فرقه پژوهی برداشت از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
مهمترین مسئله در باب عرفانهای نوپدید، آن است که این فرقه های جدید با فطرت حقیقت خواهی و خدا طلبی انسان کاری ندارند و بلکه یک دین و معنویت جایگزین الحادی و مخالف دین و معنویت اصیل هستند. خیلی از افرادی که گرفتار زندگی ماشینی و مدرنیته میباشند، از وضع موجود خسته گشتهاند و برای افرادی که فطرت حقیقت طلبی آنها بیدار است، ندایی درونی آنها را به طغیان علیه زندگی ماشینی و ظلمهایی که بر آنها میرود فرا میخواند و آزادی و رهایی از مادّیت را طلب میکند(همانند جریانات اصلاح طلب جوانان غربی بعد جنگ جهانی دوم). در اینجا است که سردمداران نظام سرمایهداری برای این معنویت خواهان حقیقی، معنویت بدلی سازگار با فرهنگ مدرنیته و زندگی ماشینی، اومانیسم و مادی ایجاد میکنند یا آن را توسعه میدهند. فرهنگ منحط غربی و مدرنیته یک بهم آمیختگی پیدا کردهاند که به سختی میشود این فرهنگ را از این پیشرفت و توسعه مادی جدا کرد. نظام سرمایهداری قلب تپنده این مدرنیته است و از لوازم نظام سرمایهداری این است که فاصله طبقاتی فاحش بین فقیر و غنی باشد. در حالی که معنویت و دین اصیل و حقیقی مخالف این فاصله و ظلمها میباشد.
نظام سرمایهداری برای اینکه این فاصله طبقاتی ناعادلانه را حفظ کند، یک بدیل و معنویت دروغین ایجاد میکند که در مقابل معنویت اصیل مخالف با ظلم قرار دهد. این معنویت کاذب با روشها، آموزهها و… مخاطبان خود را اقناع میکند که نظام سرمایهداری و اختلاف طبقاتی و ظلمهایی که بهخاطر این سبک زندگی اتفاق میافتد عادی است و ذهنشان را درگیر رشد فردی و پیشرفت شخصی میکند و به آنها القاء میشود که مخاطبان وظیفه ندارند با این مسائل مبارزه کنند. موج کرهای و به ویژه کیپاپ دقیقا همین نقش را بازی میکنند. یعنی نه تنها با نظام سرمایهداری مبارزه نمیکنند بلکه سعی میکنند مخاطبان را با فرهنگ رفاه و زندگی لوکس و تجملاتی آشنا کرده و این نوع زندگی را یک ارزش معرفی کنند.
همچنین وقتی ذهن و روح و روان مخاطب با این شبه معنویتها درگیر و دلداده آن میشود، دیگر فرصت و رغبتی برایش باقی نمیماند که سراغ معنویت اصیل برود. آنقدر به مخاطبان، غذای روحی نامناسب میدهند که حس حقیقت طلبی از بین میرود یا ضعیف میشود، همچنین احساس سیری کاذب معنوی میکنند و سراغ معنویت اصیل نمیروند. اینجا دقیقاً هدف نظام سرمایهداری محقق شده است که با خیال آسوده به چپاول و ظلم به اکثر مردم ادامه میدهند و اقلیتی زیر 5درصد بر اکثریت حکمرانی میکنند و آنان را به استثمار در میآورند. در شبه معنویتهایی مثل کیپاپ، رسیدن به لذت و آرامش مادی تبلیغ میشود؛ همچنین با موسیقی و جذابیتهای سمعی و بصری سعی میکنند تاب آوری و تحمل سختیهای زندگی مادی را برای مردم عصر مدرن مهیا کنند تا این آشفتگی زندگی مادی باعث بیداری وجدان و معنویت خواهی حقیقی نشود لذا در واقع کیپاپ یک مخدر معنوی است.
سوالی که در اینجا مطرح است این میباشد: کیپاپ گروههای موسیقی هستند؛ چه ربطی به مسائل شبه معنوی و فرقهای دارند؟! آنها اصلاً اعلام فرقه بودن نمیکنند؟ در جواب به این سوال باید گفت: بسیاری از فِرق در پوششهایی مانند انجمنها، مراکز هنرهای رزمی، موسسات یا سازمانهای زیست محیطی، آموزش علوم باطنی، آموزش تفکر، علم موفقیت، موسسات فرهنگی، ان جی او، مراکز اقتصادی، گروههای سیاسی و مذهبی، فعالیت میکنند آنها دارای رفتارهای دوگانه میباشند، در ظاهر به مسائلی تظاهر کرده و در باطن به چیز دیگری عمل مینمایند. بهظاهر دریک حیطه مشروع تبلیغ میکنند ولی در باطن آنها روابط تشکیلاتی فرقهای حاکم است؛ روابطی از بالا به پایین یا همان مرید و مرادی، قطب و قطب بازی. همانطور که یوگا خود را ورزش معرفی میکند و از فدراسیون ورزشهای همگانی مجوز فعالیت دارد، در حالی که ریشه یوگا در هند باستان است و یکی از مکاتب هندوئیسم و مکتب عملی برای عبادت بتهای هندی است. باشگاههای یوگا در ایران هم بهظاهر در حال ورزش هستند ولی برخی بهصورت پنهانی همان مباحث فرقهای را دنبال میکنند. یا فرقه تفکر نوین با مباحث قانون جذب و مثبت اندیشی و ترویج داشتن حال خوب و… یک مکتب الحادی است که مخالفت با خداوند و ادیان ابراهیمی را تبلیغ میکند. موج کرهای و بهویژه کیپاپ هم در واقع با پوشش فیلم و موسیقی، یک معنویت سکولار و مادی را ترویج میکند.
همچنین استفاده از نمادهای فرقهای همانند استفاده از نمادهای شیطان پرستی در کلیپهای کیپاپ مانند گروه بی تی اس[1] مؤید دیگری بر انحراف میباشد. همچنین پوشش و اعمال و رفتارهای نابهنجار در موج کرهای بسیار دیده میشود. مثلاً در کیدرامها، کیپاپ و انیمهها بسیار به هویت بخشی و رسمیت دادن به اختلال شخصیت همجنسگرایی پرداخته میشود و آن را به عنوان یک گرایش طبیعی مطرح میکنند. و هم چنین بسیار تبلیغ میشود که تهیونگ و جونگوک دو نوجوان هم گروهی پسر بی تی اس، به هم علاقه دارند و ابراز علاقه و… میکنند، بهحدی که تقریباً بین همه فنها[1] پذیرفته شده است که این دو کاپل هستند.(2)
در مضامین شعرهایی که میخوانند، محتواهای مرتبط با نفس پرستی(کلید واژه شیطان پرستان و اومانیسم) وجود دارد. این رفتارها گاهی با اشاره و پنهانی است و گاهی حتی با پوشیدن لباس شیطان پرستان آشکارا تبلیغ میشود. ترویج بیغیرتی و نمادگرایی با آموزههای انحرافی در کنار درآمدهای بالایی که این آیدولها دارند،(3) بسیار مشکوک است. بهنظر میرسد که فرقهای نوپدید با رویکرد اومانیستی با پوشش فیلم و موسیقی از کشور کره جنوبی در حال نشر و ترویج جهانی است و نتیجه این فرقه، تبلیغ یک سبک زندگی انحرافی و الحادی است.(4)
پینوشت:
1- طرفداران افراطی.
2- کاپل یعنی دو نفر یا شخصی که ازدواج کرده باشند، یا نامزد کردند و یا در غیر اینصورت بهطور نزدیکی با روابط عاشقانه و جنسی مرتبط باشند.در معانی فعلی هم کاپل یعنی «ترکیب کردن»، «جفت شدن»، «جفت گیری و آمیزش جنسی»، «جفت کردن»، «وصل کردن»، «عمل امتزاج» و «جماع کردن» به کار میرود.
3- خوانندگان محبوب.
4- پایگاه جامع فرقف ادیان و مذاهب
[1] – خالکوبی و تتوی نمادهای فرقهای در بین اعضای بی تی اس دیده میشود.