عقل و منطق در بهائیت

فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران

پیشوایان بهائیت هرچند تطبیق دین با علم و عقل را یکی از تعالیم جدید خود معرفی کردند؛ اما در عین حال مدعی اند که هنگام شناخت بهائیت باید علم و عقل را کنار گذاشت!

پیشوایان بهائیت هر چند تطبیق دین با علم و عقل را یکی از تعالیم جدید خود معرفی کردند، اما در عین حال عقل را ملاک ادراک حقیقت ندانسته اند: «بدان که الیوم آنچه به عقلت رسیده و برسد و یا به عقول فوق تو و دون تو ادراک شود، هیچ یک میزان معرفت حق نبوده و نخواهد بود».(1)

پیشوایان بهائی که در تبلیغات خود شرط پذیرش دین را تطبیق آن با علم و عقل معرفی می کردند، در باور و اعتقادشان سنجیدن بهائیت با علم را کاری باطل می دانستند: «قُل یا مَعشَر العُلماء لاتَزنوا کتابَ الله بِما عندکم مِن القواعد و العلوم…؛(2) ای گروه علما، کتاب خدا را با آنچه از قواعد و علوم نزدتان است نسنجید زیرا (: آن کتاب) ترازوی (: سنجیدن) حق در میان خلائق است. آنچه در میان ملّت ها است باید توسط این ترازوی أعظم سنجیده شود».

همچنین پیشوایان بهائیت، پیروانشان را از اعتراض به گفته های خلاف عقل و منطق خود بازداشته اند: «لَو یحکم علی الماء حُکم الخَمر و عَلی السَماء حُکم الأرض…؛(3) اگر به آب بگوید که شراب است و به آسمان بگوید که زمین است و به نور بگوید که آتش است، باید پذیرفت که حق است و شکی در آن نیست و کسی حق اعتراض بر او را ندارد و لِمَ و بِمَ (چون و چرا) بگوید و هرکس اعتراض کند از رویگردانان است.»

اما اگر عقل و علم بشری ملاک حقانیت دین است، پس چطور هنگام شناخت بهائیت باید علم و عقل را کنار گذاشت؟!

پی‌نوشت:

(1). حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی از روی نسخه خطی، کاتب حرف الزاء، ربیع الأول، ص 286.

(2). حسینعلی نوری، اقدس، نسخه الکترونیکی، ص 98، بند 99.

(3). حسینعلی نوری، اشراقات، (295 صفحه ای)، چاپ سنگی، ص 58.