آسیب‌شناسی اقبال به فرقه‌ها بررسی بسترهای جذب به فرقه‌ها

علیرضا شریفیان| بر اساس مطالعات جامعه‌شناختی فرق، افراد به یک دلیل واحد جذب فرقه‌ها نمی‌شوند و بسترها و علل متعددی در این امر دخیل می‌باشد. شناخت بسترها و دلایل گرایش و جذب به فرقه‌ها به‌ویژه فرق نوظهور و آسیب‌شناسی آن از اهمیت بسیاری در مباحث «فرقه‌شناسی» برخوردار بوده و با ارائه دیدگاه مناسب، زمینه را برای اتخاذ راهکارهای صحیح، کاربردی و مؤثر در تقابل با فرقه‌ها و مدیریت آن‌ها فراهم می‌سازد.

بر این اساس، در نوشتار حاضر، تلاش شده این موضوع مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. البته با عنایت به گستردگی و پیچیدگی ابعاد این مسئله، بررسی کامل آن در یک مطلب امکان‌پذیر نمی‌باشد، لذا در این مقاله، بسترها و زمینه‌های جذب مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.

اهمیت بسترشناسی جذب فرقه‌ها

با عنایت به تمرکز فرقه‌های مختلف بر حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… تبلیغ در این عرصه‌ها باید دلایل گرایش و جذب افراد به فرقه‌های نوظهور را نیز از زوایای مختلف مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد.

از طرفی شناخت و بررسی بسترهای جذب به فرقه‌ها زمینه را برای شناسایی شکاف‌ها و آسیب‌های موجود در جامعه و متعاقب آن تلاش برای مرتفع نمودن آن‌ها را نیز مهیا می‌سازد. به‌ٰعبارتی اگر دلایل جذب در برخی حوزه‌ها و مسائل به فراوانی رسد، از ناکارآمدی یا آسیب در آن موضوع حکایت دارد.

همچنین بسترشناسی شرایطی را فراهم می‌سازد تا لایه‌های پیچیده رخدادها و تحولات رخ نمایند و بسیاری از معماها و پرسش‌های مغفول مانده پاسخ داده شوند.

در جریان همین وارسی‌ها و کند و کاو هاست که بسیاری از ضعف‌ها و خلاهای آسیب‌رسان آشکار شده و می‌توان برای حل و فصل آن‌ها اقدام نمود.

بسترهای گرایش به فرقه‌های نوظهور

پیش از پرداختن به موضوع اصلی، شایسته است به یکی از چالشی‌ترین پرسش‌های رایج در مطالعات فرقه‌ای اشاره نمود؛ اینکه آیا افراد به فرقه‌ها جذب می‌شوند یا این فرقه‌ها هستند که به‌مثابه شکارچیان ماهر اقدام به جذب آنها می‌کنند؟  موضوع اصلی ناظر بر این سؤال پذیرش و جذب است نه ماندن در فرقه و تداوم مسیر. اینکه گفته می‌شود، فرقه‌ها شکارچیان ماهری هستند، مهارت در این شکار به‌معنای رام کردن صید و هدایت کم هزینه آن به‌سمت طعمه است.

در این فرآیند شکار بدون هیچ اجباری خود را به دامن شکارچی می‌اندازد و بی‌آنکه بداند، اساسا شکار شده است. چه‌بسا برای شکار شدن خویش با شکارچی همکاری و همراهی دارد. در این اقدام ماهرانه موسوم به القا و اغوا، درست است که شکارچی از هیچ ابزار به‌ظاهر اجبار کننده‌ای استفاده نکرده، لیکن صید تحت تأثیر القائات وی مورد مجاب‌سازی قرار گرفته است. همین پیچیدگی و فریب نهانی است که بررسی علل جذب را دشوارتر می‌سازد.

به هر حال، در هر جامعه بسترهایی وجود دارد که پیش‌ران و پیش‌برنده هستند. فقدان یا وجود چنین بسترهایی است که دلایل را تحریک کرده یا به انفعال وامی‌دارد. پژوهشگران هر یک از زاویه مختلفی به بررسی دلایل و بسترهای عضویت در فرقه‌ها پرداخته‌اند.

برای نمونه «مایکل دی لانگون» سه مدل برای تبیین علت جذب به فرقه‌ها مطرح کرده است؛

اول: از آنجایی که فرقه‌ها به نیازهای روانی اعضای خود به‌نحو مناسبی پاسخ می‌دهند، مورد اقبال قرار می گیرند.

دوم: مردم بر اساس ارزیابی‌شناختی خود درباره فرقه‌ها به آن‌ها می‌پیوندند.

سوم: اساس کار فرقه‌ها بر فریب استوار است. آنها برای جذب افراد به تشکیلات خود و حفظ آن‌ها از دروغ استفاده می‌کنند.[1]

با این تبیین مختصر به معرفی و بررسی برخی از مهم ترین دلایل گرایش و اقبال افراد به فرقه‌های نو ظهور می‌پردازیم:

۱.هویت‌طلبی به‌مثابه علت جذب در فرقه‌ها

به اعتقاد اندیشمندان با عبور از فضای پساجنگ جهانی دوم، بسیاری مسائل از وضعیت انحصاری خود خارج شدند. یکی از این مباحث «هویت» است که با عبور از زمینه‌های صرف روان‌شناسی به حوزه فرهنگ و اجتماع نیز تعمیم یافت.

بازیابی «من»ها و «ما»ها موجب شده، جوامع امروزی بیش از پیش در معرض درگیری و تنش‌های هویت‌خواهی قرار گیرند. در این میان، سبک زندگی به‌عنوان پاسخی است، برای پذیرش توامان اجتماعی‌شدن، جامعه‌پذیری و اعتراض به آنچه در جامعه به‌عنوان سنت مرسوم و باور تعمیم‌یافته وجود دارد.

بسیاری از افراد جامعه، کیستی خود را در فراگرد باورها و سبک نوینی از زندگی جستجو می‌کنند و به زعم خویش هویت واقعی خود را نه در انزواطلبی زاهدانه و رهبانی بلکه در کنشگری اجتماعی متعارض با مرسومات به تماشا می‌نشینند. درست در همین نقطه است که مجال برای عرض‌اندام جریان‌های مدعی سبک نوین زندگی و متعاقب آن گرایش افراد بدان مهیا می‌گردد.

۲. ناکامی به‌مثابه علت جذب در فرقه‌ها

اگر فرقه‌گرایی را نوعی اعتراض در بستر و چارچوب اجتماعی‌شدن و جامعه‌پذیری بدانیم، می‌توان تئوری ناکامی را در فرآیند تحلیلی به مساعدت طلبید. بر اساس نظریه ناکامی برآمده از تحقیقات «کوهن» و «جان دالرد» یکی از مهم‌ترین عواملی که افراد را به پرخاشگری وامی‌دارد، بروز ناکامی است.

البته این تئوری با انتقادهای جدی مواجه گردید و در مقابل، برخی اندیشمندان معتقدند افراد بشر در برابر ناکامی واکنش‌های مختلفی دارند که از عکس‌العمل انفعالی مانند انزوا، کناره‌گیری، افسردگی و درماندگی آغاز شده و تا رفتارهای فعالانه‌ای چون تلاش برای تسلط و غلبه بر ناکامی و جبران آن تداوم یابد.

شکل‌گیری فرقه‌ها، جنبش‌ها و گروه‌های اعتراضی را می‌توان یکی از انواع کنشگری در برابر ناکامی تلقی کرد. اهمیت این دیدگاه زمانی آشکار می‌شود که در قالب پژوهشی مستقل به طیف‌شناسی فرقه‌ها پرداخته شود.

۳. گرایش به معنویت به‌مثابه علت جذب در فرقه‌ها

حتی اگر گرایش انسان به معنویت را امری فطری ندانیم، تصور حیات بدون معنویت بشر، تصور بسیار بعید و دور از ذهنی خواهد بود. تمرکز بر بعد مادی انسان هرگز نمی‌تواند ابدی باشد. انسان حتی اگر این جهانی باشد، نیازمند آرامش درونی است و رهنمون بدان جز از رهگذر معنویت امکان‌پذیر نخواهد بود. از طرفی، زندگی در جهانی که سرگشتگی، هیاهو و از هم گسیختگی‌ها، ذاتی آن شده، این نیاز فطری را دو چندان می‌سازد.

امروز این باور وجود دارد که ما در عصر بازگشت انسان به معنویت یا بازگشت معنویت به زندگی بشر به سر می‌بریم، اما نگاهی به روند شتاب‌زده و گسترده معنویت‌گرایی به وضوح نشان می‌دهد که با پدیده انفجار معنویت روبه رو هستیم.

انسان مدرن که به سختی دور از معنویات نگاه داشته می‌شد و در تمدنی می‌زیست که جز جهان و زندگانی مادی برای چیز دیگری ارزش قائل نبود، بار دیگر حریص و عنان گسیخته به معنویت روی آورده و چونان مردمانی قحطی‌زده که انبار نانی یافته‌اند، سنت‌های کهن عرفانی و معنوی را برگرفته و هر کس به تکه با تکه‌هایی از مکتب‌های مختلف چنگ زده، می‌کوشد، روح تشنه خویش را با آن سیراب کند.[2]

۴. شکاف اجتماعی ناشی از تقابل سنت و مدرنیته به‌مثابه علت جذب در فرقه‌ها

یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد قطبی‌سازی که در نهایت به بروز شکاف اجتماعی و سیاسی می‌انجامد، دوقطبی‌های گفتمانی همچون سنت و مدرنیته است.

شکاف اجتماعی به وضعیتی اطلاق می‌شود که گروه‌های مختلف اجتماعی از یکدیگر جدا شده یا در مقابل هم قرار گیرند. چنین موقعیتی محل و زمان زایش انحرافات و بیماری‌های اجتماعی و نقطه مقابل انسجام اجتماعی است.

جوامع در حال گذاری مانند ایران، استعداد بیشتری برای تولید شکاف دارند. این جوامع از یک سو وامدار شکاف‌های جامعه سنتی بوده و از سوی دیگر باردار شکاف‌های جامعه مدرن هستند. بنابراین ایران جامعه‌ای است با تراکم و تعدد شکاف‌های اجتماعی.[3] جهان معاصر از منظری دیگر جهان برخوردها و تصادمات است که تقابل سنت و مدرنینه از مهم‌ترین آن‌ها بوده است.

در این رویارویی‌ها افراط و تفریط‌های فراوانی صورت گرفته که به شکل‌گیری جنبش‌های سنت‌گرا و مدرنیته‌خواه انجامیده است.

روشن است، در گیرودار این دو جریان، رویه‌های به‌ظاهر معتدل و میانه‌رو با طرد افراط و تفریط موجود در اواسط سنت و مدرنیته به راهی دیگر رفته و آحاد جامعه را به آیین‌هایی فرامی‌خوانند که با ترک موارد مسئله‌ساز به‌میزانی ممکن و مطلوب از آموزه‌های هر دو طرف برداشت کرده و البته در نتیجه این گزینش حساب‌شده با جذابیتی بیشتر به نفوذ در هاضمه فکری و عملی جامعه نائل آمده‌اند.[4]

فرقه‌های نوظهور را از این جهت جنبش‌های نوپدید دینی نامیده‌اند که از جنس اعتراض بوده‌‌اند، اعتراض به ناکارآمدی دین رایج و سنتی و نیز روند مدرنیزاسیون جهانی که فقط خوانش یک صدای تکنولوژی و سرمایه‌داری را فریاد می‌کشد، حتی اگر در مسیر سرمایه‌داری و لیبرالیسم حرکت کند.

«یواخیم واخ» از دانشمندان آلمانی علم الادیان که در زمینه‌های جامعه‌شناسی و روان‌شناسی دین در دانشگاه های آمریکا فعالیت علمی بسیاری داشته، معتقد است: «تمام ادیان جهان به‌صورت ادواری با اعتراضاتی علیه مسیر اصلی تحول خود روبه‌رو می‌شوند. این اعتراضات در سه بعد تجلی دین یعنی الهیات، مناسک و سازمان آن صورت می‌گیرد.

سمت گیری این واکنش‌ها از یک سو متوجه توسعه فزاینده هیئت‌های کلیسایی، مصالحه و دگرگونی‌های همراه آن‌هاست و از سوی دیگر در برابر قصور فردی رهبران هیئت‌های مصلحت‌گرا تن‌آسایی است که با نظری کوته‌بینانه به امکانات آتی می‌نگرند. در مواردی که اعتراض ریشه‌ای باشد، انشعاب محتمل الوقوع است. اگر انشعاب حاصل نگردد، امکان دارد هیئت مرکزی دیدگاه جدیدی را صحه‌گذارده و برای اصلاح یا تصفیه پیروان این دیدگاه تازه سازمان خاصی را ایجاد کند.»[5]

وی اعتراضات را به چهار نوع تقسیم کرده و چنین بر‌می‌شمارد: «نخست اعتراض فردی است؛ فرد اعتراض می‌کند و در نهایت از بدنه اصلی اجتماع جدا می‌شود. دوم اعتراض جمعی است. سوم اعتراضی که از درون هیئت کلیسایی برمی‌خیزد و چهارم واکنشی از درون هیئت که به انشعاب می‌انجامد. تمام انواع مذکور در ادوار اولیه قرون وسطی و دوره اصلاحات تاریخ کلیسا وجود داشته است.»[6]

۵. آسیب‌های اجتماعی به‌مثابه علت جذب در فرقه‌ها

آسیب‌شناسی اجتماعی از مفاهیم نسبتاً نوین و برگرفته از علوم زیستی است. منظور از آسیب‌شناسی اجتماعی، هر نوع عمل فردی با جمعی است که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی رسمی و غیررسمی جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمی‌گیرد و در نتیجه با منع قانونی با قبح اخلاقی و اجتماعی رو‌به‌رو می‌گردد. به‌همین دلیل کجروان سعی دارند، اعمال غیر مجاز خود را از دید ناظران قانون اخلاق عمومی و نظم اجتماعی، پنهان نمایند. زیرا در غیر این صورت، با پیگرد قانونی، تکفیر اخلاقی و طرد اجتماعی مواجه می‌شوند.[7]

جامعه ایران همانند بسیاری از کشورها با مجموعه‌ای گسترده از آسیب‌ها، بیماری‌ها و کجروی‌های اجتماعی دست به گریبان است. رشد آمار طلاق (برابر اعلام سایت رسمی ثبت احوال)، افزایش جمعیت معتادان، رشد آمار بزهکاری‌های اجتماعی، کاهش سن کارگران جنسی، افزایش بیکاری، تعمیق شکاف طبقاتی و نظایر آن، بستری فراهم ساخته تا بر گستره شکاف‌ها و آسیب‌ها افزوده شود و زمینه را برای فعالیت فرقه‌ها به‌عنوان عناصر شکاف‌زی فراهم ساخته است.

۶. راحت‌طلبی عصر مدرنتیه به‌مثابه علت جذب در فرقه‌ها

مدرنیته که بر فراز پیشرفت‌های مادی و صنعتی عصر بحران‌زده بشری، موجد رشد و گسترش تکنولوژی و به‌تبع آن، شکل‌گیری نوع و سبکی خاص از زندگی شد، مجموعه‌ای ناهمگون از پیشرفت و تعالی و پسرفت و هبوط را رقم زد.

یکی از مهمترین عوارض این عصر راحت‌طلبی و تلاش برای اشاعه آن در تمام شئون زندگی است. این سطح از نگرش فقط در جنبه مادی بشر توقف نکرده و جنبه‌های معرفتی و دینی را نیز در برگرفت.

راحت طلبی در دینداری و حیات دینی بستر و مشوقی برای افراد بشر شد که در مسیر فطری معناگرایی به سمت‌و‌سوی انگاره‌ها و جریان‌هایی جذب شوند که با حداقل هزینه و مجاهدت معرفتی معنوی به‌اصطلاح عالی‌ترین سطح عرفانی و معرفتی را طی کرده و به اتکای اذکاری چند به زعم باطل خویش در جایگاه بلند معنوی و دینی نشینند.

***

با تأمل در مجموعه بسترهای فوق می‌توان دلیل گرایش به فرقه‌های نوظهور را ذیل چهار بخش برشمرد:

۱. عامل اقتصادی

۲. دلایل سیاسی امنیتی

۳. دلایل فردی

۴. عوامل دینی فرهنگی

هر یک از موارد یادشده را می‌توان از ابعاد مختلف مورد بررسی و تبیین قرار داد. در اینجا دو مورد اول تشریح شده و بررسی علل فردی و دینی فرهنگی به مطلبی مجزا موکول می‌گردد.

عامل اقتصادی: یکی از دلایل جذب به فرقه‌های نوظهور عامل اقتصادی است. فرقه‌ها با سوء استفاده از رشد فزاینده مشکلات اقتصادی جامعه، در تبلیغات خود بر این مسئله مانور داده و با دادن وعده حل مشکلات می‌کوشند، توجه افراد را جلب نمایند. آن‌ها مدعی هستند که با تغییر در نگرش افراد و اتکا به آموزه‌های فرقه‌ای می‌توانند معضلات اقتصادی را برطرف کنند.

شکل‌گیری فرقه‌های نوظهور با رویکرد اقتصادی با تشکلات اقتصادی فرقه‌ای در همین راستا ارزیابی می‌شود.

با سخت‌تر شدن شرایط اقتصادی در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی تعدادی فلوت‌نواز ظاهر شدند که به ارائه برنامه‌های رفاه و آسودگی ذهنی می‌پرداختند. بیشتر این افراد به‌عنوان بخشی از ایده خود چنین عنوان می کردند که تفکر مثبت در کنار آگاهی روان‌شناختی، رفاه و آسایش را به همراه خواهد داشت. گروه‌های رفاهی در دهه ۱۹۹۰ میلادی، شروع به رشد کردند و هم اکنون اغلب به شکل مؤسسات تجاری فعال هستند.[8]

برخی تشکلات شرکت‌های غیرقانونی هرمی با تمسک به روش‌های فرقه‌ای موفق به جذب و حفظ اعضا شدند. آن‌ها افراد را در آپارتمان‌های اجاره‌ای جا داده و صرفاً تحت مدیریت خود به هواخوری می‌بردند. اعضا از مطالعه و مشاهده تلویزیون محروم می‌شدند تا به‌واسطه قطع ارتباط با خانواده و جامعه تحت انقیاد قرار گیرند.

تلقینات صورت گرفته تا حدی بود که اعضا با رویا‌پردازی آرزوهای خود را روی دیوار حیاط نقاشی می‌کردند و در نهایت با زخمی کردن قسمتی از دست خود قطره خونی را به انتهای تصویر می‌چکاندند تا برای رسیدن به آرمان خویش عهد و پیمان ببندند.

 

علل سیاسی – امنیتی: اگر چه عوامل سیاسی – امنیتی در قیاس با دیگر دلایل گرایش، فراوانی کمتری دارند لیکن از منظر آسیب‌رسانی، ژرفای بیشتری داشته و پیامدهای عمیق‌تری را موجب می‌گردند. این دسته شامل افرادی است که با دلیل هدف و نیات سیاسی به‌سمت فرقه‌سازی یا گرایش به فرقه‌ها می‌روند. در این نوع گرایش دو رویکرد متفاوت مطرح است:

الف) دلیل انفعالی: در این عامل افراد به‌سبب سرخوردگی از وضعیت سیاسی – امنیتی و با هدف دوری از این فضا به‌سمت فرقه‌های نوظهور گرایش می‌یابند. گروندگان از فضای مسموم سیاسی – امنیتی و جولان تخاصمات و درگیری‌های سیاسی در رنج و عذاب بوده و جذب به فرقه عکس‌العملی است، انفعالی و نوعی اعتراض سیاسی به حاکمیت.

تورقی در تاریخ ملل و نحل نمایانگر مصادیقی از این نوع گرایش می‌باشد که نقطه اوج آن را می‌توان در فضای مشوش و نارسای سیاسی – امنیتی دوره مغول مشاهده نمود. در این دوره رشد و گسترش فرق صوفیه رو به فزونی گذارد و تعداد خانقاه‌ها افزایش چشمگیری یافت.

ب) دلیل تقابلی: در این عامل گرایش به فرق نه از نظرگاه انفعال و به‌نوعی انزوا و پناه بردن به دامن سلوک باطنی و فرار از وضع موجود، بلکه رویکردی است، فعالانه و از جنس تقابل سیاسی – امنیتی با حاکمیت سیاسی. در این رویکرد نوعی تقابل نرم عامدانه نهفته است و عنصر جذب شده این مسیر و بستر را راهی برای ضربه زدن به حاکمیت سیاسی می‌داند.

باید توجه داشت که این نگرش هیچ تضاد و تعارضی با تصادف‌بودن جذب به فرقه ها ندارد. افراد در این نوع گرایش، تضاد و تقابلی با حاکمیت سیاسی داشته و به انحاء مختلف در پی ضربه زدن بدان هستند، آن‌ها به‌صورت تصادفی با فرقه‌ها آشنا شده و در جریان همین آشنایی آن را با ذهنیات درونی خود، همگن و هم‌راستا دیده و جذب فرقه‌ها می‌شوند.

***

بی تردید علل فردی و فرهنگی با عنایت به ابعاد گسترده و ارتباط با درونیات شخص از اهمیت و پیچیدگی مضاعفی برخوردار هستند که تشریح و بررسی آن به تفصیل بیشتری در آینده نیازمند است.

آنچه گذشت، ترسیمی بود مختصر، از بسترهای جذب به فرقه‌ها که کشف و بررسی دلایل گرایش از دل آن‌ها، ادراکی جامع‌تر در این زمینه را موجب می‌گردد.

[1]. زارعان، احمد، بررسی عوامل گرایش جوانان کشورهای اسلامی به داعش، مطالعات راهبردی، سال ۱۶، شماره ۳، ۱۳۹۴، ص ۱۱.

[2]. مظاهری‌سیف، حمیدرضا، جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷، ص ۲۱.

[3].  مرسلی، فاطمه و نظری، علی‌اشرف، شکاف‌های اجتماعی نوپدید و تحلیل انسجام اجتماعی در ایران، تهران: پنجمین کنفرانس الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، ۱۳۹۵.

[4]. وکیلی، هادی، آسیب‌شناسی معنویت‌های نوپدید در ایران، کتاب نقد، شماره ۴۵، ص ۱۰.

[5]. واخ، یواخیم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: سمت، ۱۳۸۰، ص ۱۵.

[6]. همان، ص ۱۵۱.

[7]. عبدالهی، محمود، آسیب‌شناسی اجتماعی و روند تحول آن در ایران، مجموعه مقالات دومین همایش آسیب‌شناسی اجتماعی در ایران، ۱۳۸۳، ص ۱۵.

[8]. سینگر، مارگارت تالر، فرقه‌ها در میان ما، ترجمه ابراهیم خدابنده، انتشارت دانشگاه اصفهان، ص ۷۵.

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.