عبدالبهاء

فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران

وقتی عبدالبهاء دستوراتی به بهائیان صادر کرده که یا خود به آنها التزامی نداشته، یا اینکه با سایر تعالیم بهائی در تضاد هستند، مشخص است که پیروانش هم خود را پایبند به دستورات این مسلک ساختگی نمی‌دانند. دستوراتی نظیر اطاعت از حکومت، دخالت نکردن در سیاست و …، از تناقضات بی عملی بود که عبدالبهاء هم به آنها پایبندی نداشت.

عبدالبهاء در یکی از خطاباتش، چهار دستور به بهائیان صادر کرده که مضمون آن‌ها بدین شرح است: «دوستان را شب و روز به اطاعت و صداقت و امانت به پایه سریر سلطنت، دلالت فرمایید؛ زیرا این قضیه، فرض (واجب) دینی حقّ است. … حزب اللّه در امور سیاسیّه جزئی و کلّی داخلی و خارجی ممنوع از مداخله‌اند. … چون دارالتّعلیم تأسیس شود، بسیار دقّت نمائید که کتب مضرّه داخل نشود.»(1)

نقد چهار دستور عبدالبهاء 

اول: عبدالبهاء در اولین توصیه خود، به بهائیان دستور می‌دهد شب و روز خود را به اطاعت، صداقت و امانت‌داری به حکومت‌ها سپری کنند. این در حالی است که نه فقط عبدالبهاء به حکومت‌های زمانش وفادار نبود،(2) بلکه پیروانش هم امروزه در ایران، هیچ‌گونه وفاداری به نظام حاکم ندارد و با بهانه‌های دروغین، مدام در مجامع بین المللی علیه آن سیاه نمایی می‌کنند.(3)

دوم: این پیشوای بهائی، با تعبیر از بهائیان به حزب الله، در دومین توصیه خود به بهائیان دستور می‌دهد که در امور سیاسی دخالت نکنند. البته این دستور عبدالبهاء هم مثل قبلی، توصیه‌ای بی‌عمل است؛ زیرا عبدالبهاء، خود رساله سیاسیه نوشته و پیروانش هر منصب سیاسی که تاکنون توانستند، پذیرفته‌اند.

سوم: سومین اشاره عبدالبهاء در متن هم این بود که بهائیت یک حزب است و حزب الله نام دارد و این خود، اعترافی بر حزبی و تشکیلاتی بودن فرقه‌ای است که تلاش دارد تا خود را باوری صِرف جا بزند؛ البته نکته دیگری که در این بخش از صحبت عبدالبهاء وجود دارد، این است که وقتی به بهائیت گفته می‌شود شما که مدعی هستید در امور سیاسی نباید دخالت کرد، پس چرا مناصب سیاسی را تصدی می‌کنید، توجیه می‌کنند که ما در سیاست‌های حزبی دخالت نمی‌کنیم و در اصل حکومت، این‌چنین نیست.
این نکته را در کنار آن بگذارید که بهائیت به دنبال براندازی و برپایی حکومت خود در سرتاسر گیتی است،(4) حال فرض کنید که این آرزوی خامَوش تحقق یابد؛ پس تکلیف سایر احزاب در حکومت بهائی که تنها یک حزب و عقیده را به رسمیت می‌شناسد، چه خواهد شد؟!

چهارم: عبدالبهاء در دستور دیگر خود، بهائیان را موظف کرده که از ورود کتاب‌هایی که او مضرّ می‌خواند و یا در جایی دیگر از ورود دانش آموزان بهائی به مدارس غیربهائی جلوگیری شود.(5) اما با نادیده گرفتن تناقض این روش عبدالبهاء با شعار تعلیم و تربیت یکسان که در بهائیت سر داده می‌شود،(6) باید در نظر داشت که در صورت قدرت یافتن بهائیت، غیربهائیان از تحصیل محروم خواهند شد.

به عبارتی فرقه‌ای که اکنون جمهوری اسلامی را به تبعیض در تحصیل برای بهائیان متهم می‌کند، خود در صورت قدرت یافتن و اجرای فرامین عبدالبهاء، تمامی اقلیّت‌های غیربهائی را از تحصیل محروم خواهد کرد.

آری! وقتی رطب خورده منع رطب می‌کند، وقتی عبدالبهاء فرامینی صادر می‌کند که یا خود به آن‌ها التزامی نداشته و یا با سایر تعالیم بهائی در تضاد است، مشخص می‌شود که پیروانش هم خود را پایبند به دستورات این مسلک ساختگی نمی‌دانند.

پی‌نوشت:

1-عباس افندی، دیگر الواح و خطابات حضرت عبدالبهاء، ص۱۹.

2- «خیانت عبدالبهاء به حکومتی که در آن می‌زیست باعث شد تا جمال پاشا، اولویت خود را پس از جنگ با انگلیس، به صلیب کشیدن عبدالبهاء در ملأ عام تعیین کند» ر.ک: شوقی افندی، قرن بدیع، کانادا: مؤسسه معارف بهائی، 149 بدیع، ص621و620.

3- جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: «نازیلا قانع گزارشگر جانبدار بهائیت در سازمان ملل»

4- ر.ک: شوقی افندی، توقیعات مبارکه خطاب به احبای شرق، آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری، 1992 م، ص502.

5- ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، نسخه الکترونیکی، ج5، ص170.

6- اشراق خاوری، پیام ملکوت، طهران: بی‌نا، 1326 ش، ص222.