بهائیت، تعلیم و تربیت را امری عمومی و اجباری(1) می داند. جمیع اطفال چه فقیر و چه غنی، چه دختر و چه پسر، باید مبادی اساسی علم و دانش به خصوص خواندن و نوشتن را بطور یکسان(2) بیاموزند.در بهائیت، تربیت مقدّم بر تعلیم است. به این معنا که اطفال را باید نخست به اخلاق نیکو تربیت کرد، سپس به اکتساب علوم و فنون و صنایع (3)مشغول داشت. بدین منظور کودکان بهائی،از دوره های آموزشی ویژه ای به نام ” گلشن توحید” برای سنین پیش دبستان، و کلاس های “درس اخلاق”، برای کودکان و نوجوانان در ضمن تحصیل، برخوردار می شوند.تربیت از دیدگاه بهائی، بر سه قِسم است. اول، تربیت جسمانی که عبارت از پرورش قوای جسمانی، ورزش و سلامت تن است. دوم، تربیت انسانی که کسب معارف، علوم، صنایع و مهارت های زندگی است . و سوم، تربیت روحانی که عبارت از آموزش اصول اخلاقی و پرورش احساسات روحانی و معنوی انسان است. تربیت صحیح، شامل همراه کردن هر سه قسم از اقسام تربیت در نظام آموزشی است.(4)
اگر به هر دلیلی والدین استطاعت تعلیم همه اولاد خود را نداشته باشند، در این صورت باید نخست به تربیت دخترانشان (5)اهتمام ورزند، زیرا در بهائیت، تربیت دختران مقدم بر تربیت پسران است. رهبران بهائی معتقدند که دختران روزی مادر گردند و مادران اولین معلمان عالم انسانی هستند. بنابراین، باید در نهایت دانایی و فرزانگی باشند.(6)تعلیم و تربیت بهائی، در مقام اول، تربیت اخلاقی است و سپس فراگیری انواع علوم و فنون و صنایع و هنرها است.(7) تعلیم اطفال به روش کارگاهی همراه با بازی و تفریح، مورد توجه قرار گرفته و آموزش موسیقی، به عنوان نیروی شکوفا کننده سایر استعدادهای کودکان، مهم شمرده شده است.(8)
جنایت علیه بشریت: تجویز قتل کودکان بهائی در صورت ضعف نظام آموزشی بهائی
بهاءالله مسئله تربیت اطفال را به اندازهای مهم میداند که کشتن اطفال تربیت نیافته را بهتر از زنده گذاشتن آنها دانسته است ! و در این باره میگوید: پس احبای الهی و اماء رحمانی به جان و دل، اطفال را تربیت نمایند و در دبستان فضل و کمال، تعلیم فرمایند. در این خصوص ابداً فتور نکنند و قصور نخواهند. البته طفل را اگر بکشند بهتر از این است که جاهل بگذارند؛ زیرا طفل معصوم گرفتار نقایص گوناگون گردد…(9)
عبدالبهاء نیزمیگوید:در این خصوص ابدا فطور نکنند و قصور نخواهند،البته طفل را اگر بکشند بهتر از این است که جاهل بگذارند،زیرا طفل معصوم گرفتار نقائص گوناگون گردد و در نزد حق مواخذه و مسئول و در نزد خلق مذموم و مردود.(10)
یک سئوال در ذهن خواننده ایجاد میشود که مگر تربیت فقط در طفولیت شکل میگیرد و آیاامکان هیچگونه تعلیم و تربیت و تغییر و تحول در سنین بعدی افراد وجود ندارد که سران بهائی امر کشتن اطفال را جائز می شمرند؟
تبعیض در نظام تربیتی و آموزشی بهائی، و نفی وحدت عالم انسانی
علاوه بر موضوع فوق، سران بهائی اجازه نمی دهند اطفال بهائی به مدارس غیر خودی بروند آنجا که میگویند: اطفال احباء ابدا”جائز نیست به مکتب های دیگران بروند چه که ذلت امرالله است و بکلی از الطاف جمال مبارک محروم مانند. زیرا تربیت دیگر شوند و سبب رسوائی بهائیان گردند.(11)
عبدالحسین آیتی مبلغ مشهور بهائی در کتاب خود، که مورد وثوق سران امربود مینویسد: فرستادن اطفال به مدارس غیربهائی، مانند مدارس مسلمین،پروتستان،یهود و زرتشتیان، گناهی بزرگ است و از طرف رئیسان بهائی ممنوع شده است.(12)
فاضل مازندرانی از قول عبدالبهاء می نویسد:در خصوص بنات احباب مرقوم نموده بودی که به مدرسه ملل سایره میروند . فی الحقیقه این اطفال هرچند در آن مدارس اندک تعلیمی میگیرند، لکن اخلاق معلمات را در اطفال تاثیری و از القای شبهات قلوب بنات را تغییر،وباید احبای الهی مدرسهاز برای بنات تهیه و تدارک نمایند و اخلاق ربانی بیاموزند !(13)
جدا نمودن تعلیم و تربیت بنات و غلمان احباب و مدارس آنها از سائر دانش آموزان، در هر کشوری که مردم آن کشور عقیده و دینی غیر از بهائیت دارند و دارای سیستم یکپارچه آموزشی هستند، آیا خلاف تعلیم وحدت عالم انسانی نیست که شعار محوری در امر محسوب می شود ؟
یک بام و دو هوای تعالیم و فعالیت تبلیغی بهائی
اگر سران بهائی تعلیم و تربیت دیگران و نظام آموزشی جدید را برای اطفال خود صلاح نمیدانند؛ چگونه اطفال مردم را که بهائی نیستند (و طبق اعلامیه جهانی حقوق کودک مصوب 20 نوامبر 1959مجمع عمومی سازمان ملل متحد و کنوانسیون حقوق کودک مصوبه 23 نوامبر 1989 مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که بیش از 166 کشور آن را امضاء کرده اند و تقریبا در همه کشورها اجرایی گردیده است واطفال و کودکان و نوجوانان زیر 18 سال باید در مقابل ترویج تعصبات مذهبی و نژادی ،و تلاش برای تغییر دین آنان مصون بوده و حمایت شوند) در کشورهای مختلف – به ویژه کشورهای جهان سوم و در حال توسعه – بدون اجازه والدین آنها به جلسات و حلقه های مطالعه،کلاس های آموزشیکودکان و نوجوانان دعوت شده و تحت تبلیغ غیرمستقیم و مستقیم قرار میدهند ؟
بیت العدل تبلیغ برای بهائی سازی کودکان را علنا در بعضی پیام ها اظهار میکند تا بهائیان را برانگیزد که با تبلیغ بیشتر افواج بیشتری(کسانی که وارد برنامه های تبلیغی بهائی می شوند) را وارد جامعه بهائی نمایند. و نوعا این هدف را در قالب الفاظ عمومی مثل آموزش و رشد جهانی و همکاری بین المللی، و رسیدن به نظم بدیع جهانی (البته در سایه رهبری بیت العدل و آئین بهائی) بیان می کند. این موضوع در قسمت هائی از پیام بیت العدل خطاب به هیات های مشاورین قاره ای (۲۸ دسامبر ۲۰۱۰) چنین آمده است:
” در پیام رضوان امسال ابعاد فرایند یادگیری را که در طیّ چهار نقشۀ متوالی مستمرّاً سرعت گرفته و موجب افزایش توانمندی احبّا برای فعّالیّت در سطح مردمی شده است توصیف نمودیم. این چشمانداز به راستی شگفتانگیز است. بیش از ۳۵۰۰۰۰نفر در سراسر عالم اوّلین دورۀ مؤسّسه را گذراندهاند و توانایی برای ایجاد یک الگوی زندگی ممتاز به خصلت نیایش به نحو محسوسی افزایش یافته است. در محیطهای گوناگون و در همۀ قارّات … تعداد کلّ کسانی که بالقوّه میتوانند در مقام معلّمین کلاسهای کودکان خدمت کنند در طیّ پنجسال تقریباً دو برابر شده و به حدود ۱۳۰۰۰۰ نفر بالغ گشته است. این افزایش به جامعه بهائی امکان داده است که به نیازهای روحانی پاسخ گوید. در طیّ همان مدّت، شش برابر شدن توانمندی برای کمک به نوجوانان به منظور گذر از چنین مرحلۀ بحرانی حیاتشان نشانهای از میزان تعهّد جامعه نسبت به این گروه سنّی میباشد.
فرصتهای حاصله از اقدامات شخصی احبّا، و یا احیاناً فعّالیّتهای یک مهاجر داخلی، در جهت شروع مکالمات هدفمند و پرمحتوا با ساکنین محل نحوۀ آغاز فرایند رشد در یک محدودۀ جغرافیایی را تعیین میکند. یک حلقۀ مطالعه مرکّب از چند دوست یا همکار، کلاسی برای چند کودک محلّه، گروهی برای نوجوانان در ساعات بعد از مدرسه، یک جلسۀ دعا برای دوستان و بستگان هر یک از این اقدامات میتواند محرّک رشد باشد… انسجام حاصله بین فعالیتهای اساسی در داخل هر محدودۀ جغرافیایی باید به میزانی برسد که در مجموع بتوان یک برنامۀ نوپا جهت ترویج و تحکیم پایدار امرالله را مشاهده نمود. بدین معنا که جلسات دعا، کلاسهای کودکان و گروههای نوجوانان، با هر ترکیب و هر تعداد، توسّط کسانی اداره میشود که دورههای متسلسل مؤسّسۀ آموزشی را طیّ کردهاند و به آن بینش تقلیب و تغییر فردی و جمعی که این دورهها ترویج میدهند پایبندند. این نخستین حرکت منابع انسانی درمیدان عمل سیستماتیک و اوّلین نمادِ پیشرفت از نمادهای متعدّدِ یک فرایند رشد پایدار میباشد…”
نویسنده:حسین عشقی – کارشناس ارشد حوزه علوم اجتماعی از هندوستان
یادداشت ها
1-مکاتیب جلد 1 ص 343
2-مجموعه آثار مبارکه درباره تربیت بهائی، ص109
3-لوح مقصود، بهاءالله، ص 13
4-مجموعه آثار مبارکه درباره تربیت بهائی، ص20
5-مجموعه آثار مبارکه درباره تربیت بهائی، ص60
6-مجموعه آثار مبارکه درباره تربیت بهائی، ص57
7-لوح مقصود، بهاءالله، ص 13
8-مجموعه آثار مبارکه درباره تربیت بهائی، ص48-49
9-ایام ملکوت، اشراق خاوری ص220
10-مکاتیب جلد1 ص334
11-مکاتیب جلد5 ص170
12-کشف الحیل جلد1 چاپ سوم ص115
13-امر و خلق جلد3 صفحه339