فرقه پژوهی برداشت از رهپویان هدایت:
در رویکرد یهود، خدا به دلیل نافرمانی قوم آن ها را مجازات می کند و این مجازات، رها کردن بنی اسرائیل می باشد. در حقیقت، در باور یهود، آنان قوم برگزیده ای هستند که از حمایت ویژه خداوند برخوردار می باشند و بر این مبنا، بروز مشکلات و مشقات را به عنوان نارضایتی یهوه از خود، حمل می کنند. اگرچه بخشی از این فرضیه یعنی عذاب خدا بر بنی اسرائیل درست است، لکن بخش دیگر آن یعنی روحیه نژاد پرستی بنی اسرائیل، امری شیطانی می باشد.
در قران کریم عامل اصلی استکبار شیطان، غرور و تفاخر او به نوع خلقت عنوان شده و از این رو نژاد پرستی را می توان به نوعی تبعیت از استدلال شیطان محسوب کرد:
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ. خدا به شیطان فرمود: ای ابلیس، تو را چه مانع شد که به موجودی (با قدر و شرافت) که من به دو دست (علم و قدرت) خود آفریدم سجده کنی؟ آیا تکبر و نخوت کردی یا از فرشتگان بلند رتبه عالم قدس اعلا بودی (که نمیبایست سجده کنند).
با این وصف، رویه بنی اسرائیل در قوم پرستی به حدی در اعماق باورهای شان نفوذ کرده بود که پس از حضرت عیسی علیه السلام، آن دسته از بنی اسرائیل که به ایشان گرویده بودند، پس از چندی با فرضیه های انحرافی سابق، به تعبیر و تفسیر گفته های حضرت عیسی علیه السلام پرداختند.
آنان در بحث عروج حضرت عیسی علیه اسلام، این مسئله را به گونه ای تفسیر کردند که ایشان مصلوب شده و خدا نیز او را رها کرده است. در واقع، آنان با این باور که حضرت عیسی علیه السلام مصلوب شده این نتیجه را گرفتند که عیسی علیه السلام، توسط یهوه، یاری نشده است.
در انجیل آمده که حضرت عیسی علیه السلام در آخرین سخنان شان بر صلیب، چنین گفتند:
ایلی ایلی لَما سَبَقتَنی، یعنی خدا خدا چرا مرا یاری نکردی.
بر تمام افرادی که با آموزه های الهی و خداشناسی آشنایی دارند واضح است که یک پیامبر الهی که بی واسطه با خداوند سخن می گوید و همچنین سخن می شنود، هیچگاه، از این جنس سخنان نمی گوید. واقعیت آن است که بنی اسرائیل با فرضیه های سابقی که از رها شدن قوم توسط یهوه و همچنین عدم حمایت خدا از بنی اسرائیل داشتند به زندگی حضرت عیسی علیه السلام پرداختند. قرآن کریم در این خصوص می فرماید:
وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا. و هم از این رو که گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را کشتیم، در صورتی که او را نه کشتند و نه به دار کشیدند بلکه امر بر آنها مشتبه شد؛ و همانا آنان که درباره او عقاید مختلف اظهار داشتند از روی شک و تردید سخنی گفتند و عالم به او نبودند جز آنکه از پی گمان خود میرفتند؛ و به طور یقین مسیح را نکشتند(سوره نساء، آیه 157)
با این وصف، سخن مبلغان مسیحیت صهیونیستی مبنی بر مصلوب شدن حضرت عیسی علیه السلام، پندار غلط آنان است که به تبعیت از قرائت انحرافی یهود، دچار آن شده اند.