تاریخ پیدایش تصوف و فرق صوفیه به زمان ائمه علیهم السلام برمی گردد، جریان تصوف از همان قرن اول هجری قمری، نسخهای جعلی و بدلی برای معنویت و عرفانِ حقیقی اسلام بود و اهل بیت علیهم السلام با عبارات مختلفی، سعی در نقد صوفیگری و مقابله با افکار و آموزههای آنها داشتند. جریان تصوف اگرچه در قرن دوم هجری قمری به صورت رسمی شکل گرفت اما برخی از آموزهها و عقائد آنها در همان قرن اول، بین گروههایی از زهاد افراطی مسلمان پدید آمده بود. ما در این متن قصد بررسی برخی عوامل اصلی پیدایش و گسترش تصوف در اسلام را داریم که در ادامه ارائه می گردد.
برخی از عوامل پیدایش و گسترش ایده تصوف و رواج صوفیگری در اسلام را میتوان چنین بر شمرد:
۱. انتشار افکار و مذاهب هندی و بودایی: پس از توسعه کشورهای اسلامی، طبیعتاً از ادیان و مذاهب و آیین مختلف وارد جهان اسلام شدند که عقایدشان را منتشر میکردند. یک عده هم نیز که اعتقادات هندویی و بودایی داشتند، در جهان اسلام وارد شدند و مانند کتابهای سندباد الکبیر، سندباد الصغیر یا کتاب ابوالهندوالسین را ترجمه کردند و به این وسیله تفکر و انحرافات هندوها و بوداییها وارد جهان اسلام شد.
۲. دنیاپرستی و آشوبهای سیاسی: در حوادثی که بر سر مسلمانان میرفت، عدهای از آنان گرفتار دنیا و سیاستهای دنیوی شدند، اما عدهای که بیزار از سیاست شدند، بهتر آن دیدند که عزلت اختیار کرده و مشغول زهد و ریاضتهای خاصی شوند.
حسن بصری با همین رویکرد، وارد شد. او جزء مشایخ تمام فرقههای صوفی ما در شیعه است. حسن بصری پنج امام را درک کرد و هیچ کدام را یاری نکرد. جالب اینجاست که بهخاطر همین آشوبهای سیاسی و اغراضی که ایشان داشت، وارد عرصه ی سیاست و مسائل اجتماعی نشد اما نهایتاً قاضی حجاج بن یوسف ثقفی شد. یعنی گرفتار سیاست سیاستبازان و نااهلان شد.
۳. تماس با رهبانیان مسیحی: از دیگر عوامل میتوان تماس مسلمانان با راهبان مسیحی و انتشار فلسفه یونانی و نوافلاطونی و امثال آن را بر شمرد که این تماسها سبب تسری اندیشههای رهبانان و در میان مسلمانان گردید.
۴. تفسیر به رأی: عامل دیگر تفسیر به رأی مفاهیم و تعلیمات دینی بود. از برخی آیات درباره زهد و آسیبهای دنیا و فرار از دنیا و عزلتگیری استنباط کردند که در حقیقت برداشتهای منفی بود.
۵. دور کردن اهل بیت (علیهم السلام) از جایگاه واقعی خود: از عوامل اساسی رواج اندیشههای خرافی تصوف، دور نگه داشتن اهل بیت (علیهم السلام) از جایگاه واقعی آنها بود. مسلمانان هنگام هجوم عقاید خرافی و باطل چه از داخل مملکت اسلامی و چه از خارج به منبعی که آنان را از حقیقت امور آگاه سازد دسترسی نداشتند و در مواردی، سلاطین و حکام وقت، خود در پیدایش و ترویج این فرقههای خرافی مشارکت فعال داشتند و از مراجعه به ماجراهای تاریخی این مهم آشکار میگردد.
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com