واژه عرفان و معرفت از نظر لغوی به معنای “شناختن” هستند اما در اصطلاح متفاوتند. معرفت هر نوع شناختی را شامل میشود، اما عرفان شناخت ویژهای است که از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل میشود. عرفان عبارت است از شناخت شهودی و باطنی خدای متعال، اسماء، صفات و افعال او.
برخی از نویسندگان جدید، عصر امروز را “عصر معنویت” نامیدهاند. غربیان با تکیه بر مبانی سکولاریستی و اومانیستی بهدنبال پاسخگویی بهنیازهای معنوی انسان جدید هستند. برخی از معنویتهای شرقی از قبیل بودیسم، هندوئیسم و جینیسم که در غرب فعالاند و یا معنویتهایی که با خاستگاه غربی اعم از اروپایی و آمریکایی و سرخپوستی در حال گسترشاند. همگی معنویتهایی هستند که یا با مبانی سکولار غرب سازگارند و یا صورت سازگار شده آنها با آن مبانی است که از سوی رسانهها غربی تبلیغ میشود.
معنویتگراهای جدید، لازمه معنویت را حتی اعتقاد به خدا نمیدانند چه رسد، به دین بر اساس این تلقی از معنویت است که حتی شیطانپرستی و جنگیری هم در زمره آیینهای معنوی شمرده میشوند.
در اینجا میان معنویت و دیانت تلازمی نیست؛ منظور از معنویت در اصطلاح غربیان و برخی نویسندگان داخلی چیزی است که بهرهمندی از آن موجب شود، دلهره، اندوه، اضطراب، بیمعنایی و… در انسان پدید نیاید و یا چیزی است که قدرت مقابله با چنین حالتهایی را ایجاد میکند.
عرفان دینی و سکولار
در یک تقسیمبندی کلی میتوان عرفان را به دو دسته عرفان دینی و سکولار تقسیم کرد؛ عرفان دینی یعنی عرفان برآمده از ادیان الهی، عرفانی که نهتنها هدفنهایی خود را وصول به خدا یا قرب الهی میداند بلکه معتقد است، ابزار وصول به این هدف نیز باید برآمده از دین باشد یا دستکم مخالف با آموزههای دینی نباشد. در مقابل به هر نوع عرفانی که به آموزههای دینی بیاعتنا باشد و غایت و هدف سلوک را در غیر از خدا جستجو نماید و محدود به زندگی دنیایی باشد، عرفان سکولار میگوییم.
عرفان حقیقی و کاذب
عرفان حقیقی عرفانی است که از دینی حقیقی واقعی و تحریف نشده برآمده باشد، عرفان حقیقی در آموزههای سیر و سلوکی خود کاملاً تابع شریعت و دین حقیقی است که در آن تنها راه وصول به منبع حقیقی هستی، جلب رضایت او و عمل به دستورات وی است. در واقع عرفان حقیقی عبارت است از عرفانی که هم غایت آن و هم روش وصول به آن غایت، برآمده از دین حقیقی و واقعی و معصوم باشد. هر نوع عرفانی که غیر از این باشد، در زمره عرفانهای کاذب و دروغین خواهد بود.
علل روی آوری بشر جدید به معنویت و عرفان
گرایش شدید مردم در سراسر دنیا به کتابهای معنوی و دینی تمایل به شرکت در مجالس دینی و معنوی، طرح گفتمان معنویت خواهی و دینگرایی در میان اقشار مختلف مردم و… شاهدی است بر گرایش هر چه بیشتر مردم عصر جدید به دین و معنویت. اما علل و عوامل این گرایش چیست؟ برخی از مهمترین علل چنین گرایشاتی به شرح زیر است:
۱. سرخوردگی از عقلانیت و علم مدرن: غرور علمی بشر جدید به جایی رسید که تجربهپذیری را تنها راه برای اثبات علمیت و حقانیت هر اندیشهای میدانست اما دیری نپایید که بشر از خواب جزمیت این غرور علمی بیدار شد و به این نتیجه رسید که گشایش همه مشکلات بشری کار عقلانیت ابزاری و علم مدرن نیست. مردم دنیا محصولات علم جدید و تدابیر عقلی بشر بریده از خدا را در نیمه اول قرن بیستم در دو جنگ جهانی با همه وجود خود حس کردند.
۲. اثبات نادرستی فلسفههای معنویتستیز: از جمله افراطیترین و دین ستیزانهترین فلسفه و نظام فکری در تاریخ غرب، فلسفه پوزیتیویسم بود که همچون سایر فلسفههای مشابه روبه زوال نهاد و نادرستی بنیانهای فکری آن آشکار شد.
۳. شکست نظامهای معنویتستیز: نظامهای معنویتستیزی همچون کمونیسم و مارکسیسم که دین و معنویت را افیون ملتها میدانستند نیز در اواخر قرن بیستم ورشکستگی خود را اعلام کردند. این حقیقت به گرایش دینخواهی و معنویتطلبی مردم موج تازهای داد.
۴. تبلیغات گسترده گروههای معنویتگرا: صاحبان هر یک از ادیان برای معرفی دین خود و جذب افراد بیشتر، تبلیغات گستردهای دارند.
۵. برنامههای نظامی و اطلاعاتی: یکی دیگر از این علل سوءاستفادههای اطلاعاتی و نظامی مراکز بزرگ استکباری از قدرتهای روحی برتر است. آنها تلاش میکنند از نیروی معنوی و روحی افراد در جهت بهرهبرداریهای نظامی و اطلاعاتی استفاده نمایند. شواهد نشان میدهد، دستهای نظامی و اطلاعاتی در پشت صحنه برخی از گروههای عرفانی و معنوی وجود دارد.
۶. میلی فطری و طبیعی در انسان: بشر امیال و غرایز متنوع و متعددی دارد. به طور کلی امیال دو دستهاند
الف) امیال و غرایزی که بهصورت خود جوش و غیر ارادی فعال میشوند و شکوفا شدن آنها نیاز به تعلیم و تربیت ندارد.
ب امیال و غرایزی که شکوفا شدن و فعالیت آنها نیاز به تحقق پارهای از شرایط دارد.
میل به معنویت و دین و ماوراءالطبیعه و در یک کلام به خدا نیز از این طریق امیالی است که نیاز به شرایطی دارد. اگر به این امیال فطری درست، پاسخ داده نشوند، مورد سوءاستفاده قرار گرفته، به صورت کاذب ارضا شده و در نتیجه ابزار سعادت به شقاوت تبدیل خواهد شد.
تلاش غرب برای جهت دهی به این گرایش جهانی
کشورهای غربی و اروپایی با درک این موقعیت حساس تلاش وسیع و همه جانبهای را برای جهتدهی به این گرایش جهانی بهسوی منافع خود بهکار گرفتهاند. برخی از فعالیتهای آنان در این زمینه عبارتند از:
۱. مطالعه درباره چگونگی القای مفاهیم معنوی به جنین: در حال حاضر مراکزی در آمریکا تأسیس شده که درباره چگونگی القای مفاهیم دینی و ارزشی مورد نظر خود به جنین در رحم مادر مطالعه میکنند. این در حالی است که ما به آموزههای دینی خود درباره برنامهریزی برای تربیت جنین مناسب بیتوجهیم.
۲. بررسی چگونگی ارائه مفاهیم معنوی به کودکان: اندیشمندان غربی با علم به تأثیرپذیری کودکان از تربیتها و القائات دوران کودکی و ماندگاری چنین تربیتهایی از هیچ کوششی در این زمینه کوتاهی نمیکنند. طراحی بازیهای جدید برای کودکان، عروسکها و اسباببازیهایی که همگی بهگونهای در اشائه فرهنگ غربی و معنویت سکولار نقش دارند، از جمله فعالیتهای فرهنگی غرب در این زمینه است.
۳. طراحی کارتونهای ماورائی و معنوی: نوع بازی میتواند در تغییر نگرش اخلاقی و رفتار فرد تأثیر چشمگیری داشته باشد. بسیاری از کارتونها و برنامههای سینمایی و تلویزیونی غرب بر اساس فلسفهها و اندیشههایی است که همگی به گونهای در مسیر تقویت ارزشهای لیبرالیستی جهتگیری شده است. در عرصه معنویت و عرفان هم با تکیه بر برخی از مبانی عرفانی، فیلمها و کارتونهای زیادی ساختهاند. از جمله میتوان به دوقلوهای افسانهای، آلیس در سرزمین عجایب، پینوکیو و… اشاره کرد.
۴. بازیهای رایانهای: غربیان همچنین از همه توان خود در بهرهبرداری از ابزار بازی رایانهای استفاده میکنند. برای مثال، بازی جهنم خلیج فارس که به بازی یا مهدی معروف شد، در جهت شرطی کردن کودکان در مقابل شعار “اکبر” و “نام مهدی” و بهمنظور ایجاد تنفر از این دو حقیقت بزرگ اسلامی و شیعی طراحی شده است.
۵. ساختن فیلمهای عرفانی: از دهه ۶۰ به بعد و با توجه به گرایش مردم به معنویت و دین بخش عظیمی از فعالیتهای هالیوود بر ساختن فیلمهای معنوی و دینی متمرکز شده است. آنها میخواهند معنویت هالیوودی و مورد قبول خود را به بینندگان القا کنند و در ضمن، نسبت به اسلام و آموزههای اسلامی و مسلمانان ایجاد نفرت کنند.
۶. تدوین زمانها و داستانهای خیالی: برنامهریزان فرهنگ غرب از این ابزار نیز در جهت تضعیف معنویت حقیقی و اسلامی و تقویت و طرح معنویتهای کاذب و دروغین بهره میگیرند. برای مثال میتوان به تدوین و تبلیغ گسترده داستانهای خیالی هری پاتر و دامن زدن به عطش کودکان و نوجوانان برای مطالعه اینگونه داستانها، اشاره کرد.
بنابر آنچه گفته شد و با توجه به ظرفیت بالای عرفان ناب اسلامی، وظیفه همه حقیقتجویان و صاحبان فکر و اندیشه است که در جهت معرفی عرفان و معنویت حقیقی به مردم و بهویژه جوانان تلاش کنند تا دنیای غرب و سودجویان، فرصت عرضه کالای تقلبی خود را پیدا نکنند.
نامه های مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) به جوانان اروپا در همین راستا هم قابل تحلیل است. شناخت درست و صحیح دین اسلام و استفاده از معنویت ذلال ناب محمدی(صلی الله علیه و آله) هدف اصلی آن است.
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com