وحدت بین مذاهب اسلامی نه محتاج به کتمان عقاید است و نه موجب کمرنگ شدن آنها میشود. الگوی وحدت ما، همان پیشوای مذهبی ما امیرالمؤمنین (ع) است. امام علی (ع) هرگز به بهانه وحدت از مطالبه حق خود و صراحت لهجهاش در شکایت از غاصبان نکاست و این امر باعث نشد که از جماعت مسلمین کناره بگیرد و از یاری حکومت بپرهیزد.
نمونههایی از رفتار امام علی (ع)
- پس از ماجرای سقیفه، امام (ع) و یارانش از بیعت با ابوبکر اجتناب کردند اما آن هنگام که تهدید رومیان و قبایل مرتد برای اسلام و مسلمین جدی شد، به یاری حکومت در دفع فتنه شتافتند.
- امام (ع) درخواست ابوسفیان را برای مطالبه خلافت و وعده پشتیبانی فرزندان عبدمناف نپذیرفت و در سخنانی مردم را به دوری از فتنه دعوت کرد.
- در نبرد ذوالقصه با مرتدان، امام علی (ع) به ابوبکر پیشنهاد کرد که خود به جنگ نرود و او هم چنین کرد.
- بعد از وفات پیامبر (ص)، امام تردید ابوبکر در جنگ با روم را برطرف کرد و مژده پیروزی به او داد. بهطوری که ابوبکر شاد و گفت «این علی وارث علم پیامبران است، هر که در راستی او شک کند، منافق است.»
- سه خلیفه اول، بارها برای قضاوت از امام علی (ع) یاری میجستند تا جایی که سخن «لولا علی لهلک العمر» بارها شنیده شد.
- در نبرد سپاه اسلام با هراکلیتوس (قیصر روم) امام علی (ع) به عمر گفت ابوعبیده، فرمانده سپاه اسلام را به پیروزی مژده دهد و از تردید خارج سازد.
- در جنگ بیتالمقدس عمر پس از مشورت با امام علی (ع) گفت: «من جز به مشورت علی (ع) عمل نمیکنم و او را در مشورت می ستایم و پیشانیاش را سفید میبینم.»
- در جنگ خراسان، امام علی (ع) ویژگیهای شهرهای خراسان را به عمر گفت و او را به فتح آنجا ترغیب کرد.
- سلمان فارسی، عمار یاسر، از یاران امام عای (ع) با اذن ایشان از طرف عمر به ولایت مدائن و کوفه گماشته شدند.
- مالک اشتر در نبرد قادسیه از فرماندهان بود و آمِد و نصیبین به دست او فتح شدند.
- حذیفهبنیمان، از یاران امام (ع) در جنگ نهاوند جزء فرماندهان بود.
- عمار یاسر در فتح مصر، فرماندهی سوارهنظام را بر عهده داشت.
- هاشمبنعقبه، یار وفادار امام علی (ع) در زمان خلیفه دوم فرمانده سپاه پنج هزار نفری شد و در فتح بیتالمقدس و آذربایجان حضور داشت.
- جریربنعبدالله، دیگر یار امام علی (ع) نیز در حمله به عراق و حیره، فرمانده سپاه بود.
- امام علی (ع) سه بار هنگام خروج عمر بن خطاب از مدینه، از جانب او به جانشینی و اداره امور شهر منصوب شد؛ اول حرکت عمر بهسوی شام؛ دوم، اعزام سپاه کمکی برای نبرد قادسیه و جسر و سوم، حرکت برای ساماندادن اوضاع بیتالمقدس.
- خلیقه دوم در مسائل اقتصادی همچون چگونگی دریافت افراد از بیتالمال، مصرف جواهرات کعبه و تقسیم سرزمینها عراق، با امام علی (ع) مشورت کرده و مطابق رأی ایشان عمل کرد.
- پس از فتح مدائن، خلیفه تصمیم به ثبت تاریخ گرفت و به پیشنهاد امام علی (ع) هجرت پیامبر (ص) را مبدأ قرار داد.
- در غائله شورش علیه عثمان، امام علی (ع) نقش میانجی میان خلیفه و ناراضیان را ایفا کرد. به خلیفه و اهلالبیت او آب رساند و فرزندان خود را برای محافظت از خانهاش گماشت.
- پس از قتل عثمان، امام (ع) به شورشیان و محافظان خانه اعتراض شدید کرد و به همراه چند نفر از اصحاب عثمان را به خاک سپرد.
- امام علی (ع) دختر خود امکلثوم را به عقد عمر خطاب درآورد.[1]
- امام علی (ع) پسرانی معروف به ابوبکر (فرزند لیلی، بیت مسعود الدارمیه)، عمر (فرزند امحبیب، بنت ربیعه) و عثمان (فرزند امالبنین) داشت که دو نفر اخیر در کربلا به شهادت رسیدند.[2]
- امام علی (ع) در جنگ صفین یاران خود را از دشنام دادن به معاویه و سپاهیانش بازداشت.[3]
- امام (ع) شاعری را که در ذیحق بودن امام علی (ع) برای خلافت و ذم مخالفان ایشان، شعری تحریکآمیز سروده بود، از این کار نهی کرد و حفظ اسلام را بهعنوان مهمترین هدف مطرح کرد.[4]
آنهایی که از ترس جان و مال خود در بحبوحه جنگ و انقلاب در کنج خانههایشان خزیده بودند و بر کسانی که -به زعم آنها- با این جنگ و انقلاب، ظهور را به تأخیر انداخته بود لعنت میکردند، قیاس به نفس کرده و سیره امام علی (ع) را تقیه از ترس جان میپندارند! در قاموس این گروه، وحدت یعنی خیانت به ولایت و دهانکجی به مصائب دختر پیامبر (ص) و اینچنین است که سیره امام علی (ع) در غمخواری مستضعفان و مظلومان جهان بودن را به کناری مینهند و مصائب فلسطینیان و دیگر ملل مسلمان را بلایی خدایی بر سر منکرین ولایت امام علی (ع) نام مینهند و در دل، «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین » میخوانند.
در حالی که شیعیان حقیقی، وحدتی جز آنچه امیرالمؤمنین علی علیه السلام کرد نشناخته و نمیطلبند و در این راه، جز او الگویی ندارند.
آیا این سوأل رواست که: حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مطرح می کرد چون خلافت را از ایشان گرفتند دیگر کاری با امور مملکت نداشته و کنج خلوت و عزلت گزیند؟
حضرت امیرالمومنین نه تنها گوشه گیری نکرد بلکه تا آنجا مبارزه و تحمل کرد که شرایط حکومت ایشان فراهم آید و در نهایت در مصدر حکومت قرار گرفت و جان عزیز و بزرگ خویش را در این راه فدا نمود.
[1]. کافی، ج۶، ص۱۱۵.
[2]. کشف الغمه فی معرفه الإئمه؛ لعلی الأربلی، ۲/۶۶.
[3]. نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۶.
[4]. سیری در نهجالبلاغه، استادمطهری، صص ۱۷۹-۱۸۱.