اینکه چرا افراد به انجمن ها می پیوندند، علل متعددی می تواند داشته باشد. برای منافع اقتصادی اجتماعی و یا به خاطر انجام – کارهای ابتکاری و حتی غیر عادی یکی از این عوامل به تنهایی و یا – تمام آنها بر روی هم می تواند در شرایط خاصی انگیزه فرد را برای – پیوستن به انجمن تشکیل دهد.
به طور کلی می توانیم بگوییم که افراد به منظور برآورده ساختن – اهداف فردی خود به انجمن ها می پیوندند. آنان در می یابند رسیدن به هدف هایی که یک شخص به تنهایی نمی تواند به آنها دست یابد از طریق انجمنها و با عضویت و مشارکت در آنها امکان پذیر است.
پس اجمالاً می توان به این نتیجه رسید که تلاش افراد برای نیل به اهداف فردی شان یکی از عوامل تشکیل انجمن به شمار می رود. انجمن، وسیله ای برای نیل به این اهداف است. افرادی که به یک انجمن می پیوندند ضمن همکاری با آن می کوشند به هدفهای خود نیز برسند و در عین حال انتظار می رود سهمی از مجموعه کارآیی و بازدهی را برای انجمن ایجاد کنند. «استعداد وقت، تلاش و پول» از جمله عواملی هستند که انتظار می رود افراد به عنوان سهم مشارکت در اختیار انجمن قرار دهند.
یکی دیگر از عواملی که افراد را به سمت یک انجمن می کشاند. جدای از اهداف شخصی یک هدف با اهداف اجتماعی است که شخص تحقق آن هدف یا تحقق مؤثرتر آن را در گرو عضویت در با انجمن و کار تشکیلاتی می بیند. اهمیت این مسئله تا آنجاست که اگر اهداف فردی و اجتماعی از بین برود. انجمن نمی تواند تشکیل شود و به راه خود ادامه دهد.
این امکان هم وجود دارد که فردی با یک برداشت و هدف خاص وارد انجمن مورد علاقه خود شود، اما پس از ورود و گذشت زمان با یکی از این سه حالت، تطابق کامل برداشت خود با کار انجمن، همسانی متوسط و یا عدم تطابق کامل رو به رو گردد و همکاری فرد با انجمن نیز در سه وضعیت مبادله و همکاری مثبت، مساوی و منفی قرار می گیرد که نتیجه آن می شود ماندن فعال در آن انجمن، ماندن منفعل و یا جدا شدن از مجموعه انجمن.
انجمن حجتیه نیز در طول زمانی که از تأسیس تا تعطیلی ظاهری و شکل تشکیلاتی آن گذشت، دستخوش چالش ها، حواشی و نیل تغییراتی در اصول و ساختار خود بوده که از جمله آن تغییرات که در این یادداشت قصد داریم به آن بپردازیم تغییر ماهوی در هدف اولیه و عامل اصلی تأسیس انجمن است؛ هدفی که «شیخ محمود حلبی» مؤسس انجمن صراحتاً آن را مبارزه با بهائیت اعلام کرد و خیلی هم روی این موضوع حساسیت داشت که به همه بفهماند از فی یومنا هذا مهمترین خطر برای اسلام همین مسئله بهائیت است و آنچه موافق نظر و مورد رضایت ولی عصر است. فقط همین مبارزه با بهائیت است.
اطرافیان و شاگردان شیخ محمود حلبی در انجمن حجتیه مدعی بودند امام زمان(سلام الله علیه) در خواب او را به تشکیل گروهی برای مبارزه با بهائیت امر فرموده است. سبب چنین ادعاهایی، بعضی از سخنان خود شیخ محمود حلبی بود که باعث تقویت این گونه انگیزه ها در ذهن شاگردان می شد. به عنوان نمونه، شیخ محمود حلبی در یکی از سخنرانی های معروف خود در عید مبعث در میان سران و اعضای انجمن پس از ذکر قسم شرعی گفته بود:
«حضرت هر جای جهان که باشند الآن چشمشان به این جمعیت است. قدر این خدمت را بدانید. بدون مَجار می گویم تعارف نمی کنم، شکست نفسی نمی کنم بدانید مؤسس انجمن خود امام زمان(سلام الله علیه) است».
به هر حال با هر انگیزه و دلیلی که انجمن شکل گرفت هدف اصلی و یا حداقل هدف اولیه و محور فعالیت های ابتدایی آن مباره با فرقه بهائیت بود، گرچه اساسنامه انجمن، حاوی اصولی بود که چهارچوب فعالیت های آن را این گونه ترسیم می کرد:
- تبلیغ اسلام و مذهب جعفری و دفاع از آن،
- تشکیل کنفرانس ها و سمینارهای علمی و دینی در نقاط مختلف و البته با رعایت مقررات عمومی
- چاپ و انتشار جزوات و نشریه های علمی و دینی آن هم با رعایت قوانین و مقرات مطبوعاتی کشور
- تاسیس کلاس های تعلیم و تدریس اخلاق و معارف اسلامی، باز هم با رعایت مقررات عمومی!!!
- و برخی دیگر از فعالیت های فرهنگی، از جمله ایجاد کتابخانه و اماکن ورزشی و انجام امور خیریه عمومی و مساعدت فرهنگی مؤسسات اسلامی، همچنین در تبصره یک ماده دوم اساسنامه آمده بوده موضوع و هدف انجمن ثابت و تا زمان ظهور حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان ارواحنا فدا لایتغیر خواهد بود اما برنامه های آن با توجه به شرایط زمان و نیاز جامعه و بر اساس حفظ هدف تغییر و تعمیم می یابد(1).
فعالیت های فرهنگی انجمن از جمله برگزاری کلاسهای اعتقادی و جذب جوانان و نوجوانان به عنوان اعضاء در ابتدا صرفاً برای غنی سازی اندیشه آنها در راستای شناخت امام زمان(سلام الله علیه) تا آماده سازی در مقابله و مبارزه با اندیشه و تفکر باطل فرقه بهائیت بود. فرقه ای که جدای از همه اعتقادات باطل خود تعریف دیگری از مهدی موجود داشت که البته پرداختن مفصل به آن محالی دیگر می طلبم. لذا فقط در بیان این تعریف موهوم و تعیین مصداق باطل بهائیان از امام زمان(سلام الله علیه) که در ارتباط تنگاتنگ بلکه ادامه دهنده و مکمل فرقه بابیت است. به این مقدار بسنده می کنیم که بهائیان، «علی محمد شیرازی باب» را مصداق مهدی موعود و «میرا حسینعلی نوری» معروف به بهاءالله و مؤسس فرقه بهائیت را پیامبر جدیدی می دانند که دین اسلام را نسخ کرده و بر این باورند که قیامت مسلمانان با آمدن باب برپا و با مرگ او پایان یافته است. همچنین قیامت با بیان با ظهور بهاالله آغاز و با مرگ او به پایان می رسد.
البته تمام آنچه باعث مخالفت و مبارزه با افکار بهائیت می شد. نوع اعتقاد و تعریف آنها از امام زمان (سلام الله علیه) کافی نبود، زیرا بهائیان مناسکی مانند نماز، روزه، حج و حدود را هم با کیفیتی متفاوت از مسلمانان به جا می آورند. اما از آنجا که اصل مسئله مهدویت و امام زمان(سلام الله علیه) برای عموم شیعیان مسئله ای آشنا و حساس بوده و هست. عمده تبلیغات انجمن حجتیه هم حول همین محور بود و انگیزه بسیاری جهان از اعضای انجمن که به عنوان دانش پژوه جذب انجمن حجتیه می شدند، شناخت بیشتر امام زمان و آشنایی با مسائل مربوط به مهدویت بود که با جاذبه خاصی هم در انجمن به آن پرداخته می شد.
به صورت خلاصه روش کار انجمن در مبارزه با بهائیت به این شکل اصلی بود که بعد از آموزش عقاید و مبانی نظری تشیع، اعضاء را که عمدتاً از دانش آموزان نخبه و تیزهوش بودند(2)، با شبهات و عقاید باطل و انحرافی بهائیت و نقد آنها آشنا می کردند. از جمله این آموزشها تدریس کتابی بود که خود حلبی در نقد کتاب «ایقان» (از مهم ترین کتابهای میرزا حسینعلی نوری که در راستای اثبات حقانیت رسالت باب و شرح بعضی از محوری ترین اصول بهائیت نوشته شده و اشکالاتی که به آن وارد کرده) نگاشته است.(3)
از جمله فعالیتهای دیگری که از مجموعه روش کار انجمن در مقابله و مبارزه با فرقه بهائیت به چشم می خورد که در مرحله بعد از تکمیل مراحل آموزش و احاطه و تسلط بر مباحث شبهات و دفع و پاسخ به آنها و نه برای همه افراد و اعضای انجمن بود نفوذ در تشکیلات فرقه بهائیت است. این اقدام در معمول موارد، هم مستلزم مقدمات فاسد بود و هم در بردارنده تالی های فاسد متعدد.
از جمله مقدمات فاسد نفوذ در شبکه بهائیت این بود که وقتی افراد وابسته به تشکیلات انجمن حجتیه همراه با هدایت سران خود، جوانان مسلمان را وارد جلسات فرقه بهائیت می کردند. این کار سبب آلوده شدن ایشان به مفاسد عدیده اخلاقی و اعتقادی می شد و پیامدهای سوئی در برداشت، چرا که این فرقه آلوده به مفاسد بسیاری بوده و این جوانان مسلمان مجبور بودند خود را همرنگ جماعت نشان دهند و حتی معاشرت هایی خارج از چهارچوب شرع داشته باشند.(4)
یکی دیگر از تالی های قاسد، نفوذ دادن جوانان و بعضاً نوجوانان مسلمان به درون جلسات فرقه بهائیت این بود که این توهم و شائبه را در تشکیلات فرقه ایجاد می کرد که آن ها موفق به جذب مسلمانان شده و همین امر، انگیزه مبلغان فرقه ضاله بهائیت را تقویت می کرد. به همین علت برخی معتقدند انجمن حجتیه، نه تنها عملاً یا فرقه بهائیت مبارزه نکرد، بلکه عاملی برای موفقیت این فرقه هم بود. گرچه برخی ثمرات هم از همین نفوذ و تبلیغ ها حاصل شد. اما به دلایل مختلف نمی توان اسم آن را مبارزه با بهائیت گذاشت که در اینجا به یکی از این دلایل می پردازیم.
افرادی که برای جاسوسی تحقیق و جمع آوری اطلاعات تحت عنوان «نعش» وارد جلسات و خانه های بهائیت می شدند. به مرور به شناسایی افراد مسلمان متمایل به بهائیت می پرداختند. احمد احمد یکی از افرادی است که مدتی به عنوان «نعش» در تشکیلات فرقه بهائیت فعالیت می کرد. او در کتاب خاطراتش به این مطلب این طور اشاره می کند «می دیدم بیشتر مسلمانانی که جذب بهائیت می شوند دچار فقر، تنگدستی و مشکلات مالی هستند. این افراد جذب این فرقه می شدند تا بلکه راه نجاتی در زندگی شان گشوده شود»(5)که معمولاً هم بهائیت برای جذب و نگه داشتن افراد خوب هزینه می کرد. نکته اینجاست که این افراد به به عنوان نماینده و مخبر انجمن این گزارش ها را به گروه تحقیق می دادند. پس برای انجمن مسلم بود که فقر، تنگدستی و مشکلات معیشتی جامعه که خود معلول ظلم رژیم ستم شاهی به مردم بود. یکی از عوامل اصلی انحراف است. اما باز حاضر به مبارزه با رژیم ظالم پهلوی نشد. این یکی از دلایلی است که باید اذعان داشت هرچند انجمن در ظاهر موفقیت هایی در این خصوص داشت. اما حقیقتاً و باطناً مبارزه ای از اتفاق نیفتاد.
بهائیت در بعد ایدئولوژیک خلاصه نمی شود و در زمانی که بهائیت تنها در انجمن حجتیه ادعای مبارزه با آنها را داشت. فرقه ضاله بهائیت هم در کار ایدئولوژیکی و تبلیغی آن فعالیت داشت. هم در سیاست نفوذ کرده بود و هم فعالیت های کلان اقتصادی داشت. اما تمام سرمایه گذاری انجمن در مبارزه با بهائیت منحصر در همان بعد نظری و ایدئولوژیکی بود و اصلا کاری به نفوذ بهائیت در سیاست و اقتصاد نداشتند و همین باعث می شد حکومت وقت هم مواجهه ای با آنها نداشته باشد چون می دیدید از یک طرف بهائیت دارد ریشه دیانت و اخلاق همین جوانانی را می خشکاند که ظرفیت فعالیتهای انقلابی علیه شاه را دارند واز طرف دیگر انجمنی ها تمام کارشان این است که جواب شبهات آنها را بدهند و به شدت مانع ورود اعضاء که عمدتا، جوانان و نوجوانان نخبه و تیزهوش بودند به عرصه سیاست و مبارزه با مظاهر و مصادیق ظلم و فساد رژیم شاهنشاهی شوند.
رژیم پهلوی هم همین را می خواست که جماعتی از جوانان این مرز و بوم را با ترویج ابزار شیطانی و شهوانی بهائی سرگرم کند و در عین حال با تقویت جریان های غیر سیاسی وبی خطر همچون انجمن حجتیه فکر جوانان مذهبی را از مبارزه با رژیم فاسد شاه به مقابله صرفاً فکری و ایدئولوژیک با جریان های همچون بهائیت سوق دهد.
انجمن هم بهتر از این نمی توانست در تکمیل این پازل نقش آفرینی کند. چنانکه نه در صحنه سیاست متعرض امثال «هویدا» و «دکتر ایادی ها» شد و نه حتی آنجایی که پرچمدار مبارزه با «پپسی کولا» بود کاری با «ثابت پاسال» بهانی داشت.
یک نکته جالب هم در این میان وجود دارد و آن اینکه انجمن حجتیه باید به صورت دوره ای مجوز فعالیت خود را که از دستگاه حاکم وقت اخذ کرده بود، تمدید می کرد که بدون استثنا و هیچ اعتراضی این کار از طرف رژیم انجام می شد. رژیم وقتی می دید. انجمن درست طبق خواسته اش و در زمین بازی او مشغول فعالیت است. هرگونه امتیازدهی را که باعث تقویت آن ها می شد. بر خود لازم و تکمیل کننده بازل انحرافی می دید که خودش ریشه آن بود و انجمن هیچ وقت نتوانست به این بصیرت برسد که تا ریشه را نخشکاند زدن شاخ و برگ، آسیبی به شجره خبیثه انحراف- که یکی از مصادیق بارزش بهائیت بود- نمی رساند.
دکتر «محمدرضا سیاهی» به نقل از «عبدالرضا هلالی» از افراد جدا شده از انجمن و شهدای انقلاب اسلامی خاطره ای نقل می کند. که ایشان در مقام نقد از روش مبارزه انجمن با بهائیت می گفت:
«مثال مبارزه با بهائیت، مثال فردی است که قطرات پخش شده از یک سوراخ منبع بزرگ آب نجس که نماد حکومت فاسد سلطنتی است را پاک می کند در حالی که اگر منبع نجس را برداریم، نجاست نیز نخواهد ماند.»
شهید هاشمی نژاده در مصاحبه ای که از ایشان در نشریه «خراسان» در سال ۱۳۶۰ منتشر شد. در توضیح شیوه مبارزه انجمن با بهائیت به این مطلب اشاره می کند که حکومت اصلا اجازه ورود به مبارزه در بعد سیاسی و اقتصادی بهائیت را به انجمن نمی داد و انجمن هم به صورت ضمنی متعهد شده بود که فقط در بعد فکری و نظری با بهائیت درگیر شود که همین مبارزه ظاهری و سطحی هم با توجه به مقدمات و تالی فاسدهایی که به نمونه ای از آن ها اشاره شد. نتوانست دستاوردی برای انجمن داشته باشد. غیر از اینکه با بیان گزارشهایی توانستند اجازه تصرف در وجوهات شرعی را از بعضی مراجع بگیرند(6).
خلاصه مطلب اینکه انجمن حجتیه با تبلیغ مبارزه با بهائیت وارد میدان فعالیت فرهنگی گسترده شد. عده ای را هم جذب و با خود همسو کرد. کارهایی هم به ظاهر انجام داد، اما اولا، خروجی کار آن چیزی نبود که بتوان اسم آن را مبارزه با بهائیت گذاشت. تانیا به دلایل متنوعی می توان همه آن فعالیت ها را بیشتر از آنکه مورد رضایت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، مورد رضایت و خوشامد دستگاه حاکم وقت و رژیم منحوس شاهنشاهی دانست. لذادر واقع عملکرد انجمن حجتیه در مسیر مبارزه با فرقه بهائیت، بیشتر در خدمت اهداف رژیم شاه بود. ثالثا، با نزدیک شدن به انقلاب اسلال 57 و در ماههای پایانی مبارزات مردم در برابر رژیم شاهنشاهی به رهبری حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، وقتی انجمن پیش بینی خود از آینده علیه رژیم را خلاف حوادت در آستانه وقوع دید دچار فروپاشی تشکیلاتی شد و اندک اندک آنچه مبنای کار مبارزاتی انجمن -مبارزه با تفکر بهائیت بود- به حاشیه رفت و بعدها اثری از آن باقی نماند. این دو عامل، یعنی آنچه منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد که عبارت باشد از حرکت عظیم مردم علیه رژیم و تغییر ماهوی اساس فعالیت انجمن در تقابل با بهائیت، باعث شد عده زیادی از انجمن به صف مردم انقلابی و صراط مستقیم خط امام (رحمت الله علیه) ملحق و از انجمن جدا شوند که بعضی از آنها هم مواضع تندی نسبت به انجمن گرفتند. هرچند عده ای هم بی تفاوت نسبت به انقلاب و شماری هم مخالف صریح اکثر مواضع جمهوری اسلامی، کماکان مشغول فعالیت و مسموم کردن افکار جوانان مذهبی باقی ماندند.
پی نوشت
- فصلنامه تخصصی 15 خرداد، شماره23 ، ص 186
- اکبری اهنگر، رضا، مروری بر تاریخچه و تفکرات انجمن حجتیه، تهران: سوره مهر، 1397، صفحه 55
- علیا نسب، سید ضیاء الدین علوی نیک، سلمان، جریان شناسی انجمن حجتیه، زلال کوثر، 1385،ص 99
- «وقتی حجتیه، بهائی بشود» پایگاه خبری- تحلیل مشرق، دسترسی در : http://hojjatie.blogsky.com.7/4/1391
- کاظمی، محسن، خاطرات احمد احمد، تهران، سوره مهر، ۱۳۹۸، ص 99
- اجازه استفاده از وجوهات جهت مبارزه با بهائیت. سایت IR
منبع: نویسنده سیدرضا حسینی، مجله روشنا، شماره 96، بهار 1402