه این سیاست، وجود یک غده سرطانى به نام اسرائیل است که غاصبانه در قلب جهان اسلام نفوذ کرده و بذر این اقدام شیطانی استعمارگران از سالها قبل در ممالک اسلامى کاشته شده است.
پینوشت:
1. مجله حوزه شماره ۱۶، شهریور ۱۳۶۵، «حربه تکفیر؛ استعمار».