انجمن به روایت آیت…. حائری شیرازی[1]
علیرغم جایگاه بحث پیرامون جریان انجمن حجتیه در فضای فکری و سیاسی امروز کشور، ماهیت یا مؤلفه های قابل بازشناسی آن، آن طور که باید مورد بررسی واقع نشده اند. جریان حجتیه می تواند نوعی تفکر ریشه ای عمیق تر از حوادث شش دهه گذشته و گستره ای فراتر از مرزهای جغرافیایی داشته باشد. بی شک عدم توازنی مشهود میان میزان اهمیت انجمن حجتیه و آنچه از انجمن میدانیم وجود دارد. این امر به ویژه در مورد حیات این جریان فکری و اجتماعی در طول حدود سه دهه اخیر که به حالت مخفی تغییر وضعیت داده مصداق بیشتری می یابد.
نوشتار حاضر تلاشی است در جهت پرتو افکنی بر ماهیت فکری اجتماعی جریان حجتیه. مسلماً بررسی دیدگاه مطلعان و حاضران در فضای فکری آن زمان که شاهد زمینه سازی جریان هایی چون انجمن حجتیه بوده اند، تسریع بخش تنور فکری و آگاهی از سرشت چنین گروه هایی می باشد.
«آیت ا… حائری شیرازی»، عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه سابق شیراز از عالمان برجسته در حوزه انسان شناسی هستند که نظریه های قابل توجهی در مسائل مختلف نظیر فقه حکومتی، اقتصاد اسلامی و… ارائه نموده اند. ایشان تحقیق و تعمق در جوانب مختلف جامعه را مستلزم شناخت ماهوی انسان و نگرش بنیادی به مسائل دانسته و معتقدند وقتی پای انسان به میان می آید باید قبل از آن مباحث انسان شناسی را تبیین کرد. کسانی که کار عقیدتی سیاسی انجام می دهند. باید یک دوره انسان شناسی نیز ببینند.» (۱)
«محمد صادق (محی الدین) حائری شیرازی اسفند ماه سال ۱۳۱۵ در شیراز و در خانواده ای اصیل و روحانی که به تعبیر وی رغبتشان الی …. بود به دنیا آمد. آیت الله حائری تحصیلات مقدماتی خود را تا اخذ دیپلم (ریاضی) در شیراز گذراند و پس از آن به قصد شرکت در کنکور و ورود به دانشگاه به تهران آمد، اما مأموران رژیم پهلوی به دلیل مسائل سیاسی وی را از تحصیل باز داشتند. از آن پس به خاطر درک وجود جوهر استقلال در روحانیت و نظام طلبگی سال (۱۳۳۵) به تحصیل علوم حوزوی روی آورد. دوره سطح را ابتدا در «مدرسه منصوریه» و مدرسه «سید علاء الدین حسین» و سپس مدرسه «آقا باباخان» طی نمود. در این دوره از محضر درس آیت «بهاء الدین محلاتی» و »آیت الله شیخ محمد علی موحد» بهره وافر برد. وی پس از فراغت از دروس سطح برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم هجرت کرد و در محضر «آیت العظمی بروجردی»، آیت «داماد» و «امام خمینی (رحمت الله علیه) به کسب فیض پرداخت.
ورود آیت ا… حائری به عرصه مبارزات سیاسی به سالهای پس از تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه باز می گردد که به علت شدت تعلق خاطر به حضرت امام حمله قادر به ادامه تحصیل در قم نبوده و به شیراز مراجعت نمود. در آنجا به تدریس حوزوی و سامان دادن یک حرکت فکری وفرهنگی به روز در مسجد شمشیرگرها مشغول شد.
در طول ۱۰ سال جلسات مستمر در این مسجد، مبارزات سیاسی – فرهنگی_ خود را با رژیم پیگیری و پس از تجربه سالها زندان و تبعید در سال ۱۳۵۳ به قم مهاجرت نمود. این بار در کنار شهید آیت…. «دکتر بهشتی»، «شهید قدوسی»، «آیت جنتی» و « آیت الله مصباح یزدی» کمر همت به تربیت طلاب علوم دینی در مدرسه حقانی بست که بسیاری از خدمتگزاران فعلی نظام ثمره این سالیانند.
پس از انقلاب نیز جلسات درس منظمی را برای دانشجویان پیرو خط امام و دفتر تحکیم وحدت در محل لانه جاسوسی اداره نمود و به دفاع از مبانی نظام پرداخت که کتاب ولایت فقیه(2) حاصل این جلسات می باشد. ایشان در دوره اول مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده اول شیراز به این مجلس راه یافت و پس از شهادت شهید محراب «حضرت آیت… دستغیب» در ۲۰ آذر ۱۳۶۰ از جانب حضرت امام به امامت جمعه شیراز منصوب گردید. حاصل سال ها امامت جمعه ایشان ایراد خطبه های محققانه و تشکیل جلسات مستمر علمی با اساتید حوزه و دانشگاه حول محور علوم انسانی اسلامی و تقدیم بیش از ۲۰ عنوان کتاب و ارائه مقالات تخصصی در حوزه اقتصاد اسلامی است. ایشان در دوره اول و دوم خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم فارس به مجلس خبرگان راه یافت و پس از رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی به عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری، سخنان مؤثری را در این مجلس ایراد نمود که در نهایت به انتخاب مقام معظم رهبری معمار منجر شد. با توجه به شناخت تاریخی و تسلط ایشان بر جریان هایی نظیر انجمن حجتیه در این نوشتار به بررسی انجمن حجتیه، از نگاه این عالم بزرگوار در عرصه های مختلف پرداخته ایم.
ایجاد تنش در سالهای جنگ
آیت الله حائری در خصوص مواضع انجمن حجتیه نسبت به انقلاب، مبارزه و جنگ از تریبون نماز جمعه شیراز در اسفند سال ۱۳۶۷، چنین ابراز می دارند: حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه) می بیند که یکسری از ارزش ها زیر سؤال می رود و هر کس به نوبه خود یک نوع ارزش پیدا می کند. انجمن حجتیه که قبل از انقلاب مبارزه را تحریم می کرد، اکنون مبارزه را با این حکومت واجب کرده است. در دوره شاه انجمنی ها به دلیل عدم دخالت در سیاست از بچه های مبارز در شهرهای مختلف اعم از شیراز تعهد شرعی می گرفتند که اطلاعیه پخش نکنید، یا وارد مسائل سیاسی نشوید. همان موقع از مسئولشان توضیح خواستم و نسبت به این وضع اعتراض کردم، اعتراضاتم ساعت ها به طول انجامید تا نهایتا به جای پذیرش مبارزه علیه ظلم، تعهد کرد که افراد مبارزرا در جلساتمان راه نمی دهیم و بس. این تعهد را نوشت و امضا کرد و گفت ما نمی توانیم تعهد دیگری بپذیریم، ما باید وظیفه شرعیمان را دنبال کنیم. یادم می آید در همین مسجد شمشیرگرها، شش ماه به طرح مباحث شخصیتی و تبیین امور نزد افرادی از انجمن پرداختیم که باعث شد جلسات آنان یکی یکی از درون متلاشی شود. همان هنگام از تهران چندین اکیپ و دسته که بسیاری از آنان هم اکنون سال( ۱۳۶۷ ه.ش) نماینده مجلس هستند یا مسئولیت هایی دارند به شیراز آمدند و به اخوی من می گفتند که برادرت با امام زمان(عج) مسئله دارد، برای همین اینطور با ما برخورد می کند. کانه خودشان را تنها مدافع امام زمان(عج) می دانستند که اگر یک کسی گفت تو اشتباه میکنی او با امام زمان برخورد کرده است. در صورتی که این افراد به چیزی مشابه استنجا[2] برای رژیم تبدیل شده بودند که دولت خودش را با این ها پاک می کرد. افراد مطلعی که در جریان فعالیت های انجمن بودند. باید بدانند که تنها ترک هم نشینی با این افراد کافی نیست، بلکه می بایست تا آنجا که می توانند در جهت روشنگری و بیداری چنین افرادی تلاش شود. همان زمان هم به برخی از این افراد گفتم قال قضیه را بکنید، کافی است.
از حضرت امام بپرسید تکلیف شرعی چیست؟ آنچه تکلیف شرعی است عمل کنید اما هی بهانه آوردند و باید گفت رفتار این افراد، حوصله زیادی را در سال های حساس جنگ از امام رحمت لله علیه گرفته است. اما نباید کسی فکر کند که امام در این جریان مثلا مسئله ای حاشیه ای را مطرح کرده است، ما که امروز با شرق و غرب و اینها دعوا داریم با انجمن حجتیه چه کار داریم که امام اسم اینها را آورده با این گروه مثلا مسائل جنبی هستند. نه اینطور نیست، اینها سعی دارند به مراتب بالایی از مسائل اجتماعی، اما به صورت پنهان دست پیدا کنند. در همین تاریخ به گزارش وزارت اطلاعات، انجمن منبری از مشهد به تهران فرستاد تا در جلسات سخنرانی هایی با کنایه علیه امام داشته باشد. از این فرد بازجویی شد و نتایج را برای من فرستادند، طرف در بازجویی ها اعتراف کرده بود که منظور من از این حرف ها برگرداندن مردم از تقلید امام بوده، خدا شاهد است. اینها اگر زورشان برسد یک دانه مقلد برای امام نمی گذارند»(3).
استغفار علنی، مستلزم گناه اجتماعی
آیت الله حائری(رحمت الله علیه) با استناد به احکام فقهی در مورد نوع نگاه و رویکرد انجمن حجتیه و درباره موضع گیری این گروه بیان می دارند:
«انسان وقتی که یک کار اشتباهی را کرد و یک قدم نادرست برداشت، مثل انجمن که در قبل از پیروزی انقلاب تعهد گرفت که در سیاست دخالت نکند، اما این کار را بعداً محکوم نکرد و نیامد به مردم بگوید این اشتباه من، گناه بود و استغفار می کنم. حتما بدانید آن کار را گناه نمی دانست و گرنه استغفار می کرد. چون گناه نمی دانسته درست می داند. پس طبیعتا وضعیت موجود را غلط می داند. فلذا اگر ظاهراً با آن مبارزه نکنند، باطناً مبارزه می کنند. من به آنهایی که واقعاً از نظرات اشتباه و موضع گیری های نادرست انجمن رویگردان شده اند. می گویم در ملأ عام از آنچه که گفتند و کردند اظهار ندامت و استغفار کنند. و صراحتاً اعلام می کنم اگر از آنچه قبل از انقلاب کرده بودند رسماً و علناًاستغفار نکنند، شما قبول نکنید که بگویند ما برگشته ایم. آدمی که به صورت علنی گناه می کند باید استغفارش هم علنی باشد، کسی که گناه را در حضور جمع می کند باید هم در حضور جمع استغفار بکند. بله! کسی که بین خود و خدا گناهی مرتکب شد. استغفارش هم پنهان باشد. کافی است. هر کسی در شکلی از اشکال در مقابل حضرت امام موضع گرفت و بعد ندیدی که آن موضع گیری را محکوم کند و بیاید بگوید من فلان کار را گفتم و فلان دستور را دادم و این اشتباه بود، یقین داشته باشید الآن هم در همان موضع است و باز هم اگر دستش برسد همان کار را می کند و هر وقت فرصت پیدا کند زهر خودش را می ریزد. بنابراین توبه هر کسی به مثل خودش است. توبه در مسائل سیاسی یک نوع و در مسائل اجتماعی، یک نوع دیگر است. شرط قبول توبه در خطاهای سیاسی تبیین است. پس به رفقای انجمن در هر کجا که می شناسید بگویید که نسبت به رفتارهای این چنینی که قبل از پیروزی انقلاب انجام شد اعلام برائت نفرت و انزجار کنند، رفتارهای نادرستی مثل اینکه تعهد شرعی می گرفتند به عنوانی که اگر تعهد ندهیم دولت تشکیلاتمان را متلاشی می کند. بنابراین، به یک تعارف خشک و خالی بسنده نکنند یا لااقل اگر گول خورده بودید. بگویید گول خوردیم اما اگر کسی استغفار نکند و نسبت به این اعمال به این بهانه که مرجع تقلید من دیگری است و از دیگری تقلید می کنم و امثال اینها اظهار برائت نکند، می خواهد عذر شرعی بیاورد و این عذر شرعی در آخر به جهنم کشیده می شود»(4).
آفتهای فرا انجمنی
ایشان در همان خطبه ها در رابطه با سوء استفاده جریان های معاند از حرکت های مذهبی ضد انقلابی همچون انجمن حجتیه بیان
داشتند:
«انجمن حجتیه تبدیل به جریان مخربی شده بود که اگرچه ظاهرا عده خودشان کم است. اما هنگامی که موضع گیری خاصی باب میل دشمنان انجام دهند، سلطنت طلبان و گروههای دیگر نیز پشت سر این ها وارد عمل شده و اینها را آلت دست قرار می دهند. نهایتاً هم پس از رسیدن به مقاصد معاندانه خود اینها را کنار می گذارند. در جریانات قم و تبریز که شریعتمداری این برنامه ها را به وجود آورده بود، تمام چیی ها و راستی ها تقویتش کردند که بعد بهره برداری خود او را هم کنار بگذارند. امام(رحمت الله علیه) در این فرصت لازم دید که به روحانیون انقلابی بگوید، شما بر سر چه چیز دعوا می کنید، بر سر اجتهاد پویا یا سنتی؟ این دعوا را آنها بین شما تشدید می کنند تا هر دوی شما را کنار بزنند و اسلام بدون انقلاب را که همان دین منهای سیاست است، روی کار بیاورند. این برنامه ابر قدرت ها است. اگر دین از سیاست تفکیک شد، روحانیتش محترم است. مثل پاپ دستش را ماچ می کنند. ایادی بزرگشان را برای دست بوسی می فرستند و هیچ باکشان هم نیست که رئیس جمهور آمریکا دست چنین روحانیتی را ببوسد. وقتی دین منهای سیاست باشد، چنین دینی دیگر به خودشان تعلق دارد، چرا؟ چون بدون اینکه بدنام شوند هر کاری را در لباس دین انجام می دهند. می خواهند اطاعت شاه را بر مردم واجب کنند، می گویند شاه سایه خدا است. به وسیله اینکه اطاعتش واجب شد، تمام دستوراتش هم به وسیله انقلاب سفید جا می اندازند. اما اگر این دین منهای سیاست نبود، سیاست داشت و زنده بود. حتما سعی می کنند از بیخ بکنندش. مثلاً نویسنده هایی مثل «سلمان رشدی» را اجیر می کنند و….. پس بدانید، اینکه بگویید به خاطر شعارهای تند، ما همه را از دست دادیم و منزوی شدیم، اشتباه می کنید. حیات شما در این انزوا است و تا شما هم دین با آن ها نشوید شما را نمی پذیرند. در واقع، تا زمانی که به دین سابقی که آنان تمایل داشتند و در آن، دین را از سیاست تفکیک کرده، شاه را ظل و تشکیل حکومت را تا ظهور امام زمان(صلوت الله علیه) کار غیر ممکن دانسته، غیر از آن اسلام اسلام دیگری نمی توانند تحمل کنند. خب حضرت امام(رحمت الله علیه) در این زوایا هشدار می دهند(5).
«مقام معظم رهبری» فانی ترین افراد در امام (رحمت الله علیه) و نخستین کسی بود که با انجمن حجتیه مخالفت کردند، منتها در بین این افراد، انسان هایی بودند که امام را قبول داشته و مروج راه ایشان بودند، بنابراین معظم له می گفتند که نباید این عده ضایع شوند. مسئله ولایت فقیه زمانی که از خود عبور کرده باشد، ولایتش ولایت الله می شود. از این رو است که امام جمعه می گویند اگر یک لحظه استبداد کند، ولایتش قطع و طاغوت می شود. مردم ما در مسائل اجتماعی نیاز به ولایت واحد دارند. من روی انسان شناسی کار می کردم. در آن سالها زمانی که می خواستم با انجمن حجتیه مقابله کنم، این مسئله برایم مهم بود که آنها حرف هایشان را به شاگردان دیکته می کردند و در این صورت عقل آزاد نیست و تعهد گرفتنشان مبنی بر اینکه تشکیلات به جای فرد تصمیم بگیرد و مبانی فکری شان نیز مشکل داشت»(6).
فقه حکومتی حافظ عزت ملت
پس از رحلت آیت بزرگ شیخ مرتضی انصاری صاحب رسائل (فرائد) در اصول و مکاسب در فقه که تاکنون از بهترین کتب درسی هستند و پیدا است که مرگ این مرجع چه زلزله ای در عالم و جامعه روحانیت و تشیع به وجود آورد، جلسه ای برای تصمیم گیری پس از حضرت شیخ مرتضی انصاری تشکیل شد. در این جلسه بسیار مهم حدود ۱۰ نفر از اعاظم شاگردان و اصحاب شیخ حضور داشتند، وقتی نوبت تکلم به «میرزای شیرازی» رسید، ایشان گفت یک نفر را انتخاب کنید که علمش یک و عقلش ۱۰ باشد. مرحوم «میرزا حبیب الله رشتی» هم گفت: خودت میرزا. میرزا در پاسخ گفت: به جدم منظورم خودم نبودم، بالأخره هم بقیه حرف میرزا حبیب رشتی را تأیید کردند و میرزا را به عنوان مرجع پس از شیخ مرتضی به حوزه و عالم تشیع معرفی کردند. دیده ایم و در تاریخ خوانده ایم که چگونه میرزای شیرازی با سلطان مقتدری چون ناصرالدین شاه یا استعمارگر غربی چون امپراطوری انگلستان دست و پنجه نرم کرد و چگونه ملت را از دام شرکت هند شرقی رهانید. شرکتی که از راه تجارت هندوستان، پاکستان و بنگلادش امروز را بلعیده بود. مرحوم میرزای شیرازی ملت شیعه کشور ما را از حلقوم گشاد این استعمارگر بیرون کشید و طعم شکست را به ناصرالدین شاه و شرکت هند شرقی چشانید و این به برکت فقه حکومتی بود در عصر ما نیز امام راحل(رحمت الله علیه) اگر چه در باب رساله و مرجعیت اعلم زمانه بود، در مردم شناسی و تجربه سیاسی هم دست همه را از پشت بسته بود. انگلستان پیر و اسرائیل پیچیده و آمریکای پرتوان و پرانگیزه مثلث مقابله با او را برای حفظ شاه ایران که تجربه ۲۷ ساله سلطنت را داشت شکل دادند و برای براندازی امام راحل و پیروان او همه دام های تهدید و تطمیع را گستراندند.
حضرت امام امت را از افراط و تندروی نگه داشت و البته تفریط و سهل انگاری را هم از طرف دیگر محکوم کرد. انجمن حجتیه که برای داشتن مجوز تبلیغ و حضور در محافل بهائیت و داشتن مجوز تشکیل جلسات مذهبی حاضر شدند با شهربانی و ساواک دست به نوعی معامله بزنند و تا حد گرفتن تعهد شرعی برای عدم دخالت در سیاست از پیروان خود پیش رفتند بالآخره بازی خوردند. جبهه ملی و نهضت آزادی هم که تنها برای روی کار آمدن نخست وزیری چون «امینی» به آمریکا روی خوش نشان دادند در نظر مردم از انتفاع افتادند، ولی امام راحل حتی برای براندازی شاه به واسطه ها روی خوش نشان نداد. بیچاره عراقی ها و افغان ها که برای براندازی صدام و طالبان لحظه ای از خصومت ذاتی آمریکا، اسرائیل و انگلستان غفلت کردند و امروز می بینیم که اینها و نیز ترکیه چه وضعی دارند. هر چهار همسایه کلاه گشاد ما لحظه ای غفلت را تجربه کردند.
امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) و خلف صالح او رهبر بلندپایه حاضر – لحظه ای از هشدار به امت باز نایستادند، چون تجربه فقه حکومتی داشتند. این تجربه را باید در حوزه ها نیز نهادینه کرد. آیین فقه حکومتی را باید تدوین نمود تا نسل حاضر و نسلهای آینده به جای وابستگی به شخصیت رهبر با تکیه بر فقه حکومتی رهبران آینده را تربیت کنند»(7).
آنچه مشخص است لزوم بهره گیری از نظریه های علمی ایدئولوژیک علما در پیشبرد و بهبود، نه تنها مسائل کشور بلکه اصلاح امور جامعه است و اگر غیر از این بود، این میزان از نابسامانی در کشورهای سکولار و به واسطه آنها در جهان وجود نمی داشت. رویه انجمن حجتیه در این سال ها، عدم عینیت گرایی است، اما عظمت و هنر اسلامی که از قیام امام حسین (علیه السلام) الگو می گیرد، در این است که اندیشه مهدویت را در متن مبارزات اجتماعی سالم نهادینه سازد.
پی نوشت
1- سخنرانی ایت الله حائری شیرازی در تاریخ 7/4/1389
2- حائری شیرازی، محی الدین، ولایت فقیه
3- این متن مربوط به سخنرانی مرحوم آیت الله در خطبه های نماز جمعه شیراز، مورخ 15/12/1364 می باشد.
4- همان
5- همان
6- سخنرانی آیت الله حائری شیرازی در تاریخ 7/4/1389 شمسی
7- مقاله «فقه حکومتی در مبارزه حاصل می شود»، پایگاه نشر آثار و اندیشه های حضرت آیت الله محی الدین حائری شیرازی.
[1] – محمد امین سماواتی
[2] – (درفقه ) پاک کردن موضع بول و غایط با آب، کلوخ، یا چیز دیگر. ۲. [قدیمی] رها شدن، خلاص شدن.