فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران
در ادامه مقاله قبل با عنوان بهائیت چندپاره – از سال ۲۰۰۸ م (۱۳۸۷ ش) عضویت در بیت العدل به صورت معناداری با عضویت در دارالتبلیغ بین المللی بهائیت (ITC) (مستقر در اسرائیل ) مربوط بوده است. از آنجا که اعضای دارالتبلیغ توسط بیت العدل انتخاب می شوند، معلوم می شود یک حلقه بسته ای وجود دارد که اعضای بیت العدل کاندیداهای آتی خود را منصوب می کنند. این مسئله همچنین نشان دهنده آن است که دارالتبلیغ بین المللی (ITC) به عنوان کمیته گزینش برای اعضای آینده بیت العدل عمل می کند. در حالی که یک بهائی عادی هرگز شانسی برای شناخته شدن و معرفی شدن و عضویت در نهاد رهبری بهائیت ندارد.
جایگاه بیت العدل در بین بهائیان
به تصریح حسین علی نوری (بهاء الله) در هر منطقه ای که جمعی از بهائیان حضور داشته باشند، مجمعی متشکل از نه نفر نماینده برای امور بهائیان، باید تشکیل شود:
“به درستی که واجب است که در هر شهری یک مجلس بیت العدل شامل ۹ نفر تشکیل شود و اگر تعداد آن بیشتر شود اشکالی ندارد”[1].
بر طبق وصایای عبدالبهاء، در سیستم حقوقی بهائیت دو سازمان مجزا و مکمل هم باید وجود داشته باشند:
سازمان تشریع و سازمان تبیین
سازمان تشریع، منابع قانونگذاری را گویند. کتب احکامی باب و بهاء الله در بسیاری از مطالب خود دارای ابهام و گنگی است و نیاز به تفسیر و تبیین دارد (مانند کیفر دزدی، ارث و حدود زنا و…).
پس از مرگ شوقی افندی، بیت العدل اعظم آخرین امید بهائیان برای تشریع قوانین مورد نیاز تلقی شد. بر اساس متون بهائی بیت العدل مصون از خطاست و احکامش لازم الاجراست. عبدالبهاء می نویسد:
“اما بیت العدل الذی جعله الله مصدر کل خیر و مصوناً من کل خطا”[2].
سازمان تبیین، کسانی که حق تفسیر و تبیین عبارات آسمانی را در بهائیت دارند عبارت اند از: عبدالبهاء و شوقی افندی. عبدالبهاء در الواح وصایا صراحتاً می گوید:
“ای یاران مهربان بعد از مفقودی این مظلوم باید اغصان و افنان سدره مبارکه و ایادی امراله و احبای جمال ابهی توجه به فرع دو سدره که از دو شجره مقدسه اثبات شده و از اقتران دو فرع دوحه رحمانیه به وجود آمده یعنی شوقی افندی نمایند زیرا آیت الله و غصن ممتاز و… و مبین آیات الله و … و من بعده بکراً بعد بکر یعنی در سلاله او و فرع مقدس”…[3]
شوقی در کتاب دور بهائی می نویسد:
“این نظم بدیع… بر دو رکن رکین استوار است: رکن اول و اعظم رکن ولایت الهیه که مصدر تبیین است و رکن ثانی بیت العدل اعظم الهی که مرجع تشریع است… چون این دو مؤسسه لاینفصم متفقاً به اجرای وظایف پردازند، امور تمشیت پذیرد و اقدامات جامعه مرتبط گردد و مصالح امرالله ترویج یابد… قدرت و اختیارات و حقوق و امتیازات این دو مؤسسه هیچ یک با یکدیگر متناقض نیست و به هیچ وجه از مقام اهمیت دیگری نمی کاهد… “[4]
عقیم بودن شوقی افندی مسئله غیر مترقبه ای بود؛ زیرا خود او هم پیش بینی آن را نکرده بود؛ چرا که در کتاب دور بهائی می نویسد:
“ولی امر حاضر و ولاه امر در مستقبل ایام باید با اقوال و اعمال خود کاملاً به حقیقت این اصل مهم آیین نازنین ما شهادت دهند”.[5]
بهائیان خود را مفتخر می دانند که برای اولین بار در تاریخ ادیان، تکلیف جامعه دینی بعد از مؤسس به خوبی مشخص شده است[6] در حالی که مسئله به این مهمی یعنی عقیم بودن دومین رهبر بعد از مؤسس، امر کم اهمیتی نبوده که از دیدگاه یک شخصیت الهی و معصوم (به اعتقاد بهائیان) یعنی بهاء الله که مظهر اعلای خداوند در زمین است، مخفی بماند! چگونه ممکن است فردی خویشتن را تجلی کامل حضرت حق بر روی زمین بداند و وی برای تداوم شریعت خود از پیشگویی یک یا دو نسل بعد از مرگ خود ناتوان باشد؟ چگونه باید پذیرفت تداوم آیین بهائی در گرو حضور فرزندان ذکور از نسل بهاء الله باشد؛ اما به فاصله کمتر از صد سال از مرگ وی در میان نسلش هیچ فردی برای به عهده گرفتن وظیفه ولایت امر در میان نباشد؟ معلوم می شود بزرگ بهائیان که خویشتن را تجلی اعظم خداوند بر روی زمین می دانست علمی به آینده (آن هم آینده نه چندان دور) نداشت و بالنتیجه به منبع علم الهی به هیچ وجه متصل نبوده است.
اثبات بطلان بیت العدل بهائیان
بهائیان ریمی (ارتدکس) مخالف تشکیلات بیت العدل هستند و به مخالفت با تشکیلات بیت العدل فعلی پرداختند و معتقد به ولایت امر میسون ریمی شدند. ایشان خود معبد و شورای رهبری دیگری به موازات بیت العدل حیفا تشکیل دادند. نفس تشکیل بیت العدل های موازی به فتوای عبدالبهاء به معنی عدم حقانیت هر دوی آنها است. عبدالبهاء میگوید:
“اگر از بهائیان دو فرقه شوند و هر یک بیت العدلی بنا کنند و مخالفت یکدیگر نمایند، هر دو باطل است.”[7]
[1] اقدس، ص 26.
[2] الواح وصایا.
[3] همان، ص۱۲.
[4] دور بهائی، ص ٧۶.
[5] همان، ص .۸۲
[6] همان، ص ۷۳.
[7] بدایع الآثار ج 1، ص 119.