حکومت امام زمان(سلام الله علیه) حکومت آرامش است یا حکومت انقلاب؟
در سه قسمت قبلی این نوشتار، بخش اعظمی از سخنرانی تاریخی شهید هاشمی نژاد درباره انجمن حجتیّه منتشر و توضیح داده شد. ایشان در این سخنرانی پس از دسته بندی اعضای انجمن و تشریح خط فکری آنان، به بیان برخی از فعالیت های معاندانه انجمنی ها، پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته و برخی از آنها را ذکر کردند.
و اکنون ادامه این سخنرانی:«پس ببینید، ما کاری به آنها نداشتیم. اگر اینها گذشته شان گذشته بود ، بسیار خوب، هرچه بود گذشت. حالا با انقلاب حرکت کنید، در رادیو تلویزیون قطب زاده تعدادی از آنها را آورده بود پانزده شعبانِ آن سال(شما در تلویزیون مشاهده کردید) این همه جشن عظیم در خیابان های تهران و غیره را رها کردند، خودشان جشن گرفته بودند در امجدیّه با آن خصوصیات؛ حالا سمبل جشن های ولادت ولی عصر(عج) را آنها کردند و منعکس کردند. ما فرصت طلبیم!؟ ما انحصارطلبیم یا شما که تا دیروز (البته شما که میگویم من عذر میخواهم، نه همه کسانی که در این خط بودند، تعدادی از آنهایی که آگاهانه عمل می کنند) تا دیروز بچه ها را نمیگذاشتید در کار سیاسی فعالیت کنند، امروز هم که انقلاب شده باز میخواهید انقلاب را بکشید به آن طرف!؟ آقا جامعه را رها کنید و همچنین یک سری کارهای دیگر».
همانگونه که پیش از این نیز عرض شد، اگر سران انجمن حجتیّه صادقانه از گذشته خود ابراز ندامت کرده و به نیروهای خط امام و خدمتگزاران انقلاب می پیوستند، به یقین اینگونه مباحث ادامه پیدا نمی کرد. همانگونه که در موارد دیگری همچون”احسان طبری” و برخی از دیگر توده ایها، و یا حتی برخی از نیروهای ساواک و ارتش رژیم شاهنشاهی، چنین بخششی صورت گرفت؛ امّا متأسفانه سران انجمن نه تنها از عملکرد گذشته خود ابراز ندامت نکرده و به دروغ، خود را حامی نهضت اسلامی جلوه دادند، بلکه در پشت این نقاب منافقانه به اقداماتی علیه نظام جمهوری اسلامی دست زدند، از این رو شهید هاشمی نژاد هم از آنان دعوت می کنند که حداقل از این پس با انقلاب همراهی و حرکت کنند.
از جمله موضوعات مهمّی که در مورد انجمن حجتیّه تا کنون چندان مورد بحث قرار نگرفته و جای بررسی و تحقیق دارد، میزان آشنایی و روابط سران آنان با سران نهضت آزادی و از آن مهمتر شباهت برخی از تفکرات انحرافی آنان با یکدیگر است.
موضوع محدوده تداخل دیانت و سیاست و همچنین مسئله مخالفت با دفاع مقدّس، تنها دو نمونه از این شباهتها است، البته نویسنده مدعی آن نیست که این دو گروه ارتباط تنگاتنگ و گستردهای با یکدیگر داشته و از نظر خط فکری نیز کاملاً هم جهت بوده اند، لکن فقط بنای طرح موضوع داشته و مجدداً تأکید می نمایم که این مسئله جای بررسی و تحقیق دارد.علاوه بر دو شباهت ذکر شده،
درخواست دولت موقت از محمّد حسین عصّار(مدیرعامل انجمن) جهت پذیرفتن وزارت نیرو نیز یکی دیگر از کدهایی است که این موضوع را قابل بررسی می کند، شهید هاشمی نژاد در این سخنرانی به صراحت از ورود تعدادی از اعضای انجمن حجتیه به صدا و سیما توسط”قطب زاده” حکایت می کنند.
یکی از عللی که این شهید گرانقدر درباره جشن نیمه شعبان انجمن، تعبیر”با آن خصوصیات” را به کار می برند، آن است که در این مراسم عکس امام پایین تر از عکس همه مراجع نصب شده بود، با این توضیحات حال شاید بازخوانی این عبارات خالی از لطف نبوده و مفهوم بیشتری را به مخاطب انتقال دهد.
«در رادیو تلویزیون قطب زاده تعدادی از آنها را آورده بود. پانزده شعبان آن سال(شما در تلویزیون مشاهده کردید) این همه جشن عظیم در خیابانهای تهران و غیره را رها کردند، خودشان جشن گرفته بودند در امجدیّه با آن خصوصیات. حالا سمبل جشنهای ولادت ولی عصر(عج) را آنها کردند و منعکس کردند. ما فرصت طلبیم!؟ ما انحصارطلبیم یا شما؟…»استاد شهید در ادامه، موضوعی را طرح می نمایند که خود به ارتباط مستقیم این مسئله با انجمن حجتیّه اطمینان نداشته و آن را قابل بررسی می دانند، امّا از آنجا که اینگونه اقدامات، به شیوه های انجمن شباهت دارد، ایشان آن را مطرح نموده و به تفصیل درباره آن توضیح می دهند، لذا نویسنده نیز از توضیح در اینباره خودداری می کند.
ایشان سخنرانی خود را اینگونه ادامه میدهند: «این کار را می گویم دقت بفرمایید. تحت نام یا صاحب الزّمان(عج) اواخر نمی دانم دقت کردید یا نکردید، نمیخواهم بگویم این کار مستقیم مربوط به آنهاست نمیدانم، باید بررسی کرد از کجاست. عکس های امام توی مغازه ها خیلی کم شده و شعارهای یا صاحب الزمان(عج) آمده؛ خب ممکن است بگویند”ولایتتان ضعیف است؛ شما با امام زمان مخالفید” این چرندها را بگذارید سرجایش و الا خواهیم گفت که شما امام زمان را نشناخته اید. صریح عرض میکنم. وقتی یهود و نصارا آمدند به پیغمبر گفتند ما دوستان خداییم قرآن می گوید« ان کنتم تحبّون الله فاتّبعونی یحببکم الله- آیه 31 سوره آل عمران»
اگر شما راست میگوئید دوست خدایید بیاید دنبال من، شما امام زمانی هستید؟ حکومت امام زمان(عج) حکومت آرامش است؟ یا حکومت انقلاب است و شمشیر و مبارزه؟ بیایید دنبال رهبر حرکت کنید، چرا نمیکنید این کار را؟ شما نه که بر در هر مغازهای یک جمله یا صاحب الزمان(عج) بنویسید، بلکه روی هر شیشه و روی هر در و دیوار خانه این جمله مقدس را پر کنید، اشکال این جا نیست، اشکال سر جای دیگر است، اشکال این است که تحت این نام می خواهید مقام رهبری را تضعیف کنید.من نمی خواهم آنها را تشبیه کنم، مثال میزنم؛ ببینید معاویه در زمان خودش می خواست با نام علی(ع) مبارزه کند چرا؟ برای اینکه علی رهبر زنده است و یقه معاویه را می گیرد و میگوید: تو چرا اینطور زندگی میکنی و تو شایسته نیستی[معاویه] چکار میکند؟ از پیغمبر تجلیل می کند، اسم امیرالمومنین (ع) را اگر در حکومت معاویه می بردند جرم بود، می گرفتند می کوبیدند، اما یک میلیون نام پیغمبر را کسی می برد کاری به او داشتند؟ نه، چرا؟ چون حضرت که در جامعه نیست که یقه معاویه را بگیرد، او تحت نام رسول خدا(ص) اسم امیرالمومنین(ع) را دارد پنهان می کند، شما بر ولی عصر(عج) تکیه می کنید، امام زمان اولاً منحصر به شما نیست، مال همه مردم شیعه است، عرض می کنم شما تمام در و دیوار خانه و مغازه را پر کنید از نام مقدس یا صاحب الزمان(عج) اما این را پوشش قرار ندهید که این را به دست فراموشی بسپارید.اینها را عقلمان میرسد، تأکید می کنم نمی خواهم بگویم این امور کار آنهاست ولی این جریان را دارم میگویم، چون شاهد و سند ندارم که نسبت بدهم بنابراین نسبت به آنها نمی دهم. ولی جریان این است. این اسم ها را پاک کنید؟ این نام ها را بردارید؟ نخیر، یا صاحب الزمان(عج) را بزنید و زیر این یا صاحب الزمان رهبر زنده را و نائب او را ازش نام ببرید. درست مثل این می ماند که آدم برود کوفه مسلم ابن عقیل(س) آن جاست، نام امام حسین را مطرح کند، امام حسین(ع) که توی کوفه نیست. آن را تجلیل می کند، در واقع بخواهد مسلم ابن عقیل(س) را بکوبد. توکه علاقه مند به آنی بیا آنجا، پس ما کاری به آنها نداشته و نداریم…»
آخرین نکته ای که شهید هاشمی نژاد در این سخنرانی درباره انجمن متذکّر میشوند،
میزان اعتقاد آنان به ولایت فقیه است که در قسمت های پیشین نیز اشاره ای به آن شده بود، از جمله شیوه هایی که انجمنی ها برای همراه نشان دادن خود با خطّ امام و انقلاب از آن بهره می جویند، توریه است به این صورت که آنان عبارت”اعتقاد به ولایت فقیه” را در مورد خود به کار می برند، اما در حقیقت همان معنای ولایت مراجع تقلید را اراده کرده و اینگونه خود را معتقد به ولایتِ فقیهی نشان میدهند که در میان جامعه عرف شده است.
آخرین عبارات شهید هاشمی نژاد درباره انجمن حجتیه در این سخنرانی ماندگار، از این قرار است:«این را حواستان جمع باشد هم در مورد انجمن هست و هم در مواردی دیگر، فریب نخورید. عذر میخواهم این تعبیر را به کار بردم ممکن است یک گروهی بگوید ما ولایت فقیه را قبول داریم، ولایت فقیه در یک حد، مورد قبول همه فقهای اسلامی است، یعنی هیچ مجتهدی در شیعه نیست که بگوید فقیه اصلاً ولایت ندارد.آنچه که در آن اختلاف نظر می باشد این است که حدود ولایت فقیه چقدر است؟ لذا در امور حسبیه، مسئله قضا، فتوا و یک سری مسائل ولایت حرف اول را میزند، پس کسی گولتان نزند و بگوید ما ولایت فقیه را قبول داریم، باید از او سئوال بکنی برادر، آن ولایت فقیهی که تو قبول داری چیست؟ مثلاً مال حلال خودت را که محصول کارت است و نزد شماست، ولایت فقیهی که امام میگوید و تعدادی از فقها قائلند این است که مال حلال محصولتان را فقیه اگر مصلحت جامعه را در این ببیند، می تواند بگیرد. چه مقدارش را؟ نصفش را؟ بیشترش را؟… این ولایت فقیهی که تعدادی قبول دارند، مثل اکثریت افراد انجمن(آنهایی که در خطّند یا تعدادی از آنها اکثریت هم اگر نباشند) اینها همانهایی است که تعدادی از فقها قبول دارند و بعضی از آقایانی هم که اینجا بودند، مخالفت ها کردند، جزوه ها نوشتند، این ولایت فقیهی که این آقایان قبول دارند در همین حد است، نه آنی که امام میگوید و اکثریت مردم به آن معتقدند».
البته ممکن است این پرسش در ذهن برخی ایجاد شود که مگر چه اشکالی دارد اگر مرجع، مجتهد و یا گروهی به تبعیّت از آنها به ولایت فقیه آنگونه که حضرت امام و برخی دیگر از مراجع معتقد بودند، اعتقاد نداشته باشند؟ اجمالاً به یک پاسخ از پاسخ های مختلفی که وجود دارد اکتفا می نماییم و آن این که:
فرض ما بر این است که اگر اینگونه اعتقادی داشته باشند، هیچ اشکالی ندارد؛ امّا مشکل از آنجا آغاز می شود که این افراد حاضر نباشند صادقانه اعتقاد حقیقی خود را نسبت به ولایت فقیه ابراز نموده و جهت فریب افکار عوام و حتی بسیاری از خواص، خود را تابع محض ولایت فقیهی جلوه دهند که مدّ نظر حضرت امام بود! آیا می توان برای این گونه رفتارها عبارتی جز “نفاق” را انتخاب کرد؟
پایان مقاله