شادی ورشوچی
چکیده
آموزههای اوشو که با عنوان «معنویت تجربی» معرفی میشوند، در سالهای اخیر در جوامع اسلامی طرفدارانی یافتهاند و چالشهایی را در زمینه باورها و سبک زندگی مسلمانان ایجاد کردهاند. این مقاله با روش تحلیلی-انتقادی، با تمرکز بر منابع دست اول اوشو و منابع اسلامی، مبانی معرفتی، انسانشناختی، اخلاقی و اجتماعی اندیشه وی را بررسی کرده و آنها را با مبانی محکم اسلام تطبیق میدهد. یافتهها نشان میدهد که آموزههای اوشو در تقابل بنیادین با ساختار معرفتشناختی اسلام، مفهوم وحی، اخلاق جنسی مبتنی بر شریعت، نقش محوری عقل در کنار شهود، انسانشناسی فطری مبتنی بر تکلیف و نظام خانواده مقدس اسلامی قرار دارد.
به طور خاص، نفی مطلق هرگونه چارچوب بیرونی و تکیه افراطی بر تجربه فردی، منجر به نسبیگرایی خطرناک و فروپاشی اخلاق اجتماعی در دیدگاه اوشو میشود، در حالی که اسلام بر تعادل میان عقل، وحی و تجربه تأکید دارد.
مقدمه
رشد جریانهای معنویتگرای نوپدید (New Age Spirituality)، بهویژه آموزههای بنیانگذار فرقه راجنیش (اوشو)، [1] سبب تحولات قابل توجهی در نگرش به انسان، حقیقت، منشأ اخلاق و روشهای دستیابی به کمال شده است.[2] اوشو با ترویج رویکردی کاملاً شهودمحور و رهاسازی کامل غریزه، مدعی است که راهگشای انسان مدرن از قید و بندهای سنتی و دینی است.[3]
از آنجا که اسلام نظامی جامع و فراگیر در حوزه هدایت، اخلاق و معرفت ارائه میدهد و هرگونه انحراف فکری را مغایر با توحید میداند، بررسی تعارضهای بنیادین این آموزهها با مبانی اسلامی از اهمیت محوری برخوردار است.[4] این پژوهش تلاش میکند تا با استفاده از روش تطبیقی و تحلیلی، نقاط واگرایی فکری اوشو با جهانبینی اسلامی را مشخص سازد.
۱. مبانی معرفتشناختی اوشو و نقد آن از منظر اسلام
۱.۱. تجربهمحوری مطلق در معرفتشناسی اوشو
اوشو هرگونه نظام معرفتی مبتنی بر وحی، تقلید از بزرگان یا حتی عقل محض را مانعی برای تجربه مستقیم و اصیل معنوی میداند.[5] او حقیقت (Truth) را امری صرفاً شهودی، درونی و تجربهمحور تفسیر میکند که تنها از طریق «مراقبه» و رهایی از ذهنیت قابل دستیابی است.[6] از دیدگاه او، هرگونه تلاش برای تعریف، دستهبندی یا انتقال حقیقت از طریق زبان یا متون مقدس، موجب زنده به گور شدن حقیقت میشود.[7]
نقد اسلامی:
اسلام، وحی الهی را کاملترین و معتبرترین منبع برای شناخت خداوند، جهان هستی و هدف خلقت معرفی کرده است.[8] در چارچوب اسلامی، عقل علاوه بر این که ابزار شناخت حقیقت است، مکلف به پذیرش حقایق محکم وحیانی است.[9] اسلام میان ادراک حسی، استدلال عقلی و شهود عرفانی تمایز قائل است و شهود عرفانی (مانند کشف و شهود عرفای حقیقی) را تنها در صورتی معتبر میداند که مستند به مبانی شرعی و تابع احکام عقل و نقل باشد.[10]
نفی معیارهای معرفتی بیرونی در اندیشه اوشو، به نسبیتگرایی شدید (Relativism) در حوزه دین و در نتیجه، فروپاشی امکان داوری اخلاقی و حقیقتجویی عینی منتهی میشود؛ مفهومی که به شدت با اصول اسلام که بر حقایق ثابت و جهانشمول تأکید دارد، در تعارض است.[11]
۱.۲. نفی نقش عقل و سنت
اوشو عقل را ابزاری مکانیکی و محدودکننده میداند که صرفاً قادر به درک جهان مادی و منطقهای روزمره است و توانایی ورود به قلمرو هستی ناب را ندارد.[12] از این رو، وی تقلید از سنتهای دینی و آموزههای پیشینیان را نوعی زندان ذهنی میداند و بر «آزادی مطلق از ذهن» تأکید میکند.[13]
نقد اسلامی:
در اسلام، عقل جایگاهی بنیادین دارد؛ عقل، قوه تشخیص حق از باطل، خیر از شر و مقدمه ایمان تلقی میشود.[14] تفکر فلسفی و کلامی در اسلام، تلاش برای فهم عمیقتر آموزههای وحیانی با ابزار عقل است. نه نفی عقل وجود دارد و نه تفویض مطلق به عقل در امور ماورایی. سنت دینی (شامل سیره نبوی و ائمه) نیز به عنوان تبیین عملی وحی، منبعی حیاتی برای زندگی مؤمنانه است.[15] نفی سنت و عقل توسط اوشو، راه را برای تأویلهای شخصی و خطرناک از مفاهیم مقدس باز میکند.
۲. انسانشناسی اوشو در برابر انسانشناسی اسلامی
۲.۱. انسان بدون فطرت و اصالت لذت
در دیدگاه اوشو، انسان موجودی است که ساختار روحی او توسط جامعه، مذهب و تاریخ سرکوب شده است. او مدعی است که انسان فاقد فطرت ثابت و خیر ذاتی نیست، بلکه مجموعهای از انرژیهای نهفته است که باید با «آزادسازی» و رهایی از قیود اخلاقی سنتی، به کمال (که در نزد او همان «بینظری» و «سرمستی» است) برسد.[16] این دیدگاه به اصالت لذت (Hedonism) و نفی کامل مسئولیتپذیری اخلاقی ختم میشود؛ زیرا هر عملی که انرژی فرد را آزاد کند، ذاتاً خوب است.[17]
نقد اسلامی:
اسلام انسان را موجودی دارای فطرت الهی معرفی میکند؛ فطرتی که میل به توحید، کمال و نیکی دارد.[18] انسان در اسلام دارای دو بُعد اساسی است: جسمانی و روحانی، که بُعد روحانی مظهر نفخهی الهی است.[19] این فطرت، گرچه میتواند توسط آلودگیهای محیطی پوشیده شود، اما قابلیت بازگشت و تزکیه دارد.[20] آزادی در اسلام همراه با مسئولیت سنگین در برابر خداوند و جامعه است و کمال در سایه تزکیه نفس و اطاعت از شریعت تعریف میشود، نه رهاسازی کورکورانه انرژیها.[21]
۲.۲. نفی دوگانگی خیر و شر
اوشو تلاش میکند تا دوگانگیهای اخلاقی سنتی (مانند خیر و شر، مقدس و نامقدس) را بیاعتبار سازد و مدعی است که این دوگانگیها توسط ذهن برای اعمال کنترل بر مردم ساخته شدهاند.[22] در نگاه او، همه چیز در ذات خود خنثی است و نیت و تجربه فردی تعیینکننده ارزش عمل است.
نقد اسلامی:
جهانبینی اسلامی بر پایهی یک دوگانگی بنیادین (توحید و شرک، حق و باطل، خیر و شر) استوار است که مبنای تکلیف الهی است.[23] خداوند صفات خیر را به خود نسبت داده و شر را نفی میکند، هرچند شرور در عالم خلق شدهاند اما خیر مطلق نیستند و در نهایت تحت اراده الهی قرار دارند.[24] نفی این دوگانگی، مبنای امر به معروف و نهی از منکر را از بین میبرد و افراد را در برابر هرگونه انحراف اخلاقی بیتفاوت میسازد.
۳. نقد دیدگاه اوشو درباره اخلاق جنسی و نهاد خانواده
۳.۱. سکولاریزاسیون مطلق غریزه جنسی
اوشو، اخلاق جنسی سنتی، بهویژه هرگونه محدودیت شرعی بر روابط جنسی، را محصول سرکوبهای روانی، فرهنگی و تاریخی ادیان (به ویژه ادیان ابراهیمی) میداند که مانعی برای رشد روحی و جسمی انسان هستند.[25] او بر این باور است که انرژی جنسی، قویترین نیروی خلاق انسان است و تنها راه رسیدن به معنویت، آزاد کردن کامل این انرژی از طریق تجربیات جنسی متنوع و بدون قید است.[26]
نقد اسلامی:
اسلام بنیان خانواده را اساس سعادت فرد و جامعه دانسته و روابط جنسی را تنها در چارچوب نکاح مشروع ساماندهی میکند.[27] این چارچوب محدودیت نیست، بلکه ابزاری برای حفظ کرامت انسانی، ایجاد آرامش روانی (سکینه) و تضمین سلامت نسلها و رشد و سلامت معنوی است.[28] قرآن کریم بر اهمیت عفاف و حفظ حریمهای اخلاقی تأکید دارد.[29] آموزههای اوشو که منجر به ترویج بیبندوباری میشود، با مفاهیمی چون حیا، عفت و مسؤولیتپذیری در روابط خانوادگی در تضاد کامل است.[30]
۳.۲. تضعیف نهاد خانواده
با ترویج دیدگاه رهاییبخش جنسی، نهاد خانواده به عنوان یک ساختار ثابت و الزامآور مورد حمله قرار میگیرد و روابط موقت و غیرتعهدی به عنوان راهی برای آزادی فردی معرفی میشود.[31]
پیامدها از منظر اسلام و جامعهشناسی:
اسلام ازدواج را یک میثاق الهی و عهد محکم میداند.[32] شواهد جامعهشناختی و روانشناختی نشان میدهد که آزادی جنسی بدون چارچوب، منجر به افزایش آسیبهای روانی، ناامنی عاطفی، فروپاشی ساختار خانواده و بیثباتی اخلاقی در سطح کلان اجتماعی میشود، اتفاقی که در دنیای غرب رقم خورده است .[33] این امر با اهداف شریعت اسلامی که حفظ نظام اجتماعی و کرامت فردی است، ناسازگار است.
۴. نقد جایگزینی تجربه فردی بهجای وحی و عقل
۴.۱. اعتبار مطلق تجربه مراقبه
اوشو برای هر فردی، تجربه منحصر به فرد حاصل از مراقبه و خودکاوی را کافی برای درک حقیقت هستی معرفی میکند، فارغ از هرگونه معیار بیرونی یا دینی.[34] این امر به نوعی از ایمان غیرقابل بحث به تواناییهای درونی فرد اشاره دارد که نیازی به اثبات ندارد.[35]
نقد اسلامی:
اسلام تجربه شخصی (مانند کرامات یا احوال عرفانی) را به عنوان یک پدیده واقعی میپذیرد، اما اعتبار آن را منوط به همسویی کامل با اصول وحی و عقل سلیم میداند.[36] در اسلام، تجربه عرفانی وسیلهای برای اثبات حقایق دینی نیست، بلکه حالتی است که پس از عمل به وظایف شرعی برای سالک حاصل میشود و نباید جایگزین کتاب و سنت گردد.[37] تکیه صرف بر تجربه فردی، زمینه خطا، توهم (مخصوصاً در حالتهای تغییر یافته هوشیاری) و شکلگیری فرقههای انحرافی و رهبران خودخوانده را فراهم میکند، زیرا هیچ معیار مشترک و قابل ارجاعی باقی نمیماند.[38]
۴.۲. مفهوم «استاد» در مقابل «امام و پیامبر»
اوشو خود را به عنوان یک «استاد» معرفی میکند که وظیفهاش برانگیختن افراد برای رسیدن به خویشتن حقیقی است، نه هدایت آنان به سوی یک قانون ثابت.[39] این مفهوم یک «فردیتگرایی نهایی» در مسیر معنویت است.
مقایسه با آموزه امامت:
در اسلام، مرجعیت هدایت از طریق نبوت و سپس امامت (در دیدگاه شیعی) به صورت سلسلهمراتبی و مبتنی بر عصمت و دانش الهی تعریف شده است.[40] این مرجعیت، دارای ثبات و دوام است و جایگزین ندارد. در مقابل، مرجعیت اوشو فردی، مقطعی و وابسته به شخصیت کاریزماتیک وی است که پس از مرگ او، مکتبش به سرعت دچار هرج و مرج میشود.[41]
۵. پیامدهای اجتماعی و روانی آموزههای اوشو
۵.۱. بحرانهای اجتماعی و سوءاستفادهها
بررسی تاریخچه فرقههای وابسته به اوشو، از جمله تجربه جنجالی کمون راجنیشپورام در اورگان، نشان داده است که آموزههای وی که بر رهایی مطلق و نفی ساختارهای سنتی اخلاقی تأکید دارند، بستر مناسبی برای سوءاستفادههای گسترده جنسی توسط رهبر فرقه، کنترل روانی شدید اعضا، و مسائل مربوط به انحراف مالی فراهم کردهاند.[42] این تجربیات نشان داد که رهاسازی غریزه بدون چارچوب اخلاقی، به جای آزادی، موجب بردگی فرد در برابر امیال سرکوبنشده یا جاهطلبی رهبر میشود.[43]
۵.۲. ارائه الگوی متعادل در اسلام
اسلام با تأکید بر عدالت، اخلاق (در سهبعد فردی، اجتماعی و فردی)، ایجاد تعادل بین نیازهای جسم و روح، و حفظ کرامت نهاد خانواده، الگویی متعادل، پایدار و مبتنی بر فطرت برای رشد فردی و اجتماعی ارائه میدهد.[44] در اسلام، معنویت از طریق جهاد اکبر (مبارزه با نفس) و پایبندی به احکام به دست میآید، نه صرفاً لذتجویی و رهایی از هرگونه قید.
نتیجهگیری
بررسی تطبیقی مبانی اوشو با جهانبینی اسلامی نشان میدهد که آموزههای وی در حوزه معرفتشناسی (نفی وحی و عقلانیت)، انسانشناسی (نفی فطرت و اصالت لذت)، اخلاق (آزادسازی غریزه جنسی) و ساختار اجتماعی (تضعیف خانواده) به طور بنیادین با اصول اسلام ناسازگار و در تعارض آشکار است.[45]
اسلام معنویتی عقلانی، مبتنی بر وحی الهی، دارای چارچوبهای اخلاقی ثابت (شریعت) و تأکید بر مسؤولیت فرد در قبال جامعه ارائه میدهد، در حالی که اوشو بر نسبیتگرایی مطلق، تجربهگرایی بدون معیار و رهاسازی غریزه به عنوان تنها راه رستگاری تأکید دارد که در عمل به انحراف و فروپاشی منجر میشود.[46] بنابراین، پذیرش این آموزهها در جوامع اسلامی، مستلزم کنار گذاشتن مبانی توحیدی و اخلاقی دین است.
فهرست منابع:
[1] سبحانی، جعفر. انسانشناسی در قرآن. قم: مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۹۵، صص ۴۵-۵۲.
[2] قراباغی، محمد. نقد معنویتهای نوظهور. تهران: سروش، ۱۳۹۸، صص ۱۱۰-۱۲۱.
[3] پارسانیا، حمید. معرفتشناسی دینی. قم: بوستان کتاب، ۱۳۹۴، صص ۱۸۰-۱۹۵.
[4] خمینی، سید روحالله. کشف الأسرار. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، صص ۷۸-۸۵.
[5] Osho. The Book of Secrets. ترجمه فارسی، نشر هرمس، ج ۱، فصل ۳.
[6] Osho. The Book of Secrets. ترجمه فارسی، نشر هرمس، ج ۲، ص ۱۲۲.
[7] خسروپناه، عبدالحسین. جریانات فکری معاصر. قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۶، صص ۲۳۰-۲۴۵.
[8] طباطبایی، سید محمدحسین. تفسیر المیزان. ج ۱۲، قم: دفتر انتشارات اسلامی، صص ۲۱۵.
[9] مطهری، مرتضی. وحی و نبوت. تهران: صدرا، ۱۳۹۱، صص ۵۵-۶۲.
[10] مصباح یزدی، محمدتقی. آموزش عقاید. قم: مؤسسه امام خمینی، درس پنجم.
[11] کینانی، محمدجعفر. فلسفه اخلاق و نسبیتگرایی. تهران: حکمت، ۱۳۹۷، صص ۱۷۰-۱۷۵.
[12] Osho. Freedom: The Courage to Be Yourself. ترجمه فارسی، نشر پیکان، فصل «سلاطین ذهن».
[13] Osho. Freedom: The Courage to Be Yourself. ترجمه فارسی، نشر پیکان، ص ۹۸.
[14] جوادی آملی، عبدالله. عقل و شعور دینی. قم: اسراء، ۱۳۹۰، صص ۷۰-۸۵.
[15] ربانی گلپایگانی، علی. فلسفه دین. قم: مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۹۳، صص ۳۰۰-۳۱۰.
[16] Osho. The Wisdom of the Sands. ترجمه فارسی، نشر مانی، ص ۱۷.
[17] نادری، علی. بررسی مبانی لذتگرایی در مکاتب جدید. قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۹۹، صص ۹۰-۹۵.
[18] جوادی آملی، عبدالله. فطرت در قرآن. قم: اسراء، ۱۳۹۲، صص ۶۰-۶۸.
[19] ابن عربی، محییالدین. فصوص الحکم. بیروت: دارالاندلس، ۱۹۸۰، صص ۲۵.
[20] مطهری، مرتضی. انسان و ایمان. تهران: صدرا، ۱۳۹۰، صص ۱۱۰-۱۱۵.
[21] حسینی طهرانی، محمدحسین. معادشناسی. ج ۳، تهران: نشر ولایت، ۱۳۸۵، صص ۴۰۰-۴۱۰.
[22] Osho. Courage: The Joy of Living Dangerously. ترجمه فارسی، ص ۱۸۵.
[23] سبحانی، جعفر. الهیات و معارف اسلامی. قم: مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۹۷، صص ۱۱۰.
[24] غزالی، محمد. احیاء علوم الدین. بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۲ هـ.ق، ج ۱، صص ۳۰۰.
[25] Urban, Hugh. The Guru and His Cult. Cambridge University Press, 2015, p. 140.
[26] Osho. Tantra: The Supreme Understanding. ترجمه فارسی، ص ۲۱۰.
[27] طباطبایی، سید محمدحسین. تفسیر المیزان. ج۴، قم: دفتر انتشارات اسلامی، صص ۱۸۰.
[28] سلیمی، احمد. اخلاق جنسی در اسلام. قم: دارالفکر، ۱۳۹۴، صص ۳۰-۳۵.
[29] نور، سوره ۲۴، آیه ۳۰-۳۱.
[30] مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه. ج ۱۴، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ذیل آیات مربوطه.
[31] گیدنز، آنتونی. تأملاتی درباره سکس، شهوت و عشق. ترجمه فارسی، نشر نی، ۱۳۹۵، صص ۲۵۰.
[32] روم، سوره ۳۰، آیه ۲۱.
[33] سلیمی، احمد. اخلاق جنسی در اسلام. قم: دارالفکر، ۱۳۹۴، صص ۱۵۰-۱۵۵.
[34] Osho. Meditation: The First and Last Freedom. ترجمه فارسی، نشر آرش، ص ۸۸.
[35] نجفی خمینی، محمدجواد. صراط النجاه. ج ۲، قم: دفتر استفتائات، سؤال ۳۵۰.
[36] فیض کاشانی، ملا محسن. محجه البیضاء. ج ۸، قم: انتشارات اسلامی، صص ۵۰.
[37] مطهری، مرتضی. سیر فلسفه در اروپا. تهران: صدرا، ۱۳۷۸، صص ۲۲۰.
[38] باقری، محمد. فرقهشناسی نوین. تهران: سمت، ۱۳۹۷، صص ۱۲۰-۱۲۵.
[39] Carter, Lewis. Charisma and Control in Rajneeshpuram. University of Colorado Press, 2003, p. 55.
[40] جعفری، محمدتقی. تفسیر نهج البلاغه. تهران: نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸، ج ۱، صص ۴۵۰.
[41] Urban, Hugh. The Guru and His Cult. Cambridge, 2015, p. 210.
[42] Carter, Lewis. Charisma and Control in Rajneeshpuram. University of Colorado Press, 2003, p. 189.
[43] گافمن، اروینگ. نمایش خود در زندگی روزمره. ترجمه فارسی، نشر نی، صص ۳۰۰.
[44] رفیعی، ناصر. خانواده در اسلام. مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۹۰، صص ۴۰-۴۵.
[45] بهرامی، رضا. نقد معنویتهای سکولار. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۹۹، صص ۲۲۰-۲۳۰.
[46] خسروپناه، عبدالحسین. جریانات فکری معاصر. قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۶، صص ۲۴۰.
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com
