فرقه پژوهی
یکی از این اصول، الفت و محبت در دین است.
رهبران بهائی، برای اینکه ظهور دین جدیدی پس از اسلام را ضروری نشان دهند، همواره تلاش می کردند تا تعالیم خود را نیاز جهان امروز معرفی کنند. عبدالبهاء (از رهبران فرقه بهائیت)، در سفرهای تبلیغی خود به اروپا و آمریکا، در مجامع مختلف سخنرانی می کرد و با معرفی تعالیمی به ظاهر ابداعی و نیاز روز بشریت، آنها را به عنوان تعالیم دوازده گانه بهاءالله (مؤسس فرقه بهائیت) معرفی می نمود. وی اصولی را در دوازده فصل با عنوان تعالیم بهائیت معرفی کرد. شعارهای عبدالبهاء، ظاهر زیبایی دارند اما به هیچ یک از آنها خصوصا توسط خود عبدالبهاء، شوقی افندی و هیات رئیسه بیت العدل عمل نمی شود[1].
یکی از این اصول، الفت و محبت در دین است. طبق این اصل دین باید سبب مهر و محبت گردد و معتقدند که جمیع ادیان برای تأسیس و تحکیم روابط حسنه و حسن تفاهم بین بشر، وضع و تشریع گردیده اند. لذا اگر دین سبب محبت نگردد بی دینی بهتر است. در این رابطه عباس افندی می گوید:
«دین به منزله علاج است اگر علاج سبب مرض شود البته بی علاجی بهتر است لهذا اگر دین سبب حرب و قتل شود البته بی دینی بهتر است».
همچنین از میرزا حسینعلی نوری نقل می شود: «ای اهل عالم مذهب الهی از برای محبت و اتحاد است او را سبب عداوت و اختلاف منمایید». و در جای دیگر اظهار می دارد:
«دانای آسمانی می فرماید گفتار درشت به جای شمشیر دیده می شود و نرم آن به جای شیر، کودکان جهان از این به دانایی رسند و برتری جویند».
سران بهائیت گذشته از مسائل فوق راجع به رعایت مسائل اخلاقی بسیار تأکید کرده اند و خود را مبادی آداب و اخلاق انسانی می شمارند. میرزا حسینعلی نوری در این رابطه می گوید: عموم اهل عالم باید از ضرر دست و زبان شما آسوده باشند. همچنین «یا حزب الله شما را به ادب وصیت می نمایم و اوست در مقام اول سید اخلاق». و نیز «سبب حزن مشوید تا چه رسد به فساد و نزاع».
در این خصوص شوقی افندی (نوه دختری عباس افندی) می گوید: «فتح و ظفر در این قرن انور نصیب مومن نیک رفتار است نه عالم بد کردار».[2]
این سخنان زیبا، شعاری بیش نیست که برای فریب انسان ها توسط رهبران بهائی بیان می شود، اما رفتار آنان به گونه ای دیگر است به عنوان مثال شوقی افندی رهبر سوم بهائیان، پدر و مادر خود را تا آخر عمر طرد کرد.
بهائیت، فرقهای است که خود را امتداد ادیان الهی میداند؛ اما از سنت اولیای الهی بویی نبرده است.
آیا پیامبر و امام معصومی میشناسید که پدر و مادر خود را به بهانه مخالفت، طرد و تا بعد از مرگ آنها حتی سر قبر آنها هم حاضر نشود؟
آری، در بهائیت فقط منافع تشکیلات در اولویت قرار دارد و حتی پدر و مادر هم اگر بیتالعدل دستور دهد؛ باید طرد و هر نوع ارتباطی با آنها قطع شود…!
جناب شوقی، رهبر به اصطلاح معصوم و الهی بهائیان تمام خانواده و حتی پدر و مادر خود را طرد و تا آخر عمر، سراغی از آنها نگرفت..[3].!
البته که این رفتار رهبران بهائیت با اصول دوازدهگانه و شعار خود، گویای خیلی از مسائل است. منتهی این پیروان هستند که باید به کنه موضوع پی ببرند. رهبران بهائی با زبان بی زبانی عنوان می کنند که این مطالبی که تحت عنوان اصول به اصطلاح دین بهائی مطرح می کنیم، خود آنها را قبول نداریم و دست ساخته ماست و ربطی به ادیان توحیدی و خداوند متعال ندارد.
با زبان بی زبانی عنوان می کنند که پایه گذار این فرقه فردی به نام کینیاز دالگورگی جاسوس روس در ایران بوده است تا برای تفرقه در دین اسلام و شیعه و کاهش نفوذ علمای اسلام در ایران و کشورهای اسلامی مورد استفاده قرار گیرد تا جبهه استکبار و استعمار بهتر بتواند کشورهای اسلامی را چپاول کند و منافع خود را پیگیری نماید[4].
با زبان بی زبانی می گویند این فرقه یک حزب سیاسی الگو گرفته از احزاب کشورهای غربی می باشد که برای جاسوس پروری در کشورها تأسیس شده است تا در خدمت کشورهای غربی بویژه آمریکا و انگلیس و صیهیونیسم جهانی باشد که مصداق عینی این موضوع کمک و مساعدت در تبلیغات رسانه ای جبهه غربی- عبری در کشتار فلسطینیان در غزه و کرانه باختری و …. می باشد و همه جوره سعی در توجیه جنایات صهیونیستهای جانی و کودک کش را دارند.
با زبان بی زبانی می گویند اصل حفظ منافع طبقه ای خاص در این فرقه و پیگیری منافع جبهه غربی صهیونیستی می باشد و نوع رفتار اخلاقی ما تابع آن خواهد بود و ما ارتباطی با انسانیت و کرامت انسانی، حقوق بشر، کشتار کودکان و زنان بی دفاع فلسطین، بمباران مردم بی دفاع و …. نداریم. به ما ارتباط ندارد که در فاصله چند ده کیلومتری مرکز بیت الظلم(العدل) در شهرهای اطراف ما در فلسطین اشغالی چه می گذرد؟
[1] – (سایت فاران – نقد ادیان)
[2] – ( نقدی بر اصول دوازده گانه بهائیت، علی نصری)
[3] – (کانال استاد حسن ارشاد)
[4] – برای اطلاع بیشتر به خاطرات کینیاز دالگورکی که در همین سایت بارگذاری شده مراجعه فرمایید.