القای اجباری تصویر صورت قطب در ذهن مرید در فرقه گنابادی
تصویر صورت شیخ و یا مراد در ذکر و عبادت، از جمله مسائلی است که به وفور از جانب گروههای مختلف فرقه ای، مورد نقد و اعتراض واقع شده است. از آنجایی که مرید در مرحله ذکر و یا عبادت باید صورت شیخ را محض ایجاد تمرکز در ذهن خود تداعی کند، بسیاری بر این عقیده اند که نوعی دیدگاه شرک آلود به وجود می آید که با موازین اسلامی که مبتنی بر دوری از شرک و تصویر سازی است، کاملا در تضاد است. می توان این مساله را به طور جدی و مطرح در آثار صوفیه دید، به نحوی که با استناد به آثار متفاوت، حدیثی از امام رضا(ع) از کتابی فقهی منسوب به ایشان وجود دارد که نایب الصدر از آن چنین نقل می کند:”موقع نیت نماز، یاد پیغمبر کن و یکی از امامان را در نظر آور”(1).
کیوان قزوینی (2) به تفصیل در فصل شانزدهم کتاب “استوار راز دار” به این بحث پرداخته است(3). اما آنچه پس از توضیح و پرداختن به مسأله بدان اشاره می کند این است که: “باید حضور قلب در نماز را نظر به همان صورت مراد(قطب) که در دل مصور کرده، بداند و بعد از نماز هم تعقیبات دلخواه نخواند فقط هرچه اذن داده بخواند(4).
در رسائل مجذوبیه هم از ایجاد تصویر شیخ در ذهن مرید به عنوان شریک قائل شدن برای خدا یاد شده است و نویسنده چنین می نویسد که “متفطن شدم که در بعضی السنه و افواه افتاده است که اهل ذکر صورت آن شخص صاحب اجازه را در خیال خود نگاه می دارند،نعوذ باﷲ او را مثلا خدا می دانند و او را پرستش می نمایند،لهذا متعرض بیان او شدم “لا حول ولا قوه الا باﷲ”(5).
قزوینی توجیه اقطاب از این مساله را این می داند که ” اقطاب گویند که باید به صورت بشری ما باشد، تا منتهی شود به صورت ملکوتی ما که همان خدای مرید است (6). حرف های بی دلیل و منطقی که هیچ ریشه اسلامی برای این سخن آنان وجود ندارد، فقط با این ادعا ها مریدان سرگشته را اسیر خود می نمایند تا به منافع مادی و خواهش های نفسانی شیطانی خود واصل شوند.
پی نوشت:
1- معصوم علیشاه،محمد معصوم بن زین العابدین،طرائق الحقائق ج1،تصحیح و مقدمه جعفر محجوب، انتشارات سنایی1382،ج1،ص34
2-عباسعلی کیوان قزوینی (۱۲۷۷-۱۳۵۷ق)، عالم روحانی شیعه، مفسر، واعظ، صوفی سابق سلسلۀ گنابادیه و منتقد تصوف بود. وی پس از دریافت اجازه اجتهاد از علمای اصولی و اخباری، به سلسلههای صوفیان شیعی روی آورد، اما دیری نپایید که از این طریقت روی گرداند و پس از ۸۰ روز مباحثه دربارۀ برتری اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی با معتقدان دیگر ادیان و مذاهب، عزلت گزید.
کیوان دارای تألیفات بسیاری است. او بیش از همه به تفسیر قرآن پرداخت. وی در دوران ارادت به مشایخ گنابادیه، آثاری از جمله تصحیح تفسیر بیان السعاده و شرح رباعیات خیام را نگاشت. از مهمترین آثار وی پس از جدایی از تصوف رسمی میتوان به رازگشا اشاره کرد.
رویگردانی او از تصوف مخالفتهایی را در پی داشت و سبب شد که وی را متمایل به بهائیت و وهابیت معرفی کنند.
3-عباسعلی ،کیوان قزوینی، استوار رازدار: در بیان عقاید و اعمال صوفیان،انتشارات راه نیکان1387،صص292- 298
4- همان،ص288
5- مجذوبعلی شاه،محمد جعفر بن صفر،رسائل مجذوبیه،تالیف محمدجعفر کبودرآهنگی،تهران،حقیقت1377،ص93
6-کیوان قزوینی،استوار راز دار.ص140