اغشاشگران گلستان هفتم چه کسانی بودند؟ گزارشی مستند از ادعاهای نقص حقوق دراویش و تناقض آن با واقعیت

عماد الدین مرتضوی مجد |امروز «حق» و «حقوق» را باید یکی از پرچالش‌ترین و بحث‌برانگیزترین مفاهیم جامعه بشری به‌شمار آورد که گروه‌های مختلف بحق یا نابحق با قراردادن یک مضاف‌الیه مانند «بشر» «شهروند»، «زنان» «اقلیت‌ها» و… این ترکیب اضافی را دستمایه ابراز عقاید و مطالبات خویش قرار داده و گاه نیز از آن به مثابه اهرمی برای اعمال فشار بر برخی جوامع بهره می‌جویند.

کشور ایران به‌عنوان جامعه‌ای با تنوع قومی، دینی و مذهبی که اقلیت‌های زیادی از پیروان آیین‌ها و مناسک رسمی و غیر رسمی را در خود جای داده، پتانسیل مناسبی برای این موضوع داشته است و چنانچه شاهد بوده‌ایم، همواره با پدیده‌ای به‌نام «حقوق بشر» در ابعاد مختلف آن دست و پنجه نرم کرده است.

با وجود تصریح حقوق شهروندی و لزوم پاسداشت حقوق بشر، تحت عنوان «کرامت انسانی» در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شواهد موجود در خصوص رعایت این حقوق، در قبال گروه‌های حساسیت برانگیزی چون اقلیت‌های دینی و قومی، نظام جمهوری اسلامی همواره از سوی جریان‌ها و اشخاص حقیقی و حقوقی مختلف با اتهام نقض «حقوق شهروندی» مواجه بوده و می توان گفت این مسئله فارغ از صحت و سقم مدعیان و زیر سؤال بودن مفهوم حقوق بشر برآمده از فرهنگ غرب سکولار، یکی از ابزارهای همیشگی اعمال فشار و هجمه گروه‌های معاند می‌باشد.

این در حالی است که اصل ۱۳۴ قانون اساسی با اختصاص به حقوق شهروندی، منشور این حقوق را ذیل چندین سرفصل و ماده بیان و سازوکار اجرای آن را نیز طی مواردی مشخص نموده است.

یکی از این حقوق، حق آموزش است؛ در ماده ۱۰۴، ذیل حق آموزش و پژوهش آمده: «شهروندان از حق آموزش برخوردارند. آموزش ابتدایی اجباری و رایگان است. دولت زمینه دسترسی به آموزش رایگان تا پایان دوره متوسطه را فراهم می‌سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد نیاز و ضرورت کشور به طور رایگان گسترش می‌دهد. دولت آموزش پایه را برای افراد فاقد آموزش ابتدایی فراهم می‌آورد.

همچنین ماده ۱۰۵ همین بند اذعان می‌دارد: «همه استادان و دانشجویان حق بهره‌مندی از مزایای آموزشی و پژوهشی از جمله ارتقاء را دارند. اعطای تسهیلات و حمایت‌های علمی از جمله فرصت مطالعاتی، بورسیه و غیره صرفاً باید بر اساس توانمندی‌های علمی، شایستگی، فارغ از گرایش‌های جناحی و حزبی و مانند این‌ها باشد.»

گذشته از این، در بند دو از اصل ۳ قانون اساسی تصریح شده است: «دولت موظف است، همه امکانات خود را در مورد آموزش و پرورش رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعلیم آموزش عالی به کار برد.»

اصل ۳۰ قانون اساسی نیز می‌نویسد: «دولت موظف است، وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به‌صورت رایگان گسترش دهد.»

شاید مدارس خاص اقلیت‌های دینی رسمی، شامل کلیمی، زرتشتی و مسیحی شاهد خوبی برای تلاش مسئولان به‌منظور محقق نمودن این حق باشد. اما مشکل از جایی شروع می‌شود که برخی جریان‌های غیر رسمی و پیروان مسلک‌های انحرافی ادعاهای خود را در خصوص نقض حقوق در این زمینه آغاز می‌کنند و از محرومیت‌های تحصیلی دم می‌زنند.

حال پرسش این است که صرف‌نظر از عدم رسمیت مرام‌ها و مسلک‌های مزبور در قانون، این ادعاها چقدر رنگ حقیقت دارند؟ آیا مدعیان تمام حقایق را در این رابطه ابراز داشته‌اند یا اینکه مستنداتی مهم مسکوت گذارده شده و مانند همان کوه یخی که زیر آب قرار دارد، تنها بخشی از مسائل در راستای تأثیرگذاری بر افکار عمومی برجسته می‌شود؟

بررسی این موضوع از رهگذر تحلیل مصداقی ملموس‌تر خواهد بود. لذا در این نوشتار به نمونه‌ای در خور تامل اشاره می‌شود که تا حد زیادی می‌تواند حقایق پشت پرده و زوایای نادیده را آشکار سازد؛ ادعاهای طیف افراطی دراویش گنابادی موسوم به گروهک «مجذوبان نور» در خصوص نقض حقوق شهروندی و به ویژه «محرومیت تحصیلی» دراویش.

داعیه‌داران مرگ شهری چه می‌گویند؟

گروهک مجذوبان نور از ابتدای شکل‌گیری تاکنون، پیگیری اهدافی خاص را در دستور کار خود قرار داده است که هجمه به نظام، سیاه‌نمایی علیه حاکمیت، تبلیغات سوء و مظلوم‌نمایی جامعه دراویش در رأس آن قرار دارد. این اهداف فرعی در راستای تحقق هدف اصلی یعنی «تبرج‌خواهی» و «قدرت‌طلبی» جریان مذکور بوده و به‌مثابه تکه‌های تکمیل‌کننده پازل نقشه‌ها و برنامه‌های مجذوبانی‌ها عمل می‌کنند. برای درک هر چه بهتر این رویکرد، باید به مجموعه اقدامات مجازی و عینی مجذوبان نور در این زمینه اشاره کرد.

سایت مجذوبان نور که همزمان با شکل‌گیری این گروهک، تأسیس گردید، بازوی اجرایی تبلیغات رسانه‌ای آن‌ها در این رابطه می‌باشد که از ابتدای راه‌اندازی تا به امروز همواره به اشکال مختلف و با بهره‌گیری از به‌روزترین نرم‌افزارها کوشیده تحرکات و اخبار افراطیون را پوشش و افکار عمومی جامعه درون‌فرقه‌ای و بیرونی را تحت تأثیر قرار دهد. در ادامه برخی از مهم‌ترین تحرکات آن‌ها در طی سال‌های اخیر مورد اشاره قرار می‌گیرد.

انتشار اخبار محرومیت تحصیلی

در این زمینه می‌توان به مصاحبه‌های مکرر و متعدد عناصر مجذوبان نور مانند «مصطفی دانشجو»، «کسری نوری»، «فرهاد نوری»، «افشین یدالهی»، «فائزه عبدی‌پور» و «محمد شریفی‌مقدم» با رسانه‌های معاند و خارجی چون رادیو فردا، ایران وایر و امثالهم اشاره نمود که در آن ادعاهای زیادی مبنی بر نقض حقوق شهروندی دراویش ابراز داشته و از اخراج و ممنوعیت کاری برخی استادان دراویش سخن گفته‌اند، بی آنکه به علت اصلی آن‌ها کوچکترین اشاره‌ای کرده باشند.

نامبردگان با مسکوت گذاشتن سابقه سال‌ها فعالیت دراویش در عرصه‌های مختلف، در قامت پزشک، وکیل، تاجر، استاد و دانشجو و بهره‌گیری از امکانات مختلف، صرفاً بر اخراج و ممنوع‌الکار شدن برخی حقوقدانان و استادان تأکید کرده و دلایل این برکناری یعنی ارتکاب فعل غیرقانونی و نقض‌کننده شرایط مصرح در قوانین از سوی افراد را مسکوت قرار داده‌اند. حال آن‌که تبلیغ مرام و مسلک غیرمجاز و اقدام علیه نظام، از مهم‌ترین اتهامات این به اصطلاح محرومان از «حقوق شهروندی» بوده است.

برای نمونه، «محمد شریفی‌مقدم» در مصاحبه‌ای با ایران وایر، اظهار داشته:

«همه ما می‌دانیم محروم کردن آقای «دانشجو» به‌واسطه اعتقاد ایشان بوده و یک حرکت سازماندهی شده است. همان‌طور که پیش از این «مریم شیرینی» را از ادامه تحصیل محروم کردند. افرادی آمدند و گفتند به علت درویش بودن اخراج شده بودند.

ما محرومیت از تحصیل را ابزاری می‌دانیم که حاکمیت به‌عنوان حربه و برای فشار بر گروه‌های مختلفی همچون بهائیان، دراویش و اقلیت‌های مذهبی از آن بهره می‌برد. شاید درویشی را از دانشگاه اخراج می‌کنند تا او و امثال او در محیط دانشگاه سخنی از تصوف و عرفان به میان نیاورند، به‌همین دلیل هم ما مصمم شدیم در مقابل محرومیت از تحصیل به‌مثابه یک ابزار فشار موضع‌گیری کنیم.»

راه‌اندازی کمپین نه به مرگ شهری توسط دراویش مجذوبان نور

کمپین «نه به مرگ شهری»، از جمله ابداعات عناصر مجذوبانی است که در سال ۱۳۹۶، به‌دنبال فضا‌سازی‌های آن‌ها در خصوص نقض حقوق دراویش شکل گرفت. صالح موسویان از فعالان سایت مجذوبان نور در رابطه با این کمپین می‌نویسد:

«در جایی خوانده بودم که از دیدگاه مرگ‌شناسی چند نوع مرگ داریم؛ یک نوع مرگ اجتماعی، یک نوع مرگ روانی و دیگری همان مرگ جسمی است. مرگ اجتماعی زمانی روی می‌دهد که افراد در انزوا رها شوند و از شبکه‌های اجتماعی‌شان محروم باشند.

در دوره رنسانس یکی از روش‌های شکنجه افراد، تبعیض و محرومیت از حقوق انسانی و اجتماعی و ممانعت در استفاده از مواهب قانونی‌اش مانند حق مسکن، حق آزادی، حق کار و… بود. این نوع مرگ اجتماعی حتی با گرفتن حق دفاع در برابر متعرض و تحمیل و یا حتی ایجاد شرایط تبعید در وطنش می‌انجامید که به این برخورد مرگ شهری یا civil-death می‌گفتند.

اما این موضوع اخیراً در سخنرانی جناب آقای دکتر نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی در خردادماه ۱۳۹۶ هنگامی که یکی از دراویش از تحصیل منع شده بود، اشاره شد؛ به گفته ایشان مرگ شهری محرومیت از حقوق شهروندی است که در پیش از دوره رنسانس به‌عنوان مجازاتی ناعادلانه علیه شهروندان اعمال می‌شده که خود زمینه بروز شورش و قیام‌های مردمی را همچون قیام اسپارتاکوس فراهم کرده است. در کمپین همه به مرگ شهری در دفاع از حقوق دراویش تاکنون بیش از یازده هزار امضا جمع شده است.

کمپین نه به مرگ شهری اعلام موضع دراویش گنابادی است که همواره با تبعیض و فشار حاکمیت مواجه بوده‌اند»

اشاره نویسنده به سخنان نورعلی تابنده، قطب فرقه گنابادی، به‌عنوان ریشه ایجاد کمپین مزبور، قابل تامل است. می‌توان گفت، اظهارات وی در بسیاری مواقع خواسته یا ناخواسته به‌عنوان موتور محرکی برای اقدامات دراویش به‌ویژه دستاویزی برای تحرکات گروهک مجذوبان نور مبدل شده است.

به هر حال، در رابطه مرید و مرادی توجه و سرسپردگی محض به مراد از وظایف مرید است، اما نقش اقوال و افعال قطب فرقه گنابادی را نیز در شکل‌گیری این دست تبلیغات و تحرکات نباید نادیده انگاشت. در این راستا، تابنده طی اظهاراتی بر محرومیت‌های دراویش صحه گذارد و انتقاداتی نسبتاً تند را نیز متوجه حاکمیت ساخت:

«شنیده‌ام همین روزها که یکی از محصلین و دانشجویان دانشگاه را از تحصیل محروم کردند. حالا اگر یک درویشی را این کار را کردند، در واقع اقرار کردند به اینکه بیان درویشی انقدر قوی است که هر کسی باشد، تسلیمش می‌شود. این است که خب می‌گویند نباشد اصلا. این یک جهت است، جهت دوم این است که یک بازی است. یک رحمتی است.

این بار و این زحمت را از دوش مردم برداشتند. دیگر لازم نیست تحصیل بکنی. در قدیم در تاریخ حقوق که می‌خوانیم مثل اینکه تا قبل از این رنسانسی که در اروپا ایجاد شد، یک مجازاتی بود به اسم «مرگ سیویک» (مرگ شهری) یعنی تمام وسایل زندگی معمولی را ازش می‌گرفتند.

خوب این نمی‌توانست، سر به بیابان می‌گذاشت که شاید بسیاری از شورش‌هایی که در تاریخ، ما خواندیم نتیجه همین‌ها باشد؛ از اسپارتاکوس مهمش تا چیزهای کوچکش مثل همینهایی که در ایران اتفاق افتاد… اگر ما فکر کنیم، در اینکه کسی را به‌عنوان مجازات محروم کنند، از تحصیل این چه چاره، توابعی دارد و چه اصولی دارد؟… این مجازات، معنی ندارد. این مجازات، اصلا عاقلانه که هیچ حیوانانه هم نیست.

پس معلوم می‌شود، این محروم کردن از تحصیل در واقع یک محبتی است که به او کرده‌اند؛ یعنی تو را چه که می‌آیی دانشکده در دانشگاه درس می‌خوانی و حال آن‌که دانشگاه به درد نمی‌خورد. این علوم اینجا به درد نمی‌خورد بیخود وقتت را صرف کردی آمدی اینجا.»[1]

تبلیغات منفی در فضای مجازی توسط دراویش مجذوبان نور

این مورد به اشکال مختلف مانند انتشار کاریکاتور، مقالات حقوقی جهت‌دار، اخبار رسانه‌های معاند مربوط به هجمه‌های حقوق بشری علیه ایران و… صورت پذیرفته است. برخی از آن‌ها در رسانه‌های دیگر نیز بازتاب فراوانی یافته‌اند.

راه‌اندازی کمپین‌های مجازی و اقدامات میدانی توسط دراویش مجذوبان نور

انتشار بیانیه‌های دفاع از محرومیت تحصیلی دراویش و گردآوری امضا در شبکه‌های اجتماعی از جمله اقدامات صورت گرفته در این زمینه است.

جز این باید به تحرکات میدانی برخی مهره‌ها نیز در میان اقشار حساسی چون دانشجویان اشاره کرد. نمونه بارز این امر، حضور عناصر مجذوبانی در تریبون آزاد برخی دانشگاه‌هاست. سخنرانی فائزه عبدی‌پور (از اعضای فعال مجذوبان نور) در تریبون آزاد دانشگاه علامه طباطبایی و اشاره به روز خودخوانده درویش (سوم اسفند) از آن جمله است.

وی در سخنرانی خود ابراز داشت:

«بر خلاف آرمان‌های انقلاب شاهد آنیم که بیش از ۲ میلیون درویش، در ایران نه‌تنها آزادی عمل ندارند که مشاهده می‌شود، با نگاه‌ها و برخوردهای امنیتی مواجه می‌شوند. قشری که با آن‌که عضوی از این جامعه بوده اما از بسیاری آزادی‌های مدنی تنها به‌واسطه عقیده شان محروم مانده‌اند…

در تمام طول تاریخ، شاهد آن بودیم که با تمامی فشارها و هجمه‌ها و کشتارهایی که علیه صوفیان وجود داشته است. اینان پیام خود را به گوش جهانیان از مجرای تاریخ رسانده‌اند. در دوره کنونی نیز بایکوت دراویش ایران و شخص دکتر تابنده و تبلیغات عجیب با بودجه‌های میلیاردی در سطح شهرهای ایران و دروغ بستن و آنان را مخالف تمدن و یا مخالف مذهب و یا مخالف علم و دانش جلوه دادن بخشی از واقعیتهای موجود بعد از ۴۰ سال انقلاب اسلامی است.

آیا می‌شود، از این مردم که به هر علتی و این بار به دلیل والای عقیده و ایمان و درویش بودن از سوی این انقلاب نه تنها طرد شده بلکه با آنان برخوردهای قهرآمیز و تلخی صورت گرفته است. انتظار مشارکت در امور سیاسی و حضور در انتخابات داشت؟ امروز سوم اسفند ماه ۱۳۹۵ روز جهانی درویش را به همه هموطنانم تبریک می‌گویم.»[2]

بیانیه «دفاع از حق تحصیل اقلیت‌ها» اقدام دیگر در این راستاست. محمد شریفی‌مقدم از بانیان این حرکت در مصاحبه با »ایران وایر» مدعی شد: «بعد از افزایش برخورد با دانشجویان پیرو طریقت گنابادی تعدادی از فعالین دانشجویی مصمم شدند، فارغ از باورها و عقایدشان به مسئله محرومیت از تحصیل اقلیت‌های دینی و مذهبی و قومی بپردازند.

در ابتدا ۵۸ دانشجو روی متن بیانیه کار کردند و وقتی نهایی شد، در طول سه روز سه هزار دانشجو آن را امضا کردند. ما محرومیت از تحصیل را ابزاری می‌دانیم که حاکمیت به‌عنوان حربه و برای فشار بر دراویش و اقلیت‌های مذهبی از آن بهره می‌برد… ما مصمم شدیم در مقابل محرومیت از تحصیل به‌مثابه یک ابزار فشار موضع گیری کنیم.»[3]

«کسری نوری» دیگر عنصر شاخص مجذوبانی نیز در مصاحبه با رادیو فردا در این‌باره اظهار داشت: «در این بیانیه با اشاره به حق همه شهروندان ایران فارغ از هر عقیده و باوری برای تحصیل و آموزش تأکید شده که باید نگاه امنیتی از همه اقشار و اصناف از جمله دراویش گنابادی برداشته شده و ممنوعیت‌ها برای تحصیل آنان رفع شود. این بیانیه خطاب به فرد خاصی نوشته نشده و مخاطب آن عمومی است.»[4]

«رادیو فردا» در ادامه گزارش خود به نقل از فائزه عبدی‌پور می‌نویسد: «محرومیت دراویش گنابادی از تحصیل و تدریس و شغل محدود به حال حاضر نیست و دراویش دیگری از جمله فرشید یداللهی و امیر اسلامی نیز به‌دلیل اعتقادات خود از تحصیل محروم شده‌اند. قطعاً به‌صورت جدی و از طریق تشکیل کمپین‌های مشابه، نامه‌نگاری‌های حقوقی و اداری، مطالباتمان را پیگیری خواهیم کرد.»

جز این‌ها باید به نامه‌نگاری به برخی مسئولان قضایی و کشوری انتشار گاه و بی‌گاه بیانیه‌های اعتراضی و بعضاً تهدید‌کننده در سایت مجذوبان نور نیز اشاره کرد.

پیش از ارزیابی این ادعاها و واکاوی صحت و سقم آن‌ها شایسته است، آخرین بخش این گزارش را با دقتی مضاعف از نظر گذراند که آگاهی از آن شاید حتی برای خود تهیه‌کنندگان نیز به‌نوعی غافلگیرکننده باشد.

از ادعا تا واقعیت تناقض آشکار

یکی از اقدامات مدیران مجذوبان نور پس از حوادث تأسفبار گلستان هفتم (زمستان سال ۱۳۹۶) تلاش برای بازسازی وجهه آشوبگران و میان این واقعه بوده است تا ضمن مظلوم‌نمایی با انحراف افکار عمومی از اصل موضوع به‌نوعی بر گناه و تخلف آشکار این افراد سرپوش گذارند.

جمعی که حتی قطب فرقه نیز با اعلام برائت از ایشان آن‌ها را مورد شماتت قرار داد. در این راستا، عناصر مجذوبانی طی برنامه‌ای سازمان‌یافته ذیل سلسله مطالبی با عنوان «اغتشاش‌گران گلستان هفتم چه کسانی هستند؟» اقدام به انتشار فهرست اسامی بازداشت‌شدگان غائله گلستان هفتم کرده و در این مطالب ضمن معرفی هر فرد بر جایگاه شغلی، تحصیلی و موقعیت اجتماعی وی تاکید و تمرکز نمودند. نکته قابل‌تأمل تحصیل در مقاطع عالی و موقعیت شغلی اجتماعی نسبتا مناسب اغلب این افراد می‌باشد.

بی تردید، مجذوبانی‌ها هدف دیگری از انتشار این جزئیات داشته‌اند، لیکن ناخواسته و ناآگاهانه خود مهر تأییدی بر نقض ادعاهای سابق خویش زده و طی بسته‌ای پرپیمان از مدارک و اسناد نشان دادند که تا چه حد می‌توان نمک خورد و نمکدان شکست.

فهرست منتشر شده توسط این سایت را باید بارزترین مصداق برخورداری‌های حقوقی دراویش به‌شمار آورد که از سوی خود آن‌ها منتشر شده است. در ادامه، به جزئیات فهرست مزبور اشاره می‌گردد تا درکی ملموس‌تر از عمق این نقض غرض مجذوبانی‌ها حاصل آید؛[5]

  • ظفرعلی مقیمی، دانشجوی دکترای مهندسی مواد دانشگاه امیر کبیر و از کارآفرینان
  • مصطفى عبدی، فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد سمنان
  • پوریا نوری به، دلیل علاقه به هنر عکاسی از تحصیل در رشته عمران دانشگاه شیراز انصراف داد و در حوزه عکاسی مفهومی و سپس عکاسی سینما به فعالیت پرداخت. وی در پروژه‌هایی چون «ماه در مه»، «حمام سال نو»، «۶ ماه زندگی»، «بازی‌های مردانه»، «دختران زمستان» و سریال تلویزیونی «گیله‌وا» به‌عنوان عکاس همکاری داشته است.
  • محمد شریفی‌مقدم، فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی مهندسی متالوژی از دانشگاه صنعتی شریف و دبیر سابق کانون یاریگران
  • رضا یاوری‌مطلق، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی تهران و از اساتید موسیقی دستگاهی ایران
  • صالح‌الدین مرادی سروستانی، معلم و فعال حقوق دراویش
  • کسری نوری، حقوق‌دان، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته حقوق بشر دانشگاه تهران
  • رضا انتصاری، فارغ‌التحصیل دانشکده خبر، عکاس خبرنگار و مستندساز صدا و سیما
  • امید قاسمی، کارشناس شهرسازی و از مددکاران اجتماعی فعال در انجمن‌های مددکاری
  • علی رشنو، فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی رشته حقوق
  • حمید گودرزی، کارشناس علوم سیاسی و دانشجوی رشته حقوق
  • سینا انتصاری، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد مهندسی مواد دانشگاه تربیت مدرس تهران
  • علی کریمی، او را در صنعت بیمه کشور با لقب «پدر شبکه‌سازی بیمه» می‌شناسند. اخذ گواهینامه‌ها و جوایز متعدد بین‌المللی، نماینده برتر فروش کشور از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ و سخنران برتر برخی همایش‌ها از جمله همایش توسعه و فرهنگ بیمه از اقدامات وی است.
  • مریم فرسیابی، فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی الهیات
  • شیما انتصاری، دانشجوی دکترای علوم اقتصادی پردیس دانشگاهی کیش
  • سپیده مرادی، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر دانشگاه تربیت مدرس
  • آویشا جلال‌الدین، فارغ التحصیل زبان و ادبیات فارسی، مدرس و نوازنده ساز تنبور با سابقه نوازندگی در یکی از گروه‌های موسیقی مشهور
  • بابک مرادی، سرآشپز زبردست و دوره‌دیده مدیریت رستوران و هتلداری
  • سیما انتصاری، کارشناس ارشد مترجمی زبان انگلیسی و دارای سابقه سال‌ها مدیریت دارالترجمه‌های رسمی
  • شکوفه یداللهی، کارشناس ارشد روان‌شناسی تربیتی
  • نازیلا نوری، جراح و دارای بورد تخصصی بیماری‌های زنان و زایمان، دارای سوابق استادیاری دانشگاه علوم پزشکی سمنان و سال‌ها طبابت در بیمارستان‌های تأمین اجتماعی و مراکز خصوصی تهران و سمنان
  • احمد ایرانی‌خواه، کارشناس ارشد کارگردانی تئاتر، مدرس بازیگری و کارگردان
  • حسین فهیمی، دانش‌آموخته رشته پزشکی
  • رسول هویدا، تحصیل‌کرده رشته فیزیوتراپی و طب توانبخشی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، با سابقه بیش از ۱۰ سال کار فیزیوتراپی و مدیریت کلینیک ترک اعتیاد تهران
  • خشایار دهقان، دانشجوی دکترای برق الکترونیک دانشگاه مهندس
  • مهدی مردانی، کارشناس ارشد سازه، مدرس دانشگاه و دانشجوی مقطع دکترای زلزله آکادمی علوم تاجیکستان
  • عبدا… اسماعیلی، معلم بازنشسته آموزش و پرورش با ۳۰ سال سابقه خدمت
  • حسین سلیمانی، دانش‌آموخته مهندسی عمران از دانشگاه شریف و کارشناسی ارشد عرفان از دانشگاه تهران، نوازنده کمانچه و رهبر گروه موسیقی «سایه‌سار»

به این لیست باید اسامی «شهرام پازوکی» (عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و گروه فلسفه فرهنگستان هنر ایران)، مصطفی دانشجو (دانش‌آموخته رشته حقوق و وکیل)، دکتر بیژن بیدآباد و علی‌محمد صابری از اساتید حوزه فلسفه، اقتصاد و عرفان را نیز افزود که سال‌ها در مقام استاد، دانشجو و حقوقدان در نظام آموزشی و حقوقی کشور به فعالیت مشغول بوده و هستند.

علاوه بر اسامی فوق که تنها مشتی از خروار هستند. باید به فعالیت آزادانه دراویش، همچون سایر شهروندان در حوزه چاپ و نشر اشاره کرد. انتشارات «حقیقت»، «سلسله‌الرضا» و «ضامن آهو» تا پیش از واقعه گلستان هفتم، سال‌ها در زمینه انتشار کتب فرقه گنابادی فعالیت داشته و در چندین دوره نمایشگاه کتاب نیز مشارکت نموده است.

به این مسئله باید حضور آزادانه دراویش و عناصر مجذوبان نور (کسری نوری و محمد شریفی‌مقدم) را در نشست‌های خبری نمایشگاه مطبوعات تهران به عنوان یکی از مهم‌ترین نمودهای آزادی بیان طی سال‌های اخیر، اضافه کرد.

همان گونه که در رزومه برخی دراویش نیز مشاهده شد، آنها همچون سایر شهروندان در حوزه‌های مختلف به فعالیت‌های اقتصادی اشتغال داشته و حتى مولد بوده و هستند. برخورداری از مسکن، مشارکت در امور مدنی، تحصیل و… از دیگر حقوق جامعه دراویش است که مشابه با سایرین از آن برخوردارند.

حال پرسش این است، آیا موارد فوق از مصادیق حقوق و برخورداری‌های شهروندی به‌شمار نمی‌آید؟ شاید در ساحت فکری امثال گروهک مجذوبان نور، «حقوق بشر» و «شهروندی»، تعاریف و مصادیق دیگری دارد که به اقتضای شرایط تغییر کرده و چه‌بسا دستخوش و به عبارت بهتر «قربانی» تعصبات و غرض‌ورزی‌های ایشان می‌شود. اینجاست که تناقضات بیش از پیش عیان می‌گردد.

[1]. مکتوب سخنان نورعلی تابنده، مجلس صبح پنج شنبه ۱۱/۳/۹۶ – آقایان، ممنوعیت از تحصیل مجذوبان نور.

[2]. گرامیداشت روز درویش در تریبون آزاد دانشگاه «علامه طباطبایی»، مجذوبان نور

[3]. محرومیت از تحصیل ابزار فشار بر اقلیت‌ها، مجذوبان نور

[4]. اعتراض هزاران دانشجو در ایران به محرومیت دراویش گنابادی از تحصیل، مجذوبان نور

[5]. توضیحات مطابق متن ارائه شده در کانال تلگرامی مجذوبان نور می‌باشد.

 

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.