سهراب حسینی| با وجود سپری شدن بیش از یک دهه از انتشار کتابهایی با موضوع دعا، قانون جذب، مراقبه و مدیتیشن و… که با پوشش معنویت و عرفان به عرضه اجناس بدلی و مفاهیم مدنظر خود میپرداختند و آشکار شدن ماهیت حقیقی بسیاری از این جریانهای به اصطلاح معنوی، هنوز هم شاهد تبلیغ و استقبال برخی افراد از این طیف کتب هستیم.
به عبارتی تحول و توسعه رسانههای ارتباط جمعی و شبکههای اجتماعی، زمینه را برای عرضاندام مجدد این دست کتب و سردمدارانشان در قالبهای تازه و بهروز فراهم ساخته. نمونه بارزش تبلیغ کتب صوتی با محصولات چندرسانهای با محوریت آثار مذکور در برخی کانالهای اشاعه قانون جذب و مدیتیشن میباشد که مبانی فکری همین افراد را دستمایه انحرافات خود قرار دادهاند.
آثار شخصیتهایی چون «برایان تریسی»، «وین دایر»، «اشو»، «پائولو کوئیلو»، «لوئیز هی»، «اسکاول شین»، «کاترین پاندر» و… که با وجود اشتراک غایی اما هر یک تمرکزشان را بر یکی از موضوعات فوق قرار داده و خود را در زمینهای خاص، مطرح نمودهاند:
مثلاً برایان تریسی بیشتر در رابطه با جذب ثروت، روانشناسی موفقیت و… شناخته میشود؛ کوئیلو با به اصطلاح عرفان و سلوک و… . در این میان برخی از این نویسندگان حائز ویژگیها و سوابقی هستند که بر روش و مشی فکریشان تاثیرگذار است. اما عموماً توجه کمتری چه از سوی منتقدان و چه طرفداران به این مسئله معطوف شده و بیشتر نگاهها بر همان وجوه پیش گفته در لباس زیبای معنویت تمرکز یافته در حالی که تاملی عمیقتر در باب این امر و اندکی ظریفبینی روشنکننده حقایق جالبی از احتمال وجود خط و ربط میان این افراد و برخی جریانهای بزرگتر و سازمان یافتهتر میباشد.
این موضوع را در نوشتار حاضر با ارزیابی و موشکافی اندیشه «کاترین پاندر» و مروری بر آثار وی با تمرکز بر یکی از پرفروشترین کتابهایش یعنی «قدرت دعا» به بررسی مینشینیم تا دریاییم برخی مسائل از آنچه به نظر میرسند کمی پیچیدهتر هستند و برخی سرنخها به کلافهای بزرگی میرسند.
داستان تکراری رسیدن از فرش به عرش!
در مورد خانم کاترین پاندر گفتنی زیاد است. اما آنچه مطمح نظر ما بوده و یاریبخش در درک هر چه بهتر مسئله تحول ایجاد شده در زندگی وی است که به اصطلاح نقطه عطف زندگیاش شده و او را به جایی که اکنون ایستاده رسانده است.
وی در خصوص شرایطش قبل از استحاله مورد ادعاییاش میگوید: «چند دهه پیش یک منشی بیوه و بدبخت بودم که یک بچه هم روی دستم مانده بود و باید از راه کار کردن سخت خرج خود و بچهام را در میآوردم از آنجا بود که به فکر افتادی شیوه توانگر شدن را بیاموزم نخست از طریق منشیگری و سپس از راه کشیشی غیرفرقهای توانستم به سوی توانگری قدم بردارم.»[1]
به این ترتیب، وی در سال ۱۹۵۸ در کلیسای بیرمینگهام در ایالاتمتحده مشغول تعلیم و تدریس شد. او مباحث کلاسهایش را در قالب جزوهای با نام «قانون توانگری» تدوین نمود که بعدها بهصورت کتابی با همین عنوان با موضوع راهنمایی کسانی که در کسب و کار و تجارت بودند، به چاپ رسید.
با توجه به استقبال از این کتاب پاندر فرصت را غنیمت شمرد و با سفر به نواحی مختلف آمریکا برگزاری سخنرانی و سمینار را نیز به برنامههای خود برای کسب ثروت و شهرت افزود. وی چنان در تشویق دیگران به پولدار شدن و رفاه داشتن مشهور شد که موضوع سخنرانیهایش به «باریدن طلا» تغییر نام یافت.
پاندر که در قامت کشیش در همه جا ظاهر میشد و از ردای مذهبی برای مقاصد خود بهره میجست. فعالیتهایی نیز در این عرصه انجام داد. از جمله دو کلیسا در محل زندگی خود یعنی تگزاس تأسیس کرد.
در نیمه دوم قرن بیستم که غرب بهخصوص آمریکا دچار دگرگونی روحی و معنوی شد، کاترین پاندر نیز به سردمداران جنبش اندیشه نوین (افرادی چون «چارلز فیلمور»، «اِما کورتیس هاپکینز» و «فلورانس اسکاول شین») پیوست و در نهایت بهعنوان یکی از بانیان پایهگذاری کلیساهای اتحاد به ایفای نقش پرداخت.
کلیسای اتحاد (Unity Church Unity) که در ۱۸۸۹ با تلاشهای «کانزاس سیتی» از سوی چارلز فیلمور و میرتل فیلمور بنیان گذاری شد، مأموریت خویش را تبلیغ مسیحیت کاربردی مثبت اعلام کرد. برخی پاندر را به جنبش تئوصوفی نیز نسبت داده و از ارتباط میان او و این جنبش سخن گفتهاند.
به هر روی با گسترش فعالیتها و درآمدزایی به طرق مختلف (فروش کتابها و امور کلیسایی) سازمانهای کلیسایی این کشیش بهتدریج در همه جای آمریکا و دیگر نقاط جهان توسعه یافت و امروزه با افرادی که کشیشان اندیشه نو خوانده میشوند اداره میگردد.
با این اوصاف میتوان کاترین پاندر را نیز مصداق دیگری از همان داستان تکراری سفر از فرش به عرش این دست افراد برشمرد. منتها با یک ویژگی که او را از سایرین متمایز میسازد؛ یعنی فعالیت رسمی در قامت کشیش و معرفی قرائتی متفاوت از مسیحیت و این همان نکتهای است که در آن ظریفبینی پیش گفته باید بدان توجه کرد تا افقهای بعدی نمایانگر گردد.
به عبارت دقیقتر، در این نوشتار تمرکز ما بر جنبهای از مبانی فکری پاندر قرار دارد که شاید پیش از این کمتر بدان توجه شده و آن خط و ربط وی با جریان مسیحیت و فعالیت در مقام یک مبلغ تبشیری به صورت غیر آشکار است.
در ادامه، این گمانه را با بررسی مبانی فکری – اعتقادی این کشیش و تحلیل کتاب قدرت دعا، مورد موشکافی جزئی قرار میدهیم تا چند و چون و میزان نزدیکیاش به حقیقت آشکار گردد.
تلفیق مسیحیت و قانون جذب
هرچند کاترین پاندر در کشور ما بیشتر در زمره نویسندگان قانون جذب و روانشناسی مثبت شناخته میشود اما تمرکز وی بر مبانی اعتقادی مسیحیت و اذعانش بر مقام معنوی خویش بهعنوان یک کشیش که بدان افتخار میکند، حساب وی را از سایر نویسندگان و شخصیتهای این حوزه جدا میسازد. این مسئلهای است که وی در کلیه آثار و سخنرانیهای خود بدان اشاره و اذعان داشته و حتی دستاویزی برای کسب وجهات و اعتبار بیشتر قرار داده است.
بدیهی است، مردم به کسوت و ردای روحانیت و هر آنچه رنگ و بوی مذهبی داشته باشد، گرایش و اعتماد بیشتری دارند. این امر در خصوص مخاطبان غربی با عنایت به کثرت مسیحیت کاملا طبیعی بوده و در میان سایر مخاطبان نیز صرفنظر از جایگاه مقبول دین مسیحیت در سراسر جهان با توجه به زیرکی پاندر در گرهزدن مبانی به آموزههای عرفانی شرقی – غربی و جنبه فرامذهبی بخشیدن به آنها قابل توجیه است.
در بررسی آثار پاندر آنچه در نخستین نظر به چشم میآید، تمرکز بر روشهای توانگری و کسب حداکثر رفاه و ثروت است؛ همان کمال مطلوب و مورد نظر نظام سرمایهداری حاکم بر غرب که با توجه به خوی سلطهگراییاش سعی در گسترش آن در سراسر جهان دارد. تبلیغات رسانهای فراوان حاکمان سرمایهداری موفقیتهایی نیز دست کم در غرب داشته که شاهدش همین استقبال جهانی از کتب افرادی چون پاندر است.
از طرفی خلأهای معنوی اجتنابناپذیر این نوع سبک زندگی و سردرگمیهای روزافزون بشر امروزی میطلبد که رنگ و بویی از معنویت چاشنی کار گردد تا نتایج مورد نظر، هر چه بهتر تحقق یابند و این همان ترفند مورد نظر کارتین پاندر و دیگر همقطارانش در آثارش است؛ لباسی از معنویت و عرفان و باطنی کاملاً مادیگرا. این گونه است که اغلب کتابهای وی با عناوین دهانپرکنی با مضمون دعا، شفا، عشق، محبت و خیرخواهی و… نامگذاری شدهاند: «قدرت دعا، قانون توانگری، قدرت شفاء از دولت عشق و…»
پاندر را باید نویسنده زیرکی دانست؛ چراکه با قرار دادن خود در زمره نویسندگان روانشناسی موفقیت و ارائه ظواهری از عرفان با همان تکنیکهای رایج در این گونه کتب یعنی قانون جذب، مراقبه، تمرکز، تمرین، بیداری درونی (نیروی کندالینی) و… به صورت خزنده دیگر ماموریت خویش را در ردای مبلغ مسیحیت محقق میسازد.
سراسر کتابهای وی پر است از اشارههای مستقیم و غیرمستقیم و نقلقول از اناجیل و دیگر کتب و شخصیتهای برجسته مسیحیت. حتی در برخی، پا را فراتر گذاشته و یک بخش یا فصل را به برخی آموزههای مسیحی اختصاص داده که نمود بارزش تأکید مکرر وی بر مبحث «عشریه» یا «ده یک» (از وجوه شرعی مسیحیت) در دست کم دو کتاب قانون شفا و قدرت دعا میباشد.
در ادامه علت این تمرکز بیان خواهد شد. با این مقدمات و کسب شمایی کلی از رویکرد و نگاه حاکم بر آثار پاندر ارزیابی خود را با بررسی جزئیتر کتاب قدرت دعا ادامه میدهیم تا با ارائه مصادیق درکی ملموستر حاصل گردد.
قدرت دعا یا قدرت اقناع؟
کتاب قدرت دعا که در واقع جلد دوم و ادامه کتاب قانون توانگری است. با این جمله خود را معرفی می کند: «روشهای پیشرفته دعا که میتوانند نتایج پویایی برایتان به ارمغان بیاورند»؛ تا «دعا» چه باشد و غایت آن چه!
کتاب در هفت فصل مجزاء مجموعه موضوعاتی را با مضامینی چون تأثیر دعاء، روشهای دعا کردن، انواع دعا و… شامل میشود که ذیل عناویتی موجه و معنوی ارائه شده است.
نکات حاصل از بررسی کتاب مزبور را میتوان بهصورت خلاصه به شرح ذیل بیان نمود:
۱. محوریت اومانیسم: تکیه بر مبانی فکری اومانیستی در جای جای کتاب به چشم میخورد که نشانهای از اندیشههای متأثر از رشد در محیطی با حاکمیت ارزشهای سرمایهداری و لیبرالیستی است؛ «مراقبه» و تکرار کلمات «خداوند درون» در غالب اوقات میتواند ذهن، جسم، کار و روابط را تغییر دهد.» (ص ۲۹)
«در ابتدای حرفه نوشتن، روزانه زمانی را برای نوشتن این عبارت تاکیدی صرف میکردم: «من ذهن الهی هستم، هستم، هستم. من میگذارم که ذهن الهی اکنون بهطور کامل در درونم اظهار شود.» (ص ۱۳۸)
«با کلمات آرام بخش … به ذهن و جسمتان بگویید: آسوده باش آرام باش خاطرجمع باش و رها کن. آرام باش و بدان که من خدا هستم کلمات و عبارت معنوی را به کار ببرید که هوش لایتناهی درونتان را بیدار کنید» (ص ۱۰۱) ؛ همان عبارت آشنای تأکید کننده بر «منیت» و «خودمحوری» در کتبی با مضامین مشابه.
۲. اشاعه قانون جذب: قانون جذب و مبانی آن شامل مراقبه، بیداری چشم سر، نیروی کندالینی، تمرکز تجسم و… در این کتاب جلوه کامل دارد:
«مجموعهای از قوانین طبیعی برای دنیای مادی و مجموعای برای دنیای ناآشکار ذهن و روح وجود دارد… هشیاری الهی… یا نیمه هشیاری خداوند درونتان به معنای احیا کردن طبیعت معنوی الوهیت و سطح الهی ذهنتان است که همانا از طریق آن همهچیز میسر میگردد… تمرکز بر ذهن لایتناهی خداوند درون، نور الهی و پرتو الهی در انجام این کار کمکتان میکند. نوشتن و تصور کردن نیز مفید است.» (صص ۲۴- ۲۵)
«یکی از روشهای تمرکز که به افکارتان قدرت نتیجهبخشی میبخشد، فهرستسازی است» که آن را شامل «فهرست حذف شدنیها، خواستهها و داشتهها» عنوان میکند. (صص ۶۳- ۶۶) «قانون تمرکز چنین است: چیزی را مجسم کنید و به آن موجودیت بخشید.» (ص ۷۳) همان عصاره قانون جذب.
۳. تبلیغ ارزشهای مادیگرایانه (سبک زندگی غربی)؛ آنگونه که نویسنده در مقدمه کتاب اشاره داشته گویا این کتاب ابتدا با عنوان «دعا کنید و ثروتمند شوید» چاپ شده و بعدها با اصرار پاندر به قدرت دعا تغییر نام یافته.
با وجود این تغییر، اما میتوان گفت، همان عنوان نخستین گویاترین نامی است که باید بر این اثر گذاشت؛ چرا که تشویق به ثروتاندوزی و روشهای تحقق آن محور اصلی کتاب است که ذیل عنوان دعا مخفی گشته است.
اساساً لحن پاندر در بیان شواهد مثال و داستانهایش از افراد مختلف، اغلب بازرگان و تاجر بهگونهای است که به این طرز فکر مفتخر بوده و موفقیتهای مادیاش را بر ردای کشیشی برتر میداند. حتی اگر آشکارا بدان اشاره نکند، نگاهی به برخی عناوین فصول وی شاهدی است بر این حقیقت:
«از نداری تا مکنت، برای شغلیابی هیچ وقت دیر نیست، خانوادهای حاشیهنشین از ملک استیجاری تعالی یافت، بازرگانی زندگی سعادتمندتری را تجربه کرد، فهرست حذف شدنیها برای بازرگانی توفیق به ارمغان آورد و…» همین طور است، اشاره به داستان زندگی شخصی و ثروتاندوزیاش که آن را به منزله غایت موفقیت خود خوانده بهعنوان الگویی به مخاطبان عرضه میدارد.
۴. شریعت گریزی؛ پاندر در قامت یک کشیش همواره بر لزوم رهایی از تارهای دست و پاگیر شریعت و آداب دینی تأکید نموده و حتی گاه زبان به انتقاد از روشهای سنتی کلیسا میگشاید. ذیل عنوان «چرا مراقبه را در مکانهای مذهبی آموزش ندادهاند؟» (ص ۱۱۵) وی در بخش «روشهای بدون تشریفات برای دعا» مینویسد:
«در وضعیتی آسوده و راحت بنشینید یا ممکن است، دراز بکشید و لباس راحتی که عذابآورتر نباشد بر تن کنید، وقتی احساس آرامش و آسودگی یافتید، عبارت معینی را انتخاب کنید و ذهنتان را بر آن متمرکز سازید. ممکن است، آن را با صدای بلند ادا کنید تا به شما کمک کند که با آن همنوا شوید.» (ص ۸۶)
۵. سایه پلورالیسم؛ پاندر برای جلب توجه و همراهی تمام سلایق و جنبه فرامذهبی بخشیدن به رویکرد خود از ادیان و آیینهای مختلف شاهد مثال آورده و مهر تأیید بر آنها مینهد، مانند آنجا که در رابطه با تأثیر سکوت از حضرت موسی (ع) و پیامبراکرم (ص) تا لوتر و بودا سخن میگوید:
«در تنهایی کوهی در نزدیک مکه بود که محمد (ص) را برای آنکه پیامآوری از جانب «الله» باشد، فراخواندند… لوتر در دغدغههای خصوصیاش به هنگام دعا به قدرت و اطمینان تزلزلناپذیری در ورمز (شهری در آلمان غربی) دست یافت. حتی بودا آن فرزانه روشنییافته که پیام رستگاریاش برای آسیا به آیین جهانی بدل شد، از طریق دعای سکوت به این مهم دست یافت.» (ص۱۸۰)
۶. استناد به روانشناسی و شخصیتهای شناختهشده برای اعتباربخشی؛ پاندر برای جنبه علمی بخشیدن به مبانی فکری خود بهویژه در زمینه ذهن ناهشیار و روشهای دستیابی به آن به برخی روانشناسان مسئلهدار مانند. «یونگ» که ضمیر ناخودآگاه جمعی را مطرح میکند و یا «ویلیام جیمز» استناد مینماید.
همچنین برای مستند نشان دادن آن به آزمونهای روانشناختی اشاره میکند. مثل نمونهای که از «ویلیام از پارکر» در خصوص تأثیر دعا بر دانشجویان ذکر کرده و با تکنیک ارتباطدهی معنایی نتایج مورد نظر خود را از آن بیرون میکشد. (ص ۱۸۲)
موارد دیگری نیز میتوان به این فهرست اضافه نمود و در اینجا اصلیترین نکات مورد اشاره قرار گرفت تا آشنایی عینیتری با رویکردهای فکری این نویسنده حاصل گردد. اما تمام اینها تا بدینجا مقدمهای بود برای رسیدن به اصل موضوع یعنی تمرکز ضمنی و خزنده پاندر بر مسیحیت تبشیری و اشاعه آموزههای مسیحی و به عبارتی عمل در مقام یک مبلغ تبشیری.
شگرد پاندر برای عملی ساختن این هدف چاشنی کردن مبانی و آموزههای مسیحی ذیل هر مبحث است. در واقع، پاندر با اذعان بر فعالیت خود در کسوت یک کشیش، اشاره به این تعالیم را طبیعی میداند. البته با امتناع هوشیارانه از تبلیغ گلدرشت و بهکارگیری شگردهای اقناع، این آموزهها را با ظرافتی بسیار در ذهن مخاطب جای میدهد. برای درک بهتر این مسئله به مصادیقی از این شگرد در کتاب مذکور اشاره میگردد:
۱. ذیل مبحث مراقبه؛ پاندر ضمن اشاره به اذکار تکرار شونده رایج در مرام بودایی مثل «اوم» به ورژن مسیحی آن نیز اشاره و توصیه ضمنی میکند: «کاهنان عهد عتیق این سطح فراهشیار درون را با تاکید و تمرکز مکرر بر عبارت «هستم» («اَهیه» به زبان عبری نقل قول از تورات) یا «هستم آن که هستم» بر میانگیختند.» (ص ۲۴)
«نام بزرگان الهی را بر زبان بیاورید.» او با ایمان تکرار میکرد «عیسی مسیح، عیسی مسیح» تکرار هر روز عبارت «عیسی مسیح مرا شفا می دهد» اعجاز قدرت شما دارد. (ص ۳۰)
«مقدما احساس میکردند، نام عیسی مسیح، واژه گمشده قدرت بود که چون بر آن مراقبه میشد، میتوانست نیکویی فرد را بدون فوت وقت احیا کند. امروز هم نام عیسی مسیح برای کسانی که بر قدرت او مراقبه میکنند، دستاوردهای عظیم و عجیبی در همه جوانب مشخص میشود.» (ص ۱۰۷)
«قوم بنیاسرائیل بر تنوعات نام «یهوه» مراقبه میکرد و واژه مقدسشان یاری دولتمندی «یهوه – یری» بود…. وقتی یوشع شب و روز بر تورات مراقبه میکرد، به احتمال قوی همان عبارت مقدس را به کار میبرد که موسی به کار برده بود؛ «من هستم» (به معنی خداوند درون).» (صص ۱۰۷-۱۰۶)
۲. هنگام اشاره به قانون جذب و تکنیکهای آن (مراقبه، تمرکز و….)؛ «ایوب که با قدرت مقدر کردن از زنده بودن به مکنت رسید، این گونه عهد بست: امری را جزم خواهی نمود و برایت برقرار خواهد شد و روشنایی بر راههایت خواهد تابید.» (ص ۷۸)
«بانویی را میشناسم که با نوشتن یکی از پیمانهای شفابخش عیسی مسیح و قرار دادن آن مستقیما روی پوست منطقه بیمار بدنش از یک بیماری مزمن شفا یافت. برخی دیگر نیز به هنگام خواب یکی از پیمانهای عیسی مسیح را زیر بالششان قرار داده ند و شفا یافتند… پس بر شفاهای بزرگان الهی مراقبه کنید؛ زیرا در کلام حقیقت زندگی وجود دارد.» (ص ۴۹)
«پیمان یهوه با یوشع آن بود که شب و روز بر آن قانون مراقبه کند؛ زیرا همچنین راه خود را فیروزخواهی ساخت. (یوشع ۱:۸) …مزامیر داوود نیز توانمندی مشابهی را وعده داد (مزمور ۳ و ۱:۲) قدرت مؤثر واقع شدن مراقبه در داستان اسحاق که در شامگاه به دشتستان رفت تا به مراقبه بپردازد، نیز منعکس است. هیچ جای تعجبی نیست که مزمور داوود مراقبه را بهمنزله «من در خداوند شادمان خواهم بود (مزمور ۳۴:۱۰۴) توصیف میکند.» (ص ۹۵)
«برای مراقبه غیررسمی، مزامیر از عبارات مراقبهای مؤثر، پر هستند. وقتی احساس میکنید، اشتباه کردهاید و طلب بخشش میکنید، بر مزمور پالایش مراقبه کنید.» (صص ۱۰۷- ۱۰۸)
۳. ذیل تبلیغ مبانی اومانیسم؛ «آن خداوند درون که ایوب میگوید: روح انسان، پولس میگوید: مسیح درونتان و عیسی ملکوت درون توصیف میکند. در اثنای این جریان گرمازای قدرت و عقایدی که در مراقبه ایجاد میشود، شما آنچه را که داوود و مسیح وقتی میگفتند: شما خدایانید و جمیع شما فرزندان حضرت اعلی، درک می کنید.» (ص ۹۹- ۱۰۰)
جز این اشارات مستقیم و غیرمستقیم برای القای مباحث مربوط به قانون جذب و روانشناسی موفقیت، بخشهایی از کتاب بهصورت ویژه به تبلیغ مسیحیت و اشاعه برخی آموزههای مسیحی اختصاص یافته است. تقدس و تکریم چهرههای مسیحی مانند «پولس»، «سنت کاترین سینایی»، «گلن کلارک» و… که از آنها با عنوان عارفان عصر نام میبرد. از جمله این موارد است.
این خانم کشیش علاقه خاصی به پولس (که به عنوان بنیانگذار تحریف مسیحیت شناخته میشود)، داشته و او را «نابغه تغییر» میخواند و جا به جا بر گفتار و کردارش توصیه مینماید:
«پولس، متفکر، حکیم الهی، مبلغ و نویسندهای بزرگ بود. در ضمن شفیعی قدرتمند در دعا محسوب میشد. هشیاری دعایی او بیشک یکی از رمزهای بزرگش بود.» (ص ۲۰۶)
همچنین در هر جا که موضوع اقتضا کند بلافاصله با نقل داستانهایی از معجزه کلیسا، مخاطب را به حضور در این مکان دعوت میکند. مثل ماجرای پسری که با تمرین سکوت حاکم در کلیسا در نهایت به مقام کشیشی نائل میشود. در اینجا نیز پاندر زیرکانه آداب کلیسایی را با فنون مراقبه (سکوت) پیوند زده است.
بارزتر از اینها اما اختصاص فصل پایانی کتاب به مبحث مورد تأکید پاندر یعنی «عشریه» است که آن را اساس و شرط پذیرش کلیه دعاها خوانده و با ردیف کردن مجموعه نقلقولهایی از اناجیل و بزرگان مسیحی و داستانهایی از تأثیر پرداخت، یا عدم پرداخت دهیک در زندگی افراد، سعی در اقناع مخاطب در اهمیت این مسئله و در نهایت پذیرش آن دارد؛ امری که در کتاب قانون شفا نیز بر آن تأکید نموده است.
اشاره به میثاق توفیق حضرت یعقوب در کتاب مقدس و لزوم پرداخت دهیک بهعنوان سهم هر فرد از این میثاق در همین زمینه صورت گرفته. پاندر ابایی ندارد که بگوید: «عشریههای مسیحیان نخستین برای گسترش سریع مسیحیت در سراسر دنیای قدیم کمک نموده است.» (ص ۲۳۰) و لذا این دهیکها هم گامی است، در تبشیر مسیحیت از یک سو و توانگرتر شدن او بهلحاظ مالی از سوی دیگر.
از دیگر جنبههای عمل در جایگاه یک مبلغ تبشیری را میتوان در معرفی و توصیه بهکارگیری شیوههایی خاص در دعا کردن یا سبک زندگی یافت. مصداق بارزش مبحث گروههای دعایی است که پاندر با برشمردن ویژگیهای خاص این گروهها از افراد گرفته تا زمان و مکان برگزاری جلسات میکوشد، نقش خود بهعنوان یک مبلغ تبشیری را به بهترین شکل ممکن ایفا نماید.
وی در این رابطه مینویسد: «گروه دعایی باید کوچک و ترجیحاً بسته باشد که بههمراهی نوا و نغمه نیازی نداشته باشد. چنین گردهماییهایی نباید جنبه کلیسیایی یا وظیفهشناسی پیدا کند. گروههای دعا میتوانند برای کلیسا یا دیگر سازمانها مؤثر باشند. آنها برای کلیسا درآمد مالی و گسترش آن در همه سطوح دعا میکردند.» (ص ۲۱۰) وی در ادامه از کشیشی یاد میکند که با تشکیل گروههای دعایی موفق شده مشکلات مالی کلیسای خود را حل کند.
همچنین ذیل عنوان بزرگترین قدرت عصر ما به قدرت تبلیغی این گروهها گریز میزند: «شمار زیادی بیش از آنچه در داخل کلیسا وجود دارند، در بیرون نیز هستند. ما نمیدانیم چه شمار افراد به این گروهها تعلق دارند؛ چرا که بیشتر افراد خردمندانه درباره چنین کارهای معنوی خاموشی میگزینند.» (ص ۲۱۹)
بازوی رسانهای تبشیر؛ تبلیغ چراغ خاموش
یکی از بازوهای جریان تبشیری مسیحی رسانههای ارتباط جمعی است که مانور زیادی بهویژه در حوزه دیداری بر آن میدهند. شمار قابل تامل شبکههای ماهوارهای، رادیویی، تلویزیونی تبشیری شاهدی بر این امر است.
با توجه به برد مخاطبان و نمود بیشتر این رسانهها، اغلب توجهاتی پیرامون آنها بوده و توجه کمتری به حوزه مکتوب که از قضا تأثیرگذاری بیشتر و عمیقتری نیز دارد، میشود. بههمین خاطر است که شاهد چاپ و انتشار کتابهایی با ظاهر موجه معنوی و باطنی با رنگ و بوی تبشیر هستیم که کتاب مورد بررسی در نوشتار حاضر نمونهای از آن بود.
این قبیل تبلیغات به حدی ظریف و خزنده و در پس دیگر پوششها هستند که به زحمت میتوان به اهداف نهانیشان پیبرد. درست همان گونه که ما در خصوص کتابهای پاندر عمل کردیم؛ یعنی همان اندک انتقادهای موجود نیز بیشتر بر جنبههای معنویتگرایی و تأکیدش بر قانون جذب و مباحث این چنینی مرتبط بوده تا نگریستن به آن در مقام سرباز جبهه تبشیر.
امید که این مطلب تا حدی افقهای تازهای را پیش روی اندیشمندان و متولیان امر در عرصه بررسی محتوای کتب و صدور مجوز انتشار گشوده باشد. این بار از زاویهای تازه به این دست نویسندگان، اهداف و ریشههای فکریشان بنگرند تا دیگر شاهد چاپ و انتشار چنین آثاری در کشوری اسلامی نباشیم.
منبع: پاندر، کاترین، قدرت دعاء، مترجم: مینا اعظامی، تهران: نشر میترا، چاپ دوم، بهار ۱۳۸۵
[1]. پاندر، کاترین، چشم دل بگشا، مقدمه، ص ۷
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com