سعید صدری| برخی از انحرافهای اعتقادی و عملی یوگا به شرح ذیل است؛
۱. انحرافات اعتقادی یوگا
الف. انحراف یوگا در جایگاه خداوند متعال
جایگاه و نقش خداوند در یوگا تشریفاتی است. خدا در یوگا در ظاهر انکار نشده است و بحث از آن کنار گذاشته نمیشود اما پیوندی نیز با غایت یوگا ندارد. رکن و اساس یوگا روان آرام است، بدون اینکه این ذهن و روان با خدا نسبت روشنی داشته باشد یا از این ذهن و روان چیزی بهنام خدا جستوجو شود.
پیش از این گفته شد که یوگا از نظر عقبه فکری خود، به گونهای به فلسفه سانکهیه وابسته است. بعضی از صاحبنظران تاریخ هند، یوگا را آیینی مستقل نمیدانند و آن را شاخه عملی مکتب سانکهیه میشمارند.
پتنجلی، بنیانگذار این مکتب، فرضیههای اثبات خدا را تجزیه و تحلیل نموده، آن را برای اثبات خدا ناکافی دانسته و در ابطال دلایل اثبات خدا مدعی شده است: «وجود و عدم خدا با نحوه تمرینهای روحی شخص رابطه ندارد. »[1]
او در جای دیگر تصریح میکند: «در فلسفه سیستم سانکهیه خدا جایی ندارد.»[2] با این نگاه دور از انتظار نیست که برخی از استادان یوگا، الحاد را تدریس کنند.
در مقابل برخی بر این باورند که پتنجلی وجود خدا را برای حل مسائل نظری لازم نمیدانست، بلکه فقط از آن نظر که تسلیم و اخلاصبخشی نتیجه یوگاست، این اندیشه را سودمند و مهم میشمرده است.
پتنجلی بنابر اهدافی سعی میکند، نقشی برای خدا در یوگا قائل شود ولی این کار وی مورد تعجب یوگیستها نیز قرار گرفته است؛ چنان که سوامی ساتیاندا، از افراد مشهور در یوگا از اینکه پتنجلی نام خدا را در آموزههای خود به میان میآورد، تعجب خویش را چنین ابراز میکند: «واقعاً باعث تعجب است؛ پتنجلی که عقاید فلسفیاش را از فلسفه سانکهیه گرفته است، درباره خدا و وقف خویش به او صحبت میکند.»[3]
او می گوید: «من از یک خانواده هندو هستم و در آیین هندو دو سنت وجود دارد: یکی اعتقاد به ستایش اصنام و دیگری نیایش خدای بیشکل. خانواده من به اصل دوم اعتقاد بیشتری داشت.»[4]
با توجه به آموزههای یوگا در حوزه نظر و تئوری خدا به بحث گذاشته نمیشود و انکار نمیگردد و در حوزه عمل نیز یوگا، نظامی فکری است که مبانی آن بر محور توحید، استوار و پایه ریزی نمیشود؛ برخلاف عرفان اسلامی که در آن، خدا، محور تمام هستی است.
اما در شبه معنویت یوگا با چه اطمینانی ادعا میشود که یوگا انسانها را به رضایت الهی میرساند؟ بر فرض که انسان بتواند در سایه یوگا تنشهای روانی و اضطرابهای روحی خود را قدری کاهش دهد و با یادگیری چندصد روش، به انضباط ذهنی هم دست یابد، چه تضمینی وجود دارد که با این امور رضایت خداوند حاصل شود؟
ادعای مطابقت با عرفان اسلامی در این مکتب در حالی مطرح میشود که یوگا حتی درباره «باخدایی» و «بیخدایی» موضعی ندارد و همه کس را میپذیرد و ادعا میکند که حتی منکر خدا نیز میتواند یوگی باشد.
«کسی که به خدا اعتقاد ندارد، هم میتواند از کیش یوگا بهره ببرد؛ با این توضیح که درک مراحل بالای یوگا (سمادهی) برای او راهی است، بهسوی شادابی و تجدید انرژی یا حالتی است ذهنی که در آن احساس یکی بودن با کائنات در او موج میزند.»[5]
مبلغان یوگا برای فریب مردم، مدعی هستند، هر کس از هر دین و آیینی میتواند یوگیست شود:
«برای سیروسلوک در این طریقت یوگا و گام نهادن در این وادی، نیازی به این نیست که دین آبا و اجدادی خویش را رها کرد و به آیین و مذهب جدیدی پیوست، بلکه هر انسانی با اعتقاد به هر فرقه و کیشی می تواند به پیامهای یوگا در زمینه زهد و تقوا و برکناری از خشونتها و پلیدیها جواب مثبت بگوید و با تفکر و تعمق در احوال و خوار کردن شهوات و حرص و آز به تربیت و تعالی روح خود بپردازد.»[6]
فردی که یوگا را با ورزش شروع کرده است و با حرکات تنفسی ادامه میدهد تا به کمالی برسد که یوگا در نظر گرفته است، خواه ناخواه وارد مسیر هدایت اعتقادی یوگا می شود؛
مثل اینکه یک یهودی، مسیحی یا مسلمان همچون هندوها به بت پرستی بپردازد و به وجود چندین خدا یا بیخدایی معتقد باشد و در عین حال ادعای یکتاپرستی کند. مبلغان یوگا در ایران به جای نمادهای دینی مجسمه خدایی، «شیوا» نام را تبلیغ میکنند. پدر یوگای ایران میگوید: «در اتاق مدیتیشن شخصی خود، تصویری از لُرد شیوا یا دیگر جلوههای خدایان را قرار دهید.»[7]
در بعضی از منابع یوگا از ستارهها و سیارههایی که حاکم بر سرنوشت انسان هستند، نام برده و ذکرهای خاصی هم برای جلب رضایت سیارهها پیشنهاد شده است. همچنین کالی، شیوا، راما و دیگر خدایان هند و جلوههای الهی خوانده شده و تقدیس گشتهاند.
مبلغان یوگا، اذکار و اوراد مقدسی را که در متون اخلاقی اسلام وارد شده، دست خوش انحراف قرار دادند. همچنین در کتابهای یوگا صریحاً ادعا شده است: ذکرها در اسلام به عنوان مدیتیشن توصیه شدهاند[8] و حتی ذکر و ورد به عنوان یکی از راهکارهای ریلکس (آرامش) زبانی تفسیر شده است.[9]
ب. تناسخباوری در یوگا
بزرگان و متکلمان و فیلسوفان اسلامی دلایل متعدد عقلی و نقلی در رد و ابطال تناسخ آوردهاند.[10] در یوگا مانند سایر مکاتب هندی اعتقاد به تناسخ وجود دارد. پتنجلی در فصل سوم کتابش، سوتره هجده از تناسخ و تولدهای پیشین مباحثی به میان آورده است و همچون بسیاری از معتقدان به آیین هندو تناسخ را پذیرفته و دستورات یوگا را متناسب با اعتقاد به تناسخ پایهگذاری کرده است.
در کتابهای یوگا، تولدهای پیدرپی به عنوان فرصتهای بیشتر برای بیداری کندالینی مورد اشاره قرار گرفته است:
«در بعضی حالات ممکن است فرد به پیشرفت مشتاق باشد که نتیجه تولدهای قبلی است، اما اگر جسم ضعیف باشد و نتواند فشار کندالینی[11] را تحمل کند، لازم است منتظر تولد دیگری باشد تا شاید دارای جسمی قابل انعطاف گردد.»[12]
یوگا، عامل تعیین کننده زندگی بعدی و نیروی خلاق زندگی دیگر را، ذهن و ضمیر ناهوشیار معرفی میکند: «خاطرات امیال و تجربههای زندگی گذشته در لایههای عمیق ذهن ناهوشیار نقش میبندد و در زندگی بعدی اثر میگذارد.»[13]
«تجربههای نهفته در ذهن ناهوشیار، کیفیت و ابعاد زندگی بعدی را مشخص میکند: با طغیان استعدادهای نهانی دگرگونی از یک ماده به ماده دیگر یا تولد دیگر صورت می گیرد.»[14] «یکی بهصورت انسان متولد میشود دیگری بهصورت حیوان و سومی به صورت گیاه و… .»[15]
یوگیستها پرهیز از گوشتخواری را نیز به تناسخ ربط میدهند و میگویند:
«حیوانات، موجودات زندهای هستند که حق حیات دارند؛ چه بسا که روح انسانی را در خود جای دادهاند که در تناسخهای بعدی ممکن است، باز هم بهصورت انسان ظاهر شود. بنابراین گوشتخواری بسیار خشونتبار و مشمئزکننده است.»[16]
در حالی که این موضوع دقیقاً درباره گیاهان نیز صادق است. بر اساس عقیده به تناسخ گیاهان نیز ممکن است، حامل روحی باشند که پیش از این انسان بوده است و در تناسخ بعدی بازهم بهصورت انسان ظاهر شود.
ج. شیطانپرستی و یوگا
فراماسونها در حقیقت شیطانپرستانی هستند که با ایجاد سازمانی برای توسعه و تحقق ایدئولوژی و ارزشهای شیطان از شیطانگرایی در دوران معاصر پردهبرداری کردهاند. برخی از شواهد نشاندهنده ارتباط «یوگا» با «شیطانپرستی» و «فراماسونری» است؛ با این توضیح که در آیین هندو یا همان آیین مورد پذیرش برهمنان هندسه خدا پرستش میشود: «برهما» ویشنو» و «شیوا».[17]
بسیاری از یوگیهایی که کتاب یوگا سوتره را شرح و تفسیر کردهاند، از طرق مختلفی از جمله «اعلام رسمی پرستش لُرد شیوا»، «تقدیم کتاب خود به وی» یا «اظهار ارادت به او»، درواقع به نوعی درصدد آن بودهاند که مشخص سازند، خدایی که در یوگا پرستش میشود، شیواست.
«شیوا» که در آیینهای هندی از آن به خدای ویرانگر، فناکننده، نابودگر و وحشتآور یاد میشود، در یوگا مورد توجه و تقدیس و مطابق گفته طرف داران یوگا، الهه و خدای یوگاست. به همین دلیل، شیوا عمدتاً در حین انجام مدیتیشن یوگایی، به تصویر کشیده میشود.
با توجه به توصیفات، شیطان در ادیان الهی و همسانی آن با اوصاف شیوا، از جمله دشمنی با انسان، خدای ویرانگر و… میتوان گفت شیوا در واقع همان شیطان است. از این رو، در کتبی چون انجیل شیطانی، شیوا و سایر اعضای خانواده او را جزء الههها و خدایان شیطانی معرفی کردهاند.[18]
در واقع فراگیران یوگا طی کلاسهای خود میآموزند، با اوراد و اذکار و حالات بدنی خاص خود انرژی حیاتی را از الهه شیطانی شیوا طلب نمایند!
بعضی از بزرگان یوگا، مانند راماکریشنا و ویوکاناندا زندگانی خود را صرف خدمت به شیوا و کالی یا وقف عبادت او کردهاند. شیوا و همسر یا دخترش، «کالی» در کتاب انجیل شیطانی که پایهگذار شیطانگرایی در عصر مدرن، آنتوان لاوی نوشته، به نامهای شیطان (The Infernal Names) و تجسم شیطان و جلوه آن یاد شده است.
کالی همان الهه سیاه است که در اطراف گردن او گلوبندی از جمجمههای انسان آویخته شده است.
راماکریشنا که از رهبران بسیار محبوب یوگا به شمار میرود، به دلیل مشکلات مالی خانواده خود به حضور در معبد کالی مجبور میشود و در جریان همین حضور، جذب این معبد میگردد و پس از مدتی به مقام «روحانی مذهبی معبد کالی» و «فرزند کالی» میرسد.
در عکسهای مختلفی که از وی گرفته شده او در حال نشان دادن علامت دست شاخدار است و میخواهد به صراحت شیطانپرست بودن خود را ابراز کند.
از دیگر بزرگان یوگا، سوامی و یوکاناندا شاگرد ارشد راماکریشناست. او از هشت سالگی تحصیل را آغاز کرد و در این میان با تاریخ اروپا و عقاید فیلسوفان غربی و عقاید مسیحیت آشنا شد. وی در هجده سالگی با راماکریشنا آشنا گردید و در بیست و یک سالگی به عضویت از فراماسونری درآمد. او از سال ۱۸۹۳م مسافرتهای خود را به منظور ترویج افکار و عقایدش آغاز کرد و توانست افراد بسیاری را در اروپا و آمریکا جذب یوگا کند.
با توجه به مطالب پیشین به نظر میرسد، امثال راماکریشنا و سوامی ویوکاناندا یا اوشو به عنوان رهبران یوگا یا چهرههای مشهور که یوگا را تبلیغ و ترویج میکردند، از سوی تشکیلات جهانی فراماسونری و شیطانپرستی مأموریت داشتند، انحراف را گسترش دهند و خواستهاند جهان را بهسمت شیوهای نوین از شیطانپرستی سوق دهند.
جالب است بدانید یک سیاستمدار فراماسون پهلوی به نام مجید موقر، اولین باشگاه یوگا را در سال ۱۳۴۵ در ایران افتتاح کرد. حضور گسترده مقامات کشوری و لشکری به عنوان اولین کارآموزان این باشگاه بسیار قابل تأمل است؛ چنان که موقر در مجله مهر مینویسد:
«اینک آموزشگاه یوگا باز شده و تاکنون چندین نفر از وزیران، سپهبدان سرلشکران، پزشکان، استادان دانشگاه و سایر دانشمندان و محققان و بزرگان علم و ادب نام نویسی کردهاند. مثلاً از جمله پیروان مکتب یوگا، جناب آقای هویدا، نخست وزیر، مهندس شریفامامی، نخست وزیر سابق و رئیس مجلس سنای فعلی سرلشکر گرزن و… هستند.»[19]
۲. انحرافهای عملی یوگا
الف. آسیبهای فیزیکی یوگا
از انتقادهایی که جامعه پزشکی به یوگا وارد کردند، مسئله آسیبهای جدی فیزیولوژیکی است که به بدن وارد میشود.
ولیام براد، دانشمند آمریکایی که چندین سال یوگیست بوده و پس از آنکه آسیبهای جدی به کمرش وارد شده است، کتابی با عنوان «دانش یوگا؛ خطرات و منافع» نوشت.
در سال ۲۰۱۰م مقالهای با عنوان «چگونه یوگا میتواند بدن شما را خراب کند؟» در مجله معروف نیویورک تایمز منتشر کرد که سندرم نشانگان خروجی قفسه سینه، استئو آرتریت (التهاب تخریبی مفصلی) مهرههای گردنی، تنگی کانال نخاع کمری، سوراخ شدن یا پارگیهای شبکیه و افتادگی پا را از جمله آسیبهای یوگا معرفی کرده است.
علاوه براین، در یوگا گیاهخواری تبلیغ میشود که به گفته دانشمندان سوئدی، بدن را از کسب مواد مغذی اصلی و حیاتی محروم میکند و این افراد غالباً دچار کمبود ریبوفلاوین (نوعی ویتامین B)، ویتامین (B۱۲، ویتامین D، کلسیم و سلنیوم) میشوند. حتی پس از آنکه محققان مکملهای غذایی را به رژیم روزانه آنها افزودند، درصد کلسیم و سلنیوم بدن آنها به حد طبیعی نرسید.
ب. استفاده از گیاهان مخدر
ثمره تمام مراحل یوگا، وصول به «سامادهی» است که یکی از راههای رسیدن به آن استفاده از گیاهان مخدر و توهمزا دانسته شده است.
ساتیاناندا بنیانگذار و رئیس دانشگاه یوگا در بیحار، گیاهان مخدر مورد استفاده در یوگا را این چنین معرفی میکند: «گیاهانی نظیر آنجانا (Anjana)، رسایانا (Rosayana) که نقش توهمزایی و تخدیری مؤثری در یوگا دارند… .»[20]
منبع: سعید صدری، روایت انحراف، صص ۱۹۹- ۲۰۹
[1]. ساتیاناندا ساراسواتی، یوگا سوتره های پتنجلی، ص ۲۷
[2]. شیرر، هستی بی کوشش، ص ۲۷ و ۱۷۴
[3]. ساتیاناندا ساراسواتی، یوگا سوترههای پتنجلی، ص ۱۰۹
[4]. شریفپور، کندالینی تجربه ای مرموز، ص ۳۸
[5]. هویت، یوگا، ص ۲۴
[6]. آینگار، درخت یوگا، ص ۱۰
[7]. سوامی نیرانجان آناندا ساراسواتی، گنجینه اسرار یوگا، ص۱۰۸
[8]. شیواناندا، جاپا یوگا، ص ۴۵
[9]. شیواناندا و ویشنود واناندا، دائره المعارف یوگا، ص ۳۳
[10]. ر.ک: ابنسینا، الشفاء، کتاب النفس، ص۳۲۰؛ ملاصدرا، المبدأ والمعاد، ص ۱۰۷
[11]. کندالینی یوگا، یکی از مکاتب یوگاست که بر بیدار کردن انرژی کندالینی از طریق انجام منظم تمرینها (Spotlight on Kundalini Yoga) تمرکز دارد.
[12]. شریفپور، کندالینی تجربهای مرموز، ص ۴۹
[13]. ساتیا ناندا ساراسواتی، علم عناصر، ص ۳۶۷-۳۶۸
[14]. همو یوگا سوتره های پتنجلی فصل ۴ بند ۲
[15]. همان، ص ۳۵۷
[16]. شریف پور، کندالینی تجربهای مرموز، ص ۲۲۷
[17]. بایرناس، تاریخ جامع ادیان، ص۲۷۵؛ گیتا، ص۳۱.
[18]. «آنتون سزاندور لاوی» (Anton SzandorLavey) نیز در کتاب انجیل شیطانی (The Satanic Bible) به این مسئله اشاره کرده و در صفحههای ۳۲ و ۸۵ این کتاب «کالی» و «شیوا» را از الهههای شیطانی هند و معرفی کرده است.
[19]. مجله مهر، شهریور ۱۳۴۶
[20]. ساتیاناندا ساراسواتی، یوگا سوتره های پتنجلی، ص ۳۵۷
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com
