بهائیت

فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران

بر خلاف ادعای تشکیلات بهائیت، کسی به صرف بهائی بودن در ایران به قتل نمی رسد. اما سخن آقای قرائتی که به آن استناد شده، ناظر به مرتد فطری است و شرایط سخت و خاص خود را دارد. ضمن اینکه بهائیتی که خود دستور به مرگ مخالفین و مجازات بدتر از مرگ برای مستبصرین بهائی را می دهد، دیگر چه جای انتقادش از اسلام باقی می ماند؟!

یکی از مؤسسات وابسته به تشکیلات بهائیت با انتشار پستی در فضای مجازی، به برش گوشه ای از صحبت های آقای قرائتی پرداخت که در آن، استاد قرائتی می گوید: اگر کسی علنی اعلام کرد من بهائی ام را باید کشت.(1)

اما اصل ماجرا چیست؟! آیا تمام بهائیان را باید کشت؟! آیا هرکس بگوید بهائی ام را می کشند؟!

در پاسخ به این شبهه می گوییم خیر و مستندی بر آن وجود ندارد! با توجه به اینکه بهترین دلیل بر امکان هر چیز وقوع آن است؛ آیا تا کنون کسی را تنها بخاطر باور به بهائیت اعدام کرده اند؟! مسلّماً خیر. بهائیانی که از سوی تشکیلات بهائیت و به بهانه ی ممنوعیت کتمان عقیده در بهائیت، موظف به بیان عقاید خود هستند!(2) تازه برعکس، بر اساس آمارسازی تشکیلات بهائیت، سیصدهزار بهائی در ایران زندگی و غالباً از شرایط اجتماعی و اقتصادی خوبی به برخوردارند.(3)

پس مبنای سخن آقای قرائتی چه بود؟!  احتمالا مورد سخن آقای قرائتی بحث گناه علنی و شاهد مثال ایشان بحث ارتداد بوده است. بدین صورت اگر مسلمان زاده‌ای از اسلام برگردد، مادام که عقیده خود را علنی نکند، از جانب حکومت هیچ گزندی به او نخواهد رسید. اما زمانی که عقیده باطل خود را علنی کند، با دلیل و برهان اشتباهش به او تفهیم شود و باز هم از سر لجاجت و خصومت و انحراف افکار جامعه، تفکرات باطل خود را علنی کند؛ حکم ارتداد نسبت به او جاری می شود.

چرا که اعلام رسمی ارتداد، نه به صورت موضوعی در حیطه ی آزادی و گفت و گوی منطقی، بلکه به عنوان روشی زیرکانه برای مقابله با اسلام و تغییر عقاید مسلمانان به کار گرفته می شود. اعلام رسمی ارتداد از جانب مرتد در واقع ناشی از سیاست و نه تفکر است و اسلام به سادگی نمی تواند از آن چشم پوشی کند؟! مجازات سنگین تعیین شده برای ارتداد هم از این استفاده شیطنت آمیز و سیاست مدارانه دشمنان اسلام نشأت می گیرد.

و گرنه گفت و گوهای منطقی برای رسیدن به نتایج واضح و مشخص در موضوع دین و باور، منطبق با روح تعالیم اسلام بوده است: «وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکِتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ (عنکبوت/46)؛ با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند.» لذا اسلام توصیه به نیکوترین گفتمان کرده و افراد را نمی توان به دلیل تردیدهایی که به دنبال برطرف نمودن آن ها هستند، به کوچک ترین مجازاتی محکوم کرد.

همچنین اگر شخصی به دلیل مواجهه با شبهات در دین خود تردید کرد و اصطلاحاً در باطن خود مرتد شود، مجازاتی دامنگیرش نخواهد شد. بلکه حتی اگر مجدداً به اسلام برگردد، کارهای نیک قبل از ارتداد او نیز از بین نخواهد رفت.(4)

از طرفی وقتی خود بهائیت هم دستور به بایکوت افراد برگشته از این فرقه می دهد (5) و حتی کسانی که موی دماغش شوند را هم اگر بتواند از قتلشان کوتاهی نمی کند، چطور به احکام اسلامی خرده می گیرد؟! مگر ماجرای ابرقو و هدایت بهائیان توسط شوقی به قتل فجیع مخالفین بهائی فراموش می شود؟!(6) مگر طرد بی رحمانه بهائیان مستبصر توسط تشکیلات بهائیت و مجازات بدتر از مرگ برای آنان قابل کتمان است؟!(7)

پی‌نوشت:

1- به نقل از رسانه های حامی تشکیلات بهائیت.

2- ر.ک: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، چاپ سوم، 128 بدیع، ص 459.

3- جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: بهائیتِ پس از رسوایی/ ماله کشی اشرافی‌گری سران بهائی!

4- محمد بن الحسن حرعاملی، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت، 1409 ق، ج 16، ص 105 – 104، ح 21099.

5- ر.ک: شوقی افندی، توقیعات مبارکه، بی جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 125 بدیع، ج 4، صص 95-94.

6- جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: بهائیان قاتل در ایران چه کردند؟ + تصاویر

7- جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: مجازات بدتر از مرگ در انتظار برگشتگان از بهائیت!