باب

فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران:

چگونه می توان از ظهور ادعای بابیت و پیامبری علی محمد باب، به دروازه انتقال به عصرجدید تعبیر کرد در حالی که دعوت او به بربریت و حتی منع از به‌کارگیری علوم رایج عصر خودش، عقبگردی قابل توجه برای بشریت بود؟! به راستی کسی که دستور به نابودی علم، فرهنگ و تمدن داد و بی عفتی را در مسلکش رواج داد، چگونه می تواند الگویی قابل تقدیر باشد؟!

 باب

رسانه ها و ظهور علی محمد باب

رسانه های بهائی از ظهور علی محمد باب، به دروازه انتقال به عصرجدید و آینده باشکوه تعبیر کردند. اما جالب است بدانیم که در این آینده نوین، غیربابیان حق حیات نداشته و ارزش های اخلاقی و فرهنگی بی معنا بود!

بهائیان از ظهور ادعاهای علی محمد شیرازی، به دروازه ورود از گذشته مردود به آینده باشکوه تعبیر می کنند؛ چنان که می خوانیم: «در سال 1223 ش جوانی از اهالی شیراز به نام علی محمد خود را مؤسس دیانتی نوین معرفی کرد، دیانتی که بسیاری از سنت های کهنه جامعه را مردود اعلام می نمود و برای ارتقای مقام زنان، تعلیم و تربیت همگانی و ادامه دار بودن ظهور پیامبران الهی تأکید داشت. ایشان خود را دروازده ای نمادین، میان اعصار گذشته و آن آینده ی با شکوه و روز عظیمی که همواره بشریت در انتظار آن به سر برده بود معرفی کردند و از این رو لقب باب را برای خود برگزیدند.»(1)

اما به صورت مصداقی، چه حرکت و تغییری در زمان علی محمد باب و توسط وی شکل گرفت و یا مسلک او چه دستاوردی برای بشریت داشت که بتوان او را دروازه ورود به عصرجدید دانست؟!

اول: ابتدا باید پرسید که تحول، زدودن سنت های کهنه و نوین بودن را در چه می بینید؟! آیا جلوگیری از به‌کارگیری علوم موجود، نظیر علم پزشکی(2) فرمان به قتل عام و مصادره اموال مخالفین(3) و موارد اینچنینی، از آثار نوینی بود که علی محمد باب بنا نهاد؟! آیا آورده های او نظیر حکم به سوار گاو نشدن و نخوردن شیر خر(4) یا نشکستن تخم مرغ به علت ضایع شدن محتویاتش(5) یا کشف خلقت خر به شکل زمین (6) و… بشر را به عصری جدید از تمدن انتقال داد؟! یا آن که بالعکس، ظهور ادعاهای او و دعوت به بربریت و حتی منع از به‌کارگیری علوم رایج عصر خودش، عقبگردی قابل توجه برای بشریت بود؟!

دوم: مصادیقی که برای تحول آفرینی علی محمد باب توسط مبلّغین بهائی بیان شد، عبارت از ارتقای مقام زن و تعلیم و تربیت همگانی بود! اما آیا منظور مبلّغین بهائی از ارتقای مقام زن توسط مسلک بابی، همان به بی بندوباری کشیدن زنان است؟! یا این که با نسخ حجاب، تلاش کند از زنان بابی، فاحشه و تروریست سازی کند؟! چنان که علی محمد باب حکم به جواز باردار کردن زنان شوهردار از دیگر مردان داد (7) و قره العین بابی، از شریک شدن مردها در نزدیکی با زنان یکدیگر سخن گفت!(8) یا این که الگوی زنان بابی و بهائی، خود از سران جریان تروریستی باشد که دستور جواز فحشا امضاء می کند؟! آیا حیا و عفت اسلامی، مقام زنان را پایین نگاه داشته بود که بابیت با بی بند و باری آن را ارتقا داد؟!

آیا منظور مبلّغین بهائی از تحول آفرینی باب در زمینه آموزش و تعلیم و تربیت، همان ممنوعیت مطالعه تمامی کتب غیربابی و حکم به سوزاندن تمامی کتاب ها بود؟! چنان که گفته است: «لا یجوز التدریس فی کتب غیر البیان؛(9) جز کتاب بیان کتاب‌های دیگر را نباید تدریس کنند.» یا آن جا که فرمان داد: «فی حکم محو کل الکتب کلها إلا ما أنشأت او تنشئ فی ذلک الأمر،(10)در حکم نابود کردن تمامی کتاب ها مگر آنچه نوشته شده یا نوشته می‌شود درباره‏ این امر…»

حال، چگونه می توان از ظهور ادعای بابیت و پیامبری علی محمد باب، به دروازده انتقال بشر به عصرجدید متمدن و با فرهنگ تعبیر کرد؟!

پی‌نوشت:

1- به نقل از کانال های تبلیغی تشکیلات بهائیت.

2- «أنتُم الدواء ثُم المُسکرات و نوعها لاتَملکونَ و لاتَبیعون و لا تَشتَرونَ و تَستعملون…؛ دارو، مسکرات و مشابه آن را مالک نشوید، نفروشید، نخرید و به کار نبرید مگر آن‌چه را که دوست دارید بسازید»: علی‌محمد شیرازی، بیان عربی، نسخه خطی، ص 42.

3- چنان که به فرمانروای (خیالی) بابی دستور داده است: «لَن تذر فوقَ الأرض إذا استَطاعَ أحداً غیر البابین؛ (فرمانروای باب) وقتی توانایی یافت، هیچ‌کس از غیربابی‌ها را بر روی زمین باقی نگذارد»: لوح هیکل‌الدین، ص 15، به نقل از: مصطفی طباطبایی، ماجرای باب و بهاء، تهران: روزنه، دوم، 1379 ش، ص 87. یا آنجا که از هر توانمدی درخواست کرد غیربابیان را قتل عام کند: «بر هر صاحب اقتداری ثابت بوده و هست مِن عندالله بر این که نگذارد در أرض (زمین)، غیرمؤمن به بیان را»: علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، بی‌جا: نسخه‌ی 1330، ص 262.

4- «لاترکبن البقر و لاتحملن علیه من شیء إن أنتم بالله و آیاته مؤمنون و لاتشربن لبن الحمیر؛ سوار گاو نشوید و چیزی را با آن حمل نکنید اگر به خدا و آیاتش ایمان دارید و شیر الاغ را نخورید»: علی‌محمد باب، بیان عربی، نشر بابیه، ص 49.

5- چنان که او درباره‌ی تخم‌مرغ گفته است: «و لا تضربنَّ البیضَه عَلی شَیءٍ یَضیعَ ما فیه…؛ تخم‌مرغ را بر روی چیزی نزنید، چون محتویات آن ضایع می‌شود»: علی‌محمد شیرازی، بیان عربی، نسخه‌ی خطی، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص 49.

6- «ان الله قَد قَدَّرَ الخیلَ مِن مَرکزِ الباء و البِغال فی صورهِ الواو…؛ خدا اسب را از مرکز باء (حرف ب) مقدّر فرموده و قاطر را در صورت واو آفریده و خر را به شکل زمین قرار داده تا در سفرهایتان بر آن‌ها سوار شوید»: علی‌محمد شیرازی، احسن القصص، لستنساخ سیدجواد بافقی کاتب از نسخه‌ی سال 1261 به خط محمدعلی بن ملاعبدالله، بی‌جا: مکتبه‌ی رضویه، بی‌تا، ص 197.

7- چنانکه علی محمد باب حکم داده است: «فی اَنَّ فُرِضَ لِکُلِ أحدٍ أَن یَتَاهل لِیغضی عَنها مِن نَفس یوحد الله رَبَها و لابُدَّ اَن یَجتَهِدُ فی ذلک و اَن یَظهر من أحَدِهِما ما یَمنَعُهما أنَّ ذالک حِل إلی کُل واحِد باذن دونه لِان یُظهر عَنه ثَمَره ولا یَجوز الإقتِران لِمَن لا یدخِلُ فی الدّین؛ بر هر کسی واجب شده که تأهل اختیار کند تا این‌که در نتیجه ازدواج، بچه حاصل شود که این بچه توحید خدا را بگوید، هم مرد و هم زن باید در این کار تلاش بکنند، زن با اجازه شوهرش می‌تواند با فردی بابی اقتران (نزدیکی) پیدا کند و بچه‌دار بشود و اگر نه وارد دین نیست»: علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، ص 298.

8- چنانکه قره العین بابی گفته است: «ای اصحاب! این روزگار از ایام فترت شمرده می‌شود. امروز تکالیف شرعیه یک‌باره ساقط است و این صوم صلاه کاری بیهوده است… پس زحمت بیهوده بر خویش روا ندارید و زنان خود را در مضاجعت (همبستری) به طریق مشارکت بسپارید (زن‌های خود را برای کام‌جویی، در اختیار یکدیگر قرار دهید) و در اموال یکدیگر شریک و سهیم باشید که در این امور شما را عقابی و عذابی نخواهد بود»: جمعی از نویسندگان، فرقه‌های انحرافی، قم: مرکز تخصصی مهدویت، ص 164، به نقل از: ظهورالحق، ص 182.
9- علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، ص 130.

10- همان، ص 198.

با تشکر از نویسنده سیدمحمدرضا سالاری