فرقه پژوهی:
تقابل فرقه خودساخته صوفیه گنابادیه با مجالس عزاداری را میتوان حذف روح حسینی و گرایش عاشورایی از جامعه دانست زیرا این دو در پیروزی انقلاب و ثباتبخشی و استحکام نظام مقدس جمهوری اسلامی، نقش بنیادی و سرنوشتساز دارد.
باتوجه به اینکه فرقه صوفیه گنابادیه یک جریان سیاسی التقاطی و ذوقیست، انحرافات زیادی به خود دیده و در این بین بزرگان این فرقه همین که رأی و عقیدهای را موافق با ذوق و حال خود یافتهاند آن را ترویج کردند.
ذوقی بودن سلوک پوشالی صوفیه گنابادیه تا جایی پیش رفته است که بدون در نظر گرفتن منابع روایی و تاریخی سیاه پوشی در عزاداری را خرافی میدانند و با استناد به سیره انحرافی اقطاب مانع همراهی دراویش با عموم عزاداران حسینی می شوند.
برای اثبات این ادعا کافی است به جزوه ۲۹ بیانات نورعلی تابنده مراجعه کرد. طبق تفکرات انحرافی این عضو نهضت آزادی، پیامبر (ص) و اهلبیت از رنگ سیاه دوری میکردند و در قدیم پوشیدن لباس سیاه وجود نداشته است! برای اثبات این بی سوادی به نکاتی اشاره خواهیم کرد و قضاوت را به عهده مخاطبین خواهیم گذاشت.
گزارش های مستند از منابع روایی و تاریخی بیانگر این حقیقت است که حضرت محمد (ص) و اهلبیت بر این سنت منطقی و رسم طبیعی صحه گذاشته و خود در مقام عمل، در عزای عزیزان خویش سیاه پوشیده اند.
در شرح نهج البلاغه، امام حسن(ع) در سوگ امیرمؤمنان علی(ع)، جامه های سیاه بر تن کرد و با همین جامه به میان مردم آمد و برای آنان خطبه خواند.(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، جلد ۱۶. ص۲۲)
در حدیثی به نقل از امام باقر(ع) آمده است: زنان بنی هاشم در سوگ ابا عبد الله(ع) جامه سیاه بر تن کردند. «لما قتل الحسین بن علی(ع) لبس نساء بنیهاشم السواد و المسوح و کن لاتشتکین من حر و لابرد و کان علی بن الحسین(ع) یعمل لهن الطعام للمأتم؛(اخبار الدوله العباسیه ص ۲۴۲) زمانی که امام حسین بن علی(ع) به شهادت رسید، زنان بنی هاشم لباس های سیاه و جامه های خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمیکردند. [پدرم] علی بن الحسین به علت [اشتغال آنان به] مراسم عزاداری، برایشان غذا درست می کرد.
به جز منابع روایی در کتب ادبی و تاریخی هم بحث سیاه پوشی وجود دارد و شواهد فراوانی در متون کهن ایرانی سیاهپوشی را نشان ماتم و اندوه قلمداد کرده است.
شاهنامه فردوسی که بیانگر فرهنگ و تمدن کهن ایرانیست پر است از مواردی که جامه سیاه را نمود عزا و غم تلقی کرده است. در خصوص زمانی که رستم به دست برادرش شغاد، ناجوانمردانه کشته شد، فردوسی می سراید:
به یک سال در سیستان سوگ بود/ همه جامه هاشان، سیاه و کبود
در اساطیر یونان باستان هم آمده است: زمانی که تیتس از قتل پاتروکلوس به دست هکتور، شدیداً اندوهگین شد به نشانه عزا، سیاهترین جامه هایش را پوشید. این امر نشانگر آن است که قدمت رسم سیاهپوشی در یونان، به عصر هومر بازمی گردد. در میان عبرانیان (یهودیان قدیم) نیز رسم آن بود که در عزای بستگان خویش، سرها را میتراشیدند و بر آن خاکستر می پاشیدند و لباسشان در این گونه مواقع، سیاهرنگ یا نزدیک به آن بود.(دائره المعارف. جلدغ.صفحه ۷۰۲)
بستانی، رنگ سیاه را برای عزا در تمدن اروپای قرن های اخیر، به عنوان مناسبترین رنگ گزارش کرده و مینویسد: طول دوران عزاداری – بر حسب درجه نزدیکی به مرده – از یک هفته تا یک سال طول می کشد و بیوه زنان، دست کم تا یک سال عزا می گیرند و در این مدت لباس های آنان سیاهرنگ و خالی از هرگونه نقش و نگار و زیورآلات است.(دائره المعارف. جلد۶. ص۷۲۲)
بررسی سخنان نورعلی تابنده و منابع معتبر روایی و تاریخی گواه برآن است که سطح معرفت و شناخت وی نسبت به مسائل مذهبی پایین بوده و ایرادات سیاه پوشی برای عزاداری امام حسین(ع) طبق منابع معتبر، اشتباه بوده و این امر جزء تعظیم شعائر و سوق دادن به سوی حقایق الهی است.